یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

به یاد رفیق روزهای سخت و تنهاییم - سرور علیمحدی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۵ دی ۱٣۹٣ -  ۵ ژانويه ۲۰۱۵


یاران من بیائید
بادردهایتان
و بار دردتان را
در زخم قلب من بتکانید.
من زنده ام به رنج.
می سوزد چراغ تن از درد...
یاران من بیائید...
بادردهایتان،.
و زهر دردتان را،
در قلب من بچکانید...
احمد شاملو(شبانه)
می سوزد چراغ تن زدرد...
آری عمو هوشنگ با درد الفتی داشت غیر قابل تصور...
درد دوست را به جان می خرید و تا برق شادی را در چشمان رفقا و دوستانش نمی دید دست بردار نبود، باید مطمئن می شد که رنج دوست از قالب تهی گشته و در کالبد او مسکن گزیده...
کالبدی که پوست و استخوانی بیش نبود، اما عظمت و مقاومتش با وسعت زمین وآسمان تاخت می زد.
کتاب زمانه بود، کتابی که وقتی باز می کردی توان بستنش را نداشتی...
سازی بود که آهنگش را تا دوردستها می شنیدی...
ترانه ای که بی انکه بخواهی زمزمه اش می کردی...
امروز عمو هوشنگ در میان ما نیست. او همه جا با ما بوده و خواهد ماند.
همچون کتابی گشوده، سازس که کوک شده و آماده زدن است و شعری که در ترانهء زندگی سروده شده.
ایستاده زیست و استوار.
یادش گرامی باد.

سرور علی محمدی ۴ ژانویه ۲۰۱۵  


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست