یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

برای فوتبال خوزستان که اینک در غربت است!
فوتبال ایران، مدیون خوزستان سرزمین طلائی است



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲٣ اسفند ۱٣۹٣ -  ۱۴ مارس ۲۰۱۵


اخبار روز- کرد سنندجی: در ماه شهر کو اتر (ناحیه)، اولین بار انگلیسی ها از کشتی پیاده شده و لنگر انداختند و برای سکونت خود برج اردوگاه و عمارت ساختند و زمینی را نیز برای ورزش و بازیهای تفریحی خود سر و سامان دادند. زمینی که بعدها چهارم آبان نامگذاری شد و سپس به زمین تیم شاهین محبوب جنوبی ها تبدیل شد که اینک قسمت اعظم آن به تصرف صنعت پتروشیمی در آمده است.
اگر چه ماه شهر مبدا ورودی انگلیسی ها بود اما فوتبال سازمان یافته و رسمی را در خوزستان، سرزمین طلائی ایران، در شهر مسجد سلیمان باید تعقیب کرد. شهری که اولین چاه نفت در آنجا کشف و استخراج شد و انگلیسی ها فوتبال را در کنار چند رشته دیگر ورزشی در سطح این شهر رواج دادند و شرکت نفت به یکی از پایگاههای مهم فوتبال وارداتی ایران تبدیل شد. در مسجد سلیمان و در محلات و مناطقی مثل بازار چشمه‌علی، باشگاه سوارکاران، نمره‌ یک - مرکز شهر مسجدسلیمان است و به علت وجود «چاه شماره یک» (اولین چاه نفت ایران-خاورمیانه) در این محله، به این نام معروف شد - تلخاب، نفتک، چهاربیشه، فوتبال یک پدیده تازه برای سرگرمی جوانان شهر بود و هر از چند گاهی نیز با انگلیسی های شاغل در شرکت نفت به رقابتی می پرداختند که گاهی اوقات باورنکردنی بود.


   
اولین استاد یوم فوتبال در شهر مسجد سلیمان ساخته شد. استادیومی که تاسیس خود را مدیون صنعت نفت ایران است و انگلیسی ها نیز در مدت اشغال خاک ایران و یا در مدت اقامت خود در ارتباط با قرارداد اکتشاف و استخراج نفت در فوتبال و چند رشته دیگر ورزش در جنوب ایران و مهمترین این مناطق یعنی مسجد سلیمان فعال و تاثیر گذار بودند. مهندسین انگلیسی طراحی و ساخت ورزشگاه فوتبال مسجد سلیمان را انجام دادند.
بعد از مدتی آبادان و اهواز به مرکز فوتبال خوزستان تبدیل شدند و در این بین آبادان معروفتر و معتبرتر از سایر شهرهای جنوب شد زیرا تاسیس پالایش گاه بزرگ نفت ایران و تبدیل این بندر به یکی از مراکز مهم نفتی جهان موجب شد تا فوتبال نیز در این شهر معروف شود. یکصد و هفت سال قبل که انگلیسیها در آبادان مستقر شدند، مردم آبادان را به مرضی مسری بنام فوتبال مبتلا کردند و چنان این مرض از آبادان به سایر نقاط خوزستان سرایت کرد که حیرت انگلیسی های استعمارگر را برانگیخت. و سرانجام جوانان ”عبادان” آن روز و آبادان امروز برای این که نشان دهند که فوتبال وارداتی را بهتر از انگلیسی ها بازی می کنند ابتدا به زمینهای بایر شرکت ملی نفت که انگلیسیها در آنجا بازی می کردند می رفتند و در چهار گوشه زمینهای بایر که با چهار خط سفید به عنوان زمین فوتبال خط کشی شده بود، در کناره های خطوط سفید زمین پهن می شدند و بازی را از انگلیسی ها می آموختند.



چندی نگذشت که بچه های محله ها تیمهایی را تشکیل دادند و تعدادی از زمینهای بایر را نیز برای محل تمرین انتخاب کردند که در نوع خود نیز عجیب بود، زیرا اندازه زمینی چهار برابر زمین استاندارد امروزی بود و یا اندازه زمین دیگری در مقیاس زمین والیبال خط کشی می شد. زمینها که آماده شد با کمبودی بنام توپ روبرو شدند و هر چه تلاش کردند تا بتوانند توپی را از انگلیسی ها قرض کنند در این کار موفق نشدند و سرانجام پس از تشکیل جلسات شبانه در چهارسوق ها و ارائه ایده های مختلف به این نتیجه رسیدند در ساختن توپ فوتبال ااز "مثانه گاو" استفاده کنند. آن ها مثانه گاو را باد کرده و با پارچه، روپوشی برای آن می دوختند و با آن بازی می کردند. سرانجام این توپ پارچه ای به کار آمد و پس از مدت زمان کوتاهی در فوتبال خوزستان وسیله ای فراگیر شد. بعدها یکی دیگر از راه‌های دستیابی به توپ «کش رفتن» توپ فوتبال انگلیسی ها بود. برای رسیدن به این مقصود بچه‌های علاقمند به فوتبال در کنار زمین های فوتبال انگلیسی ها به کمین می نشستند و به محض اینکه توپ از زمین بازی دور می شد در یک چشم به هم زدن دست به دست می گشت و در کوچه و پس کوچه ها ناپدید می شد.
انگلیسی ها کم کم به استعداد جوانان ابادانی در فوتبال پی بردند و تیمهای متعددی را با شرکت کارکنان ایرانی شرکت ملی نفت ایران و تعدادی از محلات تشکیل دادند و چندین زمین با استادارد نسبی برای تمرین و مسابقه ساختند. زمین اصلی در استادیومی قرار داشت که آبادانی ها آن را ”گران شاپوری” نام نهاده بودند که بنظر می رسد منظور از ”گران” همان ”گراند” است. این استادیوم در زمان پهلوی بنام استادیوم رضا پهلوی نامگذاری شد. گذشته از این زمین، در جنوب آبادان و در منطقه ”بوارده” و در شمال این شهر در منطقه ”بریم” زمینهای فوتبال محل رقابت تیمهای آبادانی بود. بعدها محلات احمدآباد و بهمنشیر نیز از مناطق فوتبال خیز آبادان شد.





می گویند اولین مربی خارجی که قدم به خوزستان گذاشت یک انگلیسی به نام «هاکر» بود که در سال ۱٣۱٨ به ایران آمد. گویند «هاکر» از کارکنان شرکت نفت آبادان بود در تاریخ فوتبال ایران فقط یک روایت درباره هاکر نقل شده است؛ آن جا که شادروان دکتر اکرامی (بنیانگزار مکتب شاهین) به آبادان رفته و تحت تأثیر افکار «هاکر» قرار گرفته و سرانجام با تاسیس شاهین، اولین مکتب فوتبال را در تاریخ فوتبال ایران پایه گذاری می کند. مردان بزرگی از خوزستان با مکتب شاهین و قبل از آن با کارگر و جم هم در فوتبال ملی ایران خوش درخشیدند و هم این که دهه های متمادی الگو و مدل رفتاری برای بازیکنان جوان و نسل بعد از خود بودند. از آن نسل طلائی و پیرو اول اخلاق دوم درس سوم ورزش، مردان بزرگی مثل دکتر اکرامی، پرویز دهداری، محراب شاهرخی، منوچهر سالیا، جعفر نامدار، امیر آل خیراندیش، حمید برمکی، حمید جاسمیان و صدها بازیکن نامدار و صاحب نام دیگر در اخلاق، درس و فوتبال الگوی رفتاری مطلوب و محبوب جوانان و مردمانی بودند که به عشق آنان سینه چاک می کردند و در پیروزی و شکست آنان سهیم و شریک می شدند.



بارها در محفل ماهیانه در کارگاه ناصر خان عظیمی از بیشکسوتان فوتبال و از قدیمی های سازنده بازیکن در محلات از زبان بیشکسوتان صاحب نام و صاحب منصب که در آنجا گردهم می آمدند و نهاری سنتی را چاشنی محفل گرم و شنیدنی خود می کردند شنیده بودم که دکتر اکرامی با تکیه به فلسفه مکتب شاهین به بازیکنان تیم گفته بود: ”اگر در بازی، داور تصمیمی گرفت که به مذاقتان خوش نیامد، نباید با او برخورد تندی داشته باشید. اگر بازیکنی به داور، تند نگاه می کرد، اکرامی او را سه جلسه از تیم کنار می گذاشت! شاهین را باید در کالبد جم دید و تاریخ آن را مرور کرد زیرا قبل از تاسیس شاهین تیم جم آبادان یکی از تیمهای محبوب جنوبی های خوزستانی بود و با تیمهای کارگر / تاج رقابت سنتی داشت.
سال ۱٣۲۶ فرا می رسد چند تن از دانش آموزان دبیرستان راضی برای نجات فوتبال این شهر از سه قطبی بودن (تیم باشگاه کارگران، تیم باشگاه کارمندان و تیم راورز خارجی های مقیم آبادان) تیمی برگرفته از نام آزاد (محسن آزاد بازیکن برجسته شاهین تهران و استاد ورزش) به همین نام تشکیل می دهند. فضای آنروزهای فوتبال آبادان بین دو گروه تقسیم میشد، یک گروه کارمندان انگلیسی صنعت نفت و دیگر کارگران صنعت نفت. به تبع آن در فوتبال نیز همیشه فینال مابین دو تیم کارگر (تیم کارگران) و کارمندان (تیم مستشاران انگلیسی) برگزار میشد اما برای اولین بار تیمی بدون وابستگی به دولت و صنعت نفت متشکل از گروهی دانش آموز متولد شد تا توازن همیشگی فوتبال آبادان را بر هم زند و این عجیب به دل مردم آبادان نشست به شکلی که در مدت کوتاهی صاحب محبوبیتی زیاد در میان توده علاقمندان فوتبال شد.
از جمله موسسان این تیم دانش آموزی می توان از محمدعلی حسینیان، حسینعلی خوشنام و پرویز دهداری یاد کرد که بعد از دو سال فعالیت با همکاری عبدالهی (الهی) رئیس تربیت بدنی وقت آبادان به تیم جم تغییر نام داده شد و هدایت این تیم را زنده یاد دهداری به عهده گرفت، دیری نپائید که جم در فوتبال آبادان و ایران معروف شد. بازیکنانی که با این تیم جوان فوتبالشان را از سال ۱۳۲۸ زیر نظر پرویز دهداری شروع کردند بدین شرح بودند، محمدعلی حسینیان، مهندس نصرالله فتحی، حسنعلی خوشنام، محمد باقر ترابی، ویلیام آدم زاده، سیروس علیوس، اردشیر دوانی، محمدعلی هوشانی، سنقری، مجید فرخوئیان، رضا جلال زاده، خسرو صامت، منوچهر صامت، عبد الحسین سلحشور، شیرزاد اردشیری، بهرام عابدیان، سراج، صبو، محمود کات خورده، محمود گشوئی، مرتضی سلحشور، باباخان محقق زاده، حمید دسترس، صفر شهریاری، محمدعلی ذالکیان، حسن باستانی (این چهار نفر بعدا به تیم کارگر رفتند).



یک دهه بعد یعنی در سال ۱٣٣۶ جم به شاهین تغییر نام می دهد و به جمع خانواده شاهین می پیوندد. هر چند در سالهای ۴۶ تا ۴٨ و آن زمانی که ملی گرایان و دموکراتهای شاهین مورد غصب تیمسارهای حاکم بر ورزش ایران قرار گرفتند و شاهین تعطیل اجباری شد بار دیگر شادروان منوچهر سالیا باشگاه جم را احیا کرد.



از سمت راست، زنده‌یاد عباس اکرامی، سر استنلی راوس رئیس انگلیسی فیفا در دهه ۱۹۶۰، زنده‌یاد امیرمسعود برومند و خسرو غفاری. شادروان دکتر اکرامی روابط دوستانه ای با رئیس فیفا داشت تا جائی که در مراسم عروسی سر استانلی راوس یکی از مدعوین بود.

مرور تصویری بر خاطرات فوتبال خوزستان. تعدادی از عکسهای این مطلب از سایت کانون پیشکسوتان فوتبال آبادان است.






تیم فوتبال کارمندان شرکت نفت آبادان، زمین فوتبال بریم آبادان
ایستاده از راست: عزیز صادقی (مربی و سرپرست تیم فوتبال البرز آبادان)، ناشناس، اصغر بم‌زاده، دیدار دهداری، بنازاده، اشکانی، ناشناس، وازگِن مارتیان‌زاده، سجیل سعدونی، و علی محمد پورمومن
نشسته از راست: نصراله بم‌زاده، عبدالمجید صادقی، محمدعلی رحیمی، ناصر تهرانی، چرامی‌زاده، حیمد جاسمیان، حسین ساقی مقام، منوچهر سالیا، حمید برمکی، و رضا علمداری (نفرات ردیف پایین تیم فوتبال البرز آبادان هستند)
دو نفر جلو از راست: ناشناس، و پاکروان




تیم فوتبال شاهین آبادان، ۱۳۴۳
ایستاده از راست: رضا هیربد، محمد سعدونی، منوچهر سالیا، میرزا پورمحمد، علی قندیل، علی پورجانکی، مجید برمکی، محمد دهباشی، و فاروق فتاحی
نشسته از راست: دکتر غلامرضا صفریان، ابراهیم تهمتن‌زاده، حمید برمکی، حسین حقیری، بهمن ترابی، و احمدحمیدی




تیم فوتبال کارگر، قهرمان باشگاه‌های آبادان، سال ۱۳۳۵
ایستاده از راست: نامشخص، دیدار دهداری، محمد زارع، وازگِن مارتیان‌زاده، خلف سعدونی، اکبر فریدنی، باقر رودباری
نشسته از راست: درویش بم‌زاده، علی سیاوشی، عباس عریان‌پور، سردار رحیمی، و صفر شهریاری




تیم فوتبال کارگر، قهرمان باشگاه‌های آبادان، سال ۱۳۳۵
ایستاده از راست: نامشخص، دیدار دهداری، محمد زارع، وازگِن مارتیان‌زاده، خلف سعدونی، اکبر فریدنی، باقر رودباری
نشسته از راست: درویش بم‌زاده، علی سیاوشی، عباس عریان‌پور، سردار رحیمی، و صفر شهریاری






تیم فوتبال آزاد سال ۱۳۲۷
ایستده از راست؛ مجید فخروییان، خسرو صامت، بحرام آبدییان، پرویز دهداری، سراج، رضا جلال زده، مهربان
نشسته؛ ؟، منوچهر صامت، حسن علی*** خوشنام، هوشیانی، حیدر اردشیر دوانی


ادامه این مطلب در فرصتی دیگر...


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست