یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

زنان و مزاحمت‌های خیابانی
نفیسه حمیدی


• باید با شرایط اجتماعی‌ای برخورد کرد که در آن امکان مزاحمت فراهم می‌شود و در صورت جلب یک مزاحم توسط نیروهای پلیس، اشخاص بسیاری نظیر وی را روانه جامعه می‌کند. بنابراین، باید از خودمان بپرسیم در چه شرایطی افراد مزاحم و متجاوز امکان تجاوز، متلک‌پرانی، تحقیر و برتری جنسی خود را چنان قطعی تصور می‌کنند که بدون هیچ تردیدی دست به چنین عملی می‌زنند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۶ فروردين ۱٣۹۴ -  ۵ آوريل ۲۰۱۵


مزاحمت‌های خیابانی
تعامل اجتماعی تنها در سطح افراد رخ نمی‌دهد. می‌توان انواعی از تعامل را میان گروه‌ها، اقشار، سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی در نظر گرفت، مثل نهادهای خانواده و آموزش و پرورش، سازمان‌های فرهنگی، و روابط گروه‌های کاری. همچنین، این تعامل می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد، مثل تعامل مبتنی بر همکاری یا دشمنی، روابط همسایگی، و مزاحمت. قصد ما پرداختن به نوع خاصی از رابطه در سطح افراد است که مزاحمت خیابانی نام دارد. اما ایجاد مزاحمت خیابانی دقیقاً به چه معناست؟
مزاحمت خیابانی نوعی از تعامل میان زنان و مردان غریبه در فضای عمومی اجتماعی است که در آن یکی از طرفین رابطه (زن) از برقراری رابطه احساس نارضایتی می‌کند و طرف دیگر (مرد مزاحم) با علم به ناگوار بودن رابطه، آن را بر زن تحمیل می‌کند. اما این تعریف را باید باز هم دقیق‌تر کرد، چون مثلاً اگر مردی کیف زنی را برباید، طبق عرف ما، به این تعامل مزاحمت خیابانی گفته نمی‌شود. پس شرط دیگر مزاحمت خیابانی آن است که علت مزاحمت وجود نوعی رابطه خاص جنسی بین دو نفر باشد، یعنی رابطه فرودستی و فرادستی جنسی. برای قبول این نکته کافی است یادآوری کنیم که در فرهنگ ما که مبتنی بر ارزش‌های مردسالارانه است، هیچ‌گاه تصور نمی‌شود که زنی برای مردی مزاحمت خیابانی فراهم کند یا او را مورد تجاوز قرار دهد. همچنین، باید این نکته را اضافه کرد که جامعه و هنجارهای اجتماعی این نوع رابطه را طرد می‌کند. اما طرد رابطه به واسطه هنجارهای اجتماعی نیز شرط کافی نیست، زیرا مثلاً ممکن است دختر و پسری در عرصه عمومی جامعه نوعی رابطه با هم برقرار کنند که از نظر هنجارهای اجتماعی نادرست باشد، ولی هیچ‌یک از آنان در این تعامل احساس نارضایتی نداشته باشد، مانند رابطه دوستی میان دختران و پسران.
اشکال گوناگونی از مزاحمت‌ خیابانی وجود دارد که زنان با آنها آشنا هستند و تجارب متفاوتی در مورد آنها دارند. این اشکال می‌تواند شامل متلک‌پرانی‌های مردان مزاحم، تماس‌های اجباری جسمی با زن در مکان‌های عمومی مثلاً در تاکسی، صف و پیاده‌رو، تهدید زنان به اشکال مختلف مثلاً راننده‌ای که مسیر خود را بدون رضایت زن تغییر می‌دهد، و بسیاری مثال‌های دیگر باشد.

معنای مزاحمت در خیابان
پس از تعریف مزاحمت خیابانی از بیرون و از چشم سایر ناظران اجتماعی، می‌توانیم نگاهی از درون نیز به این رابطه داشته باشیم تا بدانیم خود زن و مردی که در چنین تعاملی قرار می‌گیرند به آن چگونه می‌اندیشند. مطالعات گوناگونی که در کشورهای متفاوت روی این نوع از روابط میان زنان و مردان انجام شده حاکی از آن است که قصد افراد از برقراری این رابطه ارضای نیازهای جنسی نیست. برای برآوردن این نیازها در جوامع مختلف روش‌های گوناگونی از جمله ازدواج، ازدواج موقت، روابط دوستانه یا خودفروشی وجود دارد که اگرچه همه آنها مطلوب عرف اجتماعی نیست، برای هیچ یک از طرفین رابطه نارضایتی ایجاد نمی‌کند.
آنتونی گیدنز در کتاب «جامعه‌شناسی» خود به این مسئله اشاره می‌کند که تجاوز جنسی آشکارا با ارتباط مردانگی با قدرت، سلطه و نیرومندی همراه است و اکثراً نتیجه میل جنسی لبریز‌شونده نیست، بلکه نتیجه پیوند میان تمایل جنسی و احساس قدرت و برتری است. به‌نظرمی‌رسد ارتباط چندانی میان شهوت و تجاوز وجود ندارد. نسبت قابل توجهی از تجاوز‌گران جنسی، در واقع، تنها هنگامی می‌توانند از نظر جنسی تحریک شوند که قربانی را دچار وحشت و خفت کرده باشند. عمل جنسی نسبت به خوار کردن زن اهمیت کمتری دارد. نتایج این تحقیقات نشان می‌دهد که بیشترین لذت مردانی که قصد ایجاد مزاحمت‌های خیابانی و در ادامه آن، اعمالی مانند تجاوز و خشونت را دارند تحقیر جنسی طرف مقابل است.
سوزان براون میلر در کتاب خود به نام «به‌رغم اراده ما: مردان، زنان و تجاوز»* در ۱۹۷۵ نظریه تجاوز جنسی و اضطراب زنانه را مطرح می‌کند. به نظر وی، از یک نظر، تمام زنان قربانیان تجاوز جنسی هستند. زنانی که هرگز مورد تجاوز قرار نگرفته‌اند اغلب دچار اضطراب‌هایی مشابه زنانی می‌شوند که به آنها تجاوز شده است. تجاوز جنسی جزئی از نظام تهدید مردانه است که همه زنان را در ترس و وحشت نگه می‌دارد. در رابطه‌هایی مانند متلک گفتن، تهدید کردن، لمس همراه با نارضایتی، اعمال خشونت به بدن زن و تجاوز بیشترین لذت برای فرد مزاحم یا متجاوز زمانی حاصل می‌شود که بتواند طرف مقابل خود را تاحد ‌امکان تحقیر کند. پس مزاحمت خیابانی رابطه‌ای است که از ابتدا با نیت تحقیر آغاز می‌شود و زمانی که زن این تحقیر را حس کرد، به اوج خود می‌رسد و همان‌طور که قبلاً نیز اشاره کردیم، نیاتی مانند برقراری رابطه دوستانه و احساس لذت از رابطه با جنس مخالف در آن وجود ندارد. این رابطه کاملاً یک‌طرفه است. رابطه‌ای است که در آن تنها یک نفر (مرد مزاحم) لذت می‌برد و طرف دیگر نه تنها سهمی در تعامل انسانی ندارد، بلکه تحقیر می‌شود و رنج می‌برد و هرچه میزان ترس، استرس و تحقیر روحی و روانی زن بیشتر باشد فرد مزاحم از کاری که می‌کند لذت بیشتری می‌برد.

شرایط اجتماعی لازم برای مزاحمت خیابانی
گاهی چنین تصور می‌شود که دلیل مزاحمت‌های خیابانی وجود مردان شرور و به اصطلاح، اراذل و اوباشی است که از ادب و فرهنگ و دین بویی نبرده‌اند و با جمع‌آوری چنین افرادی از خیابان‌ها و انتقال آنها به بازداشتگاه‌ها و زندان‌ها این معضل اجتماعی حل می‌شود و زنان در امنیت خواهند بود. اما این فرض درست نیست، چراکه پیش از علت‌یابی به معلول می‌پردازد و فرد مزاحم را محور قضیه فرض می‌کند. باید با شرایط اجتماعی‌ای برخورد کرد که در آن امکان مزاحمت فراهم می‌شود و در صورت جلب یک مزاحم توسط نیروهای پلیس، اشخاص بسیاری نظیر وی را روانه جامعه می‌کند. بنابراین، باید از خودمان بپرسیم در چه شرایطی افراد مزاحم و متجاوز امکان تجاوز، متلک‌پرانی، تحقیر و برتری جنسی خود را چنان قطعی تصور می‌کنند که بدون هیچ تردیدی دست به چنین عملی می‌زنند. اگر فرد مزاحم بداند که در صورت ایجاد مزاحمت توسط عموم جامعه طرد می‌شود و توانایی تحقیر هیچ زنی را ندارد، آیا باز هم کار خود را تکرار خواهد کرد؟ یا در صورتی که بداند زنی که مورد مزاحمت قرار گرفته توان انجام دادن عملی سخت‌تر را دارد و مزاحمت او را به شیوه‌ای پاسخ می‌دهد که خودش به شدت تحقیر و بر منزلت زن افزوده می‌شود، آیا منطقی است که به شیوه خود ادامه دهد؟
پاسخ این است که اگرچه نیروی پلیس با فرد مزاحم برخورد می‌کند و حتی ممکن است در موقعیت‌هایی، مردم و رهگذران به کمک زن بیایند، مرد مزاحم تردید ندارد که از نظر افکار عمومی جامعه دارای برتری جنسی است. اگر مردم با او برخورد می‌کنند، بدان سبب است که می‌اندیشند که خود نیز افراد آسیب‌پذیری مانند این زن در خانواده خود دارند، از جمله مادر و خواهرشان که در مقابل هر مزاحم و متجاوزی دست‌ خالی به نظر می‌رسند و بدون دخالت دیگران، توانایی دفع مزاحمت را ندارند. بنابراین، فرض ذهنی مزاحم درست است که اگرچه اکثر جامعه با رفتار ضد‌ارزشی او مخالفند، با فرودستی زنان و آسیب‌پذیری آنان در مقابل هر طعنه و سخنی که جنسیت و زنانگی آنان را هدف قرار دهد موافقت دارند.
در بسیاری از نقاط جهان، زنان همواره با ترس از تجاوز و خشونتی زندگی می‌کنند که به دلیل زن بودن و داشتن بدنی زنانه بر آنان اعمال می‌شود. اکثر زنانی که مورد مزاحمت، تحقیر و تجاوز قرار می‌گیرند این تجربه را برای خانواده، دوستان و مقامات قضایی تعریف نمی‌کنند و آن را روانه بخش فراموش نا‌کردنی وجود خود می‌کنند که همواره آنان را آزار می‌دهد و آسیب‌پذیرتر می‌کند. حتی در بسیاری از جوامع، در غالب موارد، افراد زنی را که مورد مزاحمت قرار گرفته است مقصر می‌شمارند و معتقدند زنان باید از ارتباطات اجتماعی خود بکاهند تا دچار چنین مسائلی نشوند. بنابراین، اگر جامعه‌ای واقعاً قصد دارد که در مقابل مزاحمت‌های خیابانی و اقدامات پیشرفته‌تر آن نظیر تجاوز ایستادگی کند، باید فرض برتری بدن مردانه بر بدن زنانه و کام‌جویی یک‌سویه مردان از زنان را زیر سوال ببرد و با توانا کردن زنان و دختران در جامعه، از آنان موجوداتی بسازد که کسی امکان ایجاد مزاحمت و تحقیر آنان را نداشته باشد. تنها با این کار است که می‌توان مزاحمت‌ها و تجاوز‌های خیابانی را کاهش داد و از شدت آن کاست. نظیر این تجربه در کشورهایی که در راه توانا‌سازی زنان گام برداشته‌اند مشاهده شده که جامعه را به فضای نسبتاً برابری برای همزیستی مسالمت‌آمیز، ارزشی و همراه با احترام دو جنس برای یکدیگر تبدیل کرده است.

منبع:
گیدنز، آنتونی (۱٣۷۷)، جامعه‌شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر نی
* Against Our Will: Men, Women and Rape
منبع:وبلاگ سپیده دانایی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست