تسلیم «این صحنه آراییهای خطرناک» نشوید!
پیرامون وضعیت حقوق بشر در ایران و واکنش نهادهای حقوق بشری به توافق لوزان یک فعال حقوق بشر
•
پیشبینی باز شدن فضای سیاسی داخل و شکلگیری جامعهی مدنی و پیشروی نیروهای اجتماعی را تنها در دفتر نقاشی دبستانیها میتوان نقاشی کرد. حاکمیت شکست خورده است و این شکست را در داخل نمیپذیرد. چهرهی تازهی نظام حاکم تفاوت ذاتی با دوران آیتالله خمینی دارد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲٨ فروردين ۱٣۹۴ -
۱۷ آوريل ۲۰۱۵
تلخ و شیرین، میان ایران و غرب تفاهمی در کار است. ایران در این توافق امتیازات گوناگونی به طرف غربی داده است و از بخشش امتیازهای دیگر نیز ابایی ندارد.
معامله صورت گرفته است. کندذهنی است که فکر کنیم طرف غربی امتیازی نمیدهد و فقط ستاننده و گیرنده است.
غرب امتیاز میدهد به ایران، اما نه سر موضوع هستهای. امتیاز غرب چشمپوشی از جان و مال آنهایی است که گرفتار سیستم امنیتی حاکمیتاند. همان امتیازی که سالها عربستان سعودی و قطر و بحرین و سایر کشورهای دیکتاتور در قبال سربزیری دریافت کردهاند، زینپس به ایران اعطا میشود.
امتیاز سکوت در برابر نقض حقوق بشر و حتی جنایت.
تنها مرور حوادث ماههای پس از خاتمهی جنگ کافی است، تا عمق فاجعهی پیشرو را دریابیم.
لشکرهای شکست خوردهی ایران و عراق پس از ٨ سال جنگ فرسایشی به خانه بازگشتند. زیربنای اقتصادی ویران و یک اجتماع سوگوار و متلاشی شده نتیجهی گردنکشی دو سیستم لجام گسیخته بود.
امام تهران جام زهر نوشید و قرارداد ۵۹۷ را امضا کرد. سپاهیانش از فتح کربلا و به دنبال آن قدس «شریف» ناکام شدند و سرافکنده به پای منبرش بازگشتند. جنگ تمام شده بود و صدها هزار نفر از نیروی انسانی و جوان کشور که قرار بود در سایهی اسلام و انقلاب، استقلال کشور را بازگردانند و شرف برباد رفتهی مردم را از نو به آنها ببخشند، در زیر هزاران خروار خاک جبههها دفن شده بودند.
تدبیر خسروان این بود که به قوهی شمشیر و طناب هم که شده باید این شکست را پیروزی جلوه داد. همین کردند و تابلوی پیروزی اسلام بر کفر را بر گردن زندانها آویختند.
هزاران نفر را کشتند و هزاران خانواده را به خاک سیاه نشاندند تا مزهی پیروزی به ملت چشانیده شود. جام زهر را در واقع خمینی ننوشید، بلکه در گلوی دریده شدهی زندان ریختند.
سردار بغداد چه کرد؟
سردار بغداد نیز داعیهی پیروزی در جنگ قادسیه را داشت و با وجود میلیاردها دلار نفت ممالک عربی، شمشیرش شکست و آرزوی فتح کسری را به گور برد. او هم با همان اقتدار همیشگی خبر از فتح مبین داد. (کدام فتح؟)
ارتش بغض کردهاش و شاخ شکستهاش را به شمال عراق گسیل کرد و انفال آغاز شد.
بیش از ۱٨۰ هزار کرد عراقی در زیر خاک مدفون شدند. همراه با کردها شکست هم زیر خاک شد و پیروزی دیگری در دفتر دیکتاتور نوشته شد.
وجه مشترک هردوی این حکومتها در قهرمانسازی و شکستناپذیر بودنشان است. یکی منجی مستضعفانی بود که خدا هم وعدهی پیروزیشان را داده است و دیگری هم سردار و بازوی عرب که همیشه پیروز است.
انتظار قبول شکست از جانب حکومتهای تمامیتخواه همانند انتظار دیدن آسمان از یک نابیناست. نباید شکست بخورد. اگر هم شکست خورد نباید ملت این را بدانند. حتی به قیمت کور و کر کردن همه.
یک خیال کودکانه است که فکر کنیم شکست در جبهههای دیپلوماسی، سرکوب در خیابان و کشتار در زندان را در پی نخواهد داشت.
پیشبینی باز شدن فضای سیاسی داخل و شکلگیری جامعهی مدنی و پیشروی نیروهای اجتماعی را تنها در دفتر نقاشی دبستانیها میتوان نقاشی کرد. حاکمیت شکست خورده است و این شکست را در داخل نمیپذیرد. چهرهی تازهی نظام حاکم تفاوت ذاتی با دوران آیتالله خمینی دارد.
حاکمان امروز حتی جرات نوشیدن جام زهر را در برابر مردم ندارند. آنها زهر را به اسم شربت مینوشند و مردم را به پیروزی و شادی فرا میخوانند.
موج سرکوب آغاز شده است.
اعدام ۴٣ نفر زندانی در تنها و تنها دو روز زنگ خطری است که باید شنید و جدی گرفت. این صدای سم سواران سیاهی است، بگوش باشید.
سازمانهای حقوق بشر، فعالین داخل و خارج کشور همگی در برابر این موضوع مسئولاند و نباید زندگی زندانیان و حقوق سایر مردم را فدای ادامهی حیات سازمانها و روند دریافت بودجههایشان کنند.
این موجها ساحل را ویران میکند چه بمانی و مقاومت کنی و چه کنار بنشینی و تنها نظاره کنی.
غرب چراغ سبز را داده است، ما هم باید کوتاه بیاییم؟ با تاریخ چه کنیم؟ به کودکانی که فردا در چشمانمان نگاه میکنند و میپرسند چرا سکوت کردید چه پاسخی میدهید؟
خود را شریک دانستن در این معاملهی شوم غرب و ایران، چراغ سبزی به کوخ نشینان تهران است که اعدام کنید و بکشید و سرکوب کنید. ما خوشحالیم! نباید تسلیم این «صحنه آرایی خطرناک» شد. عقب نشینی حتی یک قدمی از خواستها و مطالبات حقوق بشری، همدستی در جنایت احتمالی است.
حاکمیت به جنبشهای اجتماعی و زندانیان، اعلان جنگ داده است. موج وسیع اعدام در هفتههای گذشته، احضار بیدلیل چندین و چند فعال مدنی به اطلاعات و دستگاههای امنیتی سپاه، احکام سنگین و وثیقههای سنگین، تهمتهای واهی و غیرقابل قبول به فعالین دانشجویی و مدنی و صدور حکم اعدام فلهای همه و همه در یک جمله خلاصه میشود: «وضعیت قرمز».
سازمانهای حقوق بشری ایرانی و همهی فعالینشان که در این مدت پنهانی در حال ترک صحنه هستند مسئولند در قبال هر جنایت احتمالی که حاکمیت مرتکب شود و باید در قبال سکوت امروز خود جوابگو باشند.
فعالیت برای بهتر کردن وضعیت حقوق بشر و یا مبارزه با نقض آن نباید دچار پریودی شود. این مسیر، حرکت مداوم میخواهد و تعلل به هر دلیلی کراهت است و ننگ.
آژیر را بشنوید!!!
|