انتخابات قبرس شمالی حاصل دومینوی تحولات خاورمیانه!- دکتر قدیر گلکاریان
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۷ ارديبهشت ۱٣۹۴ -
۲۷ آوريل ۲۰۱۵
بعد از ماجرای اشغال خاک قبرس توسط ارتش ترکیه در سال ۱۹۷۴ در زمان اقتدار دولت بولنت اجویت به حمایت از ترکهای ساکن قبرس در برابر جدال قوم ستیزی رومیهای جنوبی و گذشت بیش از ۴۰ سال از این ماجرای تلخ و کشتار به ناحق عده ای در این سو و آن سوی جزیره آبی و تلاش تشکلهای حقوقی و سیاسی در ساختار مختلف اعم از سازمان ملل، کشورهای اروپایی و به نهایت طرح کوفی عنان در خصوص پیوستن دو بخش به همدیگر و ایجاد سیستم حکومتی فدرالیته، تمامی تلاشها بی نتیجه مانده است. علیرغم تغییر هر دولتی در دو بخش یونانی و ترک نشین قبرس، هیچگاه به جد نتیجه ای برای حل مشکل سیاسی قبرس حاصل نشده است.
در سالهای اخیر در جریان مذاکرات دولت آناستاسیاس در قبرس جنوبی و درویش اراوغلو در قبرس شمالی، مسایلی اعم از حل مشکل حکمیت ارضی در هر دو سو و عودت حقوق ارضی به صاحبان اصلی، خروج اتباع ترک از قسمت شمالی که با سیاست دولت تورگوت اوزال برای افزایش جمعیت ترک نشین انجام شده بود، مذاکراتی انجام پذیرفت ولی همیشه در زمینه تقسیم قدرت سیاسی در ساختار پارلمانی، حکومتی هیچ نتیجه ای حاصل نشده است.
البته با گذشت ٣۶ سال از تشکیل دولت جمهوری ترک نشین و زیر ساختهای دولتی در این بخش از خاک جزیره شرایط را به گونه ای شکل داده است که به هیچوجه امکان نادیده گرفتن حکومت قبرس شمالی مقدور نمی باشد. از این رو تنها مشکلی که پیش روی طرفین مذاکره کننده و حتی نمایندگان متغیر سازمان ملل در جزیره قرار دارد، موضوع تشکیل دولت فدرالیته در جزیره قبرس می باشد.
چندین سال پیش علیرغم برداشته شدن منع ورود و خروج اتباع بومی قبرس شمالی و جنوبی به دو طرف، اما هنوز هم قبرسیان جنوبی و شمالی در موضوع مالکیت اراضی خود که در جریان اشغال ترکیه رخ داد بلاتکلیف مانده اند و این موضوع نتوانسته راهکار درستی در حل مشکل باشد؛ اما در تأثیر و تأثر اقوام دو سوی قبرس از همدیگر نقش عمده ای را داشته است. احساس نزدیکی و حل مشکل و نیاز دو طرف به همدیگر باعث شده که مذاکرات به طور پیوسته صورت پذیرد ولی در جریان مذاکرات همیشه موضوع حاکمیت اراضی و همچنین عدم دخالت ترکیه در امور مصالحه مورد اختلاف طرفین بوده است.
لازم به ذکر است که قبرس برای ترکیه به عنوان حیاط خلوت و در عین حال یکی از مناطق بسیار استراتژیک دریای مدیترانه بشمار میرود که می تواند از طریق این بخش از قبرس هم احاطه نظامی و حوزه تحت حفاظت خود به عنوان منطقه تحت حفاظت ترکیه را مدام به رخ کشورهای شاخ آفریقا، خاورمیانه و حتی جنوب شرقی اروپا بکشد و هم اینکه بسیاری از مسایل اقتصادی خارج از قواعد را از طریق این جزیره عملی سازد. مهمتر از همه منطقه ای است که می تواند به عنوان سکوی واکنش سریع در جریان تحولات منطقه ای در مدیترانه و بالاخص جنوب شرقی ترکیه عمل نماید. از این رو حاکمیت نظامی و امنیتی ترکیه در قبرس امری اجتناب ناپذیر بوده و از این روست که سالیان سال در سرنوشت سیاسی قبرس شمالی دخیل بوده و یکی از مهره های تعیین کننده در روند تحولات رو به جلوی قبرس باشد.
اما در طول سالهای گذشته قبرس شمالی تنها به عنوان کشوری مصرف کننده و فاقد هر نوع توانمندی سیاسی، اقتصادی و نظامی شده است. به شرایطی در آمده است که تنها درآمدش از طریق پولشویی به واسطه کازینوها و همچنین فعالیت رو به فزون کلوپهای شبانه و قمارخانه ها بوده و حتی بخش اعظمی از بودجه کشور از سوی دولت ترکیه تأمین می گردد. این موضوع باعث شده است که نسل جدید قبرسی در قبال این بی عدالتی و رفتار استعمارگرانه ترکیه واکنشی نشان دهد که انتخابات دو هفته پیش نشانه ای از آن واکنش اجتماعی- سیاسی بوده است.
در تاریخ ۱۹ آوریل ۲۰۱۵ انتخابات ریاست جمهوری قبرس شمالی با شرکت چندین کاندیدا آغاز شد که رقبای قدرتمند در این بین درویش اراوغلو که رئیس جمهوری سابق بوده است و همچنین ریاست مجلس خانم سیبل سیبر و کاندیدای مستقل مصطفی آکینجی بودند. در این مرحله آقای اراوغلو و آکینجی به دور دوم ماندند که به نهایت در تاریخ ۲۶ آوریل ۲۰۱۵ مصادف با اردیبهشت ۱٣۹۴ با کسب بیش از ۶۰% آراء و تفاوت فاحش با اراوغلو به پیروزی رسید و به عنوان رئیس جمهوری منتخب مردم معرفی شد.
کالبد شکافی این نتیجه از نظر سیاسی بسیار مهم می باشد. زیرا انتخاب آکینجی از دو دیدگاه مورد توجه می باشد. نخست اینکه کسب آرای شگفت انگیز در این مرحله نشان می دهد که شعور اجتماعی و خاستگاه سیاسی مردم قبرس شمالی در مسیر استقلال عمل و دوری از حاکمیت جمهوری ترکیه در روند تحولات سیاسی – اجتماعی و حتی اقتصادی قبرس می باشد. با این انتخابات نشان دادند که تمایلی به حمایت مداوم ترکیه نداشته و خواستار وحدت دو قبرس به صورت فدرالیته می باشند که در جریان نطقهای انتخاباتی آکینجی نیز بارها به این امر اشاره میشده است و همچنین خارج شدن از حالت ایزوله شدن سیاسی – اقتصادی می باشند که بتوانند به راحتی با دنیای خارج روابط اقتصادی- سیاسی داشته باشند.
دوم اینکه اگر به سیر تحولات منطقه خاورمیانه در طول دو سال گذشته داشته باشیم، تمایل صمیمانه دنیای غرب به رفع تنشها در این منطقه و استقرار سیاسی محکم و متقن در خاورمیانه از سوی دول اروپایی و آمریکا و همچنین رشد قدرت استراتژیک ایران در منطقه و ظهور حالت اطمینان بخشی این کشور در برابر کشورهای منطقه و همچنین بین المللی و احساس خطر از افراط گرایی دینی با بروز داعش و امثال آن در منطقه باعث شده است که توجه ویژه ای به منطقه خاورمیانه بشود. در این جریان آرامش در منطقه مدیترانه از اهم موضوعات می باشد. زیرا حمایت ترکیه از گروههای مخالف سوریه و همچنین سیاست دو گانه در قبال آمریکا و حتی بروز تنش با اسرائیل و دخالت در مسایل عراق باعث گردیده که دیدگاه تئوریسینهای سیاسی را نسبت به این کشور متغیر سازد.
دولت ترکیه بعد از جریان تونس و مصر و بروز بهار عربی تلاشی شگرف در هدایت این جریان داشت که بخشی از تنشهای موجود در خاورمیانه در قالب تعصبات دینی ناشی از این قضیه بوده است. اما چنین حرکتی خود مشکلات زیادی اعم از تنشهای قومی- مذهبی را حادث شده است که توانسته است استقرار سیاسی منطقه را مخدوش سازد. از این رو گردش ۱٨۰ درجه ای ایالات متحده آمریکا در قبال مسایل سوریه و تغییرات به عمل آمده در یونان از یک سو و بر هم خوردن پارامترهای سیاسی- اقتصادی و حتی نظامی بعد از تفاهم نامه هستهای میان ایران و کشورهای گروه ۵+۱ از سوی دیگر منجر به نگاه جدیدی نسبت به خاورمیانه شود. بدیهی است که دیدگاه سیاستمداران برجسته در جهان خود افق روشنی را از آینده پیش روی می گذارد. از این رو به نظر میرسد اشاره کلامی خانم هیلاری کلینتون در اعلام نامزی خود برای ریاست جمهوری آینده آمریکا و سخنرانی وی در مورد تحولات منطقه خاورمیانه و اشاره آن به انتخابات قبرس شمالی که اعلام کرده بود، چنانچه جناح چپ در قبرس شمالی به قدرت برسد، امکان حل بحران قبرس بیشتر است؛ بی دلیل نبوده است.
با در نظر گرفتن تمامی این عوامل مشخص میشود که این انتخابات نیز پیرو تحولات منطقه ای بوده و همانگونه که با تفاهم هسته ای میان ایران و کشورهای غربی بسیاری از ارزیابیهای قبلی رنگ باخته و نظریات جدیدی برای آینده رقم خورده است، در مورد محوریت قدرت سیاسی و سوق الجیشی ترکیه نیز همین تغییرات و دگر اندیشی رقم خورده است و به همین جهت میشود این تصور را داشت که نتیجه انتخابات قبرس شمالی حاصل دومینوی تحولات خاورمیانه بوده و شاید دمینوی قدرت سیاسی ترکیه نیز در منطقه رو به ریزش بوده باشد.
البته نباید فراموش کرد که ناخرسندی مقامات ترکیه را از نتیجه انتخابات می توان از عدم اعلام تبریک در ساعات اولیه به آکینجی درک کرد. هنوز نمیشود دقیقاً به نتیجه این تغییرات خوش بین بود و به قطع یقین گفت که خواسته ملی جامه عمل به خود خواهد گرفت. زیرا قبرس شمالی از نظر نظامی، امنیتی و اقتصادی نزدیک به صد در صد نیازمند ترکیه است.
دکتر قدیر گلکاریان
کارشناس روابط بین الملل در امور خاورمیانه
عضو هیئت علمی دانشگاه آمریکایی گیرنه
|