نامه ی تشکر میلاد درویش پس از آزادی از زندان
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۴ اسفند ۱٣۹٣ -
۱۵ مارس ۲۰۱۵
اخبار روز: میلاد درویش عضو افتخاری کانون صنفی معلمان ایران که در جریان تجمعات اعتراضی ده اسفند معلمان در تهران بازداشت شد، بعد از آزادی خود نامه ی زیر را نوشته است:
معلمانِ رنجبر و حامیانِ دگراندیشِ معلمان
به عنوان یک شاگردِ کوچک به آزادگی و عدالتخواهیِ شما رفقای عزیزم درود می فرستم و مهرتان را که هر لحظه پیگیرِ وضعیتمان بودید می ستایم.
محبتی که شما معلمان، حامیان معلمان، مستندسازان، روزنامه نگاران، فعالین مدنی، فعالین کارگری، سندیکاهای کارگری و به ویژه رفقای کانون صنفی معلمان ایران به ما داشته اید، بر جان و قلبمان نشست؛ گرچه کاری نکرده ایم ولی باز هم کار می کنیم و به عنوان کسی که خانواده ام شهدای بسیاری را تقدیم به انقلاب و دفاعِ هشت ساله کرده پایبندیِ خود را به انقلابِ بزرگ ایران اعلام می دارم و تا سرحدِ جان، پای آرمانهای عدالتخواهانهی انقلابمان ایستاده ام.
از نوجوانی افتخار داشته ام شاگردِ معلمی دانشمند و رنجدیده باشم که زندگی اش را برای آموزشِ فراگیر به کارگران و احقاقِ حقِ زحمتکشان وقف کرده بود و برای مردمی شدنِ دانش، تلاش می کرد و هزینه ها داد ... معلم مهربانم، استاد پرویز شهریاری (ریاضیدان عدالتخواه) که هر روز درسهایش را مرور می کنم و از او یاد گرفته ام که جامعه، متشکل از اصنافی است که همگی باید از یکدیگر حمایت کنند تا حقی ضایع نگردد و خاصه چنانچه حقِ معلمان ادا نشود جامعه، محروم از آموزشِ صحیح خواهد شد. می دانستم که اگر آقای شهریاری در میانِ ما بود حتما دهم اسفند می آمد پس، رفتم تا درسش را به درستی پس داده باشم و به عنوان فرزندِ یک کارگر شرکت واحد اتوبوسرانی از حقوقِ حقهی معلمانم دفاع کنم تا بلکه جای معلم فقیدم که از کارگران دفاع می کرد خالی نماند. ضمنِ اینکه بر اساس مادهی دومِ قانون کار ایران، معلم نیز کارگر محسوب می شود.
در تجمعِ سکوتِ دهمِ اسفند، چهارده نفر، زن و مرد، از جمله چند معلم، به طور غیرقانونی بازداشت شدیم؛ البته همگی از حضورمان و حمایتمان کاملا راضی هستیم و علیرغم برخوردهای غیراخلاقی که با ما شد اندوهی به دل، راه ندادیم و کارمان را وظیفه ای اجتماعی و مدنی دانستیم. تجمعی که توانست میزانِ انتقاد پذیریِ حاکمیت را بسنجد.
هرچند هیچیک از رسانه های ایران اجازه نیافتند که خبرِ بازداشتِ معلمین و حامیانِ آنها را منتشر کنند و حتی نمایندگان مجلس _که در محلِ کارِ همانها دستگیر شدیم_ شهامتِ سخن گفتن نداشتند اما عدالت و آگاهی، سیال است و به عنوانِ یکی از بازداشت شدگان، با هزاران پیامِ محبت آمیز که دریافت کردم به خوبی آموختم که سانسور و سرکوب هرگز راهی برای انسدادِ مطالباتِ مردمی نیست و مانع از آگاهیِ توده ها نمی شود بلکه صرفا بی اعتمادیِ شهروندان از کسانی را فراهم می آورد که به نامِ مأمورِ قانون، قوانینِ مملکت را زیر پا می گذارند.
حضورمان، بر اساسِ اصول بیست و ششم و بیست و هفتمِ قانون اساسی کاملا قانونی بود که به خصوص از لزومِ اجرای اصل سی امِ همین قانون دفاع کردیم ولی مغایر با اصل سی و هشتمِ قانون اساسی و متضاد با مادهی یکصد و پنجاه و نهمِ آیین دادرسی با ما برخورد شد که نقض آشکار منشور حقوق شهروندی است.
هفت نفرمان از جمله یک معلم، با ورود به بندِ دهمِ زندان رجائی شهر، «کارت عکس» شدیم و در آغازِ جوانی، سوءسابقه گرفتیم!... و بنده در طولِ بازداشت، به علتِ عدمِ رعایتِ حقوقِ متهمین از سوی مسئولین، در اعتصابِ غذا بودم.
در هشتمین سالروزِ حماسهی بیست و سومِ اسفندِ معلمان، جا دارد که فرصت را مغتنم شمرده و کودکانی را یادآوری کنم که به دلایلِ گوناگون از جمله بخاطر نداشتنِ شناسنامه، محروم از حقِ تحصیل هستند.
بعد از دستگیریِ غیرقانونی و غیرانسانی توسط لباس شخصیها در روبروی مجلس شورای اسلامی که در برابرِ دیدگانِ هزاران معلمِ مهربان و دلسوز، مورد ضرب و شتم قرار گرفتم، ساعتی بعد در عصر روز دهم اسفند، در خودروی قفسیِ حمل به زندان، از جلوی مجلس می گذشتیم که تماشای جمعیتِ شش هزار نفریِ معلمان و حامیانِ آنها، خستگی از تنم به در کرد.
حتی در تاریخِ کشورهایی که تا همین چند دههی اخیر با گیوتین، اعدام میکردند و امروز ملقب به کشورِ سندیکاها شده اند و نیز در تاریخِ هیچ کدام از کشورهای استبدادی ، چنین نافرمانیِ مدنیِ عظیمی ثبت نشده بود.
هرگز گمان نمی کردم که در طول عمرم شاهدِ صحنهی باشکوهِ اتحادِ فراگیرِ صنفی باشم...
در حماسهی دهم اسفند یقین آوردم که حتما روزی عدالت و آزادی را خواهیم دید...
دست مریزاد رفقا...
با آرزوی آزادیِ معلمان و سایرِ کارگرانِ زندانی
میلاد درویش
مستند ساز، فعال مدنی و عضو افتخاریِ کانون صنفی معلمان ایران
بیست و سوم اسفند یکهزار سیصد و نود و سه
|