روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱٨ آبان ۱٣٨۵ -
۹ نوامبر ۲۰۰۶
حذف کاندیداها و عدم رقابتی شدن انتخابات؟
نتیجه انتخابات آمریکا: بگذار مدتی را هم صرف گاز گرفتن یکدیگر کنند!
نوعی آگاهی فزاینده در جامعه بسته آمریکا
به جای برداشتهای شخصی، قانون را معیار تشخیص صلاحیت قرار دهید
دیدار لاریجانی با مسئولان کرملین، مذاکرات را احیا می کند؟
اورتگا و پذیرش قاعده ها و الزامهای دموکراسی
• روزنامه کیهان با عنوان یکی به نفع بشریت نوشته است: دموکرات ها دیروز کشور خود را از جمهوری خواهان پس گرفتند. این چیزی است که خود می گویند. نتایج تقریباً نهایی انتخابات عمومی آمریکا حکایت از آن دارد که جمهوری خواهان اکثریت خود را در دو مجلس نمایندگان و سنا (که مجموعاً کنگره خوانده می شود) از دست داده اند و از این پس دولت بوش برای اتخاذ هر تصمیم مهم سیاسی باید ریسک درگیری با کنگره را هم بپذیرد…
درباره نتایج انتخابات اخیر آمریکا و پیروزی دموکرات ها در آن، البته نباید کار را به مبالغه و اغراق کشاند.
تاریخ ایالات متحده نشان داده است تا آنجا که به کشورهایی چون ایران مربوط می شود، تحول چندانی در سیاست های آمریکا رخ نخواهد داد و سگ های زرد به همان راه خواهند رفت که شغالان رفتند.
با این حال برخی دگرگونی های احیانا مهم اجتناب ناپذیر خواهد بود.
دولت بوش مجبور است از این پس دست به عصا راه برود و بخشی ـ شاید هم بخش بزرگی ـ از انرژی خود را که تا امروز صرف به آتش کشیدن این گوشه و آن گوشه عالم می شد، صرف زد و خوردهای سیاسی با دموکرات هایی بکند که حالا دیگر موقعیت خود را به طور اساسی بهبود بخشیده اند و چون چشم به انتخابات آتی ریاست جمهوری هم دوخته اند، طبعاً چوب گذاشتن لای چرخ دولت بوش را ـ به گونه ای که تا انتخابات ریاست جمهوری دیگر آبرویی برای آن نماندـ مهم ترین رسالت خود می دانند.
به این ترتیب آمریکایی ها که تا دیروز نمی توانستند درست بجنگند، حالا دیگر قدرت تصمیم گیری خود را هم از دست خواهند داد؛ مرگ مغزی از پی علیل شدن دست ها و پاها.
جمهوری خواهان پس از این شکست بزرگ قاعدتاً به دنبال مقصر خواهند گشت و مقصری بزرگتر از بوش و دار و دسته اش که با عقل مینیاتوری خویش گمان می کردند سکه تغییر نظم جهانی و بسط مدل آمریکایی به نام آنها ضرب خواهد شد، وجود ندارد.
جمهوری خواهان این انتخابات را باختند اما نه به دموکراتها بلکه به خودشان. به جز دموکرات ها، هرگروه دیگری هم اگر قدم به عرصه این انتخابات می گذاشت ـ که البته می دانید در آمریکا حریف دیگری وجود نداردـ می توانست در مقابل کسانی چون بوش و چنی از پیروزی خود مطمئن باشد.
این انتخابات در تاریخ آمریکا از جهات مهمی بی نظیر بود، از جمله از این جهت که برای نخستین بار در پیش بینی نتیجه آن اختلافی میان تحلیلگران وجود نداشت.
می دانستند مردم آمریکا به حزبی که رئیس جمهور وابسته به آن آزادی های مدنی را به حدود صفر کاهش داده و سراسر آمریکا را بدل به یک پادگان نظامی بزرگ کرده، جوانان مردم را در بیابان های عراق و افغانستان به کشتن می دهد، کلی قرض بالا آورده و باز هم از اداره صحیح کشور ناتوان است به گونه ای که ترجیح می دهد در هزینه هایی چون بیمه بیکاری، بازنشستگی و درمانی مردم صرفه جویی کند و خلاصه به قول نوام چامسکی داخل ایالات متحده را جهان سومیزه و خارج آن را منفور و بی اعتبار ساخته، رأی نخواهند داد.
استنتاج چنین نتیجه ای ذهن تحلیلی قدرتمندی نمی خواهد، آدمی فقط باید چشم هایش را باز کند.
بوش که تا امروز فقط در عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین شکست می خورد، حالا در نیویورک هم شکست خورده است و این یعنی خط شکست تندروهای نومحافظه کار در مسیر خود از بغداد و بیروت و تهران، نیویورک و لس آنجلس را هم در نوردیده است.
بوش می خواست آمریکا را در مقابل هجوم دشمنان امن کند، حالا ظاهراً خود او هم دیگر در کاخ سفید امنیت ندارد. پیروزی دموکرات ها در انتخابات عمومی آمریکا خبر خوشی بود. نه به این دلیل که دموکرات ها از جمهوری خواهان قابل تحمل ترند بل از این رو که هر خبری درباره فشل شدن سیستم سیاسی آمریکا، اساساً خبر خوبی است.
آمریکایی ها بنا به ذات ناپاکشان وقتی از داخل خود مطمئن باشند، در بیرون به آزار این و آن می پردازند.
پس چه بهتر که مدتی را هم صرف گاز گرفتن یکدیگر بکنند. معمول این است که وقتی در یک کشور خاص انتخاباتی ـ هرچقدر مهم ـ برگزار می شود، نتیجه آن فقط برای مردم خود آن کشور اهمیت دارد و بقیه جهان چندان دلمشغول این نیستند که آن سوی عالم چه کسی آمد و چه کسی رفت.انتخابات اخیر آمریکا شاید تنها انتخاباتی بود که تمام مردم جهان منتظر نتیجه آن بودند. حالا می توان کمی آسوده بود. یکی به نفع بشریت!
• نوعی آگاهی فزاینده در جامعه آمریکا
روزنامه رسالت نیز با عنوان: سقوط بازها نوشته است: شکست سخت جمهوریخواهان از دموکرات ها در مجلس نمایندگان کنگره در جریان انتخابات میاندوره ای ایالات متحده آمریکا باعث ایجاد جوی نامتقارن در کاخ سفید شده است.
بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران نظام بین المللی از انتخابات اخیر آمریکا به عنوان همه پرسی عراق یاد می کردند.
شهروندان آمریکایی در جریان انتخابات مخالفت خود را با سیاست ها و استراتژی های بوش پسر و نومحافظه کاران افراطی در عراق و افغانستان به تصویر کشیدند.
افزایش فاصله میان ایده آل ها و واقعیات در سطح کلان سیاستگذاری های نومحافظه کاران افراطی باعث شد تا آرای شهروندان آمریکایی در اوهایو، نیویورک، کالیفرنیا، پنسیلوانیا و. . . به سود دموکرات ها به گردش درآید.
شکست بوش و همراهانش از دموکرات ها به حاکمیت دوازده ساله بازها بر مجلس نمایندگان کنگره پایان داده است.
از سوی دیگر هم اکنون بحث استعفای رامسفلد و حذف جان بولتون به عنوان دو تن از افراد تاثیرگذار در ادامه سیاست خارجی غلط کاخ سفید پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در میان جمهوریخواهان سنتی مورد بررسی قرار گرفته است.
در هم شکستن ساختار حزبی جمهوریخواهان در اثر اهمال کاری های بوش پسر هم اکنون باعث تزلزل جامعه سیاسی آمریکا شده است.
مطابق آنچه در لایه های زیرین و بنیادین جمهوریخواهان می گذرد طیف سنتی و طیف افراطی این حزب در باز تعریف اصول و ایجاد تعامل با یکدیگر دچار چالشی جدی شده اند.
پس از شکست متحدان آمریکا در اسپانیا و ایتالیا و کاهش محبوبیت افرادی مانند تونی بلر و آنگلا مرکل در انگلستان و آلمان که با حرکت روبه رشد مخالفان آمریکا در خاورمیانه و آمریکای لاتین همراه شد، نوعی آگاهی فزاینده در اجتماع بسته آمریکا تزریق گردید.
برخلاف آنچه به نظر می رسد پروپاگاندیسم در رویکرد مردم آمریکا نسبت به رهبرانشان تاثیری کامل دارد، این مسئله در جریان شکست جان کری از بوش در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۴ میلادی کاملا قابل مشاهده بود. اما تحولات به وجود آمده در نظام بین الملل باعث شد تا این آگاهی در میان بخش بزرگی از ملت آمریکا به وجود آید.
تاثیرات این آگاهی در نتایج نظرسنجی های موسسات زاگبی ، آمریکن اینترپرایز و… قابل رویت بود.با فاصله چند ماه از قدرت یافتن مجدد بازها در سال ۲۰۰۴، شهروندان آمریکایی به ابراز مخالفت علنی خود با سیاست های بوش پرداختند.
آنها دریافتند که بسیاری از وعده های تیم بوش ـ چنی در مقابل تیم کری ـ ادواردز در آخرین انتخابات ریاست جمهوری برگزار شده آمریکا، شعاری بیش نبوده است.
اما در فضای به وجود آمده، دموکرات های آمریکا سعی در کتمان بسیاری از نقاط ضعف خود دارند.
مطابق آخرین نظرسنجی ها حدود ٣۰ درصد از شهروندان آمریکایی به علت ضعف جمهوریخواهان به دموکرات ها رای داده اند.
به عبارت دیگر تلاش هوارد دین، هیلاری کلینتون، جان ادواردز و جان کری در جهت بازسازی توان کبوترهای آمریکا پس از شکست در انتخابات ۲۰۰۴ تا حدودی زیاد بی نتیجه مانده است.
در غیر این صورت دموکرات ها می توانستند با قاطعیت اکثریت مجلس سنا را نیز به دست آورند.
هم اکنون ال گور ، بیل کلینتون و جیمی کارتر به عنوان اعضای برجسته حزب دموکرات وظیفه سختی را در جهت ترسیم و تشریح رویکرد حزب متبوع خود دارند.
در مدت دو سال باقی مانده تا پایان دومین دوران ریاست جمهوری جرج واکر بوش ، شاهد تقابل میان کبوترها و بازها در کنگره و کاخ سفید خواهیم بود.
در این راستا نانسی پلوسی نماینده دموکرات ایالت کالیفرنیا و رئیس جدید احتمالی مجلس نمایندگان آمریکا از بوش خواسته است تا در راستای مسائلی مانند عراق راهکاری دو حزبی را ترسیم نماید؛ اما در عرصه عمل، راهکار دو حزبی در جامعه آمریکا و به خصوص در کاخ سفید پذیرفته شده نیست.
تقابل میان دو حزب آمریکا در طول دو سال باقی مانده تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بعدی در آمریکا موجب سیر واشنگتن به سوی جهتی منفی خواهد شد.
به عبارت دیگر برآیند نیروی جمهوریخواهان و دموکرات ها در جهت تقویت این دو حزب عمل نخواهد کرد و بالعکس، شرایط پیچیده تری را در آمریکا خلق خواهد نمود.هم اکنون بوش پسر با چهره ای درهم، تئوری جنگ تمدن های ساموئل هانتینگتن و تئوری پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما را ورق می زند. گویا محاسبات وی در ابتدای سال ۲۰۰۰ غلط از آب در آمده اند.
وی به دنبال واکاوی این شکست است؛ اما کسی از نومحافظه کاران افراطی پاسخگوی وی نیست و حیرت از شکست در نگاه مغموم افرادی مانند ویلیام کریستل ، جان بولتون ، پل ولفوویتس و ایروینگ کریستل نمودی عینی پیدا کرده است.
• حذف کاندیداها و عدم رقابت
روزنامه همبستگی نوشته ای از حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران باعنوان روند رد صلاحیت نامزدها نقل کرده که در پی می خوانید: انتخابات شوراهای سوم، خبرگان چهارم و میان دوره ای مجلس که مراحل اجرایی آن ها آغاز شده است، اولین آزمون بعد از حاکمیت یک جناح بر قوای سه گانه کشور است.
نحوه تعامل دولت به عنوان مسئول اجرای انتخابات از یک سو با مجلس در جایگاه نظارت بر انتخابات شوراها و شورای نگهبان در جایگاه نظارت بر انتخابات خبرگان و میان دوره ای مجلس از سوی دیگر رفتار نظام با بخش مهمی از نیروهای سیاسی کشور که از نیروهای باسابقه انقلاب و پایبند به نظام و البته دارای دید انتقادی نسبت به رفتارهای مسئولان اصولگرا بوده و به همین دلیل خود را اصلاح طلب می دانند را روشن خواهد ساخت.
متاسفانه اخباری که از سراسر کشور به ویژه شهرهای بزرگ تاکنون در مورد روند بررسی صلاحیت ها رسیده است نگران کننده است.
به چند خبر زیر توجه کنید: ۱ـ در انتخابات خبرگان که تعداد زیادی از شخصیت های سیاسی، روحانی و علمی کشور برای احتیاط از برخوردهای حذفی شورای نگهبان، حاضر به ثبت نام نشده اند و بر همین اساس اصلاح طلبان قادر به ارایه لیست نیستند، مجید انصاری که از معدود افراد موجه و اصلاح طلب دوره کنونی خبرگان رهبری است هم قابل تحمل نمی باشد.
ایشان که در انتخابات دوره قبل امتحان اجتهاد داده و توسط همین شورای نگهبان تایید صلاحیت علمی شده است، پس از هشت سال حضور در مجلس خبرگان، برای امتحان مجدد فرا خوانده شده و به دلیل عدم حضور در امتحان که اقدام درستی بوده، تایید صلاحیتش در ابهام است.
این قدر این حرکت شورای نگهبان غیرموجه و تنگ نظرانه بود که جریده کیهان هم در بالاترین سطح از آن انتقاد کرد.
۲ـ در انتخابات میان دوره ای مجلس از حوزه انتخابیه بم صلاحیت دو کاندیدای متعلق به اصلاح طلبان به بهانه تخلف در انتخابات باطل شده گذشته، رد شده است، در حالی که صلاحیت تنها کاندیدای وابسته به سپاه که اتفاقاً او هم در انتخابات باطل شده قبلی حضور و در معرض اتهام تخلف بوده است، تایید شده است.
اگر این وضعیت تغییر نکند، به دلیل حذف کامل یک جناح، نتیجه انتخابات قبل از رای گیری مشخص خواهد بود.
٣ـ گزارش های اولیه از تعدادی از استان ها حکایت از رد صلاحیت وسیع نامزدهای شوراها دارد.
امیدواریم این اطلاعات نشانه یک سیاست عمومی و فراگیر نباشد و افراد براساس مستندات قانونی و استعلام از مراجع چهارگانه و نیز رعایت مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام که ردصلاحیت نامزدها در هر انتخابات باید مستند به اسناد معتبر باشد تایید یا ردصلاحیت شوند.
به هرحال ظرف روزهای آینده وضعیت مشخص خواهد شد و اگر روند بررسی صلاحیت ها به گونه ای باشد که اخبار غیر رسمی را تایید کند، امکان رقابتی بودن انتخابات شوراها به طور کامل در شهرها به ویژه شهرهای بزرگ از بین خواهد رفت.
این نحوه برخورد، نشانه از میان رفتن امکان رقابت در عرصه سیاسی کشور بوده و نیروهای میانه رو جناح اصلاح طلب را به بن بست خواهد رساند.
امیدواریم با برخورد سریع و به موقع با جریانات افراطی درون حاکمیت، فضای عادلانه ورقابتی برانتخابات حاکم شود تا علاوه بر اینکه دایره انتخاب مردم محدود نشود، دولتی که شعار عدالت آن گوش فلک را پر کرده است هم در برابر افکار عمومی خجل و شرمنده نشود.
هر چند نظارت بر انتخابات شوراها متفاوت از دو دوره گذشته که توأم با آزادی کامل بود در این دوره است، اما به دلیل نبود شورای نگهبان در مراحل نظارت و اجرای این انتخابات، نگاه در سطح ملی و جهانی درباره چگونگی برگزاری این انتخابات به صورت مستقیم متوجه دولت و مجلس خواهد بود.بنابراین، این دو نهاد در جریان این انتخابات در برابر آزمونی خطیر قرار دارند.
• قانون به جای برداشتهای شخصی
روزنامه آفتاب با عنوان: سوژه ای برای همیشه نوشته است: …آنچه در روزهای اخیر درمورد احتمال رد صلاحیت بعضی از کاندیداها مطرح شده از دو جهت قابل توجه است: از یکسو هرگونه رد صلاحیت بدون مستند، در واقع محروم کردن یک ایرانی از حق قانونی و نتیجتاً کاهش انگیزه عده ای از هموطنان برای حضور در انتخابات خواهد بود. از سوی دیگر بسیاری از بحثهای اخیر، دقیقاً تکرار مباحثی است که در دو دهه گذشته بارها تکرار و هیچگونه چاره ای برای آن اندیشیده نشده است.
نگارنده بر این باور است که عملکرد برخی از دست اندرکاران امر انتخابات، در چارچوب مشخص قابل ارزیابی نمی باشد. بعضی از این افراد، گاه به سخنان امام در مورد بعضی از گروهها استناد می کنند و همان سخنان را معیاری برای رد صلاحیت می دانند اما به نظر می رسد عملکرد ایشان در بعضی زمینه ها، با دیدگاه کلی امام در خصوص انتخابات قابل تطبیق نیست.
این افراد در حالی با ادعای تبعیت از امام، برخی سخت گیریها نسبت به کاندیداها و مراحل انتخابات را توجیه می کنند که امام به صراحت، ملت ایران را آگاه ترین و بهترین ملت از صدر اسلام دانسته اند؛ ملتی که به تعبیر ایشان افراد صالح را می شناسند و لازم نیست ما به آنها درس بدهیم. رهبر فقید انقلاب بارها بر این نکته تأکید می کردند که ملت ایران نیاز به قیم ندارد و قدرت تشخیص صالح از ناصالح را دارد . درآخرین انتخاباتی که در زمان حیات امام انجام شد، ایشان از برخی سخت گیریها و وسوسه هانسبت به صحت انتخابات برآشفته و خطاب به نهاد نظارتی انتخابات نوشتند: کسانی که احتیاط یا وسوسه در امر انتخابات می کنند، بهتر است کمال احتیاط را برای حفظ حیثیت جمهوری اسلامی و اسلام نمایند.
در مورد پایبندی به قوانین نیز به نظرمی رسد که روش ثابتی بر رفتار برخی مسئولان انتخابات حاکم نیست. در سالهای ۷۶ و ۷۷، بعضی از اعضای شورای نگهبان، اعمال نظارت استصوابی را مستند به قوانین مصوب مجلس چهارم دانستند و اعلام کردند که اصلاح این قانون از طریق مجلس امکانپذیر است. اما تلاش مجلس ششم برای انجام این اصلاح، با مخالفت جدی برخی از همان افرادمواجه شد.
موضوع دیگری که معمولاً در آستانه برگزاری هر انتخابات، بر زبان اکثر مسئولان جاری اما درعمل مغایرتهایی نسبت به آن مشاهده می گردد، رعایت نکاتی است که منجر به مشارکت حداکثری مردم می شود. سابقه انتخاباتی که در سالهای اخیر برگزار شده نشان می دهد که هیچیک ا ز گرایشهای سیاسی قابلیت و توانایی جذب اکثریت قابل توجهی از مردم در پای صندوقهای رای را ندارند و حذف هرگروه و جناح و حتی هر فرد سیاسی، به معنای کاهش قطعی انگیزه گروهها یی از مردم برای شرکت در انتخابات است. از سوی دیگر برخی بحرانهای داخلی وخارجی ثابت کرده است در حراست از تمامیت ارضی کشور ونیز پاسداری از ارزشهای واقعی مورد احترام اکثریت ملت، تمام گروهها شناخته شده، پایبندی های قابل قبول دارند و لذا اعتماد به آنها برای قرار گرفتن در معرض رأی مردم، هیچ خطری متوجه کشورنمی کند؛ بخصوص آنکه نهایتاً مردم که صاحبان اصلی کشور و انقلاب هستند، درمورد راهیابی هر فرد به نهادهای انتخابی تصمیم گیری خواهند کرد.
با عنایت به موارد فوق، به نظر می رسد باید عزمی جدی در میان دست اندرکاران انتخابات فراهم شود و همه آنها تصمیم بگیرند به جای اتکا به برداشتهای شخصی ـ که حتی می تواند متأثر از نیت خیرخواهانه باشد ـ موارد دقیق و معرفی شده قانونی را معیار تشخیص صلاحیتها قراردهند. در چنان شرایطی دستگاههای نظارتی کسانی را که فاقد صلاحیت راه یافتن به مراکز حکومتی هستند به مردم معرفی خواهند کرد و با اعلام دلایل قانونی رد صلاحیت آنها، این اطمینان را ایجاد خواهند نمود که هیچ شائبه سیاسی در بررسی صلاحیتها وجود ندارد. ایجاد این اطمینان، تعداد بیشتری از علاقه مندان به فعالیتهای سیاسی را تشویق خواهد کرد که بدون واهمه از تبعات مربوط به رد صلاحیت، خود را درمعرض داوری ملت قراردهند. مردم نیز خواهند توانست از میان کسانی که دلیلی بر عدم صلاحیت آنها وجود نداشته است، بهترینها را برگزینند و مسئولیتها را به آنها بسپارند. چنین شرایطی از یک سو امکان تقویت پشتوانه مردمی نهادهای انتخاباتی را فراهم می نماید و از سوی دیگر، پذیرش ضعفهای احتمالی در عملکردهای بعدی منتخبان را برای مردم آسانتر خواهد کرد.
انتخابات دوره سوم شوراها، فرصت مناسبی است که این رویه توسط مجریان و ناظران، مورد آزمایش قرار گیرد و اگر دستاوردهای مثبتی به بارآورد، به انتخابات مجلس نیز تسری یابد. البته بعضی از دست اندرکاران انتخابات می توانند با اصرار بر روشهای پیشین، شاهد کاهش مشارکت مردم در انتخابات باشند!
• دیدار برای احیای مذاکرات
روزنامه اعتمادملی با عنوان: هاله ابهام بر مسافرین مسکو نوشته است: اخبار مربوط به مسافرین مسکو در انتظار تایید یا رد رسمی به سر می برند.
طبق اعلام قبلی قرار بود منوچهر متکی وزیر امور خارجه ایران امروز عازم مسکو شود تا با همتای روس خود درباره پیش نویس قطعنامه تروئیکای اروپایی در باره ایران در شورای امنیت سازمان ملل گفت وگو کند؛ قطعنامه ای که روس ها در نیویورک بر سر آن با آمریکایی ها به جدال برخاسته اند.
اما در آخرین ساعات دیروز خبر رسید که این سفر چندان هم قطعی نیست.
همزمان با خبر تعویق سفر رئیس دستگاه دیپلماسی، برخی گزارش ها از سفر مسئول ارشد پرونده هسته ای ایران به مسکو و دیدار با ولادیمیر پوتین و ایگور ایوانف رئیس جمهور و رئیس شورای امنیت فدراسیون روسیه حکایت داشت اما ظاهرا این دیدار که قرار بود فردا انجام شود هم چندان برقرار نیست.
سفر لاریجانی به مسکو اگر صورت گیرد پایان چند روز حدس و گمانه ها در محافل سیاسی و خبری خواهد بود؛ فرضیاتی که با سکوت مرد هسته ای ایران آن هم در شرایطی که پرونده اتمی کشورمان حساس ترین روزهای خود را می گذراند احتمالا به استعفای وی ختم می شد که رسانه ها را به کسب اخبار در این باره واداشت.
پیرو مطرح شدن خبر استعفای دبیر شورای عالی امنیت ملی، خبرگزاری کار ایران (ایلنا) موضوع را از مقامات ذیربط پیگیری نمود که هیچیک از آنان خبر مزبور را تایید نکردند.
آخرین اظهارنظر لاریجانی مربوط به دیدار وی با وزیر خارجه گرجستان در پنجم آبان است که در آن گفت: ما به توافقاتمان با آقای سولانا پایبندیم و مشکلی نداریم، حرف ما این است که نمی توانیم مذاکرات بی ثمر داشته باشیم.
وی در پاسخ به خبرنگاران درباره اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه که گفته بود در شرایط مذاکرات عادلانه و منصفانه تعلیق محدود غنی سازی می تواند مورد بررسی قرار گیرد گفت: من این نظر را تایید نمی کنم؛ مسائل هسته ای زیر نظر من قرار دارد و فکر می کنم این خبر، خبر دقیقی نبوده است.
وی همان روز گفت: ارتباطات ما با آقای سولانا برقرار است. اما سخنگوی وزارت امور خارجه در آخرین کنفرانس خبری خود گفت: خبر رسمی درباره دیدار لاریجانی ـ سولانا وجود ندارد.
برخی منابع خبری هم در گزارش هایی که با اظهارات مقامات کشورمان هم منطبق بود اعلام کردند خاویر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و لاریجانی با یکدیگر به توافق دست یافتند اما در آخرین لحظات آمریکا مسیر مذاکرات را تغییر داد.
در چنین شرایطی دیدار لاریجانی با مسئولان کرملین که همچنان به احیای مذاکرات هسته ای و حمایت از سولانا معتقدند می تواند راهگشا باشد.
با این حال این سفر در شرایطی که روسیه جدال دیپلماتیک سختی با آمریکا در شورای امنیت را پشت سر می گذارد مهم خواهد بود.
چه اینکه پوتین طی هفته گذشته گفتگوی تلفنی با احمدی نژاد داشت و در آن بر ادامه مذاکره برای حل و فصل مسالمت آمیز پرونده هسته ای تاکید کرد و از سوی دیگر در دیداری با دبیرکل جدید سازمان ملل درباره شرایط جدید مساله اتمی ایران به گفت وگو نشست.
• اورتگا و پذیرش الزامهای دموکراسی
روزنامه کارگزاران با عنوان: عقل معاش اورتگا نوشته است: مردان و زنان میانسال ایرانی علاقه مند به سیاست، هرگز چهره و رفتار دانیل اورتگا، انقلابی حرفه ای نیکاراگوا که سوموزای دیکتاتور را از سریر قدرت به زیر کشید فراموش نکرده اند.
این انقلابی آمریکای لاتین اما چند سال بعد تصویر زیبا و شگفت انگیزی از سیاست ورزی را در جهان ترسیم کرد.
او با پذیرش قاعده ها و الزام های دموکراسی و کنار گذاردن شورشگری کور که جز رنج برای مردم چیزی به ارمغان نمی آورد از قدرت کنار رفت و منتظر ماند تا اقبال عمومی او را به قدرت برگرداند.
اکنون چنین شده است و این انقلابی حرفه ای با رای مردم به قدرت بازگشته و همراه با رقیب خویش رژه پیروزی را با مردم برگزار کرده است.
سخنان و رفتار دانیل اورتگا در جریان مبارزات انتخاباتی و همچنین پس از پیروزی باز هم شگفتی ساز است.
او گفته است برای کاهش رنج مردم کشورش، رفتاری سازگار با روندهای جهانی را با آموزه های عدالت جویانه اتخاذ خواهد کرد.
او شورش علیه سرمایه گذاران خارجی را نفی کرده و معتقد است می توان با اتخاذ رویکردهای مبینی بر سازوکار اقتصاد بازار منافع مردم را تامین کرد.
دقت در رفتار و گفتار اورتگا نشان می دهد او بیش از اینکه به چاوز ونزوئلایی نزدیک شود به لولای برزیلی نزدیک می شود.
تفاوت رفتار چاوز و لولا و نفع و ضرر آنها نیز برای مردم ونزوئلا و برزیل در بلندمدت آشکار خواهد شد.
واقعیت این است که رفتار انقلابی مبتنی بر شورش علیه جریان عمومی تفکر و عمل اقتصاد جهانی در دنیای امروز جایگاهی ندارد و انقلابیون اصیل و دلسوزی مثل اورتگا نیز به این نتیجه رسیده اند.
از این پس سیاست ورزان جهان و علاقه مندان به سیاست، رفتار اورتگا و حزب ساندنیست را زیر ذره بین قرار خواهند داد تا وفاداری او را به حرف هایش اندازه گیری کنند.
کارشناسان و ناظران آگاه بین المللی معتقدند اورتگا نیک می داند که فقدان درآمدهای ارزی قابل توجه که برای ونزوئلا از راه صادرات نفت به دست می آید راه را برای برهم زدن تعادل ملی مسدود خواهد کرد.
کاستن از رنج انسان ها به ویژه تهیدستان در همه جامعه ها در شرایط و وضعیت فعلی جهان بیش از آنکه نیازمند انقلابی گری باشد نیازمند عقل معاش است.
عقل معاش و کاستن از رنج تهیدستان در کشورهایی که درآمدی جز کار و تلاش ندارند، شورشگری را تعطیل کرده است.
• تلاش برای جمع آوری امضا
روزنامه جمهوری اسلامی در ستون جهت اطلاع خود نوشته است: پایگاه خبررسانی آفتاب می گوید: برمبنای اخبار منتشر شده ظاهراً تعدادی از نمایندگان در تلاش اند با جمع آوری امضا رئیس جمهور را برای پاسخ دادن به ۲۰ مورد از سوالات خود به مجلس فرا بخوانند.
این نمایندگان مواردی از قبیل عدم توجه به نظرات کارشناسی اتخاذ تصمیمات آنی مانند تعطیلات عید فطر اظهاراتی مبنی بر بی توجهی به کنترل جمعیت، تغییر و تحولات در سطوح مدیریتی، بی توجهی به مساله گرانی و ارائه پاسخ ها و آمارهای غیردقیق را از مهم ترین محورهای سوالات خود ذکر می کنند.
براساس این گزارش یک عضو هیات رئیسه مجلس در گفتگو با خبرنگار سیاسی آفتاب در مورد این طرح گفت: من نیز این چند روز فعالیتهایی را در این رابطه در مجلس دیده ام اما طبق آیین نامه سوال از رئیس جمهور را باید یک چهارم نمایندگان امضا کنند و پاسخ رئیس جمهور نیز نباید بیش از یک ماه طول بکشد.
حمیدرضا حاجی بابایی افزود: من فکر می کنم بهتر است سوال از رئیس جمهور در یک جلسه غیرعلنی مطرح شود تا رئیس جمهور بدور از جنجالها بتواند اگر موردی وجود داشته باشد پاسخ بگوید.
وی در عین حال سوال از رئیس جمهور را حق نمایندگان دانست و خاطرنشان کرد: این حق طبیعی نمایندگان است اما تاکنون هیچ رئیس جمهوری از سوی مجلس مورد سوال واقع نشده است.
بنابر این بهتراست که از کارهای جنجالی و رسانه ای خودداری شود.
حاجی بابایی در پایان سخنانش تاکید کرد استفاده از این حق قانونی (سوال از رئیس جمهور) نباید موجب ناراحتی دولت شود.
• پاپ به یاری بوش آمد
نوشته عطاءالله مهاجرانی با عنوان : در کلیسا به دلبری ترسا چنین ادامه یافته است: با اطمینان می توان سخنرانی پاپ را یک سخنرانی سیاسی در روز ۱۲ سپتامبر تفسیر کرد که نما و صبغه ای دانشگاهی دارد. دانشگاهی، یعنی صورت و آرایه های سخن علمی و پژوهشی است و نه مبانی آن. تردیدی نیست که در آن بخش از سخن که پاپ از مسیحیت سخن می گوید، ارزیابی و نقد آن یک بحث درون دینی است و مربوط به مسیحیان کاتولیک و یا همه مسیحیان. ضمن اینکه سخن پاپ را قرن ها پیش سنت کلمنت اسکندرانی با دقت بیشتری مطرح کرده و پاسخ نقد ترتولیان را داده است.
متناسب با سخنرانی پاپ، که یک بیانیه سیاسی در مقطع خاصی از تاریخ علیه مسلمانان بود مقاله بسیار مهمی در نشریه ویکلی استاندارد توسط لی هاریس نوشته شد. پیش از این فقط به این مقاله اشاره کردم. حال می خواهم بگویم این مقاله که در دوم اکتبر نوشته شده است، دلیل روشنی بر سیاسی بودن سخنرانی پاپ است. این نشریه در واقع ارگان نئوکان هاست. می گویند نشریه محبوب دیک چنی معمار دولت بوش می باشد. تقریباً در کارنامه اکثر نویسندگان ویکلی استاندارد می توان نشانه ای از دلبستگی به صهیونیسم و حمایت عمیق از اسرائیل را جست وجو کرد. ۲ سال پیش کتابی از لی هاریس با عنوان تمدن و دشمنان آن منتشر شد. برخی سطور این کتاب مهم تر از متن آن است. می گوید آمریکا نماینده و پشتیبان تمدن جهانی است. آمریکا فقط وظیفه دفاع از تمدن آمریکایی یا غربی را برعهده ندارد، مسئول تمدن جهانی است. دشمنان این تمدن هم مسلمانانی هستند که به جهاد و خشونت متوسل می شوند. آمریکا در مسئولیت دفاع از تمدن جهانی هر وقت لازم بداند می تواند یکجانبه عمل کند. در نگاه لی هاریس، کشتار و بی خانمانی فلسطینی ها در واقع آرایش تمدن است و مقاومت فلسطینی ها آسیب و آزار تمدن. از نظر او اسرائیل دیده بان تمدن در منطقه خاورمیانه است و مسلمانان و فلسطینی ها مردمی هستند که باید پروسه متمدن شدن را طی کنند. لی هاریس با چنین نگاهی، مقاله خود را با عنوان محمد یا سقراط درباره پاپ نوشته است. او سخنرانی پاپ را شگفت انگیز و شورآفرین و تاریخی می داند. پاپ را با سقراط مقایسه می کند و اسلام و پیامبر اسلام را در برابر سقراط قرار می دهد. مقاله آهنگ و جهت گیری دارد که انگار سقراط هم به وسیله مسلمانان و در یک عملیات جهادی کشته شده است. چیزی شبیه ماجرای غم انگیز کشتار یهودیان. گاهی غربی ها و به ویژه خانم مرکل به گونه ای برای هولوکاست ندبه می کنند که انگار فلسطینی ها و مسلمانان مسئول هولوکاست هستند.
مقاله لی هاریس درست مثل سخنرانی پاپ یک پوسته آکادمیک دارد. پوسته ای براق و چشم نواز، اما بی درنگ می توان هسته و لایه های سیاسی سخن را شناسایی کرد.
از قضا، پاپ در سخنرانی اش مطلقا پرسشی را مطرح نمی کند که بتوانیم او را با سقراط قیاس کنیم. سخن او چه در مورد اسلام، و چه درباره مسیحیت طرح پاسخ است و نه پرسش. نکته اینکه، پاپ حتی پرسش امپراتور مانوئل دوم را هم تا پایان سخن به مثابه جواب تلقی می کند. به ما نمی گوید که آن مسلمان ایرانی به امپراتور چه جوابی داد. از ابن حزم هم که نقل قول می کند درواقع برای تقویت سخن امپراتور و تأکید بر سخن اوست. حتی در مورد آمیختگی ایمان مسیحی با اندیشه یونانی هم پاپ به طرح پاسخ پرداخته است. نمی پرسد که آیا پیام ایمانی مسیح در پوشش زبان یونانی ماهیتی تازه یافته است؟ او می گوید جامه یونانی بر قامت کتاب مقدس، صرفا جامه ای بر اندام و الفاظ کتاب مقدس نبود. جامه ای بود بر روح و ماهیت کتاب مقدس. برای این سخن هم پاپ هیچ گونه جست وجوگری در سخن خود ندارد. تمام سخنش متکی بر ترجمه کلمه به لوگوس یونانی است که هم به معنی کلمه است و هم به معنی عقل.
پس چه علتی دارد که لی هاریس سخن پاپ را این همه پراهمیت و تاریخی تفسیر می کند؟ پاسخ روشن است. هماهنگی ای بنیادی بین سخن پاپ در روز ۱۲ سپتامبر و سخن بوش در روز ۱۱ سپتامبر وجود دارد و نیز شباهت بسیاری با سخنرانی بلر در لس آنجلس. بلر می گوید غرب نماد تمدن و نوگرایی است. در سوی دیگر هم خشونت وجود دارد که نشانه هایش را می توان در حوادث ۱۱,۹نیویورک و ۷,۷ لندن و ٣,۱۱ مادرید مشاهده کرد. رویارویی اسرائیل با فلسطینی ها را در همین چارچوب تفسیر می کند. به صراحت می گوید ارزش های تمدن غربی برتر از ارزش های دیگران است. لازم نیست جست وجوی زیادی بکنیم، منظورش مسلمانانی هستند که در برابر سلطه آمریکا و غرب مقاومت می کنند. متن کامل سخنرانی بلر در لس آنجلس در تاریخ اول اوت ۲۰۰۶ را می توانید در نشانی زیر ببینید؛
www.number ۱۰ . gov.uk/output/page۹۹۴٨.asp
در یک سو تمدن و عقلانیت و صلح و آزادی و نوگرایی وجود دارد و در سوی دیگر، خشونت و آدمکشی و عقب ماندگی… مایه اصلی سخن بوش هم همین است. عنوان تازه ای که در ماه های اخیر به ادبیات بوش افزوده شد فاشیسم اسلامی بود. دقت کنید که قرار است همه این واژه ها و عنوان ها مستقیماً خود اسلام را نشانه برود. چنانکه به جای واژه تروریست در ادبیات خودشان اخیرا از واژه اسلامیست استفاده می کنند. فاشیسم اسلامی هم عنوان تازه ای بود که اسلام را با آن معرفی کردند. بگذریم که ریشه فاشیسم و نازیسم و یهودی کشی همواره در غرب بوده است با شناسنامه هایی غیرقابل انکار. در روز ۱۱ سپتامبر، روز قبل از سخنرانی پاپ، جورج بوش به یک رویاررویی اعتقادی با مسلمانان اشاره می کند. متن سخن بوش را ببینید:
Since the horror of ۹,۱۱, we ص ve learned a great deal aout the enemy. We have learned that they are evil and kill without mercy but not without purpose. We have learned that they from a global network of extremists who are driven by a perverted vision of Islam a totalitarian ideology that hates, freedom, rejects tolerance , and despises all dissent. And we have learned that their goal is to build a radical Islamic empire where women are prisoners in their homes, men are beaten for missing prayer meetings, and terrorists have a safe haven to plan and launch attacks on America and other civilized nations. The war against this enemy is more than a military conflict. It is the decisive ideological struggle of the ۲۱ st century, and the calling of our generation .
برای سامان دادن این نبرد قرن بیست و یکم، پاپ به یاری بوش آمد؛ یورش به پیامبر اسلام و نیز یورش به گوهر اعتقادی مسلمانان، یعنی نظریه توحید و طرح خدای غیرمعقول در اندیشه اسلامی، درست به مثابه پشتیبانی تئوریک از سیاست بوش تلقی می شود.مباحث تئوریک لوگوس و نسبت عقل با ایمان، آرایه های یک بحث ناب سیاسی هستند. با حسرت باید گفت پاپ مسیحیت و ایمان مسیحی را در معبد سیاست قربانی کرد. مسیح اگر ظهور می کرد شانه به شانه بوش و شارون و اولمرت می ایستاد یا در کنار فلسطینی ها؟ پاپ در کنار بوش ایستاده است. این هم بی تدبیری سیاسی غریبی است. بوش نیاز داشت که به تعبیر او جنگی که صرفاً ماهیت نظامی ندارد و مهم ترین رویارویی قرن بیست و یکم است، به خوبی تفسیر شود. سخن پاپ تفسیر سخن بوش بود. شباهت تکان دهنده ای بین سخنرانی بوش در ۱۱ سپتامبر و سخنرانی پاپ در ۱۲ سپتامبر و مقاله لی هاریس وجود دارد.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بیِن المللی
|