شادی دیوونه
نیلوفر شیدمهر
•
از طرفِ دفترِ فرهنگی غصه اومدن
شکلِ عزرائیل لباس میپوشن
زیرکلاههای شاپوشون شاخ دارن
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۰ دی ۱٣۹٣ -
۱۰ ژانويه ۲۰۱۵
هر جا میرم از این ورِ مرز
دنبالمن مامورای تبعید
از طرفِ دفترِ فرهنگی غصه اومدن
شکلِ عزرائیل لباس میپوشن
زیرکلاههای شاپوشون شاخ دارن
تو کفشای برقانداختهشون سُم
زیر پالتوهای بلندشون دُم
ولی من به هیچ صراطی
باهاشون نمیرم
شادی رو میندازم جلو
شادی دیوونه رو
خودمو پشتش قایم میکنم
اون تلوتلو میخوره
از دستشون در میره
میگن هی الاغ
تو مالِ اون ور مرزی
شادی میگه هُش
شادی شادی دیوونه
دستشو میکنه زیر پالتوشون
دمشونو میکشه و مثل شیطون
میخنده
می گن راه بیافت
ما با کسی شوخی موخی نداریم
شادی ولی تلو تلو میخوره
پا میذاره رو سمشون
شادی دیوونه
کفشای سیاشونو له میکنه
می گن تو این جایی نیستی
اهلِ غصهای و خودتم
اینو خوب میدونی
شادی اما کش و قوس میره
کلاه شاپوشونو برمیداره
شادی شادی دیوونه
بابا کرم مییاد
میگن قاطی!
مثل تویکی کم نیست
ما کار داریم
راه بیافت که نفرِ آخر
تو صفِ غربتیها نشی
شادی ولی خوش مستی میکنه
شادی دیوونه
باهاشون شاخ به شاخ میشه
موهای کوتاهشو
از این شونه به اون شونه میندازه
اینطوریه که یه دیوونه
یه شادی دیوونه
سنگی تو جیبشون میندازه
که حتی خود عزرائیلم
با عبا و عمامه و دفتر و دستکش
نمیتونه دربیاره.
/
نیلوفر شیدمهر
۹ ژانویه ۲۰۱۵
|