آینده ی سیریزا و یونان از نگاه طارق علی
•
طارق علی متفکر و سیاست مدار چپگرای انگلیسی - پاکستانی در گفتگویی با «کانتر پانچ» در مورد آینده ی سیریزا، یونان و اتحادیه ی اروپا پاسخ گفته است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٨ بهمن ۱٣۹٣ -
۲٨ ژانويه ۲۰۱۵
طارق علی متفکر و سیاست مدار چپگرای انگلیسی - پاکستانی در گفتگویی با «کانتر پانچ» در مورد آینده ی سیریزا، یونان و اتحادیه ی اروپا پاسخ گفته است. این گفتگو قبل از انتخابات یونان اما با این پیش فرض که سیریزا در انتخابات پیروز خواهد شد صورت گرفته است. طارق علی گفته است پیروزی سیریزا در یونان می تواند آغاز یک حرکت «دومینویی» در سرتاسر اروپا باشد و ابراز امیدواری کرده است که چپ ها در آلمان و پرتقال درک کنند که چسبیدن به دامان سوسیال دموکراسی تنها مشارکت در ناکامی هاست.
این متن توسط آقای هاتف رحمانی ترجمه و در اختیار اخبار روز گذاشته شده است:
برای اولین بار در تاریخ سیاسی یونان، یک حزب چپ رادیکال، سیریزا، شانس قدرتمند برای پیروزی در انتخابات عمومی ۲۵ ژانویه است. شما از اروپای نئولییرال و به ویژه المان انتظار چه نوع واکنشی را دارید.
طارق علی: اگر سیریزا برنده شود آغاز صف آرایی علیه ریاضت اقتصادی و اروپای نئو لیبرال خواهد بود. دو فرایند هم زمان از آغاز پیروزی در حرکت خواهد بود. تلاش عظیمی از سوی نخبگان اتحادیه اروپا به رهبری المان برای تصفیه و اهلی کردن سیریزا از طریق ترکیبی از تهدید و امتیاز وجود خواهد داشت. هدف این عملیات ساده است. تصفیه و دو نیم کردن سیریزا در همان مرحله اول.
در ثانی انتظارات سطح بالایی از سوی حوزه های انتخابیه سیریزا و دورتر از آن وجود خواهد داشت. بسیج توده ها به شدت برای حفظ دولت جدید و هل دادن آن به انجام اقدام های ضروری اولیه اهمیت خواهد داشت. بدهی ها باید بلافاصله قبل ازحرکت به سوی کاربست برنامه ای که دست آوردهای اجتماعی را، که قبلا به دست آمده بودند و اکنون از سوی دولت تحت هدایت تروئیکا کنار گذاشته شده اند احیا کند، فسخ شوند و اقدام برای سازگاری مجدد صورت گیرد. اولین سه ماه در اشکار شدن اشکال چشم انداز سیاسی و اقتصادی مطرح شده از سوی سیریزا، تعیین کننده خواهد بود. نئو لیبرالیسم نمی تواند یک شبه کنار گذاشته شود اما اراده برای مقابله با آن باید مهم تر از هر چیزی باشد. نباید اجازه داد فعالیت های منفعت طلبانه آن چه را می توان انجام داد و باید انجام داد، خراب کند.
آیا اعتقاد دارید که – داخل این چارچوب محکم اروپایی – دولت سیریزا خواهد توانست برنامه سیاسی خود را پیش برد و اصلاح های وعده داده را بعنوان اولین راه علاج برای بحران انسانی فزاینده اجرا کند؟ اولویت اصلی و شیوه حکومت از سوی دولت سیریزا چه باید باشد؟ آیا فکر می کنید که سیریزا، و الکسیس تسپیراس بعنوان رهبر آن، می توانند شرایط سیاسی، اجتماعی و جهت گیری کشور را دو باره شکل داده و باز تعریف نمایند؟
طارق علی: اجرا زمان خواهد برد. ما این را از تجربه امریکای جنوبی می شناسیم، اما آغازی باید ایجاد شود و رهبرها باید ایجاد اطمینان کنند که هرآن چه انجام می دهند در آشکار است. شفافیت برای بسیج توده ای و سیاست ورزی یک جزء حیاتی است. حمایت عمومی بیشتر که در خیابان ها مشاهده شود شهروندهای بیشتری را درسایر کشورهای اتحادیه اروپا به حمایت از درخواست های یونان متمایل خواهد کرد. سرانجام، به نظر من، اگر نخبگان اروپا / تروئیکا، از دادن امتیاز معنی داری خودداری کنند آن موقع تنها بدیل، به مبارزه طلبیدن آن ها است و اگر، در نتیجه این مبارزه، یونان از اتحادیه اروپا اخراج شود (چیزی که می تواند نامشروع باشد) آن زمان برنامه دوم (ب) باید به اجرا در آید. دولت سیریزایی که به خود اجازه دهد به طور موثری از سوی اتحادیه اروپا باج سبیل بگیرد خطر تبدیل شدن به پاسوک (حزب سوسیال دموکرات یونانی - مترجم) شماره ۲ را خواهد داشت که می تواند مصیبت عظیمی برای یونان و اسپانیا باشد. من فکر نمی کنم این امر رخ خواهد داد و فکر می کنم الکسیس در برابر پوزش خواهان اتحادیه اروپا در داخل صف خود مقاومت خواهد کرد، اما فشار عظیمی به ویژه از سوی المان ها که جایگاه فوق طبیعی اتحادیه پولی را کسب کرده اند، وجود خواهد داشت. چون اتحادیه پولی اروپا به روشنی جواب نمی دهد. ظهور ملی گرایی المان باید موجب نگرانی نخبگان باشد و پگیدا یک هشدار روشن است.
نظر شما در مورد اوضاع سیاسی اجتماعی جاری در یونان چیست؟
طارق علی: موقعیت قطبی شده است. فاشیست های طلوع طلایی و نوادگان محافظه کار طرف نادرست در جنگ داخلی یونان، حمایت بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت یونان را دارند. این امر نمی تواند نادیده گرفته شود و ما در موقع خطر آن ها را نادیده می گیریم. ظهور و رشد حمایت از سیریزا (و پودوموس در اسپانیا) پسا توسعه مثبت در اروپا است، اما در مسیر حرکت یک رو به جلو، سیریزا مجبور به چالش با الیگارش های یونان، رودررویی با مافیای صاحبان کشتی که رسانه ها را در مالکیت دارند، که اگر نه هیچ، بلکه مالیات اندکی می پردازند، و همچنین لغو موضع عدم پرداخت مالیات از سوی کلیسای ارتدوکس خواهد بود. کلیسا فقیر نیست. مالکیت آن بر دارایی به نوبه خود کلیسا را به یک الیگارش تبدیل می کند. در مورد صاحبان کشتی ها آن ها باید مجبور به پرداخت مالیات گذشته خود شوند به نحوی که کشور بتواند از نظر اقتصادی دوباره به پیش حرکت کند و به درستی کار را آغاز کند. چنین حرکتی بخش های عقب مانده بیشتری از نخبگان اتحادیه اروپا را خواهد رنجاند اما در کل در اروپا محبوب خواهد شد و خواهد توانست برای مبارزه سیاسی با تروئیکا با ایجاد شکاف بین حامیان آن، تکیه گاهی فراهم سازد.
آیا فکر می کنید یک پیروزی سیریزا در انتخابات های آینده می تواند تاثیر دومینو واری در اروپا داشته باشد، به نحوی که سایر خلق های اروپا حمایت وانتخاب احزاب چپ (رادیکال) برای اداره کشورشان را آغاز کنند؟
طارق علی: قطعا. این ضربه ای خواهد بود، چون سیریزا اولین حزب منتخب در اروپا خواهد بود که با به چالش کشیدن مرکز سختی که بر اروپا حکومت می کند و سامانه اقتصادی مطلوب آن: نئولیبرالیسم مالی شده، این کار را انجام داده است. با انتخابات منطقه ای در اسپانیا در ماه می ممکن است شاهد زنجیره واکنشی جذابی باشیم و کسی چه می داند، شاید چپ افراطی در پرتقال و حزب چپ المان درک کنند که چسبیدن به دامن سوسیال دموکراسی دستورالعملی برای سقوط و بدبختی است.
مهاجرها در یونان، اسپانیا، ایتالیا و سایر کشورهای اتحادیه اروپا در اردوگاه های مهاجرها، تحت شرایطی بسیار نامطلوب جمع شده اند. دولت های چپ در اروپا با موضوع مهاجرت چگونه رو در رو خواهند شد، آیا چارچوب قانونی بسیار سخت اروپایی را رها می کنند؟
طارق علی: مهاجرت به دلیل اقدام های ریاضتی، بیکاری، شرایط کار پرمخاطره و غیره به موضوع بزرگی تبدیل شده است. چارچوب قانونی اروپایی (سنگر اروپا) بیش از آنی که غیر اروپایی ها ملاحظه می کنند نژادپرستانه است. سیریزا و پودوموس باید آشکارا از حقوق مردمی که زندگی آن ها در اثر جهانی سازی جهانی مورد حمایت امریکا / اتحادیه اروپا درهم شکسته شده است، دفاع کنند. اگر منابع برای بهبود زندگی شهروندهای عملا موجود آزاد شوند، تدارک کمک و حقوق قانونی برای مهاجرها را آسان تر خواهد ساخت. وقتی برخی از سیاست مدارهای اروپایی از حزب های مرکز سخت، مرگ در اثر غرق شدن در دریاها را با این تصور که این امر سایر مهاجرها را دلسرد خواهد کرد، توجیه می کنند، این امر تنها یک رفتارغیرانسانی ساده نیست، بلکه نفهمیدن مطلق این است که چرا افراد مهاجرت می کنند وچه کسی شرایط مهاجرت را ایجاد می کند. مصیبت های اقتصادی و آب و هوا همراه با جنگ های ابداعی غرب در سال های اخیر همیشه سبب مهاجرت بوده اند، یک نمونه کلاسیک آن اخراج افریقایی ها از لیبی پسا قذافی ساخته شده از سوی ناتو است، بسیاری از کسانی که بعدا در مالی گردهم آمدند با یک دخالت نظامی فرانسه در مالی برای نجات دولت تعقیب شدند.
به نظر می رسد بازار های مالی، تنظیم کننده مطلق سیاست ها و در برخی موارد دموکراسی هستند. آیا امکان دارد یک دولت چپ با سامانه بازار در داخل چارچوب سرمایه داری برخورد نماید؟
طارق علی: بعله، این همان چیزی است که امروز در دستور کار است و امری است که دولت های بولیواری امریکای جنوبی در طی پانزده سال گذشته با موفقیت نسبی انجام داده اند. بنیادگرایی بازار به کاهش شدید دموکراسی (ولفگانگ استریک، جامعه شناس المانی فرایند نزول را به خوبی در کتاب ها ونوشتارهای خود شرح داده است) و سقوط وال استریت ۲۰۰٨ منجر شده است. آن چه مورد نیاز است ترکیبی از تنظیم، دخالت دولت برای بازگرداندن خدمات عمومی و ایجاد و مالکیت صنایعی است که می توانند به بنیان گذاری و پیشرفت دموکراسی پیشین در همه سطوح برای تضمین مشارکت مردمی یاری کند. در لحظه کنونی این می تواند تنها برنامه حداقل ما باشد.
پیش بینی شما در باره آینده اتحادیه اروپایی چیست؟
طارق علی: اتحادیه اروپا وضعیت خیلی بدی دارد. سیاست را تابع اقتصاد کرد و از آغاز شکل غیردموکراتیکی داشت. سرزنش جنوبی های تنبل به خاطر بحران مضحک است. نه تنها چپ آن این چنین استدلال می کند (در حقیقت چپ با برخی استثناها در اتحادیه اروپا بسیار ضعیف بوده است)، بلکه غول های ماشین سرمایه گذاری مانند جرج سوروس هم همین را می گویند، او اخیرا گفته است: "بدترین ترس های من به واقعیت پیوستند ... این همان چیزی است که از آن می ترسیدم، که یورو بتواند حفظ شود ... مشارکت را منحرف کند، و اتحادیه اروپا را نابود سازد. به جای همبستگی (اتحادیه اروپا) متلاشی شدن آن تصور شود، به هر کشوری برای خود تبدیل شود" و پاپ فرانسیس در واتیکان، چپ تر از هر دولتی در اتحادیه اروپا امروز اعلام کرد: "ایده های بزرگی که به اروپایی ها الهام می داد به نظر می رسد جذابیت خود را از دست داده اند، این ایده ها تنها باید با اصطلاحات فنی بوروکراتیک نهادهای آن جایگزین شوند." رویکرد تک فرمولی در واحد پولی اتحادیه در آب های مدیترانه مهجور است. ضرورت دارد بدیلی فرآوری شود. اگر این امر با موافقت جمعی انجام شود می تواند بهتر باشد، اما این امری غیرمحتمل است چون دولت های رادیکال جدید ممکن است مجبور به اتخاذ نصمیم هایی یک جانبه باشند.
من فکر نمی کنم که اتحادیه اروپا با ترکیب کنونی بتواند خیلی طولانی دوام بیاورد. خطر آن است که اگر اوضاع به همین شکل ادامه یابد دولت های راست افراطی ظهور کنند و موضوع های پیچیده ای مثل مهاجرت، کولی ها، اسلام هراسی و غیره مطرح خواهند شد. نشانه های آن روی دیوارهای اروپا مشاهده می شوند.
|