یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اطلاعیه ی مشترک اتحادسوسیالیستی کارگری و سازمان سوسیالیست های کارگری افغانستان



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱٨ دی ۱٣۹٣ -  ٨ ژانويه ۲۰۱۵


* رفتار فاشیستی جمهوری اسلامی نسبت به کارگران و زحمتکشان افغان مقیم ایران محکوم است!


دولت جمهوری اسلامی سرمایه زنده¬گی و رفت و آمد کارگران مهاجر افغانستانی مقیم ایران را در سیزده استان و بیش از چهل و یک شهر ایران ممنوع کرده است. از زمان بر افتادن امارت اسلامی طالبان در افغانستان، رژیم سرمایه اجرای طرح اخراج مهاجرین افغانستانی را تحت عنوان "بازگشت دادن به وطن" در دستور گذاشته و طرح محدودیت تردد و زنده¬گی در سیزده استان و چهل و اندی شهر ادامه‍ی این سیاست است. در حالیکه نزدیک به سه میلیون از مردم افغانستان در ایران به سر می برند، فقط ٨٤٠ هزار نفر از این مردم آواره و زحمتکش دارای "کارت اقامت" موقت می باشند و این امر دست رژیم اسلامی را در سرکوب، تحمیل فشار و دیپورت و اخراج آنان باز می گذارد. رژیم اسلامی سرمایه در ضمن برای باج¬گیری در عرصه‍ی سیاست خارجی و تأمین منافع منطقه یی اش در افغانستان از آتوی اخراج میلیونی این مهاجرین طی این سیزده سال و همین اکنون نیز سود جسته است.

تاریخ دوران معاصر مردم افغانستان، تاریخ آواره¬گی میلیون¬ها تن از کارگران، زحمتکشان و آزادیخواهان افغانستان در سراسر دنیا و به ویژه در کشورهای مجاور است. اکثریت این مهاجرین را کارگران و زحمتکشان افغانستان تشکیل می¬دهند که نیروی کار در بازو و کوله باری بردوش، از هیولای جنگ و بربریت فرار کرده و در جستجوی امنیت و کار برای اقامت کوتاه مدت به ایران پناه می برند تا اگر بخت یاری نمود و ممکن شد به کشور ثالث منتقل شوند. اما این اقامت اکثراً به دو و یا سه نسل می¬رسد. دلیل مهاجرت این کارگران و خانواده¬های شان، چه از سر فقر باشد و چه از سر اعتراض به وضع جاری و جستن پناه، تقریباً همه‍ی آن¬ها به هم طبقه¬یی های شان در ایران و به بازار کار ارزان، بی¬حقوق و نامتشکل می¬پیوندند. در این بازار بربریت و برده¬گی، زحمتکشان افغانستان برای سخت¬ترین و زیان آور¬ترین و ناامن¬ترین کارها نشانی شده اند؛ از قبیل کار در گاو-داری¬ها، کوره¬های آجرپزی، چاه¬کنی وغیره، با شرایط کار سخت و طاقت-فرسا و ساعات کار طولانی. هیچ نوع ایمنی و بیمه‍ی درمانی در کار نیست. دستمزدها به مراتب از حد¬اقل دستمزد متداول در بازار کار پایین¬تر است و چون این کارگران به عنوان "اتباع بیگانه" از حق و حقوقی برخوردار نیستند بناءً حق افتتاح حساب بانکی ندارند، معمولا پس اندازشان را نزد کارفرما به امانت میگذارند که غالباً باز پس گرفتن آن مشکل و گاه غیرممکن است. چرا که اجازه‍ی شکایت به داد¬گاه ها را هم ندارند. یعنی که سگ را بسته اند و راهزنان را آزاد گذاشته اند.

کارگر متولد افغانستان در کشوری که نیروی کارش به تاراج برده شده و می شود، سهمش از این همه نعماتی که می آفریند چیزی نیست جز تحقیر و تبعیض و اهانت؛ باید برای اجازه‍ی کار، برای اقامت، برای حق تردد و برای ثبت نام کودکش در مدرسه پول بپردازد. نه تنها این بلکه برخورد نژادپرستانه و تبعیض آمیز نسبت به آن¬ها تا حد ممنوعیت فروش مایحتیاج اولیه و روزانه‍ی زنده¬گی از قبیل نان، موادغذایی و دارو و همچنین ممنوعیت ورود آنها در پارک¬ها و مراکز تفریحی به دستور دولت، حجم این اجحاف و برخورد ضدانسانی را نشان می¬دهد. اکثریت کودکان و نوجوانان افغانستانی از حق تحصیل در مدرسه و دانشگاه محروم هستند و آن تعداد قلیلی هم که به مدرسه راه می یابند مشمول رفتار و تنبیهات قرون وسطایی و برخورد اولترا فاشیستی برخی از معلمان قرار می گیرند که هر انسانی را مشمئز و شرمسار میکند. کارگر افغانستانی از تحصیل فنی و حرفه¬یی و کسب مهارت بیشتر محروم است. کارگر و زحمتکش افغانستانی از حق خرید خانه و ماشین و گرفتن گواهینامه و از مسافرت ممنوع است و حالا لیستی از شهرهای ممنوعه هم به این اجحاف و محرومیت اضافه شده است. بدتر ازهمه انگشت اتهام جُرم و جنایت و قاچاق است که از سوی مراجع و رسانه های رژیم به سویشان نشانه رفته و تبلیغ می شود. جالب توجه است که علی¬الرغم این همه تبعیض و رفتار فاشیستی نهادها و مراجع حاکمیت اسلامی سرمایه بر این بخش از طبقه‍ی کارگر، صدایی از بلند گوهای کارگزاران حقوق بشر بلند نمی شود، چرا که حق مالکیت و حق کسب سود اساس حقوق بشر نئو لیبرالیسم حاکم برجهان امروز است.

واضح است که تداوم حاکمیت و کسب سود برای سرمایه با ایجاد چند دسته¬¬گی و تشتت میان آحاد طبقه‍ی کارگر ساده تر میشود و "ملیت" هم یکی از عوامل ایجاد رقابت و پراکنده¬گی است. رژیم جمهوری اسلامی بر زمینه‍ی بحران اقتصادی فزاینده اش، فلاکت و گرسنگی، فقر و نرخ بیکاری صعودی را به گردن کارگران افغانستانی می¬اندازد، در حالی که به عنوان بزرگترین کارفرما، نسل هاست که از استثمار وحشیانه‍ی همین کارگران سودهای هنگفت و کلانی را به جیب زده است.

طبقه‍ی کارگر ایران هیچ منفعتی در جدایی و انشقاق از دیگر کارگران و زحمتکشان، چه در خانه و چه در آن سوی مرزها ندارد. کارگران و زحمتکشان افغانستان در ایران، بخش جدایی ناپذیر طبقه‍ی کارگر ایران و هم سرشت و هم سرنوشت هم طبقه¬یی های شان در این کشور هستند. همبسته¬گی و همگرائی کارگران فارغ از تعلق و هویت¬های کاذب "ملی" ضامن پیروزی آن¬ها در تمام عرصه¬های جدال طبقاتی است بناءً مبارزه برای کسب حقوق برابر انسانی و رفع هر نوع تبعیض و ممنوعیت برای زنان و مردان کارگر افغانستانی در ایران، بخشی از مبارزه‍ی کارگران ایران برای نان و آزادی است.

زنده باد اتحاد و همبسته¬گی کارگران!
برقرار باد سوسیالیسم!

کمیته‍ی اجرایی اتحاد سوسیالیستی کارگری
شورای مرکزی سازمان سوسیالیست¬های کارگری افغانستان

دوم ژانویه ٢٠١٥


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست