یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گزارش پژوهشی از تحولات اجتماعی اوکراین بعدازآغاز استقلال
اردشیر قلندری


• در رابطه با ارزشهای ژئوپلیتیکی نزدیکی قابل ملاحظه ای در گرایشات مردم غرب و مناطق مرکزی اکراین در تقابل با روحیه مناطق جنوب شرقی، بویژه دانباس احساس می گردد. این امر گواهی بر اختلافات ژرف در جامعه ماست، که خصلتی هر چه شدیدتر بخود می گیرد. اگر حکومت بر این موضوعات بی توجهی نماید، موجب تقویت خطر انشقاق اکراین خواهد گشت. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱ فروردين ۱٣۹۴ -  ۲۱ مارس ۲۰۱۵


 گزارش پژوهشی سالانه جامعه اکراین، مرتبط با فرایند رخدادها در کشور، توسط دانشکده جامعه شناسی آکادمی علوم اکرائین در جولای ۲۰۱۴ منتشر گردید. این گزارش در دو جلد ، یکی در مورد جدول ها و برنامه نظارت ، و دیگری در راستای درک و شناخت آنها انتشار یافت. در ماده ۵۰ گزارش پژوهشی فوق، دانشمندان دانشکده به تجزیه و تحلیل مهمترین گرایشات تحول های اجتماعی در حوزه های مختلف زندگی جامعه ما از آغاز سالهای استقلال اکراین پرداخته اند.
پژوهش های فوق در برگیرنده شش ماه پس از آغاز رخدادها ، که به "میدان ۲" یا "یورومیدان" معرف شده است، می باشد. در این شش ماهه در کشور (۲۱-۲۲ فوریه ۲۰۱۴) کودتایی صورت گرفت. ماهیت حوادث در شرق کشور هرچه بیشتر به برادرکشی جنگ داخلی تبدیل شد.
این گزارش در برگیرنده زمانی است، که هنوز "بویلر ایلووایسک" ، جنگهای بی رحمانه در فرودگاه دانیسک، تراژدی دیبالسوف و جنگ داخلی که سبب هلاکت هزاران تن از مردم عادی و نظامی گردید، آوارگی، مهاجرت با بسیاری حوادث دیگر رخ نداده بود. هنوز محاصره ای، که به شکل نسل کشی در رابطه با قسمت بزرگی از جمعیت دانسک و لوکانسک تبدیل شد، تازه آغاز شده بود. هنوز بسیاری از قوانین به اصطلاح "ضد بحران" که ضرباتی ویرانگری به سطح زندگی بخش بزرگی از مردم وارد نمود، اتخاذ نشده بود. زمانی که مقامات کشور، مردم خود و جهان را متقاعد به "رشد بی سابقه میهن پرستی" ، "وحدت و یکپارچگی مستحکم " می کردند. اما، بجای آن روس هراسی گسترش یافت.
پس از گذشت زمانی کافی، از انتشار پژوهش های سالانه ، اینک آشکار می گردد، که مردم ما هرچه بیشتر برانچه که گذشت به تعمق پرداخته اند، که چه اتفاقی بر کشور افتاد و اینک چه می گذرد، چه چیزی در انتظار ماست. مطابق مقدمه گزارش، که به قلم و.م. وورون رئیس دانشکده آکادمی علوم اکراین نوشته شده است، پژوهش های فوق امکان دیدن حوادث: "نه طبق بررسی های اینها و یا برخی سیاستمداران، که نتوانسته اند مانع حوادث تراژیک گردند، بلکه بر پایه بررسی نظرات مردم – جمعیت اکراین ، همانطور که شاعر می گوید، آن مردمی که بر پایه دستمزد گذران می کنند- یعنی همان مردم مردمی " را نشان می دهد.
این گزارش پژوهشی صحت پیش بینی ها و هشدارهایی ، که دانشمندان دانشکده بر نتایج نظارت های پیشین (جهت وضعیت جامعه اکراین در راستای ناآرامی های سال های ۲۰۱٣-۲۰۱۵ ) طرح کرده بودند، را بوضوح آشکار می سازد.
این گزارش تغییرهای قابل توجهی در روحیه مردم اکراین را یادآور میشود. در یک مدت زمان کوتاه منفی گرایی شدیدی در آگاهی اجتماعی (عدم اعتماد، نارضایتی، دستپاچگی، یاس و ناامیدی) رشد نموده است. ترس ، که در سالهای پیش دیده نمی شد، یا بندرت دیده می شد،منجمله، ترس از هجوم دشمن (مطابق نظرسنجی های انجام شده ۵۹.۷% در سال ۲۰۱۵ در مقابل ۹.۵% در سالهای پیشتر) ، خطر فروپاشی اکراین بمثابه دولت (۴۶.۶ در مقابل ۱۴.۴%) ، درگیریهای قومی (٣۵.۱ در مقابل ۱۴.٣%) افزایش یافته است. ترس از گرسنگی دوبرابر و ترس از رشد جنایت و درگیری های خیابانی چندین برابر شده است. در سال ۲۰۱۵ بیش از ۵٨.۵ % مردم وضعیت سیاسی کشور را وخیم و ۱۷% انفجار آمیز ارزیابی می کنند. پس از دوسال، وخامت سیاسی نه تنها افزایش قابل توجهی داشت، بلکه وارد کیفیت جدیدی نیز گردید. در حال حاضربیش از نصف جمعیت (۵۵%) وضعیت را شدیدن بحرانی ، انفجاری می دانند، و تنها ۱۴% وضعیت را وخیم تشخص داده اند. این روحیه در شرایط امروز نگران کننده تر نیز شده است.
نتایج پژوهش های فوق دلایلی را در اختیار جامعه شناسان گذاشته اند، که اعلان آن موجب نگرانی عمیق گشته است: "برآوردهای های متکی بر آرای مردم نشان می دهد ، که در طی تقریبن شش ماه پس از میدان دولت موفق به حمایت از منافع ملی اکراین:
در راستای تمامیت ارضی و استقلال، در راستای وحدت مردم بمثابه یک ملت سیاسی ، امنیت، رشد وضعیت اقتصادی –اجتماعی " دست نیافته است.
تردیدی نیست، که رشد تراژیک حوادث ، به جنگ برادرکشی بی رحمانه در شرق اکراین، تحت به اصطلاح "عملیات ضد تروریستی" ، فقدان کریمه، قتل مردم و خسارات مادی بسیار انجامید. کافیست بگویم، که در کشور، همانطور که رئیس جمهور پ. پوروشنکو چندی پیش گفت، یک چهارم صنعت کشور متوقف گشته، و یک دهم آن ویران گشته است. درون جامعه در رابطه با گزینش سیاستهای داخلی و خارجی اکراین و حتی در رابطه ارزشهای معنوی-فرهنگی و در رابطه با روسیه تغییرهای قابل توجهی رخ داده است.
با اینهمه، اشتباه خواهد بود که همه چیز را با همه اهمیت آن به این شرایط ربط دهیم. عوامل منفی در طی این سالها پس از اعلان استقلال انباشته شده، در همین راستا، در گزارش فوق دلایل مستدلی دال بر نزدیکی کشور به مرز یک انفجار حقیقی ارائه می گردد. معاون رئیس دانشکده، عضو آکادمی علوم اکراین آ. ان. شولگا در پیامی با تاکید فراوان گفت : "جامعه اکراین اینک در طی یک مدت طولانی در حال گذران زندگی سخت و دردناک دگرگونی های سیستیماتیک است. اعلان استقلال با فرایندهای دگردیسگی بدون برنامه های دقیق بر یک مدل اجتماعی همراه گردید، تغییر در همه عرصه ها به شکلی نامنظم و غیرقابل پیشبینی در حال رشد است. کشور وارد فاز بحرانهای شدید گشته و توان خروج از آنها را اینک در یک ربع قرن ندارد. شکلگیری بسیاری از علایم منفی که ذات جامعه بحرانی است، خبر از فرسایشی شدن بحران می دهد. اینک نسلی کامل، در یک اجتماع بی ثبات، در شرایط هنجارها و ارزشهای پایمال شده، با نامشخص ترین چشم اندازها شکل گرفته است و نسل گذشته، همه ی دراماتیزم فقدان گذشته و جستجوی هویت اصلی و تازه خود را آزمایش کرده است".
مولفین مقاله ، بطور جامع از این تابلوی حزن آور بمثابه یک برنامه عمومی تعمق دلایل و ماهیت لرزشهای سالهای ۲۰۱٣-۲۰۱۵ در تجزیه و تحلیل جهات مشخص و روندهای جاری فرایندهای اجتماعی در اقتصاد کشور ، حوزه های اجتماعی، ساختار طبقات اجتماعی جامعه ما ، و همچنین مجموع وسیعی از میزان های اجتماعی فرهنگی آگاهی اجتماعی پرده برداشته اند.
ژرفترین تغییرات شامل مساله ژئوپلیتیک اکراین می گردد. بطور خلاصه، گرایش اصلی روندها شامل تضعیف گرایشات "به شرق" و تقویت شدید گرایشات " به غرب کشور" می باشد. تعداد هواداران اتحاد اکراین با روسیه و بلاروس از ۵۰.۷ % در سال ۲۰۱۲ به ۲۹% در سال ۲۰۱۴ رسید، همزمان، هواداران انتیگراسیون اروپا از ٣۴.۷ تا ۵۶.۶ % افزایش داشته است. تعداد هواداران عضویت اکراین به ناتو در یک سال گذشته از ۱۴.۴% به ٣۴.۹% افزایش داشته، و تعداد مخالفین از ۵۴.۴% به ٣۴.٨% کاهش نشان می دهد، تعداد کسانی که نظر خاصی ندارد از ٣۰.٨% به ۲۹.۷ % رسیده است. منصفانه است که اشاره کنیم، سال ۲۰۱٣ مساله فوق در رابطه با سیاست هدفمند رژیم یانکوویچ صورت گرفت ، که مبلغ اندیشه بسوی انتیگراسیون اورپا بود، و به امتناع از امضاء توافق نامه با اتحادیه اروپا (شعار اروپا- خانه ما ، روسیه – همسایه ما) انجامید. در سال گذشته با استفاده از پدیده منفی روس هراسی، درگیریهای چند جانبه با فدراسیون روسیه به عامل اصلی تبدیل گردید.
در رابطه با ارزشهای ژئوپلیتیکی نزدیکی قابل ملاحظه ای در گرایشات مردم غرب و مناطق مرکزی اکراین در تقابل با روحیه مناطق جنوب شرقی، بویژه دانباس احساس می گردد. این امر گواهی بر اختلافات ژرف در جامعه ماست، که خصلتی هر چه شدیدتر بخود می گیرد. اگر حکومت بر این موضوعات بی توجهی نماید، و یا به ادامه تحمیل ارزشها و دیدگاه ها به شهروندان جنوب شرقی، که پایبند به روحیه تهاجمی بر مناطق غربی و نسبت به پایتخت شده اند، گردد، موجب تقویت خطر انشقاق اکراین خواهد گشت.      
در نظرسنجی های آتی لازم است، تعمق ژرفی انجام گیرد، آیا مردم ما درک می کنند، که چه تبعاتی جابجایی های ژئوپلیتک اکراین در پی خواهد داشت. دنباله روی کورکورانه از دستورات غرب (آمریکا ، اتحادیه اروپا، صندوق بین المللی پول و ناتو ) ، عملا کشور ما را به یک کشور کنترل شونده از خارج، طرد انتخابات متمدن، که مردم ما ٣۶۰ سال پیش در مجلس پری اسلاو برگزیدند و قطع رابطه با روسیه تبدیل می نماید، شرایطی بوجود آمده، که هر چه متعلق به روس و روسیه است طرد و محکوم می گردد، روسیه به کشور دشمن تبدیل گشته است. با جملات فوق باید در مورد ضرورت توجه کافی و آنالیز ژرف آرای عمومی مربوط به مساله دولت، منجمله ساختار اکراین (فدراسیون ، خودگردان، عدم تمرکز، یا کشور واحد)، بویژه برپایه رشد شدید روحیه فدرالیسم طلبی در دانباس و برخی مناطق دیگر کشور موافقت کرد.
برآوردهای دانشمندان دانشکده از آنالیز رخدادها در فرایندهای جامعه ، در مورد هشدارهای تائید شده، در باره نهادهای دولتی و مقایسه شکلگیری نهادهای مدنی بسیار جالب است، چراکه: در مورد گسترش پایگاه های اعتراض علیه دولت در رابطه با فرایندهای عینی در راستای افزایش فرصتها در حوزه تولیدات غیرمادی؛ در مورد تضاد (قبل از هر چیز ترموز کننده) عوامل تاثیر گذاراجتماعی- روانشناختی در راستای مدرنیزه کردن حوزه علوم انسانی؛ در مورد گسترش مدلهای سازشکاری های منفعل در ساختار زندگی استراتژی مردم اکراین؛ در مورد کاهش پایگاه های اجتماعی پرورش میزان متخصصان و تحصیل کردگان ، تبادل آرام تدریجی (چرخشی) جابجایی های آموزشی بین نمایندگان طبقات مختلف اجتماعی جامعه، تبدیل نهادهای آموزشی (عملن با انحلال تحصیل رایگان) به عامل نابرابری های شدید و ایجاد محودیت بین دارندگان تحصیلات عالی و گروه های اجتماعی کم سواد، در چشم انداز، تبعات منفی برای جامعه خواهد داشت، واز این طریق رشد نابرابری های وراثتی؛ سبب تشدید بی سابقه تغییردرساختار طبقات اجتماعی جامعه اکراین ، منجمله، در مورد کاهش سهم طبقه کارگر در پی کاهش حقیقی تولیدات صنعتی، افزایش بی سابقه بی نوایان و فقرا می گردد؛ در مورد راه های تامین برابری های جنسیتی در اکراین؛ که در مورد داده های سال ۱۹۹۴ و مطابق پراکتیک در تمام سالهای گذشته، طبق ارزشیابی ها، باید گفت، وضعیت روانشناختی – اجتماعی جامعه اکراین به "جنون اجتماعی" گرفتار شده است، که بنوبه خود، بیانگر مشخصه منفی در آگاهی اجتماعی با تسلط اکثریت غیر اخلاقی می باشد، همزمان، رشد اعتراضات شکل رادیگال بخود گرفته است. محرومیت، یعنی کاهش امکانات رضایت فرهنگی و نیازهای معنوی مردم، منجمله، کاهش فاجعه آمیز بناهای فرهنگی، که بدون تردید، مرتبط به کاهش بی سابقه اهمیت این ارزشها، همچون "احیای فرهنگ-ملی" ، "افزایش سطح تحصیلات" ، "گسترش افق های فرهنگی" در سالهای اخیر در کشور است.
جهت نظارت و درک برایندهای آن توجه زیادی بر سیاست زبان ، منجمله، بر مساله زبانهای موجود در اکراین شده است. اکثریت کسانی که در نظر سنجی فوق شرکت کرده اند مخالف قراردادن زبان روسی در جایگاه زبان دوم دولتی بودند. این امر قابل درک است، بویژه با در نظر گرفتن، تلاش پرخاشگرانه برخی سیاستمداران که دارای موقعیتهای کلیدی در ساختار حکومت که سیاسیت های حوزه علوم انسانی را تعیین می کنند، به اجبار یک زبانه کردن به شهروندان را تحمیل کرده، خواهان طرد زبان روسی در اکراین می باشند. در همین راستا، لغو قانون سیاست زبانها توسط مجلس رادا ی عالی، برخی امکانان گسترده شهروندان جهت تحقق حقوقی که قانون اساسی در راستای استفاده از زبان مادری، منجمله، زبان روسی تعیین کرده، از نخستین گام های دولت جدید پس از کودتای فوریه (۲۰۱۴) می باشد. این همان گامی است ، که (همراه با تصرف کی یف و مناطق غربی اکراین، ساختمان موسسات دولتی، حزب های سیاسی، سازمانهای اجتماعی، با ترور اخلاقی و فیزیکی ، تخریب وحشیگرانه ده ها بنای دوران شوروی، بنا های مدافعان میهن در جنگ دوم جهانی توسط رادیگال های ناسیونالیست) وضعیت را در مناطق شرقی انفجاری نمود، بطرز خطرناکی به تشدید انشعاب در جامعه پرداخت، و برآیند آن به مصیبت امروزی تبدیل گردید.
آنچه که به وضعیت حوزه زبان مربوط می گردد، آکادمیسین و.م. وورون منصفانه خاطر نشان کرد، که: "در میان شهروندان اکراین، به استثنای مورد بسیار نادر، کسانی که در درک زبان اکراینی و روسی دچار مشکل گردند، وجود ندارند. در راستای محدود نمودن استفاده زبان چه اکراینی و چه روسی، با همه تلاش های فعال چندین ساله، برخی سیاست مداران به قدرت رسیده، به اهداف خود دست نیافتند. دو زبان بسیار نزدیک و همه فهم، حقیقتا موجود در اکراین، در واقع، هنجاراجتماعی می باشند. در هیچ یک از زبان های فوق شهروندان اکراین خود را بیگانه احساس نمی کنند. و به تبع آن، این امکان را می دهد که اعلان کنیم: دو زبان موجود در اکراین، نه تنها جامعه را تقسیم نمی کنند، بلکه سبب اصلی عامل وحدت خلق اکراین بمثابه یک ملت سیاسی می باشد".
بلینگ گوآلیسم (bilingualism) = دو زبانگی ، امکان می دهد تا شهروندان اکراین نه تنها به دستاوردهای معروف جهانی روسیه ملحق گردند، بلکه از طریق زبان روسی به دستاورد های علمی و فرهنگی جهان دست یابند. آنکس که سعی می کند زبان روسی از زندگی اجتماعی ما طرد شود، چنین کسی شبیه وحشی های سده های کهن و یا شبیه اسلام گرایان- واپسگری معاصر بوده، که علیه دستاوردهای فرهنگی و هنری، متحد شده، مرتکب جنایاتی هولناک می گردند. و یا بمعنی غارت معنویات، فرهنگ- اندیشه های خلق ماست. در یکی از مواد گزارش فوق، جملاتی از پروفسور دانشگاه کی یف و.ی. خمِلکو ذکر شده است، که: "علاقه مندی بیش از نصف جمعیت اکراین به حفظ امکان استفاده از زبان روسی، که برای آنان، تقریبن در تمام زندگی آنان، معمولی بود، - این چنین تعهدی است، که همه سیاست مداران که حقیقتن تلاش در حفظ ارزش های دولت اکراین دارند، باید بر آن التزام داشته باشند، نباید اجازه انشقاق و استفاده از ناهمگونی زبانهای – بومی به دشمنان را داد". یکی دیگر از دانشمندان معروف جامعه شناس در بیست سال پیش نوشت: "مبارزه علیه رسمی کردن زبان روسی – مبارزه علیه تقریبن نصف جمعیت اکراین، آن دسته از حقوق فرهنگی است، که آنان مدتها است که عادت به استفاده از آن کرده اند". این امر نه در راستای اتحاد، بلکه در مسیر انشقاق مردم اکراین و حتی خود اکراینی ها ، که بین آنان حدودن ۴۵ درصد – روسی زبانند، امروزه نه تنها حفظ اهمیت خود، بلکه با درنظر داشت، تجربیات منفی و تراژیک سال های اخیر هرچه بیشتر حاد و وافر می گردد.
نتایج پژوهش ها در زمینه تبعات اجتماعی جابجایی قدرت که تقریبن ربع قرن در اکراین حاکم گشته، نیازمند بررسی ویژه و همه جانبه ای می باشد. باید متذکر شد، که اگرچه در سالهای اخیر تعداد طرفداران سوسیالیسم (قبل از هرچیز بابت فوت نماینده گان نسل پیشین) کاهش یافته و هواداران سرمایه داری بیشتر شده است، با اینهمه، طرفداران سوسیالیسم در بین نظر سنجی شدگان (۱٣.۵ % تا ۱۵.۶ %) می گردد. برپایه برآوردهای گزارش پژوهشی فوق به این نتیجه می توان رسید، که ارزش های لیبرالیستی در تمام این سالها که فعالانه تبلیغ گشته همه شهروندان را تحت تاثیر قرار نداده است، در آگاهی اجتماعی مردم منفی گرایی در رابطه با اصلاحات تقویت می گردد، گرایشی شدید منفی جهت ارزشگذاری اوضاع اقتصادی در کشور در کلیت ، به افزایش کمی مردمی که معتقدند باید به اقتصاد قبل از اصلاحات، مشروط بر طرد اصلاحاتی که موجب کاهش میزان رندگی مردم گشته است، برگشت. اکراین عاقبت به یک دولت دموکراتیک و اجتماعی ، قانون محور تبدیل نشد. در جامعه یک اندیشه متحد کننده پدید نیامد. و نمی تواند تا زمانی که دچار شکاف ژرف (در پژوهش فوق این امر با برهان مستدل به اثبات رسیده است) است، پدید آید، از این روی، موضوع اصلی برای بخش بزرگی از شهروندان، چگونه زیستن؟ است.
گفتمان در باره دگردیسگی آگاهی اجتماعی، بخش اصلی گزارش پژوهشی فوق را در بر می گیرد.
آگاهی اجتماعی جامعه سال ها است، که در یک بحران بی سابقه، ژرف، منحرف، در وضعیت تضاد ها، برون از چارچوب های عادی قرار داد. بیهوده نیست، که معاون مدیر دانشکده ن.آ شولگا در پسگفتار این مقاله در این مورد می نویسد: "وضعیت ناهنجار آگاهی اجتماعی جامعه اکراین" ، بر اکراین همه ویژه گی های اجتماعی – "چند دستگی"، "انشقاق"، "شکاف" اعمال می گردد. افکار عمیق، بمفهوم ژرف آن، به بیماری مدام تبدیل گشته، تلاش آگاهانه جهت یاقتن شیوه های واقعی درمان صورت نمی گیرد. همه دلایل یک صدا می گویند، که مسیر بازسازی سرمایه داری، جدایی با جمهوری های سابق شوروی، تائید ایدئولوژی نئوناسیونالیست، و نئوفاشیست در اکراین، با اعلان استقلال ، نه تنها به اندسته از اهداف اعلان شده خود نرسید، بلکه بنظر می رسد در مسیر تکامل خود دهها سال به عقب پرتاب شده است. بیهوده نیست که در جهان این پرسش مطرح است که آیا اکراین بمثابه دولت اصولن جان گرفته است؟.
حزب ما، وظایف اصلی در برنامه خود را ساختمان عدالت اجتماعی، آزادی، توسعه برابر همه مردم، سپردن کامل دولت به مردم، مهمتر از همه بازگراندن اعتماد بنفس و نفوذ طبقه کارگر، همه اقشار توده کار و زحمت، سازماندهی پیکار آگاهانه آنان در راستای دست یابی به اهداف استراتژی- برگشت اکراین به مسیر توسعه سوسیالیستی اعلان کرده است.
زمانی که در گزارش پژوهشی فوق تنها ۴.۱ % نظر سنجی شدگان در سال ۲۰۱۴ خود را نزدیک به اندیشه های کمونیستی میبینند، که تقریبن سه برابر کمتر از سال ۲۰۱٣ یعنی (۱۱.٣%) و پنچ و اندی برابر کمتر از سال ۱۹۹٨ یعنی (۲۱.۹ %)، که شدیدن کمتر از هواداران سوسیالیست ها، سوسیال-دموکرات ها، نئوناسیونال- دموکرات ها، و حتی کمتر از اندیشه های نئوناسیونالیست ها هست، نمی تواند موجب نگرانی ما کمونستها نگردد. جامعه شناسان بی دلیل نیست که یکی از دلایل این وضعیت در رابطه با سطح فعالیت های رادیکالیزه، کمونیست ها را عقبتر از سایر نیروهای سیاسی می بینند.
در این مورد در چهل و نهمین کنگره حزب کمونیست اکراین سخن بسیار رفت. کنگره بر فعال سازی و فعالیت های رادیکالیزه سازمانهای حزبی، تحکیم روابط آنها با مردم، طرح و کاربرد تاکتیکها متناسب با شرایط فعلی، زمانی که حزب تحت تضییقات شدید قرار دارد، زمانی که دولت نئونازیست، وقیحانه قانون اساسی و سایر قوانین را زیرپا می گذارد، تلاش دارد نه تنها حزب کمونیست، بلکه ایدئولوژی کمونیستی را ممنوع نماید، تاکید فراوان می نماید.

منبع: سایت حزب کمونیست اکراین    www.kpu.ua


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست