دو شعر عاشقانه ی کوتاه
یوسف صدیق (گیلراد)
•
خود را ورق میزنم
تو را میخوانم.
شب از تنهایی پر میشود،
من از هوای دیدن تو .
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۷ بهمن ۱٣۹٣ -
۲۷ ژانويه ۲۰۱۵
(۱)
تو در قلبم هستی
خانه ات اما
در جای دیگری ست؛
کنار افرایی
که ریشههایش را
به ریشههایم تنیده است.
بالی بزن،
آوازی بخوان ماه من !
آوازی بخوان تا درختی باشم.
. . . . .
گاهی با وعده دیداری،
زندگی
به آغوش زیبایی بازمی گردد.
دی ۱۳۹۳ . . .
(۲)
خود را ورق میزنم
تو را میخوانم.
خود را ورق میزنم
تو را میخوانم.
شب از تنهایی پر میشود،
من از هوای دیدن تو .
ماه من! اینجا نیستی
تا دست بر شانه ات بگذارم
و گرمت کنم.
هر شب اما، روی همان میز
که در سایه ی خیالم تنها مانده،
فنجانی شعر برایت میگذارم
و گوش می سپارم
به سلام دری که باز میشود؛
به صدای پاهایی که میخرامند
و به شادی واژههایی
که گلویت را گرم میکنند.
بهمن ۱۳۹۳ . . .
|