افزایش یورش به سفره کارگران در سال ۹۴
جمعی از فعالان کارگری جنوب
•
تحقق یک زندگی شرافتمندانه و حقوق متناسب به سطح هزینه های زندگی در گرو قدرت اتحاد و تشکل طبقه کارگر و مزدبگیران است و لذا ایجاد تشکل های مستقل خود در هر واحد تولیدی، خدماتی و بیکاران و هر نوع اتحادیه و سندیکای مستقلی را باید پیگیری کنیم. صاحبان قدرت و ثروت تنها در صورت پراکندگی صفوف کارگران و رسوخ فرهنگ سرمایه داران در بین کارگران در تن دادن به رقابت و منفرد دیدن منافع خود موفق خواهند بود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲٨ بهمن ۱٣۹٣ -
۱۷ فوريه ۲۰۱۵
ما کارگران و مزد بگیران یعنی کسانی که کل زیر ساخت ها ، کارخانجات ، راهها ، تجهیزات ، سدها ، تأسیسات و آسمانخراش ها، خدمات و مصنوعات و کالاها را تولید کرده از فروش نیروی یدی و فکری خود امرا معاش می کنیم مجموعا بیش از ۶۵ میلیون نفر از جمعیت کشور را تشکیل می دهیم. کارگران کارخانجات بزرگ و کوچک، کارکنان بخش خدمات، معلمان، پرستاران و حقوق بگیران جزء، کارگران بخش های ساختمانی، حمل و نقل و خدمات، بیکاران و هر کس که فاقد ابزار تولید و سرمایه اند همگی جزو طبقه کارگر محسوب می شوند.
در دهه های اخیر بخصوص در ایران کلیه حمایت های اجتماعی در برابرر یورش سرمایه داری ، از طبقات زحمتکش و تحت ستم سلب شده و آنها را در بازار برده فروشان در مقابل صاحبان ابزار تولید ، سرمایه داری حکومتی و خصوصی ، در برابر قدرت سرکوب دولتی دست بسته قرار داده اند .در این راستا نظام سرمایه داری حاکم حتی رعایت قوانین مصوب خودشان را نیز نمی کند . در اصل سوم قانون اساسی بند ۱۲ ( ایجاد رفاه ، رفع فقر و هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه ) ، ماده ۴۱ قانون کار ( تأمین معیشت یک خانوار کارگری) مطرح شده است و حکومت موظف به اجرای آنست اما نظام سرمایه حاکم برای غارت دسترنج ما کارگران هیچ حد و مرزی را برسمیت نمی شناسد . با بی ثباتی و بی اعتمادی در بازار کار (خرید و فروش نیروی کار) ، با دور زدن قانون کار ، قراردادهای موقت و سفید امضاء که هم اکنون بیش از ۹٣ % کارگران را شامل می شود ، حضور شرکت های پیمانکاری ، بعنوان حلقه واسط کارگر و کارفرما و تصویب قوانینی در مجلس که حداقل های حمایت های اجتماعی موجود را ملغاء می کند ، همه و همه شرایطی بدتر از دوران برده داری ایجاد نموده است . مزدبگیر و کارگر امروزی بر خلاف برده از تضمین و دستیابی به حداقل های زندگی نیز محروم شده و به زندگی و کار فردای خود امید ندارد و بخش های زیادی از اوقات امروزین خود را در بیکاری و بدون انجام کار مفید هدر می دهد . تمرکزثروت و قدرت و استثمار نیروی کار و استثمار طبیعت در دست عده ای خاص هر چه بیشتر افزون تر می شود . از این لحاظ هم نابودی و تخریب شأن و نیروی انسانی و هم تخریب و نابودی گسترده طبیعت را نظاره گر هستیم این فاجعه تا آنجا گسترش یافته که هر کدام از مقامات دولتی که سر و کارشان با محاسبه هزینه های زندگی و مزد است مجبورند با رعایت خط قرمز ها و حفظ نظام که اوجب واجبات است به بخشی از این واقعیات نظام طبقاتی اعتراف کنند هفده تن معاون مزدور وزیر کار می گوید سهم مزد در قیمت تمام شده محصول در ایران از ٨/۱۹ در سال ۶۹ به ۱/۹ در سال ٨۹ کاهش پیدا کرده است .فرامرز توفیقی رئیس کمیته مزد و بهره وری وزارت کار اظهار داشت که در هیچ سالی افزایش حقوق کارگران مطابق تورم نبوده است . ارقام مرکز آمار نشان می دهد هر ۱۰۰۰ تومان سال ۱٣٨۴ حال قدرتش به ۲۷٣تومان رسیده است یعنی کاهشی ۷٣ درصدی مواجه بوده است . دستمزد یک کارگر در قالب قراردادهای سفید امضا بین ۲۵۰ هزار تا ۳۰۰ هزار تومان است.نایب رئیس کمیسیون مجلس می گوید بش از ۶۰ درصد کارگران کشور حداقل دستمزد را میگیرند و این حقوق اندک کفاف بیش از چند روز برج را نمیدهد .... طبق آمار نمایندگان کارگران هزینه خوراک خانوار در فاصله ٨۴ تا ۹۲ به میزان ۵۷۵ درصد و هزینه زندگی نیز ۴۹۰ درصد رشد کرده است هزینه ماهیانه یک خانوار ۴ نفره کارگری در کشور به بیش از ۳ میلیون تومان رسیده است . اگر با حقوق ۶۰٨ هزار تومان ، دریافتی کارگران با اضافه کار و غیرو ، به یک میلیون تومان برسد ، میزان دریافتی کارگران برابر یک سوم خط فقر می شود . طی یک دهه اخیر تعداد افراد زیر خط فقر ۵/۲ برابر شده است و حتی در صورت ابتلاء به یک بیماری سخت خانوارهای کارگران و مزدبگیران به زیر خط فقر سقوط می کنند . زیرا در ایران حدود ۷۵% هزینه درمان بدوش بیمار قرار می گیرد در حالیکه این نسبت در دنیا معادل ۱٨% است . در واقع حقوق کارگران و مزدبگیران تنها ۲۴% سطح هزینه های زندگی آنان است می دانیم که تورم یعنی جابجایی ثروت اکثریت جامعه که فاقد سرمایه و ابزار تولید هستند به سمت یک اقلیت طبقه حاکم است . نظام سرمایه داری با تغییر اهرم های پولی و مالی تورم های سالیانه بالای ۵۰ و ٨۰ درصد ایجاد کرده و بدینوسیله هستی و زندگی طبقه کارگر را به غارت می برند .
سهم افزایش دستمزد در تورم محجوب دبیر کل جاسوسی خانه کارگر و نماینده مجلس می گوید در ایران سهم دستمزد در قیمت تمام شده کمتر از ۶% است در حالیکه سهم دستمزد در کشورهای صنعتی ۶۰% می باشد به این ترتیب اگر دستمزد در ایران به سه برابر یعنی ٣۰۰ % نسبت به افزایش یابد ، سطح قیمت ها حدود ۱۵ % بالا خواهد رفت . اگر آن را با تورم های سالیانه ناشی از شوک حذف یارانه ها ، قیمت سوخت و افزایش قیمت دلار و غیرو بسنجیم که تورم ٨۰ تا ٣۰ در صد سالیانه می باشد مشاهده می کنیم که حتی در نظام بازار افزایش سطح دستمزد اثر بسیار کمتری در افزایش سطح قیمت ها دارد . صاحبان قدرت اقتصادی و سرمایه داران این حقیقت را بخوبی می دانند اما بجهت ماهیت ضد کارگری ، ضد بشری و حرص و طمع برای تمرکز ثروت خود و تصاحب نیروی کار دیگر جوامع ، حاضر به افزایش سهم نیروی کار و دستمزد در دستیابی به معیشت مورد نیاز نیستند .
حقوق سال ۹۴ : دولت میزان تورم را در سال جاری حدود ۱۷ % اعلام نموده است اما می دانیم که قیمت مواد خوراکی که بیشترین مصرف در بین خانوارهای کارگری را دارد بشدت افزایش یافته است مهمترین آن نان از ٣۰ تا ۶۰% گرانتر شده است، همچنین برخی اقلام خوراکی از جمله حبوبات بیش از ۱۰۰% افزایش قیمت را تجربه نموده اند . اگر دولت بخواهد قدرت خرید کارگران و مزدبگیران در سال ۹۴ را نسبت به سال ۹٣ حفظ کند . اگر سطح هزینه ها برای یک خانوار را در حداقل آن یعنی دو میلیون و پانصد هزار تومان بگیریم با ۱۷% افزایش سطح قیمت ها افزایش بمیزان ۴۲۵۰۰۰ تومان می شود ، با توجه اینکه سطح حقوق کارگران برابر ۶۰٨۰۰۰ تومان می باشد و فرض کنیم که متوسط دریافتی آنان یک میلیون تومان در ماه است افزایش ۱۷% سطح حقوق برابر ۱۷۰ هزار تومان می شود در حالیکه سطح قیمت ها ۴۲۵۰۰۰ هزار تومان افزایش یافته است . بعبارت دیگر چون حقوق دریافتی یک سوم هزینه های زندگی است ، با ۱۷% ، تورم حقوق می بایست بمیزان ۴٣% اضافه شود تا قدرت خرید در سال۹۴ نسبت به ۹٣ حفظ شود . اما همانطور که گفته شد سطح حقوق کارگران در سال ۹٣ ابدا سطح هزینه های زندگی را جبران نمی کند، لذا در اینجا فریب و دغلکاری دولت سرمایه داری برای خاک پاشیدن به چشم کارگران و مزد بگیران و غارت سفره تهی آنان نمایان می شود . از طرف دیگر می گویند که افزایش حقوق کارگران بستگی به بهره وری و رونق اقتصادی دارد اما می بینیم در همین رکود و کاهش بهروری سطح درآمد و ثروت طبقه حاکم در هر دم افزوده می شود و ثروت در دست آنها بیش از پیش متراکم می شود . فراموش نکرده ایم وقتی قیمت نفت به بشکه ای ۱۴۰ دلار افزایش یافت کارگران تنها تورم ۵۰ در صدی و کاهش قدرت خرید خود را تجربه شاهد بودند .
می بینیم که بساط فریب را پهن کرده اند و با بازی با اعداد و ارقام و ادعای افزایش حقوق مطابق تورم و اجرای قانون ، نه تنها همان قانون را اجرا نمی کنند بلکه قصد به ذلت کشیدن و نابودی کل طبقه کارگر و مزدبگیران را دارند و اگر ما کارگران حرکت نکنیم و تشکل های مستقل خود را ایجاد نکنیم خود و خانواده مان را با ناکامی و نیستی مواجه خواهیم شد . و مسئولیت آن بر عهده و دوش ما قرار دارد . رمز موفقیت دولتیان بهمراه موسسات بزرگ اقتصادی وابسته به حاکمیت و همچنین سرمایه داران ، سرکوبی تشکل های مستقل کارگری در سطح کارخانجات ، شرکت های خدماتی ، در بین معلمان و پرستاران و خلاصه همه کارگران و زحمتکشان و مزد بگیران از یکطرف و فقدان اراده در ایجاد تشکل های مستقل و پیگیری اجتماعی مطالبات کارگری از طرف دیگر در بین ما کارگران و مزدبگیران است . هر جایی که کارگران اراده کردند تشکل های مستقل خود را ایجاد کنند و در این راستا با تمام قدرت و نیرو و حتی با حضور خانواده های خود به میدان آمدند حاکمیت مجبور به عقب نشینی گردید .
سطح مطالبات ما برای افزایش حقوق سال ۹۴ :
۱-. برای حفظ قدرت خرید سال ۹۴ نسبت به ۹٣ با تورم اعلام شده ۱۷% حداقل حقوق می بایست حدود ۴٣ % افزایش یابد در غیر اینصورت طبقه حاکم و دولت نمی تواند حتی ادعای حفظ قدرت خرید ما کارگران و مزدبگیران در سال ۹۴ را داشته باشد و چنین ادعایی یک عوام فریبی و وعده پوچ است . اما با توجه به فاصله بسیار گسترده بین دستمزد و سطح زندگی در سال های قبل و تا سال ۹٣ جز افزایش ٣۰۰ در صدی بهبود اساسی در وضع معیشت کارگران و مزدبگیران ایجاد نخواهد شد بعبارت دیگرحداقل حقوق در سال ۹۴ را برابر یک میلیون و هششصد هزار تومان افزایش مطالبه می کنیم . در غیر اینصورت شاهد افزایش شتاب فقر و بی خانمانی و تنگدستی خواهیم بود .
۲- ایجاد نظام حمایت بیمه ای و تأمین درمان کامل توسط تأمین اجتماعی در سطح استانداردهای جهانی از جمله مطالبات ما کارگران است.
مطالبات خود را چگونه محقق کنیم ؟
۱- تحقق یک زندگی شرافتمندانه و حقوق متناسب به سطح هزینه های زندگی در گرو قدرت اتحاد و تشکل طبقه کارگر و مزدبگیران است و لذا ایجاد تشکل های مستقل خود در هر واحد تولیدی ، خدماتی و بیکاران و هر نوع اتحادیه و سندیکای مستقلی را باید پیگیری کنیم. صاحبان قدرت و ثروت تنها در صورت پراکندگی صفوف کارگران و رسوخ فرهنگ سرمایه داران در بین کارگران در تن دادن به رقابت و منفرد دیدن منافع خود - و نه پیگیری اجتماعی منافع کل طبقه- موفق خواهند بود
۲- دولت سرمایه داری در بخش هایی از صنایع از جمله صنعت نفت، خودرو سازی و دیگر صنایعی که انحصاری بوده و یا حاشیه سود بالاتری دارند حقوق و امتیازات بیشتری به کارگران می دهد تا آنها را از صف یکپارچه و مستقل کارگران جدا نماید اما کارگران این بخش ها باید آگاهی طبقاتی و اجتماعی خود را بالا برده و با این تبعیضات از وضع موجود راضی نباشند. کارگران می بایست تأمین زندگی برادر و خواهر و هم طبقه ای خود را که در دیگر صنایع کار می کنند، مدنظر قرار دهند. آنان باید بدانند که با توجه به روند اقتصادی و تراکم سرمایه، سطح فقر شدید دامن گیر خود آنان نیز خواهد شد . همانند بخش هایی از خودرو سازان ، این کارگران می بایستی فردای خود را در امروز دیگر کارگران و مزدبگیران که با حقوق زیر خط فقر زندگی می کنند ببینند . لذا از امروز همدوش دیگر کارگران برای یک زندگی بهتر تلاش و مبارزه کنند.
٣- ما برای نجات زندگی خود از یک شرایط دون برده داری به یک سطح درخور انسان عصر کنونی، بجای خود سوزی و خود کشی و فروش اندام خود می بایست راه نجات خود را اجتماعی و از طریق اتحاد نیروی کار در مراکز کار و تولید ، در محلات کارگری و رشته های صنعت سراسر کشور دانسته و از تن دادن به هر میزان ساعات کار و هر کار خارچ از شأن انسان خودداری کنیم و بدانیم که راه حل ما فردی و چند شغل داشتن نیست بلکه کسب حقوق انسانی ما در گرو اتحاد جمعی و طبقاتی ماست . همانطور که دولت و سرمایه داران نهادها تشکل های آزاد و مستقل خود را دارند بدون تشکل بدون ظهور قدرت متشکل و سراسری کارگران و مزدبگیران ، حاکمیت و سرمایه داران نمی فهمند که ما هم انسانیم و زندگی درخور کرامت و ارزش زندگی انسانی می خواهیم . آنها در درون طبقه خود آزادی و دموکراسی را رعایت می کنند ، ما نیز باید در درون طبقه ۶۵ میلیونی خود آزادی و دمکراسی را محقق کنیم . باید هر گونه تمایزی اعم از قومی ، جنسیتی ، منطقه ای ، رشته های صنایع بزرگ و کوچک ، کارگران خدمات ، معلمان ، پرستاران ، کارگران رسمی و قراردادی و بیکاران را محو کرده و تنها تمایز طبقاتی با دولت سرمایه دار و صاحبان سرمایه را مد نظر داشته باشیم.
نظام حاکم سرمایه داری نوع اسلام سیاسی راهکار گسترش اقتدار خود و سرکوب طبقه کارگر را از طریق به زنجیر کشیدن کارگران دیگر ملیت ها و سرزمین های منطقه و ایجاد یک امپراتوری منطقه ای ، یعنی گسترش حیطه نفوذ و قدرت خود قرار داده است . باید با اعتراضات منطقه ای و سراسری خود به این وضعیت پایان دهیم . تنها وقتی که زمین از رژه گام های میلیون ها کارگر بلرزد آنها خود را مجبور خواهند دید که از فریب و دغلکاری و غارت سفره ما کارگران دست بر داشته ، در برابر ما زانو زده حقوق ما را بی کم و کاست پرداخت کنند . کسب حقوق و تأمین یک زندگی شرافتمندانه نیاز به تلاش ، آگاهی ، همت و اراده ای پایه ای برای تغییر وضع موجود نیاز دارد .
جمعی از فعالان کارگری جنوب
بهمن ۹٣
|