انتهای طناب دار
سیبل هورتاس، ترجمه:علی آخرتی
•
زنان شرح دادند که چگونه برای فرار از چرخه خشونت، در ابتدا به جست و جوی مأمنی نزد خانوادههایشان گشتهاند. اما خانوادهها بر اساس این باور و گفتهی ترکها که زنی که "خانوادهاش را در لباس سفید عروسی ترک کرد با کفن باز خواهد گشت" آنها را به خانهشان باز میگرداندند. سپس برخی از زنان به پلیس متوسل میشدند، اما مجدداّ با این توصیه که "به خودت و شوهرت برس" باز گردانده میشدند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۲ اسفند ۱٣۹٣ -
۱٣ مارس ۲۰۱۵
در ترکیه قتل زنان به مشکلی عمده تبدیل شده است. بر اساس آمار ارائه شده از جانب برنامهی "به خشونت خانگی علیه زنان پایان میدهیم، در سال ۲۰۱۴ دست کم ۲۹۴ زن به قتل رسیدند که ۶۰ درصد این قتلها بهوسیلهی همسران یا دوستپسرهایشان به وقوع پیوسته بود.
و البته روی دیگر سکه اینکه زنانی هم هستند که شوهرانشان را میکشند. آماری درخصوص این موضوع وجود ندارد اما شماری مقالههای پژوهشی در دست است. یکی از این پژوهشها که در سال ۲۰۱۱ میان زنان محکوم صورت گرفته را من به همراه اُزلم البیراک از دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آنکارا و آلپ آردیکِ روانشناس انجام دادیم. ما با ۳۰ نفر از زنانی که به خاطر کشتن شوهر یا دوست پسرشان در زندان بودند، مصاحبه کردیم. ما از خلال این مصاحبهها تلاش کردیم بینش وسیعتری نسبت به این پدیدهها به دست بدهیم. یافتههای پژوهش بعدها در قالب کتابی که عنوانش را شاید بشود "انتهای طناب دار" ترجمه کرد، چاپ شد.
همهی مصاحبهها مُبَین این نکته بود که آنها بهوسیله مردانی که کشته بودندشان مورد سوءاستفاده قرار میگرفتند.
برخی از خشونت فیزیکی صحبت میکردند و دیگرانی از سوءاستفاده جنسی از قبیل اجبار به رابطه جنسی گروهی، روسپیگری و یا انجام اعمالی شنیع. تقریباً تمام قتلها به صورت خودانگیخته و بدون طرح و برنامهی قبلی بودند. در اکثر موارد زنان از ابزار و وسایلی که در همان لحظه دم دستشان بوده، استفاده کرده بودند. آنها همگی در سنین پایین ازدواج کردهبودند، تحصیلات چندانی نداشتند و فاقد تخصصی خاص بودند. از این بررسی چنین برمیآید که اغلب آنها خشونت را به عنوان یک ابزار در نظر نمیگرفتند و به این عنوان از خشونت استفاده نمیکردند، بلکه در نتیجهی یک تجربهی اجتماعی-اقتصادی مشترک مجبور شده بودند به خشونت متوسل شوند.
زنان شرح دادند که چگونه برای فرار از چرخه خشونت، در ابتدا به جست و جوی مأمنی نزد خانوادههایشان گشتهاند. اما خانوادهها بر اساس این باور و گفتهی ترکها که زنی که "خانوادهاش را در لباس سفید عروسی ترک کرد با کفن باز خواهد گشت" آنها را به خانهشان باز میگرداندند. سپس برخی از زنان به پلیس متوسل میشدند، اما مجدداّ با این توصیه که "به خودت و شوهرت برس" باز گردانده میشدند. همچنین برخی از زنان به تلاششان برای خودکشی اشاره کردند.
مردانی که زنانشان را میکشند عموماً ادعا میکنند که در خشمی از روی حسادت یا یک خشم آنی و لحظهای دست به چنین کاری زدهاند. در مقابل، روایتهای زنان حاکی از اقدامی در نتیجهی بیپناهی است، آن هم پس از تلاشهایِ مکررِ ناموفق برای فرار از زندگیهای مملو از خشونت.
وکلای مدافع مردان با استناد به این موضوع که موکلانشان به ارتکاب جرم برانگیخته شده بودند، میتوانند موجب کاهش مجازات آنها شوند. برای مثال در سال ۲۰۰۸ مردی از شمال غربی ترکیه که زنش را با لباس زیرش خفه کرده بود، وقتی ادعا کرد که به خاطر سوءظن به اینکه زنش با پسرعمویش رابطه دارد دست به این اقدام زده، مشمول کاهش محکومیت از حبس ابد به ۱۵ سال زندان شد. فهرست کاهش محکومیتها به استنادِ "برانگیخته شدن"، مبرا دانستن به خاطر حسادت، شرف و سنتهای پدرسالار، پایانی ندارد.
در مقابل زنانی که ما با آنها مصاحبه کردیم، از ناتوانیشان از سخن گفتن در دادگاه میگفتند. اگرچه آنها [برای توجیه این ناتوانی] به دلایل مختلفی استناد میکردند اما عنصر اساسی و زیربنایی مشترک بود: شرم. زنی سالخورده که مجبور به عملی شنیع شده بود آن هم نه یکبار و دوبار که در طی ۳۸ سال زندگی زناشویی، گفت چنان احساس خجالت میکرده که توان گفتن هیچ چیزی در دادگاه را نداشته و بنابراین برای قتل شوهرش به حبس ابد محکوم شده است.
زن دیگری شوهرش را پس از آنکه او را مجبور به روسپیگری کردهبود، به قتل رسانده بود. او شرح داد که چگونه در دادگاه سکوت اختیار کرده تا حقیقت را از چهار فرزند جوانش که در دادگاه حاضر بودند و مادرشان را تنها به عنوان زنی خانهدار میشناختند، پنهان کند. برخی از زنان حتی از سخن گفتن درباره سوواستفادههای جنسی که متحمل شدهاند نیز رویگردان بودند.
در مجموع آنچه ما مشاهده کردیم این بود که مردان قاتل در دادگاه و در خصوص ارتکاب خشونت به خودشان میبالیدند، حال آنکه زنان قاتل داستانهایشان را پنهان نگه میداشتند؛ هم به سبب احساس شرم در دادگاه و هم به سبب بازجوییهای ناشیانه و فاقد شرایط و ساختار درست توسط پلیس یا در دادگاه. زنان غالباً توسط پلیسهای مرد مورد بازجویی قرار میگیرند و باید در دادگاهی پر ازدحام از مشکلات و وضعیت اسفناکشان صحبت کنند. آنها از بدنامیِ شناخته شدن به عنوانِ زنان سرکش و سلیطه، مجرم و بی بندوبار جنسی میترسیدند.
با این همه در اوایل فوریه دادگاه استیناف ترکیه حکم امید بخشی صادر کرد و در خصوص امکان تغییر اوضاع شعله امیدی برافروخت. حکم مربوط به پرونده گُلفیدان کُسوغلو بود، زنی ۲۴ ساله که در سال ۲۰۱۱ شوهرش را خفه کردهبود. به گفتهی وی، او و همسرش مشغول دیدن فیلمی از تلویزیون بودند که در صحنه ای از آن شخصیت مرد فیلم برهنه نمایش داده میشد. او گفت که [هنگام نمایش آن صحنه] چشمهایش را بسته بوده، ظاهراً از آنجایی که واکنش خشمگینانه شوهرش را در صورتی که او آن صحنه را تماشا میکرد، پیشبینی کرده بود. با این وجود شوهرش برآشفته شده و ادعا کرده که او از تماشای آن صحنه لذت میبرده. به گفتهی او پس از آن شوهرش به جان او افتاده و تلاش کرده او را برهنه از خانه بیرون کند. او سپس تشریح کرد که چگونه از یک لحظه فرصت برای روشن کردن سیگار استفاده کرد تا شوهرش را با سیم گرمکن برقیای که توی هال قرار داشت، خفه کند.
بر خلاف سایر زنان کُسوغلو در دادگاه به شیوایی صحبت کرد و با جزییات جریان کتک خوردنش را تشریح کرد. دادگاه حکم داد که او در دفاع از خودش دست به عمل زده و او را پس از شش ماه بازداشت آزاد کرد و در ششم فوریه دادگاه تجدید نظر حکم تبرئهاش را تأیید کرد.
تصمیم دادگاه تجدید نظر قابل ملاحظه است. این نشان میدهد که حالا زنان صریح و بی پروا حرف خود را میزنند و بر شرمِ تشریح سوءاستفادههایی که متحمل شدهاند فائق آمدهاند. این همچنین نشان میدهد که شهادتها و اقرارهای آنها در نظر دادگاه دارای اعتبار است. مباحثات رو به افزایشِ پر تب و تاب در خصوص خشونت علیه زنان در ترکیه در تغییر روشها و رویکرد به موضوع، عاملی تاثیرگذار است. ترکیه در تکاپوی غلبه بر ذهنیتهای پدرسالار و تبدیلشدن به فرهنگی است که در آن همهی صورتهای خشونت علیه زنان مردود و محکوم است. هرچند گفتن این نکته ضروری است که خشونت جنسی همچنان به حیات خود به عنوان تابویی ناگفتنی ادامه میدهد.
بدون شک جلوگیری از وقوع چنین قتلهایی مسئله اصلی است. قربانیان خشونت خانگی ممکن است از خانه و خانواده طرد شوند اما دولت و جامعه میتوانند از آنها محافظت کنند. ادارات پلیس میتوانند افسران زن را مسئول ثبت شکایات زنان کنند تا مطمئن شوند که آنها هنگام بازگویی ماجراهایشان احساس راحتی میکنند. پلیس میتواند شکایات را به صورتی جدیتر ثبت کند و تدابیری بیندیشد تا مردان خشن و عاملان خشونت [هنگام ثبت شکایات] دور از قربانیان باشند. همچنین دادستانها و قضات میتوانند در پروندههایی که شامل موارد خشونت علیه زنان است، پیگیرتر باشند. اعمال این تدابیر نه نیاز به لوایح اصلاحی قانونی یا ماده واحدههای قانونی دارد و نه نیاز به فرآیندهای طولانی بوروکراتیک. آنچه مورد نیاز است، رویکردی است اندکی حساستر، انسانیتر و حمایتگر تر از طرف پلیس، دادستانها و قضات. این تضمین میکند که دست حمایتگر دولت پیش از آنکه مردان و زنان به قتل برسند به یاری آنها خواهد رسید.
*این مطلب در "یکشهر" با عنوان "صدای زنان ترکیه عاقبت شنیده شد"منتشر شده است.
|