دل مشغولی های یک انتخاب
هادی کحال زاده
•
وقتی که به عنوان یک دانشجوی اقتصاد به بازار سیاست و قدرت نظر می کنیم، شرایط حال مان را با انحصار چند جانبه و گاهی انحصار مطلق مقارب تر و مقارن تر می یابیم تا رقابت انحصاری و فاصله ژرف را با آرمان رقابت کامل حس می نماییم. تقاضا کنندگان و عرضه کنندگان مرزی مختلط دارند و احزاب مستقل از قدرت و یا رانده شده از درگاه آن را شاید بتوان در کنار تقاضا کنندگان و در حاشیه بازار به حساب آورد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۹ آبان ۱٣٨۵ -
٣۱ اکتبر ۲۰۰۶
از روزی که قرار می شود تا یک دانشجوی اقتصاد به مدرسه اقتصاد پای نهد و خلعت آموختن این دانش اجتماعی را بر تن کند، عرضه و تقاضا را به عنوان نخستین الفبا و الزام آموختن در پیش روی خود می بیند و قیمت را به عنوان مفهومی متصل و محل تلاقی آن دو مفهوم می شناسد. در گامی بعد به شناخت بستر تعییّن این مفاهیم یعنی بازار ناگزیر می شود و سیری از مفاهیم از پی آن برای آموختن و آگاهی در دستور کار قرار می گیرد. شناخت تنوع جغرافیای عمل و تاثر متقابل عرضه و تقاضا و کارکرد متفاوت قیمت ها در هر یک، در قالب مفهوم انواع بازار ها، به مراحل پسینی آموختن اقتصاد مبدل می شود. دامنه ای از رقابتِ کامل تا انحصارِ کامل به عنوان محک و متری از تفسیر شرایط بازار و ابزار شناخت مورد توجه قرار می گیرد.
دانشجوی اقتصاد می آموزد که رقابتِ کامل متعالی ترین شکل کارکرد نظام قیمت هاست که در آن رهایی، آزادی و سیالیت و اختیار موج می زند. ساختار این مدینه فاضله ساختاری شفاف و آزاد است که رقابت ناب جوهر وجودیش را شکل داده است. اطلاعات و آگاهی، نبود محدودیت و رهایی ، یک رنگی و نبود قش در آن مستولی است و هزاران عرضه کننده و هزاران متقاضی در آن به اختیار خود می آیند و می روند و دخول و خروج دلخواه آنان آسیبی به دیگری و ساختار کلان آن نمی زند. قیمت در متعالی ترین تمایل و تفاهم به تعادل عرضه و تقاضا می پردازد. نمونه ای از یک دموکراسی ناب که همگان در تمنای آنند تا اکسیرش بر وجود همه بازارها پاشیده شود. رقابت کامل می شود آرزو و آرمان.
اگر ذی نفوذی اراده مطلقش را بر همگان تسری بخشد معرف انحصار کامل است. اگر طبقه ای از عرضه کنندگان به هژمونی خود و اعمال محدودیت خود بپردازند، نمایی از انحصار چندگانه را در ذهن آن دانشجو متبادر می سازند که قیمت در آن ساختار، کارکردی متفاوت می یابد. گاهی این انحصار در آنسوی تقاضا کنندگان نیز شکل می یابد و انحصار قطبی را پدید می آورد. این تنازع عرضه کننده یا عرضه کنندگانِ محدود با تقاضا کنندگان ، مدل های مختلفی از رفتار و بر هم کنش را متجلی می سازند که تئوری مشهور بازی ها توصیفگر بخشی از آن است. و آن دانشجو می آموزد و می خواند تا بی نهایت تقابل و انعطاف را، با آن مفاهیم ابتدایی، که قیمت، عرضه و تقاضا چه کارکردها و واکنش های متنوع و متفاوتی را در برابر هم خواهند داشت.
گرایشی از اقتصاد سیاسی با نام" انتخاب عمومی" همت مبسوط خود را صرف توصیف "آنچه هستِ" عرصه قدرت از منظر روابط و الگوهای اقتصادی نموده، در قالب انبوهی از مفاهیم اقتصادی که در تکاپوی توضیح رابطه عرضه و تقاضا برآمده اند به پیش بینی و تفسیر شرایط می پردازد. عرضه کنندگان ایده و برنامه خود را در ازای دریافت قیمت _در شکل رای_ می فروشند و تقاضا کنندگان، شهروندان عمومی هستند که کالای مورد نظرشان که نحوء وکالت شان در قدرت است را با رای می خرند. و این پایه ای بر تحلیل شرایط بازار می شود.
وقتی که به عنوان یک دانشجوی اقتصاد به بازار سیاست و قدرت نظر می کنیم، شرایط حال مان را با انحصار چند جانبه و گاهی انحصار مطلق مقارب تر و مقارن تر می یابیم تا رقابت انحصاری و فاصله ژرف را با آرمان رقابت کامل حس می نماییم. تقاضا کنندگان و عرضه کنندگان مرزی مختلط دارند و احزاب مستقل از قدرت و یا رانده شده از درگاه آن را شاید بتوان در کنار تقاضا کنندگان و در حاشیه بازار به حساب آورد.
نبود جریان آزاد اطلاعات و آگاهی از ذات آنچه ارائه می شود تا اعمال نظارت استصوابی آنهم از نوع خشک و متصلبش و غلبه محدودیت های فراوان که به قانون های آمرانه بزک شده است ، از تنگی مشمئز کننده بازار حکایت دارد. و اوامر ایدولوژیک حاکمیت انتخاب را از حقی دلخواه به تکلیفی لازم الاجرا بدل نموده است. ِبرندها و مارک ها محدودند و منحنی انتخاب در حضور و عدم حضور در این بازار بی تفاوت، اما گویی برای احزاب خارج از انحصار حضور اجباری تر!
این است که انتخاب یا عدم آن، دلمشغولی سالانه هر شهروند معمولی و یا سیاسی در ایران است.او در نقطه ای از منحنی بی تفاوتی سرگردان، که بر انتخاب پای فشارد تا از پس تکرار مستدام، فضایی موسع تر از گذشته هموار شود یا از کنارش به بی تفاوتی بگذرد. "چه باید کرد"ش دغدغه ای است مناقشه برانگیز! که گریبان احزاب مستقل و شهروندان آگاه را گرفته است.
انتخابات شورای شهر و روستا و خبرگان نمونه ای از این دلمشغولی در این روزگار است. برای احزاب مستقل از قدرت، مضایقه ای همچون آنچه رفت در بستر عمل نهفته و از سوی دیگر برنامه، هدف، استراتژی و ابزار و وسایل تامین این هدف در آشفتگی بی نظیری گرفتار آمده است. عموما برای احزاب مستقل از قدرت و متمایل به شرکت یا برنامه جامعی برای اداره شهر که مبتنی بر شناخت همه جانبه عوامل موثر بر مدیریت شهر باشد وجود ندارد و به ناچار شعارها فاقد مبنای برنامه ای و مبتنی بر توصیف آرزوها و آمال آنان است. در صورت وجود برنامه نیز، امکان و چگونگی تحقق برنامه های حداقلی و الزاماتی نظیر تامین مالی، چگونگی همراهی مراکز متعدد تصمیم گیری و غلبه بر منافع قدرت و تطابق با اختیارات شورا که تضمین کننده اجرای آنست وجود ندارد.
حضور و کسب کرسی شورای شهر، غالبا برای بازگشایی مسیرهای بعدی حضور در قدرت، تحمیل وزن اجتماعی به صاحبان قدرت و بهره مندی از امکانات مالی آن مورد توجه است. یعنی معاوضه هدف و وسیله. غالبا هم فرض ابتدایی و مبنای تصمیم گیری جریان ها، پیروزی قاطع و تحقق برنامه های حداقلی و سیطره بر عوامل بازدارنده موجود در قدرت و مراکز متعدد تصمیم گیری است و برنامه رقابت و چگونگی حضور از انتزاعی تحسین برانگیزی از واقیعت بنا شده است. چنانچه در فهرست بندی احزاب همسایه این تصور فاصله جدی ایجاد می نماید.
اما به نظر می رسد از پس شرایط اینچنینی و مصائب مایوس کننده، راهی برای خروج متصور باشد. چنانچه حضور در قالب هدف متعالی تری تعقیب شود و تحرک در انتخابات به چشم فرصتی برای رسیدن به اهداف بلندتری از کسب قدرت در نظر گرفته شود دستاوردهای بهتری را برای نیروهای مستقل در پی خواهد آورد. چنانچه حضور در انتخابات و بهره مندی از فضای آن به عنوان ابزاری برای تامین اهدافی چون کسب اعتبار و بازسازی اطمینان اجتماعی و احیا توان بسیج کنندگی احزاب مستقل تعریف شود و از آن برای گفتگو میان احزاب با بدنه، احزاب با مردم، احزاب با احزاب و احزاب با حاکمیت استفاده شود. محدودیت ها و محرومیت ها، بر گسترش افتراق و آشفتگی و بی تفاوتی موثر نخواهد بود. چنانچه فضای موجود به نفع تقویت نهادها در افق جامعه مدنی و گفتگو های چند جانبه میان احزاب- احزاب، احزاب - جامعه و احزاب - حاکمیت مورد استفاده قرار گیرد، تدبر برای رفع نقص های درونی و ضرورت کسب صلاحیت و اعتبار از طریق مسلح شدن نیروهای سیاسی به ابزار اقتصادی و نگاه اجتماعی و برنامه دار شدن برای اداره شهرها در دستور کار قرار گیرد و همبستگی حداقلی برای بقا در عرصه عمومی در نظر باشد نتیجه انتخابات بر کارکرد و توان و فضای عمومی تاثیر اندک تری همچون گذشته خواهد نهاد.
بنابراین از پس این روضه پر غصه، تعمیق و تمرین دموکراسی برای خود و شهروندان و اثر بر قدرت، دست یافتنی تر خواهد بود. اگر رسیدن به آن رقابت کامل از دل انحصار دشوار کنونی مراد باشد می توان فارغ از نتیجه و شکل به غنی محتوی پرداخت و دل مشغولی و دور باطل بی تفاوتی را مفری یافت.
www.kahal.blogfa.com
|