جدال عقل و دل در من
هادی خرسندی
•
دلی دارم که با منطق ندارد هیچ همسوئی
گریزد از پلنگ عقل با پرهیز آهوئی
چنان دلگیر و دلمرده ست عقلم از جفای دل
که عقل جن بیاید پیش عقل من به دلجوئی
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
٣ ارديبهشت ۱٣۹۴ -
۲٣ آوريل ۲۰۱۵
به یاد مهرنوش
دلی دارم که با منطق ندارد هیچ همسوئی
گریزد از پلنگ عقل با پرهیز آهوئی
چنان دلگیر و دلمرده ست عقلم از جفای دل
که عقل جن بیاید پیش عقل من به دلجوئی
دلم گوید مشو پابند منزل، با همه بپّر
ولی عقلم به یادم آورد عهد زناشوئی
«دلم گوید »روم دنبال هرآنچه دلم خواهد
«!نمیترسم نه از قانون ، نه از دکتر هلاکوئی»
دلت بی احتیاطست و خطر کن»، عقل میگوید»
«دلم گوید که «عقلت نوبر آورده ز ترسوئی
دلت عقلش کمست انگار»، غرغر میکند عقلم»
«دلم گوید که «صد رحمت به هرچه عقل مصنوعی
برو بازی کن و خوش باش بیچاره!»، دلم گوید»
«چه خیری دیده ای عقلا! ز بدخلقی و اخموئی»
دلت طفلیست گردو-باز!»، عقلم میزند طعنه»
!«دلم گوید که «عقل تو عجب گردست، گردوئی
نمیسازند با هم عقل و دل، یک روز، یک ساعت
که عقلم از نزاکت سهم برده، دل ز پرروئی
ولی آنجا که باشد حرف ایران، صحبت میهن
!میان عقل و دل انگار پیوندیست جادوئی
دلم گوید که «برگردیم!» و عقلم میدهد پاسخ
«عزیزم کاشکی میشد به این راحت که میگوئی»
«دلم گوید که «من دیگر ندارم طاقت دوری
«جوابش عقل میگوید که «می فهمم به نیکوئی
میان عقل و دل، «احساس» با اشکی که میریزد
به یاد آشیانه، پرپری دارد، پرستوئی
و من با بار احساس گناهی رو به افزایش
!میان این سه غمگین، میزنم خود را به هالوئی
------------------------------
اول اردیبهشت ۹۴ - جنوب لندن
|