صدور انقلاب یا ضدانقلاب؟!
آرش لرستانی
•
بدون شک عملکرد جمهوری اسلامی ایران جای هیچ ابهامی نمیگذارد که صدور انقلاب واژهای تبلیغاتی برای گسترش نفوذ در منطقه و ایجاد بحران است. خروجی سیستم حاکم ایران بر خلاف ادعایش دقیقا حرکتی ضد انقلابی است که با تحریف و تباهی انقلاب مردمی ۱۳۵۷ شروع شد و مردم ایران و کشورهای منطقه هزینههای آن را میپردازند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱ اسفند ۱٣۹٣ -
۲۰ فوريه ۲۰۱۵
"امروز نشانههای صدور انقلاب اسلامی را در سرتاسر منطقه از بحرین و عراق گرفته تا سوریه و یمن و شاخ آفریقا مشاهده میکنیم". این سخن بخشی از گفتههای قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس است که در تاریخ ۲۲ بهمن ۱٣۹٣ در کرمان عنوان شد. سوال قابل طرح این است که صدور انقلاب چه معنایی دارد و آیا میتوان انقلاب را صادر کرد و یا شکلگیری گروههای تروریستی و بنیادگرایی مانند سپاه پاسداران، داعش، بوکو حرام، القاعده، حزب الله لبنان و... باعث تحریف انقلابهای مردمی و حاکمیت ضد انقلاب میشوند؟
حکومتی مردمی چه ویژگیهایی دارد؟ این حکومت بر اساس چه اولویتهایی طرحهای خود را برنامهریزی و اجرا میکند؟ آیا دخالت جمهوری اسلامی ایران در امور داخلی و خارجی کشورهای منطقه خصوصا سوریه، عراق، لبنان، یمن و ... و حمایت از حکومتهای دیکتاتور یا تضعیف کشورهای مسلمان که با ایدئولوژی جمهوری اسلامی ایران مخالفاند به معنای صدور انقلاب است و یا حرکتی است که در جهت عکس انقلاب ۱٣۵۷ و به عنوان ضد آن انقلاب شناخته میشود؟ آیا سرمایهگذاری و حمایتهای بسیار وسیع اقتصادی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی در جهت تبلیغ و ترویج اندیشههای شیعی جمهوری اسلامی در خاورمیانه و برخی مناطق آفریقایی در حالی که مردم ایران با بدترین شرایط اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی و سیاسی دست و پنجه نرم میکنند، خیانت به منافع تمام مردم ایران و تثبیت ضد انقلاب بوسیلهی جمهوری اسلامی نیست؟
چگونه میتوان انقلاب را صادر کرد وقتی که سپاه قدس و مزدوران تروریست مجری آن هستند؟ آیا نروژ، سوئد، سوئیس و ... که در ردیف بهترین کشورهایی هستند که بیشترین میزان رفاه، امنیت و آسایش را برای شهروندان خود مهیا کردهاند نیاز به صدور انقلاب دارند و یا احساس میکنند باید روش زندگی خود را به سایر کشورهای جهان تحمیل کنند؟ اقتصاد پویای کشورهای مرفه بزرگترین عامل تبلیغاتی آنهاست و یا اقتصاد ایران که در بحرانیترین شرایط خود وجود دارد، اقتصادی که رانتخواری در آن عادی شده و سپاه پاسداران بزرگترین کارفرمای آن است. آیا رعایت حقوق بشر در سوئد بیشتر بر افکار عمومی جهان تاثیر میگذارد و یا سرکوب گستردهی حقوق بشر در ایران به طوری که حتی به احمد شهید، نماینده سازمان ملل متحد اجازهی ورود به کشور را نمیدهند و از طرف مسئولان رده بالای جمهوری اسلامی دائما مورد هجوم قرار گرفته و گزارشهایش تکذیب میشود. آیا حکومتی که با منتقدان خود تندترین و خشنترین برخورد را دارد و در ردیف بدترین کشورهایی که آزادی بیان در آنجا وجود ندارد و بیشترین تعداد روزنامهنگاران زندانی را داراست آیا میتواند اندیشه و آیندهای انسانی را برای مردم خود و کشورهای دیگر به ارمغان بیاورد و به قول خود انقلاب را صادر کند؟ آیا سیستمی مانند جمهوری اسلامی که در پروندهی میکونوس به تروریزم دولتی محکوم شد و بسیاری از مسئولان رده بالای آن در لیست تروریستهای شناخته شدهی بینالمللی هستند میتواند منطقی در گفتارش و صداقتی در کردارش داشته باشد؟
بدون شک عملکرد جمهوری اسلامی ایران جای هیچ ابهامی نمیگذارد که صدور انقلاب واژهای تبلیغاتی برای گسترش نفوذ در منطقه و ایجاد بحران است. خروجی سیستم حاکم ایران بر خلاف ادعایش دقیقا حرکتی ضد انقلابی است که با تحریف و تباهی انقلاب مردمی ۱٣۵۷ شروع شد و مردم ایران و کشورهای منطقه هزینههای آن را میپردازند.
بحث دربارهی حرکت ضد انقلابی جمهوری اسلامی بسیار گستردهتر از آن است که بتوان در یک مقاله و حتی یک کتاب آن را کالبد شکافی و تحلیل کرد. در ادامهی مقاله تنها یک مثال از نتیجههای شعار "صدور انقلاب" جمهوری اسلامی را بیان کرده تا مطلب برای خواننده روشنتر و ملموستر گردد.
جنگ ٨ سالهی ایران و عراق که با حملهی صدام آغاز شد یکی از بهترین نمونههایی است که قابل چشمپوشی و انکار نیست. صادق زیبا کلام و برخی دیگر از منتقدان درون سیستم جمهوری اسلامی که دارای حاشیهی امن هستند و عمدتا از طرف اکبر هاشمی رفسنجانی حمایت میشوند با مساعد دیدن شرایط داخلی جمهوری اسلامی که بر اثر تحریمهای هستهای و گفتگوهای ۱+۵ بسیار بحرانی شده است و نتیجتا فضایی را برای چند قطبی کردن حاکمیت به وجود آورده توانستهاند پس از ٣۶ سال برخی از حقایق را مورد ارزیابی قرار دهند و به اشتباهات فاجعه انگیزی چون جنگ ٨ سالهی ایران و عراق، اشغال سفارت آمریکا و... اقرار کنند. صادق زیبا کلام میگوید علت حملهی صدام به ایران دستهواژهی صدور انقلابی است که در اوایل انقلاب ۵۷ از طرف سران جمهوری اسلامی مطرح شد (منظور، گفتار روح الله خمینی مبنی بر صدور انقلاب است که نخستین بار توسط او طرح شد ولی زیبا کلام مستقیما به آن اشاره نمیکند).
شعار صدور انقلاب و تهییج کشورهای مسلمان خصوصا کشورهای منطقه مانند عراق که مقبرهی بسیاری از امامهای شیعیان در آن وجود دارد و یکی از بزرگترین مراکز مذهبی دنیای اسلام – حوزهی علمیهی نجف – آنجاست موجب نگرانی حزب بعث شد. پس از اشغال سفارت آمریکا در تاریخ ۱٣ آبان ۱٣۵٨ یعنی کمتر از یک سال پس از انقلاب ۵۷ که منجر به گروگان گرفتن ۶۶ دیپلمات آمریکایی به مدت ۴۴۴ روز شد، حکومت وقت عراق با توجه به اختلافات قدیمی ریشهداری که همواره با ایران داشت و همچنین به دلیل اینکه حزب بعث خصوصا صدام رویای رهبری بر جهان عرب را در سر میپروراندند فرصت را مناسب دیده و نهایتا در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهریور ۱۳۵۹) درگیریهای پراکنده مرزی دو کشور با یورش همزمان نیروی هوایی عراق به ده فرودگاه نظامی و غیرنظامی ایران و تهاجم نیروی زمینی کشور عراق در تمام مرزها به یک جنگ تمام عیار تبدیل شد. خصومت شخصی صدام حسین و روحالله خمینی رهبران دو کشور و مهمتر از آن جاهطلبیهای سیاسی، و اختلافات مرزی و ایدئولوژیکی دو کشور دلایل اصلی آن بودند که هر کدام از آنها رویای صدور افکار و گسترش محدودهی نفوذ خود را داشتند. این جنگ در نهایت پس از حدود ۸ سال در مرداد ۱۳۶۷ با قبول آتشبس از سوی دو طرف و پس از به جا گذاشتن یک میلیون نفر تلفات و ۱۱۹۰ میلیارد دلار خسارات به دو کشور خاتمه یافت.
بدین ترتیب میبینیم صدور انقلابی که جمهوری اسلامی آن را تبلیغ میکند چه معنایی دارد و چه مشکلاتی برای مردم ایران و پیشرفت کشور به ارمغان آورده است و این گفتار نه صدور انقلاب بلکه حاکمیت ضد انقلاب در ایران است.
|