یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

مشکل امروز دانشگاه در کجاست؟


بهروز صفری


• بررسی شکاف میان پیشروها و توده ها ما را به این نتیجه رساند که تفکری که به خاطر «بقا» خود را در چارچوب «قانون» (منظور تشکل قانونی مثل انجمن اسلامی) محصور می کند، خودش بقای خود را به مخاطره می افکند. بحث «رد تئوری بقا» اخیرا دوباره در محافل رادیکال دانشجویی مطرح شده است و این را باید به فال نیک گرفت. روزنامه شرق انتشار خود را با نقد «رد تئوری بقا» (تاکید بر تئوری بقا) آغاز کرد ولی طنز روزگار خیاط را هم در کوزه انداخت! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۴ آبان ۱٣٨۵ -  ۵ نوامبر ۲۰۰۶


از دستاوردهای دولت آقای احمدی نژاد ـ یا به عبارت دقیق تر، جمهوری اسلامی بدون ماسک اصلاح طلبی ـ موانعی است که بر سر راه فعالیتهای دانشجویی به وجود آورده است. هر روز که می گذرد شاهد تشدید فعالیت کمیته های انضباطی و محروم کردن دانشجویان از تحصیل هستیم. دامنه فشار بر دانشجویان به قدری افزایش یافته که دیگر فقط دانشجویان سرشناس سیاسی نیستند که باید جور محرومیت از تحصیل را بکشند، بلکه دانشجویان فعال فرهنگی نیز با همین مشکل مواجهند (۱). علاوه بر کمیته های انضباطی، سیل احضاریه های دادگاه های «انقلاب» نیز که به دست دانشجویان داده می شود باور نکردنی است. دستگاه حکومتی حیا را کنار گذاشته و بدون هیچگونه تعارفی کوچکترین فعالیت فرهنگی- انتقادی دانشجویان را با شدیدترین وجهی پاسخ می دهد. انجمن های اسلامی دانشجویان یکی پس از دیگری در دانشگاه های مختلف منحل شده و یا به شکل دیگری از فعالیتشان جلوگیری می شود. «ستاره دار» کردن دانشجویان سیاسی و ممانعت از ادامه تحصیل آنها، تصفیه اساتید و... دلایل محکم دیگری برای   این ادعا است.
 
انجمن های اسلامی دانشجویان
از دست رفتن   انجمن های اسلامی در چند دانشگاه کشور، دانشجویان فعال سیاسی را به تفکر واداشته است. برخی معتقدند باید هر طور هست انجمنهای اسلامی را نگه داشت و حتی با وجود به رسمیت شناخته نشدن آن از سوی حکومت، در همان قالب به فعالیت ادامه داد. بعضی دیگر هم اعتقاد به ضرورت ایجاد جایگزین برای انجمنهای اسلامی دارند.
نیازی به ذکر این نکته نیست که همه دانشجویان فعال آرزو داشتند تشکلی جز انجمن اسلامی (بدون نام و اساسنامه و شکل تشکیلاتی آن) وجود می داشت تا می توانستند در آن قالب به فعالیت بپردازند. دسته ای که فعالیت در قالب انجمنهای اسلامی را همچنان توصیه می کنند عمدتا به استفاده از ظرفیتهای قانونی این تشکل و نیز سهولت ارتباط با توده های دانشجویی از طریق آن اشاره می کنند. در نگاه کلی این استدلال صحیح است. اما منتقدین فعالیت در انجمنهای اسلامی چه کسانی هستند؟ برخی افراد انجمنهای اسلامی را به خاطر «اسلامی» بودن و یا «اساسنامه»ی آن مورد نقد قرار می دهند. عده ای دیگر (در خارج از مجموعه انجمنها) معتقدند که این تشکلها هنوز وابسته به حاکمیت اند. با استناد به واقعیات جاری پیداست که این نوع نقد انجمنها اشتباه است. نقدی که من بر انجمنهای اسلامی دارم ممکن است دامن بسیاری از تشکلهایی که منتقدین انجمنها مد نظر داشته باشند را نیز در بر گیرد.
 
ایجاد شکاف میان پیشروها و توده ها
تمام شور مبارزاتی و تحول خواهی مردم در سال ۷۶ به تدریج با رهبری اصلاح طلبان رو به افول رفت (۲). عدم اعتقاد آنان به بسیج مردم، و مهمتر از همه پشت کردن به آنان، توده های مردم را به تدریج از مبارزه سیاسی دور کرد. این غیرسیاسی شدن در دانشگاه هم اتفاق افتاد و به تدریج موجب شد میان پیشروهای دانشجویی و توده های دانشجویی فاصله ایجاد شود. گرچه مسبب این فاصله ی ایجاد شده میان پیشروها و توده ها، اصلاح طلبان و به طور کلی فعالین لیبرال بودند، اما این امر دامن همه نیروها را گرفت. چنانچه میان پیشروهای دانشجویی (اعم از چپ یا لیبرال) با توده های دانشجویی نیز فاصله به وجود آمده و این امر از پنج سال پیش به تدریج تکوین یافت و امروز به اوج خود رسیده است. امروز فعالان دانشجویی خواه لیبرال باشند یا چپ، خواه در انجمنهای اسلامی فعالیت کنند یا مستقل، این فاصله را با گوشت و پوست خود لمس می کنند. بنابراین مشکل امروز جنبش دانشجویی در اینجاست، نه اینکه انجمن اسلامی مترقی است یا مرتجع! دانشجویان دسته دسته از تحصیل محروم می شوند، انجمنهای اسلامی منحل می شوند اما واکنشی از سوی توده های دانشجویی مشاهده نمی شود و این رژیم را در تشدید اعمال فشار ترغیب می کند. بسیاری از تحصن ها و اعتراضات صنفی نیز که گاهی به وقوع می پیوندد نه تنها در دستیابی به خواسته های کوتاه مدت عاجز می ماند، بلکه از سیاسی کردن فضا نیز عاجز است. شگفت اینکه بسیاری از این تحصن ها نیز به نوبه خود در غیرسیاسی کردن فضا تاثیرگذارند! (٣)
 
بنابراین در پاسخ به طرفداران فعالیت در انجمنهای اسلامی باید این نکته را متذکر شد که این شکافی که به آن اشاره شد نه تنها با ادامه دادن به این شکل فعالیت از بین نخواهد رفت بلکه بیشتر هم خواهد شد. البته در شرایطی که شکاف پیشرو - توده وجود ندارد یا تخفیف پیدا می کند فعالیت و نفوذ در همه تشکلهای قانونی قابل قبول (مثل انجمن اسلامی، شورای صنفی و...) منطقی است. اما در شرایط مورد اشاره، رژیم با مشاهده روند رو به گسترش این شکاف، بر شدت سرکوب خواهد افزود، و این امری کاملا بدیهی است. زمانی که پیشروی دانشجویی پایگاهی در میان دانشجویان نداشته باشد، سرکوبش آسانتر است. از سوی دیگر بالا رفتن شدت سرکوب و احضار شدن دامنه وسیعتری از دانشجویان به کمیته انضباطی ـ آن هم در مورد دانشجویانی که نه سازماندهی شده اند و نه به لحاظ اخلاقی و ایدئولوژیک آمادگی تحمل فشار را دارند ـ موجب ریزش نیرو در انجمنها (یا تشکلهای همشکل) شده و این خود بزرگتر شدن شکاف را موجب می شود. لذا ما با یک پدیده رزونانس (تشدید) مواجهیم.
مشکل تنها این هم نیست. چنانکه گفتم دانشجویی که به لحاظ اخلاقی و ایدئولوژیک آمادگی تجمل فشار را ندارد به سرعت جا زده و حاضر به همکاری با رژیم می شود. نوشتن توبه نامه، اظهار ندامت، اعتراف علیه سایر فعالین و... را نباید در چنین شرایطی عجیب دانست. این هم به ریزش نیروی بیشتر و افزایش شکاف منتهی می شود. سوال ساده این است که چرا باید همین اندک نیروی دانشجویی را نیز (که غالبا نپخته هم هستند) در تیر رس قرار داد؟ آیا فعالیت قانونی و علنی در چنین شرایطی می تواند از میزان سرکوب بکاهد یا دستکم موجب افزایش آن نشود؟
 
رد تئوری بقا ـ عنصر ذهنیت
بررسی شکاف میان پیشروها و توده ها ما را به این نتیجه رساند که تفکری که به خاطر «بقا» خود را در چارچوب «قانون» (منظور تشکل قانونی مثل انجمن اسلامی) محصور می کند، خودش بقای خود را به مخاطره می افکند. بحث «رد تئوری بقا» اخیرا دوباره در محافل رادیکال دانشجویی مطرح شده است و این را باید به فال نیک گرفت. روزنامه شرق انتشار خود را با نقد «رد تئوری بقا» (تاکید بر تئوری بقا) آغاز کرد ولی طنز روزگار خیاط را هم در کوزه انداخت!
در بهار ۱٣۴۹، زنده یاد امیر پرویز پویان، با تحلیلی از ارتباط توده و پیشاهنگ نوشت: «سلطه مطلق دشمن که بازتاب خود را در ذهن کارگران به صورت ناتوانی مطلق آنان برای تغییر نظم، مستقر می‌کند، تاثیر بی‌واسطه‌اش تسلیم کارگران به فرهنگ دشمن است. پس وحشت و خفقان که تجسم قدرت دشمن است در تمکین پرولتاریا به فرهنگ مسلط نقش علت را ایفا می‌کند. هر چند آنچه در اینجا معلول است، بیدرنگ پس از پیدایش خود به علت نوینی برای احتراز پرولتاریا از مبارزه انقلابی تبدیل می‌شود.» (۴)
رفیق شهید علت عدم تمایل پرولتاریا به مبارزه را ذهنیتی در آنان می دانست که وظیفه پیشاهنگ بر هم زدن آن بود. از تاثیر وضعیت شرایط آن روزگار و نیز تاثیر اندیشه ترویج کننده مبارزه مسلحانه امریکای لاتین بر چریکهای ایرانی که بگذریم، آنچه می ماند عملی است که پیشاهنگ باید دست به آن بزند تا بازتاب آن در ذهن توده ها، ذهنیت تسلیم طلبی به فرهنگ مسلط را از بین ببرد. مبارزه مسلجانه امروز، نه تنها در ایران بلکه دستکم در بخش وسیعی از جهان، از سوی توده ها طرد می شود و راه مناسبی برای محو شکاف مورد اشاره نیست. امروز ذهن خلاق دانشجویان پیشروی ایرانی است که باید راه حلی برای شرایط جدید بیابد. راه حلی که از بین بردن ذهنیت تسلیم طلبی و غیرسیاسی توده های دانشجو هدف آن باشد.
 
* * *
پی نوشت ها:
(۱) پیش از اینها کمتر دانشجویان به خاطر فعالیتهای فرهنگی از تحصیل محروم می شدند. اما با آماری که در دست است تعداد زیادی از دانشجویان بخاطر فعالیت در کانونهای فرهنگی- هنری، نشریات فرهنگی و... به کمیته های انضباطی احضار شده اند.
(۲) به عنوان نمونه در سال ۷۶ میتینگی در اهواز برگزار شد که مهندس عزت الله سحابی در آن سخنرانی کرد. تعداد مردمی که در این میتینگ شرکت کرده بودند به ۱۰۰۰۰ نفر می رسید. جالب اینجاست که کلیه دوستان همین جناب مهندس سحابی وقتی در اسفند ٨۱ صلاحیتشان برای شرکت در انتخابات شورای شهر تایید شد نتوانستند کوچکترین رایی بیاورند، به طوری که هیچ کدام از نامزدهای ملی- مذهبی راهی شوراها نشدند!
(٣) رژیم از شکاف ایجاد شده میان پیشروها و توده های دانشجویی نهایت استفاده را می برد و در هنگام وقوع یک اعتراض صنفی، دانشجویان را از عواقب سیاسی شدن این اعتراضات می ترساند. در بسیاری از موارد ضعف پیشروهای دانشجویی در غلبه کردن بر شکاف مذکور موجب می شود تا راهبری اعتراضات صنفی به دست افراد غیرسیاسی (در بهترین حالت افراد نادان) بیفتد که خود در غیرسیاسی کردن دانشجویان - و درست به همین دلیل – خواسته یا ناخواسته در به شکست کشاندن این اعتراضات نقش چشمگیری دارند.
(۴) امیر پرویز پویان، «ضرورت مبارزه ی مسلحانه و رد تئوری بقاء»، چریکهای فدایی خلق.
 
 
http://newleft.blogfa.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست