تشکل مرگ ندارد
مرتضی اصلاحچی
•
دانشگاه، دانشگاه است با مختصات وجودی اش ولو اینکه پادگان دوستان گمان کنند که توانسته اند دانشگاه را تبدیل به پادگان کنند. بدون شک دانشگاه فضای دشوار و سنگینی را از سر خواهد گذراند اما دیر یا زود دانشجویانی که با تفکرات مختلف متشکل شده اند مجددا از زیر خاکستر برون خواهند آمد تا به پادگان دوستان نشان دهند که نتیجه عملکرد آنها چیزی نبود جز انسجام و انگیزه بیشتر برای پادگان ستیزان
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۰ آبان ۱٣٨۵ -
۱ نوامبر ۲۰۰۶
سال گذشته طی چند مقاله هشدار دادم که عده ای برآنند تا با محدود کردن فضای دانشگاه این نهاد را به دبیرستانی بزرگ تبدیل کنند اما عملکرد وزارت علوم در طول یکسال گذشته حاکی از تغییر رویکرد این وزارت خانه است چراکه آنچه که اکنون در دانشگاه ها می گذرد نمایانگر پادگان است نه دبیرستانی بزرگ. این سیاست پادگانی است که هر آنچه از جانب بالا ابلاغ شود بی چند وچون لازم الاجراست و در "بفرموده" خللی وارد نمی شود. این سیاست پادگانی است که زیردستان برای تصمیم گیری محلی از اعراب ندارند و کوچک ترین نافرمانی مستحق اشد مجازات است. در پادگان هیچ کس هویتی ندارد و همه باید لباسی یک فرم، چهره ای یک شکل و تفکری یکسان داشته باشند و آن تفکر هم فقط و فقط از جانب بالا تزریق می شود.
اما تبدیل یک نهاد آکادمیک به محیطی شبه پادگانی مسلما با اعتراضاتی روبرو می شود چرا که دانشجو برای راه یافتن به دانشگاه درس خوانده است واگر می خواست به پادگان برود خیلی راحت قبای سربازی را برتن می کرد. در جواب این اعتراضات برای اینکه دانشجویان درک کنند در کشور پادگانی دانشگاه هم پادگان است کمیته های انضباطی (بخوانید دادگاه نظامی) فعال می شوند و در فرآیندی وارونه دانشجویان مسئله دار ستاره دار می شوند و از ادامه تحصیل محروم می گردند و از آنجا که در محیط پادگانی تکثر گناه کبیره است و دگراندیشان مستحق عقوبت، تشکل های دانشجوئی یک به یک تعطیل می شوند و اجازه داده نمی شود تا تفکرات مختلف مجالی برای بروز پیدا کنند تا بی هویتی، بی شکلی و یکسانی پادگانی در فضائی تک صدائی به گسترش اندیشه رسمی که در صورت داشتن رقیب نه تنها گسترش پیدا نمی کند بلکه اندک طرفدارانش را نیز از دست می دهد، کمک کند.
اکنون با تعطیل شدن انجمن های اسلامی که تنها تشکل رسمی دانشجوئی در دانشگاه هاست آخرین قدم ها برای تبدیل دانشگاه به پادگان برداشته می شود اما این دوران گذار مستلزم تحمل دردی بسیار برای پادگان دوستان و پادگان ستیزان است که نهایتا پس از این درد زایمان، نوزادی افلیج به دنیا می آید. اگرچه ممکن است در ظاهر امر اینگونه به نظر رسد که پادگان دوستان به خواسته خویش نائل شده اند و توانسته اند با تصفیه اساتید و دانشجویان مسئله دار پادگانی مطیع و گوش به فرمان ایجاد کنند اما در باطن و لایه های زیرین، دنیائی دیگر وجود دارد. چه بسا پس از تعطیلی انجمن های اسلامی، پادگان دوستان با این خیال که تنها چتر موجود بر سر دانشجویان را جمع کرده اند آسوده به بستر بروند اما انبوه دانشجویانی که به ناچار زیر این تنها چتر موجود قرار می گرفتند هنوز وجود دارند و از این پس هرکدام به دنبال ایجاد چتری متناسب با خود خواهند بود.
مسلما پس از تعطیلی انجمن های اسلامی برای مدتی فضائی مرده بر دانشگاهها حاکم خواهد شد اما دانشجویان با تفکرات گوناگون که در غالب انجمن های اسلامی فعالیت می کرده اند هریک به شکلی متفاوت به فعالیت های خویش ادامه خواهند داد.
شاید پادگان دوستان بر من خشمگین شوند که دانشجویان را تشویق می کنم تا به هر نحو ممکن فعالیت خویش را در اشکال گوناگون ادامه دهند اما این خام اندیشی اینان است چراکه من فقط حقیقتی را که پس از تعطیلی انجمن ها به وقوع خواهد پیوست بیان می کنم.
این حقیقتی است که دانشجویان فعال تحت هر شرایطی به دنبال هویت یابی خویش هستد و تلاش می کنند با متشکل کردن دانشجویان فضای دانشگاه را از حالت بی شکلی و توده وار خارج کنند و این یک واقعیت است که دانشگاه، دانشگاه است با مختصات وجودی اش ولو اینکه پادگان دوستان گمان کنند که توانسته اند دانشگاه را تبدیل به پادگان کنند.
بدون شک دانشگاه فضای دشوار و سنگینی را از سر خواهد گذراند اما دیر یا زود دانشجویانی که با تفکرات مختلف متشکل شده اند مجددا از زیر خاکستر برون خواهند آمد تا به پادگان دوستان نشان دهند که نتیجه عملکرد آنها چیزی نبود جز انسجام و انگیزه بیشتر برای پادگان ستیزان.
Morteza_che@yahoo.com
www.eslahchi.blogfa.com
|