یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) - پیرامون توافق لوزان



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۷ فروردين ۱٣۹۴ -  ۶ آوريل ۲۰۱۵


* عقب نشینی هسته ای جمهوری اسلامی و پی آمدهای آن

توافق نمایندگان جمهوری اسلامی و شش قدرت بزرگ برای منجمد کردن برنامه هسته ای ایران (در ۱۳ فروردین ۹۴ در لوزان) بی تردید ، نشان دهنده‍ی باخت کامل و درماندگی قطعی رهبران جمهوری اسلامی در قمار هسته ای است ؛ حادثه ای تاریخی در ردیف همان "جام زهری" که خمینی ناگزیر شد (در ۲۹ تیرماه ۶۷) هنگام پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل ، سر بکشد. با نهایی شدن این توافق در ماه های آینده ، آنهایی که دستیابی به "انرژی هسته ای" و (بدتر از آن) خودکفایی در غنی سازی را به مهم ترین شاخص استقلال و توان اقتصادی و علمی کشور تبدیل کرده بودند ، می پذیرند که حتی سوختِ رآکتور اتمی قدیمی و کوچک تهران را تا آینده ای نامعلوم از خارج وارد کنند. "رهبران با بصیرتِ" "حکومت امام زمان" که سال ها قطعنامه های شورای امنیت را "کاغذ پاره" می نامیدند ، پس از سوزاندن تریلیون ها دلار از منابع و فرصت های مردم ایران ، اکنون به امید برچیده شدن تحریم های بین المللی ، با "شیطان بزرگ" به معامله نشسته اند. این "جام زهر" دیگری است که این بار خامنه ای باید آن را سر بکشد.
اما اگر پایه اجتماعی جمهوری اسلامی هنگام پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل هنوز چنان گسترده بود که خمینی می توانست اعتراف به شکست را به نوشیدن "جام زهر" تشبیه کند ؛ پایه حمایتی رژیم اکنون چنان شکننده است که خامنه ای ناگزیر است با "بصیرت" بی همتای خودش ، شکست کنونی را "نرمش قهرمانانه" بنامد. تفاوت این وارونه گویی خامنه ای و آن صراحت جسورانه خمینی ، خود ، نموداری روشن از ابعاد ورشکستگی جمهوری اسلامی است. عقب نشینی هسته ای در شرایطی صورت می گیرد که ورشکستگی رژیم ولایت فقیه در همه حوزه ها علنی شده است. کافی است فقط به سه شکست مرتبط با این عقب نشینی توجه کنیم:
*       بحران همه جانبه اقتصادی که در چند سال گذشته ، با تشدید تحریم های بین المللی ابعاد فلج کننده ای پیدا کرده ، مهم ترین عاملی بود که جمهوری اسلامی را به عقب نشینی واداشت. مقایسه‍ی ترازنامه اقتصادی ایران با کشورهای دیگر در چهار دهه گذشته ، جای تردیدی نمی گذارد که نتایج حاکمیت نظام ولایت فقیه در این حوزه فاجعه بار بوده است ؛ بی هیچ اغراق ، فاجعه بار در حد قابل مقایسه با ایلغار مغول.
*       جمهوری اسلامی که تا همین چند سال پیش خود را "ام القرای جهان اسلام" و پیشآهنگ "انقلاب اسلامی" و "حکومت اسلامی" معرفی می کرد ، با قدرت گرفتن اسلام گرایان مختلف و به ویژه جریان های سنی سلفی و جهادی ، به یکی از سازمان گران اصلی جنگ های فرقه ای میان خودِ مسلمانان تبدیل شده و به عنوان مدافع فرقه گرایی اسلام شیعی ، اکثریت قاطع مسلمانان را (که سنی هستند) علیه خود برمی انگیزاند ؛ تا جایی که حتی جریان هایی مانند "حماس" نیز نمی توانند در مقابله با آن ساکت بمانند.
*       معامله با "شیطان بزرگ" در صورتی می تواند نتایج ملموسی برای رهبران جمهوری اسلامی داشته باشد که با تغییرات ملموسی در سیاست های منطقه ای رژیم تکمیل گردد. بنابراین ، عقب نشینی هسته ای ، ناگزیر پیش درآمدی است بر پایان "استکبار ستیزی" جمهوری اسلامی. هر تلاشی برای جدا کردن این دو از هم دیگر ، هزینه های شکست رژیم راسنگین تر خواهد ساخت و عقب نشینی هسته ای را برای دستگاه ولایت بی ثمرتر. تصادفی نیست که هم اکنون شاهد هم سویی های انکارناپذیری میان "حکومت امام زمان" و "شیطان بزرگ" در منطقه هستیم.
این شکست ها نه تنها جمهوری اسلامی را در میان مردم ایران بی اعتبارتر می سازند ، بلکه حتی در درون دستگاه های سرکوب و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم نیز بحران ایدئولوژیک گریزناپذیری به وجود می آورند. اگر "جام زهر" خمینی به سرخوردگی و شکاف بزرگی در صفوف سرسپردگان رژیم دامن زد و به پیدایش اصلاح طلبان حکومتی در درون رژیم شتاب داد ؛ "نرمش قهرمانانه" خامنه ای نیز ، بی تردید ، نظام ایدئولوژیکِ هم اکنون آشفته دستگاه ولایت را آشفته تر خواهد ساخت و به شکاف ها و اختلافات بیشتری در صفوف حکومتیان دامن خواهد زد.
در چنین شرایطی فراموش نباید کرد که شکست جمهوی اسلامی ، شکست مردم ایران نیست ؛ بلکه برعکس ، عقب نشینی آن در مقابل امپریالیسم می تواند به فرصتی برای بیداری سیاسی مردم و شکل گیری پیوندهای مبارزاتی و اراده‍ی توده ای مستقل آنان تبدیل شود. اما تبدیل این امکان به واقعیت ، نیازمندِ باور استوار به نقش تعیین کننده و حیاتی جنبش رهایی توده ای و مستقل خودِ مردم ایران است و کنار زدن همه توهمات و آشفته اندیشی هایی که بر سر راه آن قرار دارند:
*       قبل ار هر چیز ، به یاد داشته باشیم که رهبران رژیم و به ویژه دستگاه های تحت امر مستقیم خامنه ای می کوشند برای پوشاندن عقب نشینی ها و شکست های شان ، ماجراجویی های فرقه ای شان را در بعضی کشورهای منطقه ، اقداماتی نجات بخش و نشانه گسترش نفوذ ایران در منطقه قلمداد بکنند. با تمام توان باید با این تبلیغات رذیلانه به مقابله برخاست. چنین اقداماتی مسلماً مردم ایران را با مخاطرات بیشتری روبرو می سازند و حتی در داخل کشور نیز همبستگی بخش های مختلف مردم را تضعیف می کنند. امنیت و نفوذی که با اقدامات و طرح های امثال قاسم سلیمانی ایجاد شوند ، برای موجودیت ایران خطرناک تر از خطر داعش و سلفی های جهادی رنگارنگ است. فراموش نباید کرد که شریعتِ حاکمان مسلط بر ایران از شریعت داعش و طالبان و القاعده و وهابی های سعودی مرغوب تر نیست.
*       جریان هایی که عقب نشینی هسته ای رژیم را شکستی برای ایران و مردم ایران می دانند ، در بهترین و معصومانه ترین حالت ، بی راهه می روند و آشفته اندیشی می پراکنند. اگر کشور صنعتی پیشرفته ای مانند آلمان می خواهد بدون انرژی هسته ای پیش برود ، دلیلی ندارد کشور ما با منابع عظیم فسیلی و منابع بالقوه عظیم خورشیدی اش نتواند بدون انرژی هسته ای پیش برود. حتی اگر (بر فرض) نظر مدافعان انرژی هسته ای را درست بدانیم ، دلیلی ندارد دست یابی به آن را به اولویت اصلی ایران امروز تبدیل کنیم و هست و نیست کشور را به پای این قمار بریزیم ؛ آن هم در زیر سیطره یک رژیم تاریک اندیشی که رهبران اش مدام در باره نزدیکی "آخر الزمان" دَم می گیرند و با وقاحت تمام در باره ملاقات های شان با "امام زمان" لاف می زنند.
*       آنهایی که می گویند توافق هسته ای قدرت های غربی با جمهوری اسلامی این رژیم را تقویت می کند و رهایی مردم را عقب می اندازد و بنابراین خواهان ادامه یا حتی تشدید تحریم ها هستند ، دانسته یا ندانسته ، دارند قیمومت بر مردم را تبلیغ می کنند. آزادی و دموکراسی چیزی نیست که کسی به کسی هدیه کند. تردیدی نیست که تحریم های بین المللی به جمهوری اسلامی نیز ضربه می زنند و بنابراین برچیده شدن آنها در کوتاه مدت ، به نفع رژیم هم تمام می شود ؛ اما باید دید بود و نبود تحریم های فلج کننده کنونی با مردم ایران چه می کنند. به تجربه می دانیم که همه تحریم های این چنینی ، بیش از همه و پیش از همه کمر مردم را می شکنند و مخصوصاً اکثریت زحمتکشان کشور را به خاک سیاه می نشانند و بدتر از همه ، صفوف مردم و قدرت مقاومت آنها را در مقابل دیکتاتوری حاکم تضعیف می کنند.
*       هرنوع خوشبینی در باره امکان شکوفایی اقتصاد ایران در زیر حاکمیت جمهوری اسلامی ، با تحریم های بین المللی یا بدون آنها ، اندیشه ای خطرناک و گمراه کننده است و خواه ناخواه ، به بازی در بساط این رژیم جهنمی می انجامد. جمهوری اسلامی رژیمی است که تمام عوامل و شرایط فساد و تباهی را در خود جمع کرده است و تا پابرجاست ، فلاکت ذلت بار توده ای و نابرابری های فلج کننده طبقاتی گریبان مردم ایران را رها نخواهد کرد. تردیدی نیست که برچیده شدن تحریم های بین المللی یا حتی کاهش آنها می تواند تا حدی فشار فلج کننده کنونی بر اکثریت قاطع مردم کشور را کاهش بدهد ، اما انتظار بهبود بزرگ و پایدار در شرایط زندگی و معیشت اکثریت زحمتکش ایرانیان در زیر سیطره این رژیم بیهوده است.
*       عقب نشینی رژیم در مقابل قدرت های غربی ، به طور گریزناپذیر ، رژیم را در مقابل مردم شکننده تر می کند و مردم را در مقابله با آن جسورتر. تجربه نشان می دهد که رژیم های سرکوب گر در چنین شرایطی قاعدتاً از عقب نشینی در مقابل مردم می ترسند. بنابراین خوش بینی به اصلاحات سیاسی یا حتی کاهش سرکوب در دوره پیش رو ، بسیار خطرناک است. همان طور که "جام زهر" خمینی در سال ۶۷ ، قتل عام زندانیان سیاسی را به دنبال داشت ، ممکن است "نرمش قهرمانانه" خامنه ای نیز به بهانه های مختلف ، جنایات خشن و گسترده ای به دنبال بیاورد. فراموش نباید بکنیم که در همین دو سال اخیر که مذاکرات هسته ای فعال تر از گذشته جریان داشته ، در بعضی حوزه ها ، سرکوب ها و بگیر و ببندها شدیدتر از گذشته بوده است. کافی است مثلاً آسید پاشی های زنجیره ای را به یاد بیاوریم که یادآور قتل های زنجیره ای دوره اصلاح طلبان حکومتی بودند و البته مانند آنها با سد مقاومت و اعتراضات توده ای مردم روبرو شدند و متوقف گردیدند ، ولی عاملان آنها ، حتی برخلاف دوره قبل ، معرفی هم نشدند و پرونده به طور کامل درزگیری شد.
*         بزرگ ترین نقطه امید در دوره پیش رو این است که علیرغم تمام تدابیر و بگیر و ببندهای رژیم ، کاهش تحریم های بین المللی و بهبود اقتصادی (هرچند مختصر) ، شرایط مساعدی برای گسترش جنبش های مطالباتی بخش های گوناگون مردم فراهم خواهد آورد. تمرکز روی سازمانیابی مستقل این حرکت های مطالباتی غیر قابل مهار در مقیاس توده ای و ایجاد شبکه ها و ارتباطات پایدار میان آنها (که ناگزیر باید به نحوی سنجیده حتی در زیر رادارهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم نیز پیش بروند) ، صفوف مقاومت مردم را در مقابل جمهوری اسلامی تقویت خواهد کرد و زمینه را برای اشتعال پیکارهای بزرگ تر و آگاهانه تر سیاسی و طبقاتی فراهم خواهد آورد. با این امید باید با اعماق گره خورد و با تمام توان "نقبی به سوی نور" را تدارک دید.

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ برابر با ۰۶ آوریل ۲۰۱۵


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست