۳۶ سال سلطنت فقیه - محمد شوری
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۰ بهمن ۱٣۹٣ -
۹ فوريه ۲۰۱۵
«...دراین سال60،چقدرچهره ها افشاشد؛چقدرماسک های دورغین آزادیخواهی و خلق گرایی ازصورت هاافتاد.آیااین ملت می توانست به آسانی این چهره های مزدور،این صورتک های بزک کرده رابشناسند؟
انقلاب سوم شما ازانقلاب اول و دوم شماکم اهمیت تر نبود.درانقلاب سوم،همه خطراتی که سعی می کردانقلاب بزرگ اسلامی ایران رابه چپ و راست بکشاندودشمن راکه ازدربیرون رفته بود،ازپنجره برگرداند،محوشدند.
آن فتنه بزرگ چقدر نیروی انسانی این ملت رابخوداختصاص داده بود،امروز شما از آن فتنه رهاشده اید...
بعداز این تان،ای ملت بزرگ!ازپیش ازاین تان بهتراست.آینده تان ازگذشته تان درخشان تراست.آنقدرخدابه شمافضل و لطف خواهدکردکه از خدا و فضل او خشنودوراضی بشوید».
این سخنان سیدعلی خامنه ای درتاریخ28اسفند1360درنمازجمعه تهران است (کتاب در مکتب جمعه،ج4ص303).
فتنه ای که هنوز ادامه دارد...
وقتی به گذشته این 36سال نگاه کنید،اکثر انقلابیون زندان رفته دوره پهلوی،مبارزان ومجاهدان شکنجه دیده های ساواک وتبعیدشدگان ربذه دوره سطلنت شاه،بعداز پیروزی انقلاب57،یکی یکی یااعدام شدند،یابه زندان رفتند و یاباتبعیدخودخواسته ازمیهن خارج شدند ویادرحصروحصارتنگ،همچنان می زیند!
گویی یک جریان مرموز، ازهمان سال نخست انقلاب57، به قصد انتقام، کودتای خزنده ای را آرام آرام ترتیب داده،تاانقلاب فرزندان خودش را به بلعد!
وآنهایی هم که مانده اندیادرسکوت(نه از نوع امام علی!،بلکه ازنوع فرصت مغتنم برای چنگ انداختن به قدرت) هستند،یاآلوده نان ونام شده اند و همه شان البته بقول شاملو باید نوبت خویش را انتظار بکشند:
«در مُردگان خویش
نظر می بندیم
باطرح خنده ئی،
و نوبت خود انتظار می کشیم
بی هیج
خنده ئی!»
خمینی-باخوبی وبدی هایش-همه-اعم ازچپ،راست،روشنفکر،روحانی-را مفتون شخصیت کاریزمای خود کرده بود؛او8سال دوام نیاوردودراین مدت هم،گرفتارجنگ.
اما«علی خامنه ای» یک تنه بیش از ربع قرن است که یکسویه سلطنت می کند،همان که مرحوم آیت الله منتظری از آن به عنوان «سلطنت فقیه»یادکرد!
ایشان در گفت و گویی می گوید:
«مردم ما درآغاز انقلاب در شعارهای خود می گفتند:استقلال،آزادی،جمهوری اسلامی.در زمان شاه نفت ما به قیمت خوب فروخته می شد و پول ما نیز در جهان ارزش داشت.ولی چیزی که مردم را رنج می داد وآنان را به سوی انقلاب سوق می داد استبداد شاهانه واختناق،قانون شکنی،فشار ساواک،سلب آزادی ها و غارتگری ها وفساد اجتماعی بود.مردم در برابر این خصلت ها برای کسب آزادی توام با موازین اسلامی قیام کردند. درنظر مردم استبداد،استبداد است.خواه از ناحیه شاه باشد،خواه از ناحیه روحانیت»(گفت و گوبا آیت الله منتظری،نشریه پیام هاجر،4اسفند1377).
انقلاب57تنهاوشاخص ترین انقلاب درجهان است که بدون جنگ مسلحانه و کشتار،وفقط با حضورمیلیونی مردم برکف خیابان سرانجام یافت وهمه درآن(بقدرفهم خود)سهیم هستند!
ولی این انقلاب عظیم،بدلیل ثابت ماندن سقف آگاهی مردم(که با قرنطینه کردن ملت توسط حاکمان ازهمان سال نخست درنوریده شد)استحاله،مسخ واز هدف وغایت اصلی خود بکلی دور شد!
«احمد جنتی»فقیه شورای نگهبان،در مورد مردم می گوید:
«ملت که به عنوان ایتام محسوب می شوندوعالمان در حکم قیِّم و والیان امر هستند،حالت یتمی را دارندکه سایه پدراز سرش کوتاه شده وسفارش کرده اند که علما به جای امامان از آنها کفایت کنند وهدایت امت رابه عهده گیرند،مانند قیِّمی که بعد از پدرمتکفل اداره امور ایتام است».(روزنامه صبح امروز13و20 بهمن1377).
برای آنهاپارلمان،انتخابات،رای مردم،احزاب و رسانه، پوششی ست که بتوانند در دنیای فعلی-که حکومت«الیگاریشی»باافکار«مالیخولیایی»رابرنمی تابد-دهان ها راببندندو استبدادخود را با مُهر ومِهرقانون و رای مردم آرایش دهند؛که سرانجام چنین هم شدوبا«نظارت استصوابی»رسماسلطنت خودرا سیستماتیک قانونی کردند!
یادم هست قبل از انقلاب شعار می دادند:«استقلال،آزادی،حکومت اسلامی»! ولی یکباره این شعار جایش را به:«استقلال،آزادی،جمهوری اسلامی داد»؟!
وقتی پرس و جو کردم،شنیدم:«واژه«حکومت اسلامی»،حس خوبی نمی دهد؛ تداعی سلطنت صفویه،دولت عثمانی،خلافت عباسیان ومثل آن رامی کند؛اما «جمهوری»روشنفکرانه ومال دنیای مدرن است و مقبول همه!».
اما این«جمهوری»باکدام «اسلام»؟
آیا اسلامی که«مصباح یزدی»آنرا تبیین می کند؟
«اگر ربوبیت الهی را قبول کرده ایم،بایددرچارچوب قانون خدا که توسط ولی فقیه اجرا می شود واطاعت از ولی امر حرکت کنیم»(روزنامه آریا،1خرداد1378).
وی هم چنین می گوید:
«خدای متعال فقیه جامع الشرایط را نصب کرده است.وبیعت مردم هیچ نقشی درمشروعیت ولایت فقیه نداردوفقط زمینه اعمال ولایت رافراهم می کند».(مجله حکومت اسلامی،ش اول).
یا اسلامی که«ابوالقاسم خزعلی»از آن حرف می زند؟
«قانون اساسی می گوید قوای ثلاثه زیر نظرولایت فقیه است.شما وقتی ولایت فقیه را قبول نداشته باشید،20 میلیون که هیچ،30 میلیون هم رای بیاورید،تا این رای به تائید مقام ولایت نرسد،معتبر نیست»(روزنامه خرداد5خرداد1378).
ویا اسلامی که«حائری شیرازی»می شناسد؟
«درجامعه ما،بجای ولایت احزاب،ولایت فقیه است.اگراحزاب بخواهنددرکشور بیایند،بایددرچارچوب تفکر ماباشند.یعنی حزب یک خط وفقیه هم یک خط دیگر نباشد.چون درآن صورت دو قطب بوجودمی آیدوحالت دایره به بیضی تبدیل می شودو ثبات را از بین می برد»(نشریه اروند،8بهمن1375).
یااسلام وولایت فقیهی که«مرتضی مطهری»در سال نخست انقلاب،در«سیمای جمهوری اسلامی»بیان کرد؟
«ولایت فقیه به این معنی نیست که خودفقیه درراس دولت قراربگیردوعملا حکومت کند.نقش فقیه دریک کشوراسلامی،یعنی کشوری که درآن مردم، اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی پذیرفته وبه آن ملتزم و متعهد هستند،نقش یک ایدئولوگ است واساسافقیه راخودمردم انتخاب می کنندواین امرعین دمکراسی است»(کتاب«پیرامون انقلاب اسلامی»،1358،ص85).
ولی این«عین دمکراسی»در لابراتوار«شورای نگهبان» که تفسیر قانون اساسی حق مسلم اوست!وخودنیزالبته منصوب همان ولی فقیه،درانتخابات مجلس خبرگان برای انتخاب ونظارت بر«ولی فقیه»،کاندیدهای این مجلس رادرپروسه «نظارت استصوابی»به شکل سیستماتیک استحاله و البته قانونی منصوب می کنند!!
ایشان(آیت الله مرتضی مطهری)در موردماهیت رژیم جمهوری اسلامی در همان سال نخست پیروزی انقلاب57،هم چنین می گوید:
«در رژیم جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد.واز به اصطلاح کانالیزه کردن اندیشه هاخبرواثر نخواهد بود.همه بایدآزادباشندکه حاصل اندیشه ها وتفکرات اصلیشان را عرضه کنند»(همان).
یک اسلام دیگر هم البته هست؛وآن اسلام سلطان«مسعود رجوی»ست!! که«جلسه حوض شورای رهبری»برای عیش ونوش انقلابی راه می اندازد.
اسلام باقبض و بسط (تئوری قبض وبسط شریعت عبدالکریم سروش)فراخ،و وسیع وبازبینی وصحیح می شود؛ولی درانقباض وانبساط قدرت،شهدآنرا به زهر تبدیل می کند،که در36سال سطلنت فقیه آنرا با پوست و گوشت خود لمس کرده ایم!
و اسلام این است(نقل قول علی شریعتی):
«وقتی در صحنه حق و باطل نیستی،هرکجا می خواهی باش!چه به شراب نشسته باشی،چه به نماز!».
برای بودن درصحنه،بایدفهم،درک،شعور،سواد،متعالی شود؛تابا«بسط وقبض»در روح وجسم،اندیشه وتفکر،دربستر زمان،زمام قدرت راخود دراختیار داشته باشند.و دو دستی تقدیم استبداد نکنند!
ثابت بودن سطح آگاهی،سبب دورزدن ملت توسط استبداداست.ازدرکه بیرونش کنی،از پنجره وارد می شود؛بقول حافظ:«توخود حجاب خودی از میان برخیز»
آیا در این 36سال «این مان»بهتر از«آن مان»است؟!
محمد شوری/ نویسنده و روزنامه نگار/20بهمن1393
|