بهره کشی از زنان کارگر در صنعت پوشاک و مد
نیکزاد زنگنه
•
بیشک انتظار کشیدن برای اینکه صنعت مُد برای ساماندهی و مقابله با مشکلات شرایط کاری کارگر تدبیری اتخاذ کند، بیشتر به یک تخیل جاه طلبانه شبیه است. بازطراحی تولید، بهبود زیرساختها و ارائه آموزش مناسب به کارگران و مدیران کماکان تنها در راستای تامین و حفظ منافع کارفرما و صاحب سرمایه صورت میگیرد. در این معادلات منافع کارگران به ویژه زنان کارگر و نیازهای خاص آنها به هیچ وجه لحاظ نمیشود.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۹ ارديبهشت ۱٣۹۴ -
۲۹ آوريل ۲۰۱۵
«شیرین فروتنی» ۴۴ ساله و «آذر حق نظری» ۶۰ ساله در حالی جان خود را در حادثه آتش سوزی خیابان جمهوری از دست دادند که در ظهر یکشنبهای که تعطیل رسمی بود، در طبقه پنجم یک پاساژ تولیدی پوشاک، مشغول به کار بودند. پس از خبری شدن این رویداد، روزنامه ایران نوشت که هیچ یک از این دو زن، بیمه نبودهاند و همه آنها به صورت روزمزد در این تولیدی کار میکردند.
واکنشها به این رویداد، به اعتراض به امکانات ناکافی سازمان آتش نشانی شهر تهران و عدم مهارت فردی آتش نشانان اعزامی به محل حادثه، پیشنهاداتی پراکنده مبنی بر لزوم استعفای شهردار تهران و تلاشهای ناچیزی برای کمک رسانی فردی به بازماندگان این کارگران محدود شد و جنبههای گسترده تری نیافت.
به بیانی دیگر مرگ این زنان گرچه بسیار تکان دهنده بود، اما تکانی در وضعیت صنفی زنان کارگر در ایران ایجاد نکرد. مرگ دلخراش این دو زن کارگر که برای امرار معاش مجبور بودند خارج از ساعت کاری مرسوم و در شرایط غیرایمن کار کنند، نمادی از ستم گستردهای است که کارگران تولیدیهای پوشاک در ایران متحمل میشوند.
در حال حاضر، مهمترین حوزههای اشتغال زنان در ایران، صنایع داروسازی و یا بیمارستانها هستند که بخش اندکی از زنان متقاضی کار را پوشش میدهند. زنان بیشتر جذب کارهای فروشندگی و تولیدیهای پوشاک، نساجی و شرکتهای خدماتی میشوند.
در این بخشها، علاوه بر اینکه امکان رعایت حقوق زنان کاهش پیدا میکند، بحران اقتصادی هم موج میزند. در دهه گذشته، بسیاری از کارخانهها ورشکسته شدند، بخش بزرگی از نساجیها تعطیل و به تبع آن زنان بسیاری بیکار شدند و یا به سمت کار در کارگاههای خرد سوق داده شدند که پایهایترین حقوق کارگران را تامین نمیکند.
زنان کارگر شاغل صنایع نساجی و تولید پوشاک در کشورهای دیگر آسیا که بازار تولید برندهای مطرح پوشاک در سطح بین المللی هستند، وضعیت بهتری ندارند. در بنگلادش، زنان کارگر صنایع نساجی برای انجام کار مشابه با مردان، ۲۵ درصد کمتر حقوق میگیرند.
در کامبوج، صنعت دوزندگی و نساجی تنها منبع درآمد این کشور محسوب میشود و تقریبا نیمی از جمعیت شاغل این کشور در این صنعت مشغول به کار هستند. درآمد ناشی از صنعت نساجی بالغ بر ۳/۴۷ میلیارد دلار است که معادل چهار پنجم صادرات نساجی کشورهای جنوب شرقی آسیا است. اکثر کارگران زنانی بین ۲۰ تا ۴۰ ساله هستند و تعداد انگشت شماری هم کارگران مرد در شمار شاغلان قرار دارند.
در هند، دختران جوان تحت نام «سومانگالی» که در زبان تامیلی به مفهوم «عروس خشنود» است، برای کار در کارخانههای نساجی جذب میشوند. این دخترها باید سه سال در یک کارگاه نخ ریسی کار کنند و به آنها وعده داده میشود که در ازای آن پول برای جهیزیه به دست میآورند. این اقدام شکل شدید استثمار زنان کارگر در هند محسوب میشود.
دختران در داخل کارگاهها در قید نگه داشته میشوند، شبها کار میکنند و در مقابل آن دستمزدی معادل تقریبا نیم یورو در روز به دست میآورند. مبلغ حدودا ۵۰۰ یورو پول جهیزیه که برایشان در آغاز وعده داده میشود، در پایان دوره کاری به آنها پرداخت میگردد. بسیاری از دختران این فشار را تحمل نمیتوانند و به خودکشی دست میزنند. آمارها نشان میدهد در حدود ۱۲۰ هزار دختر جوان قربانی ترور «سومانگالی» در هندوستان هستند.
برای میلیونها زن در سراسر جهان، مُد میتواند ابزاری برای خودبیانگری، تنوع، لوکس بودن و یا راهی برای امرار معاش باشد. زنان در کل زنجیره ارزش، برای صنعت جهانی مُد عنصری حیاتی محسوب میشوند.
زنان علاوه بر دارا بودن برخی موقعیتهای مدیریتی بالا در صنعت مُد، اکثریت قاطع کارگران رده پایین صنایع میلیونها دلاری پوشاک که مُد جهانی به آن وابسته است، هستند. در واقع در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، تولید مُد و پوشاک برای صادرات وابسته به نیروی کاری است که ۸۰ درصد آن را زنان تشکیل میدهند.
علیرغم سهم اقتصادی مهم زنان در بازار پوشاک، آنها کماکان اولین و مهمترین هدف برای بهره برداری و تبعیض هستند و در جایگاه فرودست تری در زمینه دستمزد، شرایط کاری و فرصتهای ارتقای شغلی قرار دارند. از سوی دیگر نیازهای خاص زنان به صورت گستردهای نادیده گرفته میشود.
اطلاعات و خدمات مرتبط با حقوق بهداشتی مانند مرخصی زایمان، امکان نگهداری از کودکان و معافیتهای پرستاری به سختی در دسترس این زنان قرار میگیرد. از سوی دیگر با توجه به درگیری زنان با مقوله کار خانگی، حضور آنها در کارهای مولد عمومی شرایط کاری ایشان را دشوارتر میکند.
صنعت نساجی و پوشاک موتورعمده پیشرفت اقتصادی و اشتغال رسمی از زمان انقلاب صنعتی است که سهم قابل توجهی در توانمندسازی زنان و ایجاد استقلال اقتصادی برای آنها در این فرآیند دارد. در واقع اشتغال زنان در این صنعت، باعث کاهش شکاف جنسیتی در بسیاری از حوزهها شده است.
اما امروز برای زنان واقعیتهای خشن محیط کار تطابقی با محصولات زیبای تولید شده در این صنایع ندارد. امروزه بازاریابی پر زرق و برق مُد و واقعیتهای تولیدیهای پوشاک، تناقض بیرحمانهای دارد که بیسابقه است .
بیشک انتظار کشیدن برای اینکه صنعت مُد برای ساماندهی و مقابله با مشکلات شرایط کاری کارگر تدبیری اتخاذ کند، بیشتر به یک تخیل جاه طلبانه شبیه است. بازطراحی تولید، بهبود زیرساختها و ارائه آموزش مناسب به کارگران و مدیران کماکان تنها در راستای تامین و حفظ منافع کارفرما و صاحب سرمایه صورت میگیرد.
در این معادلات منافع کارگران به ویژه زنان کارگر و نیازهای خاص آنها به هیچ وجه لحاظ نمیشود. این واقعیت ضرورت تشکل یابی زنان کارگر را حول محور منافع صنفی، طبقاتی و جنسیتی مشترک ایشان بیش از پیش پررنگ میکند.
منبع:تامین 24
|