نگاهی به انتخابات اخیر کنگره در ایالات متحده
تأثیر انتخابات کنگره در تغییر سیاست خارجی و رویکرد بین المللی واشینگتن
تهمورث کیانی
•
برکناری رامسفلد از وزارت دفاع شاید نخستین نشانه از تلاش واشینگتن برای در پیش گرفتن رویکرد نویی باشد. رابرت گیتس جانشین رامسفلد همان کسی است که گفته می شود در دوران رئیس جمهور کارتر به همراه تیمی به سرپرستی جرج بوش پدر با آقای مهدی کروبی درباره آزادی گروگانهای آمریکایی در ایران مذاکره کرده است. او که خود از اعضای کمیته بیکر – هامیلتون است از منتقدین جدی سیاست های رامسفلد بوده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۱ آبان ۱٣٨۵ -
۱۲ نوامبر ۲۰۰۶
tahmoures_kiani@yahoo.com
پیروزی دموکرات ها و شگفتی های انتخابات اخیر
پس از بیش از یک دهه دمکراتها در ایالات متحده دوباره موفق شدند در انتخابات اخیر کنگره به پیروزی چشمگیر و غافل کننده ای دست یابند و کنترل دو مجلس قانون گذاری کشور را بدست گیرند. دموکراتها پس از آنکه کنترل بر کنگره را در سال ۱۹۹۴ یعنی دوسال پس از روی کار آمدن پرزیدنت کلینتون از دست دادند بجز دوره ای کوتاه در سنا , دیگر هیچگاه کنگره را در اختیار نداشته اند. در سال ۱۹۹۴ در انتخاباتی شگفت انگیز که از آن به "انقلاب جمهوریخواهان " باد می گردد جمهوریخواهان به رهبری گینگریچ توانستند بعد از گذشت چهل سال به کنترل دموکراتها بر قوه قانون گذاری کشور پایان دهند. اکنون نیز ناظران از انتخابات نو به " موج دموکرات ها" و " انقلاب دموکراتها " تعبیر می کنند. نگاهی دقیق به همه جنبه های انتخابات اخیر نشان میدهد که این تعبیر آنها دور از حقیقت نیست. دموکراتها نه تنها توانستند پیروزی چشمگیری در مجلس نمایندگان بدست آورند بلکه در همه ایالات ها کرسی های پیشین خود را حفظ کرده و اختلاف آراء را بالا بردند. از سوی دیگر جمهوریخواهانی که برنده شدند با اختلاف آرایی به مراتب کمتر از دوره پیشین انتخاب گشتند. به علاوه آنان در بسیاری از ایالت ها که برای دهه ها به جمهوریخواهان تعلق داشت توانستند برای نخستین بار پس از سالها نمایندگان خود را به کنگره بفرستند. در ایالت هایی نظیر اوهایو و ماسوچوست دموکراتها توانستند پس از بیش از بیست سال در انتخابات فرمانداریها به پیروزی برسند. در اوهایو دموکراتها پس از چهل سال توانستند هم به کرسی های سنا دست یاند و هم فرمانداری را از آن خود کنند. در بسیاری از ایالت ها دموکراتها توانستند به اکثریت کرسی در مجالس ایالتی نیز دست یابند. پیروزی در انتخابات فرمانداری ها و مجالس محلی به دموکراتها قدرت مانور بیشتری در سطح ملی و همینطور در انتخابات ریاست جمهوری آینده خواهد داد. کلینتون بسیاری از برنامه های خود را نخست با حمایت و فشار از سوی مجالس محلی به سطح ملی فرارویاند و به پیش برد.
از دیگر شگفتی های انتخابات اخیر انتخاب یک سناتور سوسیالیست – جرج ساندرز- از سوی مردم ایالت ورمانت بود. او که در انتخابات به عنوان" مستقل " شرکت کرده است اعلام کرد که در سنا به فراکسیون دموکرات می پیوندد تا بتواند با دولت پرزیدنت بوش که به گفته او" تنها از منافع سرمایه داران کلان و شرکت های بزرگ دفاع می کند" مقابله کند. علاوه براین , برای اولین بار یک مسلمان سیاه پوست – کیت آلیسون- نیز از شهر مینیا پولیس در ایالت مینه سوتا از سوی دموکراتها برای کنگره انتخاب گشت. او به گفته خودش اولین کسی خواهد بود که برای آغاز به کار رسمی در محلس به قران سوگند خواهد خورد. در ماسوچست نیز دموکراتها بعد از بیست سال با دراختیار گرفتن پست فرمانداری موفق گشتند تا یک سیاپوست را به عنوان دومین فرماندار ایالتی سیاه پوست در تاریخ ایالات متحده انتخاب کنند.
از دیگر گرایشاتی که در این انتخابات بارزتر از پیش نمایان گشت موفقیت نسبی برخی از مستقل ها بود . مستقل ها به چند مورد موفقیت در سطح مجالس ملی و بیش از آن در سطح مجالس محلی دست یافتند. به موازات آن , مردم در این انتخابات بیشتر به مسائل مربوط به محیط زیست و انرژی پاک گرایش و حساسیت نشان دادند و این گرایشات را در نوع رأی خود به خوبی بازتاب دادند. از دیگر سو برخی از مسائل اجتماعی مانند سقط جنین و ازدواج همجنسان اگرچه در برخی ایالت های جنوب هنوز از اهمیت به سزایی برخوردارند , اما در انتخابات اخیر با بی توجهی مردم در بسیاری از ایالت ها مواجه گشت و در ایالت های دیگر نیز از اهمیت و تأثیر آن کاسته گشت. از سوی دیگر برخی بر این باور اند که دوره جدید با روی گردانی بسیاری از دینداران و اونجالیست ها از جمهوریخواهان و پیوستنشان به دموکراتها مشخص خواهد گشت. در این انتخابات به میزان هفت درصد از آراء اونجالیست برای جمهوریخواهان کاسته گشت. اقلیت های قومی و نژادی نیز نقش بارزی در این انتخابات داشتند. لاتینوها که در انتخبات ریاست جمهوری برای اولین بار با درصد بالایی به یک رئیس جمهور جمهوریخواه رأی دادند این بار با رویگردانی از آنان با اکثریتی قاطع به دموکراتها روی آوردند. به طور میانگین ۷۲ در صد لاتینو ها به دموکراتها رأی دادند. آسیاسی ها هم در نتیجه انتخابات بسیار مهم ویرجینیا و نیوجرسی تاثیر تعیین ککنده داشتند.
بررسی شکست جمهوریخواهان
در اغلب انتخابات ریاست جمهوری و کنگره در جند دهه اخیر و خاصه پس از اوج گیری " راست جدید " در عرصه سیاسی ایالات متحده در آغاز دهه هشتاد , جمهوریخواهان همواره دو برگ برنده داشته اند. آنان از یک سو و از منظراقتصادی بر کنترل نرخ تورم از طریق کاهش شدید هزینه های دولت- حتی به بهای قطع اغلب بودجه های آموزشی و بهداشتی و کمک هزینه های مسکن به طبقات کم دآمد - و کوچک کردن حجم دولت و سامان دهی به بودجه از طریق کاهش کسر بودجه تأکید می کرده اند. و از سوی دیگر , از منظر مسائل اجتماعی با تأکید بر مسائل مربوط به خانواده و مبارزه با فساد خود را پرچم دار مبارزه در این عرصه معرفی می کردند. اما , در این دوره این هردو سلاح آنان بی خاصیت گشته بود. بیش از یک دهه حکومت یکدست موجب گشته بود تا از یک سو دولت جرج بوش قید و بند های انظباط مالی و بودجه ای را به کناری نهد – چنان که بزرگترین کسری بودجه تاریخ ایالات متحده را پدید آورد – و در عرصه اقتصادی با وجود آنکه در بعد اقتصاد کلان آمار ها از رشد اقتصادی حکایت می کنند , اما نتایج این رشد برای مردم عادی ملموس نباشد. این رشد بیشتر در افزایش درآمد بخش بالایی هرم جامعه بازتاب داشته است. از دیگر سو , در عرصه اخلاقی و مبارزه با فساد , نیز , برخی از اعضای جمهوریخواه هر دومجلس رکوردی از فساد اخلاقی و مالی بر جای گذاشتند که حتی محافظه کارترین مدافعان باسابقه حزب این بار از آنان روی گرداندند.
اما مخالفت با سیاست خارجی دولت پرزیدنت بوش خاصه روند جنگ در عراق بزرگترین تأثیر را بر انتخابات اخیر در اغلب ایالت ها بر جای گذاشت. به علاوه اغلب مردم از نوع رویکرد شخص رئیس جمهور به این موضوعات و انتقاد ناپذیری او و عدم انعطافی که در برکناری برخی از مسئولین اولیه از خود نشان داد عصبانی بودند. این موضوع به خوبی خود را در شکست سناتور جمهوریخواه در رود آ یلند نشان داد. این سناتور که تنها کسی از جزب جمهوریخواه بود که حتی به آغاز جنگ با عراق نیزرأی منفی داده بود وبه مثابه نماینده ای میانه رو از محبوبیت زیادی برخوردار بود قربانی مخالفت رأی دهندگان با کاخ سفید گشت. مردم در مصاحبه ها به صراحت گفتند که به رغم رضایت خود از سناتور در مسائل محلی , برای پیشگیری از کنترل جمحوریخواهان بر سنا و در مخالفت با رئیس جمهور به او رأی ندادند. نظر سنجی ها نشان داده اند که در این انتخابات ۵۷ در صد رأی دهندگان گفته اند عامل موثر در رأی آنها ابراز مخالفت با رئیس جمهوربوده است . این میزان در همه انتخابات گذشته کنگره در ایالات متحده بی سابقه بوده است. در سال ۱۹۹۴ در پیروزی شگفت انگیز جمحوریخواهان تنها ٣۵ درصد گفته بودند علت رأی آنها محالفت با پرزیدنت کلینتون است. در آن زمان تحلیل گران به درستی می گفتند این در صد در انتخابات کنگره که اغلب مسائل محلی اولویت دارد بسیار بالا بوده است.
بازتاب انتخابات بر سیاست خارجی ایالات متحده
این نکته که در آمریکا " سیاست خارجی بیش از آنکه انتخاب رهبران کشور باشد , به طور جبری بر آنها تحمیل می شود " (۱) نه تنها بسیار نادرست بوده و با واقعیات سیاست خارجی تمام دهه های گذشته ایالات متحده در تضاد است بلکه موجب خلع سلاح همه منتقدین سیاست خارجی ایالات متحده از همه طیف های گونه گون سیاسی می گردد. سیاست خارجی ایالات متحده همواره با تغییرات در مدار قدرت در داخل کشور دستخوش دگرگونی های گاه جدی گشته است. اکنون نیز می توان انتظار داشت با توجه به نتایج انتخابات اخیر و به سبب آنکه نارضایتی از روند جنگ عراق عامل مهمی در این انتخابات بوده است سیاست خارجی ایالات متحده در این باره و نوع رویکرد دولت پرزیدنت بوش به خاورمیانه محل بحث و مناقشه بسیاری بین دموکراتها ی پیروز و جمهوریخواهان در کاخ سفید گردد. این احتمال که این سیاست دستخوش دگرگونی های جدی گردد به هیچ روی احتمال دوری نیست. و البته ایران و عراق نیز در مرکز این دگرگونی ها قرار خواهند گرفت.
اولین دگرگونی می تواند در توجه بیشتر و حتی پذیرفتن اغلب پیشنهادات کمیته بین حزبی "بیکر-هامیلتون" درباره عراق از سوی کاخ سفید باشد. آقای رام مانوئل رئیس کمیته انتخاباتی مجلس نمایندگان از حزب دموکرات در شرح خطوط اصلی برنامه این حزب بعد از پیروزی از جمله به پیگیری پیشنهادات " کمیته بیکر – هامیلتون " در باره عراق اشاره کرده است. خاصه اینکه این کمیته از پشتیبانی افراد قدرت مندی در بین جمهوریخواهان و حلقه قدیمی اما بانفوذ یاران بوش پدر نیز برخوردار است. این عده که به" واقع گرایان و عملگرایان به سبک قدیم " شهرت دارند برخلاف نومحافظه کاران چندان اعتقادی به تغییر جهان و طرحهایی نظیر " خاور میانه بزرگ و دموکراتیک " ندارند. کمیته مزبور که متشکل از چهارده نفر از کارشناسان سیاست خارجی و دفاعی است قرار بود پس از انتخابات گزارش نهایی خود را درباره عراق منتشر سازد. آنطور که از مطالبی که تا کنون از کار این کمیته به مطبوعات درز کرده است برمی اید این کمیته خواهان تغییر کلی استراتژی کنونی درباره عراق خواهد گشت. به طور مشخص این کمیته بر این اعتقاد است که دولت بوش با نادیده گرفتن سوریه و ایران عملأ راه را بر حل مسائل خاورمیانه خاصه مسئله عراق بسته است. نمی توان با جذف ایران و مطرح کردن آن به عنوان مشکل اصلی راه حلی برای برون رفت از بحران کنونی عراق یافت. باید ایران و سوریه بخشی ا ز راه حل باشند. جمیز بیکر در این باره می گوید: " آنچه من می گویم این است که من شخصأ براین باور هستم که باید با دشمنان خود گفتگو کنیم. هنگامیکه من وزیر خارجه بودم پانزده سفر به سوریه کردم آنهم در زمانی که آنها در لیست کشورهای حامی تروریسم قرار داشتند. در سفر شانزدهم بود که آنان سیاست ۲۵ ساله خودرا تغییر دادند و بر سر میز مذاکره با اسرائیل نشستند". لی هامیلتون رئیس دیگر این کمیته درباره مشکل ایران در همان میز گرد به خبرنگار می گوید : " من با این گفته جمیز موافق هستم. هیچگاه برای من روشن نبوده است که شما چگونه می توانید مشکلات را بدون گفتگو با طرف مربوطه ( ایران) حل کنید".
برکناری رامسفلد از وزارت دفاع شاید نخستین نشانه از تلاش واشینگتن برای درپیش گرفتن رویکرد نویی باشد. رابرت گیتس جانشین رامسفلد همان کسی است که گفته می شود در دوران رئیس جمهور کارتر به همراه تیمی به سرپرستی جرج بوش پدر با آقای مهدی کروبی درباره آزادی گروگانهای آمریکایی در ایران مذاکره کرده است. او که خود از اعضای کمیته بیکر – هامیلتون است از منتقدین جدی سیاست های رامسفلد بوده است. هم اکنون پیش بینی می گردد که او در مراسم تأییدیه از کنگره جدید از سوی دموکراتها در معرض پرسش های جدی در باره مذاکرات پیشین و مخفیانه خود با دولت ایران قرار گیرد.
از سوی دیگر گفته می شد دیگر قربانی قدرت گیری دموکراتها در کنگره تغییر قطعی جان بولتون از نومحافظه کاران تندرو و نماینده فعلی ایالات متحده در سازمان ملل باشد. بولتون از سیاست های تندروانه ای در باره ایران و کره شمالی پیروی می کرده است. به علاوه و به موازات این تغییرات , رئیس جدید کمیته قدرتمند روابط خارجی سنا , جوزف بایدن , از طرفداران جدی مذاکره با ایران و تغییر استراتژی در عراق بوده است. این همه نوید دگرگونی هایی را در سیاست خارجی ایالات متحده خاصه درباره خاورمیانه به دست می دهد.
این همه البته بدین معنی نیست که راه مذاکره بین ایران و ایالات متحده هموار گشته است. اما به طور قطع واقع بینی در کنگره اینده در این باره بیشتر از پیش خواهد بود. اما موضع ایران و احتمال چرخش به سوی واقع گرایی در دولت ایران نیز روی دیگر سکه است. بدون این تغییر در ایران و بدون اتخاذ رویکردی واقع بینانه از آن سو , تغییرات ایجاد شده در آمریکا به تنهایی ره به جایی نخواهد گشود .
از دیگر سو اما , کنترل دموکراتها بر کنگره و تقسیم قدرت در حکومت ایالات متحده محتملأ راه را بر مذاکرات پنهانی دولت رئیس جمهور بوش با دولت ایران برای حل اختلافات و احیانأ به دست آوردن برگ های برنده برای جمهوریخواهان در انتخابات بعدی ریاست جمهوری خواهد بست. دمو کراتها همچنین بر فشار خود برایران در رابطه با نقض حقوق بشر و دخالت در مسئله فلسطین خواهند افزود و این باز هم بر پیچیدگی حل اختلافات بین دو کشور می افزاید.
تهمورس کیانی – یازدهم نوامبر ۲۰۰۶
ایالات متحده ( سیاتل )
(۱)- آقای دکتر احمد زید آبادی روزنامه نگار خوب کشورمان در مقاله ای در وب سایت" بی بی سی" به تاریخ هشتم نوامبر در باره انتخابات کنگره آمریکا با گفته فوق بر این باور است که به تغییری در سیاست خارجی ایالات متحده امیدی نیست. حتی اگر شرایط به نحوی پیش رود که این انتخابات موجب دگرگونی در سیاست خارجی ایالات متحده نشود , این گفته ایشان درست نیست. همچانکه خود ایشان نیز در چند سطر بعد در جمله ای دیگر حکم پیشین خود را رد می کند. اما اگر منظور از دگرگونی مثلأ لغو تحریم کوبا یا یران یا موافقت با ورود کشوری به سازمان تجارت جهانی , یا تلاش جدی برای آشتی در خاور میانه باشد این حرف کاملأ با واقعیات اخیر در تضاد است. حتی خود آقای زید آبادی در مقاله ای در سایت " روز" ضمن انتقاد از ایالات متحده درباره اختلاف اعراب و اسرائیل خواستار فعال شدن این دولت و کمک به حل این مناقشه شده بود. بنابراین اگر سیاست خارجی بر آنان تحمیل گشته است انتقاد ایشان نیز نا بجا است. واقعیت , اما , این است که سیاست خارجی چند سال اخیر ایالات متحده که بر بنیاد تئوری های نو محافظه کاران استوار است , نه تنها تحمیلی شرایطی برون از اختیار رهبران کشور نبوده است بلکه گزینه ای بود که تنها در سایه برآمدن و قدرت گیری نومحافظه کاران در سیاست ایالات متحده و چرخه می توانست نمود عملی بیابد. اطولأ لزوم یک جانبه گرایی مطلق از سوی ایالات متحده در مسائل جهانی از تئوری های اصلی این گروه می باشد. همچنانکه در جنگ اول خلیج فارس , ایالات متحده که با برخورداری از دیپلماتها ی توانمندی مثل جمیز بیکر توانسته بود ائتلافی بین المللی به مراتب فراگیر تر از جنگ اخیر عراق فراهم کند و در حالیکه محافظه کاران سنتی در قدرت بودند به رغم اصرار نو محافظه کاران در حاشیه قدرت , جرج بوش پدر با دوراندیشی در باره خطر بر آمدن قدرت ایران و فقدان آلترناتیو مناسب برای صدام حسین در عراق , به سخنان مشاورین سیاسی خود و فرماندهان نظامی گوش داد و از پیش روی نیروها در داخل عراق برای سرنگونی دولت صدام حسین ممانعت کرد. در آن زمان نیز دو گزینه وجود داشت و هیچکدام تحمیلی نبودند. در دوره اخیر بر همه روشن است که اگر نتیجه انتخابات سال ۲۰۰۰ ایالات متحده به گونه ای رقم می خورد که به جای جرج بوش , ال گور به کاخ سفید می رفت نه تنها اکنون جنگی در این ابعاد در عراق نبود بلکه با پی گیری سیا ست خارجی کلینتون در خاور میانه و کره ما شاهد و ضعیت متفاوتی بودیم.البته این تغییرات به منزله مثلأ چرخشی رادیکال در سیاست خارجی ایالات متحده و دوری از اسرائیل و برگزیدن فلسطینیان به عنوان متحد نخواهد بود. براستی اگر سیاست فعلی ایالات متحده تحمیلی و بدور از اختیار رهبران آن است اساسأ چه تفاوتی بین کلینتون و بوش وجود داشت؟
|