•
با چهره ای کبود
و سربندی بافته ازساقه ی گندم
از هزار چهار راه می گذرم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۷ اسفند ۱٣۹٣ -
٨ مارس ۲۰۱۵
من
یک زنم
در چهار گوشه ی جهان به دنیا آمدم
یک نامم حوا
یک نامم مریم
یک نامم شهرزاد
یک نامم زولیت
زنی سیاه
در یک کوچه ی خاکی
از قبیله ای بی نام
مریم همیشه سرگردان است
و حوا افسونگری بر همه ی چهار راه ها
با شهرزاد سفر می کنم
با حوا شو
و گندم ها را از خورجین یوسف پخش می کنم.
از ژولیت چه می پرسی
رویای اش را در نوشداروی همیشگی گم کرده است
با چهره ای کبود
و سربندی بافته ازساقه ی گندم
از هزار چهار راه می گذرم
هزار هزار سال گذشت
و من هنوز
با چهار نام و چهار هزار اندوه سرگردانم.
|