جهانی شدن، سرانجامِ یک افسانه
ایرینا مالنکوف - ترجمه ی مسعود امیدی
•
ورشکستگی ایدئولوژیک جنبش ضد جهانی سازی نشانه ای از یک بحران در جنبش کارگری است. و نخستین گام برای خروج از این بحران، ایجاد یک بین الملل کارگری جهانی چپ است که از یک موضع ضدسرمایه داری برخوردار باشد -از متن سحنرانی ولادیمیر ووروبیف از رهبران اتحادیه تشکل های کارگری متحد روسیه "زاسچیتا" در کمپ ضدامپریالیست تسالونیکا در کشور یونان
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٨ ارديبهشت ۱٣۹۴ -
۲٨ آوريل ۲۰۱۵
جهانی شدن (1)، سرانجامِ یک افسانه(2)
ایرینا مالنکوف (3)
این نوشته متن سحنرانی ولادیمیر ووروبیف (4) از رهبران اتحادیه تشکل های کارگری متحد روسیه "زاسچیتا" (5) است که امسال در کمپ ضد امپریالیست تسالونیکا (6) در کشور یونان ارائه گردید.
رفقای عزیز
در حال حاضر همه دارند در باره "جهانی شدن" (7) صحبت می کنند و این واژه را مورد استفاده قرار می دهند. اما واضح است که ماهیت واقعی آن را درک نمی کنند. ساده ترین شکل مسئله همان است که در جنبش کارگری وجود دارد و در این جنبش، گروهی به نام"ضد جهانی سازی" (8) نامیده شده اند. بنابراین باید دید معنی این واژه چیست؟
بدیهی است که این ایدئولوگهای شرکتهای بزرگ بودند که این واژه را اختراع کردند. سپس بوروکراتهای اتحادیه های کارگری و اشرافیت کارگری آن را مورد استفاده قرار داده و به صورت گسترده رواج دادند.
ایدئولوگهای شرکت های بزرگ به ما می گویند که "جهانی شدن"نوعی یکپارچگی کلیه اقتصادهای ملی و بین المللی شدنِ بازار جهانی است که به معنی پیشرفت و موفقیت عظیمی برای سرمایه داری است. باید با این ادعای آنها موافقت کنیم که"جهانی شدن" صرفاً در جهت پیشرفت سرمایه داری و شرکتهای چند ملیتی است.
همه تولید کنندگان در دوران وفور تولید کالاها، مجبور به توسعه تولید سرمایه داری از طریق قاعده اجباری رقابت هستند. بنابراین هر یک از سرمایه ها دنبال "بلعیدن" و تحت سلطه درآوردن دیگری است. چنین مواردی از بلعیدن رقبا در سرمایه داری به معنی افزودن بیشتر بر سرمایهی خود و در نتیجه پیشرفتی در جهت توسعه سرمایه داری است. نتیحه چنین پیشرفت هایی– پیروزی های مبتنی بر رقابت- منجر به رشد انباشت سرمایه می گردد. و این به معنی استثمار شمار بیشتری از کارگران به منظور کسب سودهای بسیار بزرگتر است. این امر برای کارگران تنها می تواند به معنای تشدید مضاعف استثمار باشد. واضح است که این پیشرفت صرفاً پیشرفتی برای تنها یک طبقه یعنی بورژوازی است.
و از آنجا که چنین روندی از یکپارچگی در بین کشورهای مختلف سرمایه داری وجود دارد، چرا یک چنین یکپارچگی ای را یک بین المللی سازی سرمایه ننامیم؟ تسلط اقتصادی سرمایه ای که بزرگتر و قوی تر است بر سرمایه دیگر به معنای آن آست که پیامد و نتیجه منطقی آن، استثمار شمار هرچه بیشتر و بزرگتری از کارگران در کشورهای توسعه نیافته و سودهای هر چه بیشتر و بیشتر سرمایه برای شرکتهای چند ملیتی است.
درست آن است که ببینیم آیا ما در زمان های گذشته شاهد روند مشابهی از جهانی شدن نبوده ایم؟ آیا چیزی شبیه جهانی شدن قبل از جنگ های جهانی وجود نداشته است؟
ایدئولوگ های شرکت های بزرگ استدلال می کنند که در گذشته بین المللی سازی هایی از این قبیل از طریق ابزارهای سیاسی مستعمره سازی امپریالیستی، جنگ های تجاوزکارانه و محروم نمودن کشورهای توسعه نیافته از استقلال سیاسی شان انجام می شده است. اکنون این ایدئولوگ های شرکت های بزرگ ادعا می کنند که " در حال حاضر روند یکپارچگی اقتصادی تنها از طریق ایزارهای مسالمت آمیز انجام می شود." آنها بیان می کنند که از نظر آنها بین مستعمره سازی سرمایه داری صنعتی سابق و "جهانی سازی مترقی" حال حاضر در این دوران سرمایه داری پسا صنعتی تفاوت وجود دارد. بگذارید هیچگاه از یاد نبریم که بیان چنین استدلال هایی از سوی بخشی از طبقه بورژوازی بزرگ به معنی هدایت طبقه کارگر از مبارزه طبقاتی به همکاری طبقاتی است.
وظیفه ایدئولوگ های سرمایه داری این است که کارگران را قانع کنند که سرمایه داری اکنون متمدن شده است، و سرمایه داری دیگر مبتنی بر آنتاگونیسم طبقاتی نیست. با این حال، استثمار همچنان در جهت وخیم تر کردن حتی بیشتر وضعیت ادامه دارد و ماهیت وجودی سرمایه داری جهانی کلیه شرکتهای چندملیتی را حتی حریص تر نیز کرده است.
ایده جدیدی که از سوی این ایدئولوگ های سرمایه داری ترویح شده است، جلب کارگران و سرمایه داران به برقرار نمودن " کنترل دموکراتیک" بر کلیه این شرکتهای چند ملیتی است. آیا این نوعی فراخوان به همکاری طبقاتی نیست؟
بنابراین واژه "حهانی سازی" در واقع به جه معنی است؟ ما در پاسخ به این پرسش باید چیستی امپریالیسم و معنای آن را درک کنیم. کدام روندهای اقتصادی پیش نیاز گذار از سرمایه داری به امپریالیسم بوده اند؟ این روند در واقع ادغام سرمایه صنعتی و بانکی در کشورهای پیشرفته سرمایه داری و شکل گرفتن سرمایه داری انحصاری و الیگارشی مالی بوده است.
روند تحول از سرمایه داری به امپریالیسم، روندی است که طی آن سرمایه مالی انحصاری در سرتاسر جهان برای"بلعیدن" مالی سرمایه های ملی و تحت سلطه درآوردن اقتصادهای ملی توسعه نیافته گسترش می یابد. چنین بلعیدن هایی هم ممکن است بوسیله ابزارهای نظامی و هم ابزارهای مسالمت آمیز صورت گیرد. این روند هیچ چیزی را برای این کشورها به ارمغان نمی آورد اما به نابودی صنایع و کشاورزی آنها، بهره برداری رایگان و سوء استفاده از منابع طبیعی آنها، استثمار مضاعف کارگران در این کشورها و از هم پاشیدگی و انحطاط اجتماعی و انهدام گسترده توده های مردم می انجامد.
بنابراین رفقای عزیز، از این نقطه نظر مفهوم امپریالیسم و جهانی سازی یکسان هستند.
معنای روشن این باصطلاح مسالمت جویی امپریالیسم جهانی در واقع به مثابه نیاز حیاتی بورژوازی جهانی برای خنثی نمودن اقدامات رقبا در فضای رقابت جهانی و در بازار جهانی در جهت منافع الیگارشی مالی است. پیشرفت های ایجاد شده اخیر در روندهای تکنولوژیک، بورژوازی ملی کشورها را وادار می کند تا یا به صورت ارادی تسلیم سرمایه داری انحصاری گردد و یا خود را در انتظار مواجه شدن با پیامدهای وخیم قرار دهد. و بدین گونه است که الیگارشی محلی به منظور حفظ قدرت سیاسی خود تسلیم می گردد.
و اگر هم بورژوازی ملی و دولت تلاش کنند تا مانع تحت سلطه قرار گرفتن دولت خود در برابر سرمایه غربی شوند، امپریالیستها در هر گوشه ای از جهان به منظور حفاظت از تمامیت منافع خود بدون هیچ تردیدی در هر جا که امکانش را داشته باشد، متوسل به نیروی نظامی قلدر خود می گردند. می توانیم این اقدامات را به صورت روشن در این دوران اخیر در یوگسلاوی، افغانستان، عراق و جاهای دیگری که به نوعی در رسانه ها از آنها چشم پوشی شده و به آنها اشاره نمی شود، مشاهده کنیم.
بنا براین می توان نتیجه گرفت که روند کنونی جهانی سازی، یک فرآیند مستعمره سازی دوبارهی کشورهای توسعه نیافته و وابستگی کامل اقتصادی آنها به کشورهای سرمایه داری پیشرفته است. بنابراین استقلال سیاسی این کشورهای دوباره مستعمره شده افسانه ای بیش نیست، ولو اینکه آنها هنوز هم رسماً و فقط در اسم کشورهای مستقلی باشند.
بنابراین آیا جهانی سازی اجتناب ناپذیر و نتیجه طبیعی رقابت بین سرمایه داران قدرتمند کشورهای پیشرفته سرمایه داری نیست؟ همه آنهایی که خود را مبارز"ضدجهانی سازی" می خوانند، باید به این واقعیت توجه نمایند که آنها در برابر واقعیت مسلمی قرار دارند که آنها را در اختیار نیروهای غیرارادی و جبری رقابت قرار می دهد. آیا این واقعیت به معنی آن نیست که کسی در تلاش برای محدود نمودن قدرت این شرکتها از طریق اعمال"کنترل های دموکراتیک" بر شرکتهای چندملیتی و از بین بردن رقابت آنها نیست؟ این می تواند یک ورشکستگی ایدئولوژیک برای جنبش ضد جهانی سازی باشد زیرا ایده ایجاد "کنترل دموکراتیک" بر فعالیت های شرکت های چند ملیتی و سلطه امپریالیستی بر جهان چیزی جز یک اتوپیای محض نبوده و بیانگر اپورتونیسمی دیرینه و مسلم در جنبش کارگری است که اثربخشی مبارزه واقعی ضروری برای نبرد در برابر جهانی سازی و قدرت پشت سر آن امپریالیسم و تسلط آن بر جهان را تضعیف می نماید. این عقیده که چنین مبارزه ای یعنی مبارزه برای" کنترل دموکراتیک" شرکتهای چند ملیتی ، نتایجی در جهت محدود نمودن کاپیتالیسم و تولید کالایی و استثمار آن به بار خواهد آورد، مانند مبارزاتی از قبیل مبارزه با آسیاب بادی است. از بین بردن رقابت سرمایه داری و تاثیر آن بر طبقه کارگر تنها از طریق نابود کردن خود سیستم سرمایه داری ممکن است. هیج پاسخ دیگری وجود ندارد.
ورشکستگی ایدئولوژیک جنبش ضد جهانی سازی نشانه ای از یک بحران در جنبش کارگری است. و نخستین گام برای خروج از این بحران، ایجاد یک بین الملل کارگری جهانی چپ است که از یک موضع ضدسرمایه داری برخوردار باشد.
1- واژه Globalization را در ادبیات جریان اصلی به "جهانی شدن" معنی می کنند تا تداعی کننده یک روند اجتناب ناپذیری باشد که اساساً بیش و پیش از هر چیز محصول پیشرفت های تکنولوژیک است. در این مفهوم تلاش بر آن است که روند به اصطلاح جهانی شدن به خواست و اراده و منافع طبقات حاکم در کشورهای سرمایه داری پیشرفته ارتباط داده نشود. اما در برابر این برداشت، برداشت دیگری از این واژه توسط نیروهای چپ ارائه می شود که در آن از عبارت "جهانی سازی" به جای "جهانی شدن" استفاده می شود و به نوعی بازتاب توسعه رابطه سلطه و تابعیت از سوی امپریالیسم و سرمایه داری جهانی و در راستای تامین منافع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... خود و تسلط ارزشهای مورد نظر قدرتهای سلطه در عرصه جهانی بر نقاط مختلف جهان است.
2 -Globalization, the End of a Myth
www.northstarcompass.org
3 -Irina Malenkov
4 - Vladimir Vorobyev
5 - ZASCHITA
6 -Thessalonica
7 -globalization
8 - Anti-globalists
|