که آسان است دشواری...
ویدا فرهودی
•
من از اوهام بیزارم به قدر لفظ بیزاری
برون می آی از وَهمت اگر قدر مرا داری
برون می آی تا رویا ورای شاید و اما
رسد بر عشق بی پروا ورای هر چه هشیاری
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۰ بهمن ۱٣۹٣ -
٣۰ ژانويه ۲۰۱۵
من از اوهام بیزارم به قدر لفظ بیزاری
برون می آی از وَهمت اگر قدر مرا داری
برون می آی تا رویا ورای شاید و اما
رسد بر عشق بی پروا ورای هر چه هشیاری
برون می آی همت کن،رها تزویر عادت کن
بیا با عشق وحدت کن که آسان است دشواری!
به خیل عاشقان بنگر که بی تابند پا تا سر
مگر جانت شکیباوش رسد بر اوج بیداری
من از اوهام بیزارم بیا بی خویش بگذارم
که دارم عادت رفتن به آن جا که نپنداری!
به کنجی یکه و تنها که در پرهیزاز این دنیا
شوم با عشق هم سایه گــَرَم دیوانه پنداری
بگو دیوانه ام،هستم!از عشقی دور سرمستم
چه خوب است ار مرا زین پس به حال خویش بسپاری
غزل را بین پریشیده،که رویاها بسی دیده
و بی تعبیر می رانــَد به سمت چااه بیزاری!
ویدا فرهودی
زمستان ١٣٩٣
|