روز جهانی تاتر از دیروز تا امروز
اصغر نصرتی
•
به منظور بزرگداشت و گسترش هنر تآتر در سراسر دنیا در سال ۱۹۴۷ میلادی (۱۳۲۶ شمسی) نمایندگان بیستوپنج کشور بنا به دعوت سازمان جهانی یونسکو، انستیتوی بینالمللی تآتر را بنیان نهادند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۷ فروردين ۱٣۹۴ -
۲۷ مارس ۲۰۱۵
روز جهانی تآتر از دیروز تا امروز
اصغر نصرتی
(ترجمه و تالیف و تنظیم)
نگاهی به پیدایش و تاریخچه ی روز جهانی تاتر
به منظور بزرگداشت و گسترش هنر تآتر در سراسر دنیا در سال 1947 میلادی (1326 شمسی) نمایندگان بیستوپنج کشور بنا به دعوت سازمان جهانی یونسکو، انستیتوی بینالمللی تآتر را بنیان نهادند.
در سال 1961 بنا به پیشنهاد مرکز تآتر فنلاند (هلسینکی) که از سوی بسیاری از کشورهای اسکاندیناوی نیز حمایت شد، روز جهانی تآتر به یونسکو پیشنهاد شد. این پیشنهاد در نهمین کنگرهی جهانی انستیتوی بینالمللی تآتر (ITI) مورد تصویب قرار گرفت. و در فستیوال سالانهی پاریس روز بیستوهفتم مارس به عنوان روز جهانی تآتر تعیین شد.
از آن پس و به همین مناسبت هر ساله از سوی یونسکو و به عبارت دیگر انستیتوی بینالمللی تآتر، یکی از هنرمندان مشهور جهان برای ارسال پیام انتخاب میشود و یونسکو این پیام را به سراسر جهان ارسال میکند. نمایندگی انستیتوی بینالمللی تآتر در هر کشور نیز بنا به سنت هرسالهی خویش آن پیام را به زبان محلی برگردانده و در اختیار مطبوعات کشور و مراکز خبری قرار میدهد.
از سال 1962 که ارسال پیام مرسوم شد، تا کنون هنرمندان بسیاری به این مناسبت برای این کار انتخاب شدهاند که از جمله میتوان افرادی چون ژان کوکتو (1962)، آرتور میلر (1963)، لورنس الیویه (1964)، هلنه وایگل (1967)، پیتر بروک (1969 و 1988)، اوژن یونسکو (1976)، مارتین اسلین (1989) را نام برد. (لیست کامل ارسال کنندگان پیامها را در صفحات بعد خواهید خواند.) ارسال پیام امسال (2001 ) نصیب ادیب و نمایشنامهنویس یونانی، یاکووُس کامپانلِیس Jakovos Kampanellis ، گشت.
در سطح بینالملی تا کنون دو بار این پیامها در مجموعهای به چاپ رسیده اند؛ یکبار توسط مرکز ونزوئلاییِ انستیتوی بینالمللی تآتر تا سال 1993 و بار دیگر توسط مرکز بنگلادشی آن، تا سال 2000.
برگزاری و توجه به روز جهانی تآتر در کشور ما نیز از قدمت طولانی برخوردار است. از جمله مراکزی که روز جهانی تآتر را در دوران شاه گرامی داشته و به همین مناسبت گهگاه مراسمی برپا داشته و یا پیام ارسالی یونسکو را برگردان و در سطح هنرمندان منعکس ساختهاند، مرکز هنرهای دراماتیک و جامعهی هنری آناهیتا و ... بوده اند. آناهیتا در تابستان 1358 کتابی[2] با عنوان «نگاهی به سیوپنج سال تآتر مبارز» به مناسبت روز جهانی تآتر انتشار داد که در آن علاوه بر برخی سخنرانیها به همین مناسبت، برگردانی از پیامهای بینالمللی جهان را از سال 1962 تا 1976 در بر داشت.
در کشور ما تا کنون سنت بر این بوده که علاوه بر پیام بینالمللی، یکی از شخصیتهای فرهنگی ایرانی نیز پیام ملی ارسال کند. متاسفانه از آنجا که میان حکومتها و برخی از هنرمندان همواره اختلاف بوده و از آنجا که میان نهادهای تآتری غیر دولتی نیز همواره توافق و همراهی کامل وجود نداشته است، این نوع پیامهای ملی چندان جدی گرفته نشده اند. (۱)
از سال 1962 که ارسال پیام به مناسبت روز جهانی تآتر مرسوم شد، تاکنون 54 پیام از سوی هنرمندان تآتری و غیر تآتری به قرار زیر ارسال شده است.
1- ژان کوکتو(1962)،
2- آرتور میلر (1963)،
3- لاورنس ُالیویه و ژان لوئیبارو (1964)،
4- ناشناس (1965)،
5- رنه مائو (1966)،
6- هلنه وایگل (1967)،
7- میگل آنجل آستوریاس (1968)،
8- پتر بروک (1969)،
9- دمیتری شوستاکویچ (1970)،
10- پابلو نرودا (1971)،
11- موریس بژار (1972)،
12- لوچینو ویسکونتی (1973)،
13- ریچارد برتون (1974)،
14- الن استوارت (1975)،
15- اوژن یونسکو (1976)،
16- رادو بلیگان (1977)،
17- پیام ملی (1978)،
18- پیام ملی (1979)،
19- جانوس وارمینسکی (1980)،
20- پیام ملی (1981)،
21- لارس مالمبورگ (1982)،
22- آمادور ماتر بوو (1983)،
23- میخائیل تزارو (1984)،
24- آندرب لوئیس پرینتتی (1985)،
25- وله سوینکا (1986)،
26- آنتونیو گال (1987)،
27- پتر بروک (1988)،
28- مارتین اسلین (1989)،
29- کیرلی لاورو (1990)،
30- فدریکو مایرو (1991)،
31- جورج اُللی و آرتور اوزلاز پیتری (1992)،
32- ادوارد آلبی (1993)،
33- واسلاو هاول (1994)،
34- هومبرتو اوسینی (1995)،
35- سادلا واننوس (1996)،
36- یونگ اوک کیم (1997)،
- پیام ویژه (1998)،
38- ویجیس فینبوگادوتیر (1999)،
39- میشل ترمبلای (2000)،
40- یاکووُس کامپانلِیس (2001).
41- گریش کارناد (2002)
42- انکر دورست ( 2003)
43- فتحیه ا العسال (2004)
44- آرین موشکین (2005)
45- ویکتور هوگو راسکن بندا (2006)
46- محمد ال قاسیمی (2007)
47- روبرت لپاگه (2008)
48- آگوست بوآل (2009)
49- یودی دنچ (2010)
50- جسیکا کآوآ (2011)
51- جان مالکویچ (2012) John Malkovich
52- داریو فو (2013)
53- برت بایلی (2014) Brett Bailey
54- کریستوف وارلیکوسکی (Krzysztof Warlikowski (2015
-----------------------------------------------------------------------------------
(۱) برای تنظیم این نوشته از منابعی چون سیپنجسال تآتر مبارز، مجلهی مرکز تآتر آلمان Impuls و همچنین آرشیو مرکز تآتر آلمان و اتریش بهره جستهام.
اصغر نصرتی (چهره)
www.chehreh.net
پیام روز جهانی تاتر ۲۰۱۵
از کارگردان لهستانی کریستوف ورلیکوفسکی
هنرمندان واقعی تاتر را اکثرن دور از صحنه ی تاتر میتوان یافت. اینها علاقه ای به تاتر به عنوان ماشین تولید سنت ها و کلیشه ها ندارند. این هنرمندان در جستجوی سرچشمه ی پویا و جریانهای زنده ای هستند که الزامن در بستر خود تاتر یافت نمیشود و برخی تنها میتوانند این امور را آنهم با تلاش فروان، به تقلید بکشند. ما تقلید می کنیم، بازتولید می کنیم به جای آنکه دنیایی را خلق کرده باشیم. به جای آنکه لحظه ای مکث کرده باشیم یا اینکه دقتی به ضربه های تاثیرگذار یک دیالوگ بر تماشاگر کرده باشیم. بدون آنکه تاثیر لایه های پنهان متن را بررسی کنیم. هیچ هنری همچو تاتر توان بیان شور و احساس پنهان انسانی را ندارد.
راهنمای کار من در این عرصه مراجعه به خود ادبیات است، اینها همواره مرا راهبری می کنند، نویسندگانی هستند که صد سال پیش پیامبرانه اما بی غرض، زوال و ظلمت خدایان اروپایی را نوشته اند. تمدن ما تا همین امروز هم هنوز نتوانسته بر این تاریکی روشنایی بخشد. من به فرانس کافکا و توماس مان یا مارسل پروست می اندیشم و امروز میتوان «جان ماکس ولکوتزه» را بر این گروه پیامبران افزود.
نقطه مشترک این پیامبران در این است که احساس پایان جهان را جدی گرفتند و آن را در نحوه ی فروپاشی مدلی از روابط میان انسانها، نظم سنتی ارزش ها و درگیرهای زندگی انسانی تعبیر کردند و آنها را به پرسش و چالش کشیدند. این احساس و پرسش هنوز هم به قوت خود باقیست، گرچه ما آن پایان جهانی که آنها می گفتند پشت سرگذاشته باشیم.
انسان های این جهانی شاهد قتل ها و درگیری ها مدام و رو به افزایش هستند که حتی همه ی رسانه های موجود هم توان پوشش دادن بدان ها را ندارند. خبرهایی که هنوز از آنها ذکری به میان نیامده، خسته کننده می شوند و بدون آنکه اثری از خود بر جای گذارند، از صفحه ی اخبار روز محو می شوند. در جهانی اینچنین احساس ناتوانی، شوکه شدن و محاصره گشتن داریم.
ما دیگر در توانمان نیست که برج و بارو بسازیم و سخت کوشانه دیوارهای مستحکمی برای دفاع از خود برپا داریم. برعکس اینها ما را بر آن می دارند که در حفظ شان بکوشیم. و اینها چنان از ما نیرو می گیرند که دیگر توانی در ما برای کشف دنیای آن سوی دیوارها نمی ماند. دقیقن همینجا نقش تاتر برجسته می شود. این جا محل ابراز توانایی تاتر است. یعنی به سویی بنگریم که دیدنش ممنوع گشته است.
"اسطوره سعی دارد که ابهام را توضیح دهد. از آنجا که از حقیقتی برآمده، باید که دوباره با ابهامی پایان گیرد" چنین می گوید فرانس کافکا در باره ی اسطوره ی «پرومته». من بر این باورم که تاتر نیز اینچنین باید به کار گرفته شود؛ حقیقت در آغازش و ابهام در پایانش باشد. پس چنین تاتری برای کارورزان و علاقمندانش آرزو می کنم، برای آنها که بر روی صحنه هستند و برای آنها که در سالن های تماشا نشسته اند.
برگردان به فارسی از اصغر نصرتی
عکس از Bartek Warzecha
اصغر نصرتی (چهره)
www.chehreh.net
در باره ی کریستوف وارلیکوفسکی
برگردان از اصغر نصرتی
کریستوف وارلیکوفسکی در سال ۱۹۶۲ در لهستان دنیا آمده است و یکی از کارگردانان به نام تاتر معاصر اروپا محسوب می شود. وی توانسته با همراهی طراح صحنه خانم مارگورزتا شازنسکی تصاویر شگفتی در تاتر خلق کند. در همکاری با بازیگران موفق به کشف و بروز لایه های پنهانی خلاقیت هنری آزاد در بازیگران گشته است. وارلیکوفسکی آثار شکسپیر را در برداشت و پرداختی کاملن نوین کارگردانی کرده است. کارگردانی های وی نوعی برداشت شورشی از یک اثر است. این برداشت او هم شامل آثاز کلاسیک یونانی می شود و هم شامل آثار بعدی و معاصر. کارگردانی نمایشنامه ی«زدوده شده»(۱) اثر سارا کانه به وی هم در فستیوال آوینیون (فرانسه) و هم مونترال در سال ۲۰۰۲ شهرت بسیار بخشید. همین کارگردانی نیز نقطه عطفی بود برای زندگی هنری وی در جامعه هنری جهانی.
از سال ۲۰۰۸ وی مدیر هنری « تاتر نو»(۲) ِ ورشو را بدست آورد و در همین تاتر بود که او چهار کارگردانی مهم خود را ( آپلونیا ۲۰۰۹، پایان ۲۰۱۰، تالس افریقایی بعد از شکسپیر ۲۰۱۱ و کابارت وارزوسکی ۲۰۱۳) ارائه داد. در حال حاضر نیز وارلیکوفسکی مشغول کار روی تنظیمی نمایشی از رمان صد سال تنهایی است.
در «تاتر نو» وارلیکوفسکی مفهوم و معنای جدید و تصور منحصر به فرد خویش از تاتر را به معرض نمایش گذاشت. در این تاتر «نقش» در نمایش و مکان تاتری در جامعه تعریفی تازه یافت. بازیگران در همه ی موضوعات و مباحث دخالت داده می شوند و ‐"برهم زدن بساط تاتر متداول" موضوع اصلی این تاتر است.
آثار کارگردانی شده ی وارلیکوفسکی مهمان همه ی فستیوال های مهم تاتری جهان است: از آوینیون تابلگراد. از ادینبورگ تا نیویورک و سنگاپور و از سئول تا وین. همچنین اپراهای وی را می توان در مهمترین ساختمانهای اپرای اروپا، همچو اپرای ملی پاریس، اپرای دولتی بایر و بسیاری دیگر، دید.
(۱) نام این نمایشنامه را من آزادانه ترجمه کرده ام و چون آثر را به خوبی نمیشناسم،بر اساس اطلاعات فعلی خود این نام را شایسته میدانم. نام آلمانی نمایشنامه اما Gesäubert است. این نمایشنامه سومین اثر نمایشی خانم سارا کانه Sarah Kane است.
(۲) Nowy Teatr به زبان لهستانی
عکسها از اینترنت اخذ شده است:
۱- وارلیکوفسکی
۲- نمایش مکبث
۳- نمایش آپلونیا
منبع: www.iti-germany.de
اصغر نصرتی (چهره)
www.chehreh.net
|