دلایل واقعی توقیف مجله زنان امروز از نظر روزنامه نگاران
ازدواج سفید بهانه است با حقوق زنان مشکل دارند
نیکی آزاد
•
چه در دولت احمدینژاد و چه دولت روحانی و چه قبل از آن به موضوع حقوق زنان حساسیت بالایی وجود داشته است و انگار پرداختن به «حقوق برابر» خط قرمزشان بوده، به همین دلیل است که هردولتی سرکار باشد وبسایتهای حوزه زنان از فیلترینگ در امان نمیمانند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۷ ارديبهشت ۱٣۹۴ -
۷ می ۲۰۱۵
چند روز پیش مجله زنان امروز به دلیل انتشار مطالبی درباره ازدواج سفید توقیف شد. هرچند دلیلی که هیئت نظارت بر مطبوعات برای توقیف این نشریه آورده بود، ترویج این نوع زندگی ذکر شد؛ اما عدهای بر این باورند که این موضوع بهانهای بیش نیست و حکومت ایران وجود نشریات و رسانههای مستقل و تخصصی در حوزه زنان را برنمیتابد. هرچند این موضوع فقط در حوزه نشریات چاپی صدق نمیکند و دولت ایران بارها وبسایتهای تخصصی در حوزه زنان را نیز فیلتر کرده است.
دلایل واقعی توقیف نشریاتی مانند زنان امروز چیست؟ طرح کردن موضوعاتی که خط قرمز حاکمیتاند، مانند ازدواج سفید؟ آیا حکومت ایران نمیخواهد زنان امروز ایران صدایی در جامعه داشته باشند؟ آیا دولت ایران با موضوع زنان و فمینیسم مشکل دارد؟ در چنین شرایطی روزنامهنگارانی که علاقهمندند در حوزه زنان کار کنند چگونه باید به فعالیت خود ادامه دهند؟
ازدواج سفید بهانه است نمیخواهند زنان صدای مستقلی داشته باشند
بهانهای که هیئت نظارت بر مطبوعات برای لغو مجله زنان امروز یعنی ازدواج سفید بهکاربرده اصطلاحی است که برای توصیف زندگی مشترک بدون ثبت رسمی به کار میرود. مجله زنان امروز با عنوان روی جلد؛ ازدواج سفید درد یا درمان؟ همینطور نقل گفته ها از کسانی که این نوع زندگی را تجربه کرده بودند و در یادداشتهایی جامعهشناسانه و حقوقی به این موضوع پرداخته بود. در این مطالب خط قرمزهایی حکومت ایران آشکارا رعایت شده بود و این موضع تنها مورد تحلیل بررسی قرارگرفته بود.
به گفته شهلا شرکت مدیرمسئول و سردبیر این مجله وقتی خبری در عرصهٔ عمومی منتشر میشود بلافاصله موردبررسی و نقد رسانهها قرار میگیرد، چنانکه بسیاری از روزنامهها و خبرگزاریهای داخل با رویکردهای متنوع هم پیش از این به موضوع ازدواج سفید پرداختند و مجله زنان نیز چنین کرد.
آسیه امینی، روزنامهنگار و فعال جنبش زنان دراینباره به ما میگوید: «درباره دلایل توقیف مجله زنان امروز جواب شما را ناچارم در دو وجه بدهم یکی وجه رسمی و آشکار آن است که در خبر علت توقیف مجله، بهطور رسمی اعلام و به موضوع ازدواج سفید اشاره شده است؛ اما وجه ناگفته آن بازهم آشکار در یک کلام این است که عدهای نمیخواهند این مجله منتشر شود چون در واقع نمیخواهند زنان، صدای مستقلی در جامعه داشته باشند که شنیده شود. بنابراین مطمئناً این افراد به هر بهانه دیگری هم برای توقیف ممکن بود متوسل شوند. همانطور که موضوع ازدواج سفید هم مثل روز روشن است که بهانه بوده است. چراکه مجله زنان امروز نه خالق چنین اصطلاحی بوده، نه حامی آن، نه مروجش و نه منبعی که برای بار نخست این اصطلاح را بهکاربرده است.»
به گفته این روزنامهنگار اتهامی که به این مجله وارد شده به قدری عجیب است که انگار روزنامهای تحلیلی بنویسد بر علت کم شدن آب زایندهرود و بعد روزنامه را به دلیل کاهش آب زایندهرود ببندند. یعنی واقعاً علت و معلول بسته شدن این مجله فرقی با این مثال ندارد.
ژیلا بنییعقوب، روزنامهنگار و سردبیر وبسایت کانون زنان ایرانی نیز با اشاره به اینکه این وبسایت هم بارها توسط حکومت ایران فیلتر شده است در گفت و گو با ما تأکید میکند: «دیدم خانم مهرانگیز کار که سالها در حوزه زنان فعالیت کردهاند در مقالهای نوشتهاند که با امریکا کنار خواهند آمد، اما با زنان ایرانی کنار نمیآیند. خانم مهرانگیز کار درست میگوید انگار دولتمردان جمهوری اسلامی با آمریکا که روزی بزرگترین دشمنشان بود کنار میآیند اما با زنان امروز نه. منظورم از زنان امروز هم مجله زنان است و هم جمعیت زنان و مسائل و حقوق زنان. من فکر میکنم مشکل دولت یا وزارت ارشاد با مجله زنان امروز فراتر از یک یا چند گزارش درباره ازدواج سفید است، همچنان که مسئلهشان با زنان و برابری جنسیتی فراتر از یک مجله به نام زنان امروز است.»
یکی از خبرنگاران حوزه زنان که با مجله زنان امروز هم همکاری داشته و از ما خواست تا نامش محفوظ بماند دراینباره میگوید: «این روزها کم نیستند کسانی که میگویند نباید مجله شما به این موضوع میپرداخت یا چرا تیترهایتان درباره این موضوع مثبت بود. یا برخی برای دفاع میگویند موضع مجله نسبت به این سوژه منفی بوده است.به نظر من این نقدها بهاندازه توقیف مجله دردناک است؛ چراکه همه خیلی خوب میدانند که این مجله هیچ خط قرمزی را رد نکرده است. وقتی بنا بر خفه کردن صدایی باشد حتماً دلایلش هم پیدا میشود. پیش از مجله زنان تقریباً همه خبرگزاریها و روزنامهها به موضوع ازدواج سفید پرداخته بودند. آنها نمیخواهند صدای مستقلی شنیده شود. اگر ازدواج سفید نبود حتماً سوژه دیگری را بهانه میکردند صدها موردی که در حوزه زنان خط قرمز حاکمیت قلمداد میشود.»
آسیه امینی هم با اشاره به اینکه که این روزها از قول برخی از دوستان شنیده است که گفتهاند موضع مجله نسبت به کسانی که مجله را متهم به ترویج ازدواج سفید کردهاند، منفی بوده و نه مثبت تأکید میکند: « به نظر من وارد شدن به این وادی، هم بیراهه است و هم بینتیجه و هم خطرناک. این نشریه یک پدیده اجتماعی را بررسی کرده، نظر کارشناسان را انعکاس داده و راوی یک واقعیت بوده است. باید از این حق، دفاع کنیم. از حق اطلاعرسانی مستقل. از حق آزادی بیان (حتی در همان چارچوب بسته قانون) نه اینکه تعریف جدیدی از وظیفه یک نشریه ارائه کنیم این نه درست است و نه حقوقی.»
حکومت ایران با هر نگاه پیشرو انتقادی مشکل دارد
وبسایت مدرسه فمینیستی از دیگر سایتهای فعال حوزه زنان به سردبیری نوشین احمدی خراسانی نیز بارها توسط دولت ایران فیلتر شده است. آیا جمهوری اسلامی به اشخاصی که در حوزه زنان کار میکنند حساس است. آیا شهلا شرکت و دیگران ازنظر حاکمیت ایران کسانی هستند که باید از حوزه اطلاعرسانی زنان کنار گذاشته شوند.
آسیه امینی که خود با مجله زنان در دوره نخست انتشارش همکاری داشته معتقد است: «حکومت ایران با هر نگاه پیشروی انتقادی مشکل دارد. درواقع مسئله شخص و اشخاص نیستند. بلکه مسئله نگاه و فکر است. من با مجله زنان همکاری میکردم و میدانم که شهلا شرکت روزنامهنگاری است که درعینحال که چشمش را به روی واقعیتهای جامعه نمیبندد، تلاش میکند که ازنظر حقوقی مجلهاش در چارچوب قانون حرکت کند. طوری که مقالهها و گزارشها بارها و بارها خوانده میشد، نقد میشد و گاهی حتی از صافی نگاه حقوقی یک وکیل میگذشت تا جایی برای بهانهگیری کسانی که در کمین آزادی بیان نشستهاند، نماند.»
به گفته امینی تعطیلی زنان و حالا زنان امروز نشاندهنده حد تحمل حکومت است. برای حکومت مهم نیست که واقعیتهایی مثل ازدواج سفید به چه دلیل رخداده است. مهم این است که کلاً واقعیتی گفته نشود. چون اگر بنا به گفتن واقعیت باشد، چیزهای زیادی برای گفتن هست.
سرکوب تحولخواهی زنان و خط قرمزی بانام فمینیسم
آیا حاکمیت ایران نمیخواهد زنان ایرانی درباره حقوقشان صحبت کنند؟ آیا حاکمیت ایران حوزه زنان و فمینیسم را خط قرمز خود میداند؟ در این صورت زنان ایرانی چگونه میتوانند درباره حقوقشان صحبت کنند؟
ژیلا بنییعقوب دراینباره میگوید: «چه در دولت احمدینژاد و چه دولت روحانی و چه قبل از آن به موضوع حقوق زنان حساسیت بالایی وجود داشته است و انگار پرداختن به «حقوق برابر» خط قرمزشان بوده، به همین دلیل است که هردولتی سرکار باشد وبسایتهای حوزه زنان از فیلترینگ در امان نمیمانند. بهعنوانمثال وبسایت کانون زنان ایرانی بارها و بارها هم در دولت احمدینژاد فیلتر شده و هم در دولت روحانی...و ما که روزگاری پس از هر فیلتر، آدرس دامین جدیدی میگرفتیم این اواخر به این نتیجه رسیدیم بهتر است به فکر نجات سایتمان از طریق گرفتن آدرس جدید نباشیم و با همان آدرسهای فیلتر شده به فعالیت خود ادامه بدهیم.»
آسیه امینی که اکنون در نروژ زندگی میکند دراینباره تأکید میکند: «حاکمیت ایران با موضوع زنان بهطور عمومی مشکلی ندارد. بلکه با موضوع مستقلی به نام "حقوق زنان" و همچنین با "زنان مستقل" و بهطور مشخصتر و قطعاً با مساله ای به نام فمینیسم مشکل دارد. زیرا فمینیسم یک نگاه انتقادی و پیشرو است، در برابر شرایط نابرابر جنسیتی. به هم ریختن این شرایط نابرابر، مستلزم به هم ریختن ساختارهای نابرابر ازجمله قانون است و تغییر این قانون، به سمت برابری، تعادل آن را به هم میریزد. یعنی شما نمیتوانید قانون برابر جنسیتی داشته باشید و همچنان اسم این قانون، اسلامی و شرعی باشد. یا دستکم برابری جنسیتی با تفاسیر موجودی که ما به نام شرع شناختهایم، مغایرت دارد. البته برخی از روشنفکران دینی مدعی برابری در چارچوب دین هستند، که ما هم امیدواریم روزی حرف ایشان بر حرف رقیب، بچربد. ولی آنچه تا امروز بهعنوان منابع فقهی، مرجع مشروعیت قانون بوده، تناسبی با اصول برابر جنسیتی ندارد.»
به گفته این روزنامهنگار بنابراین جمهوری اسلامی حیات خودش را در سرکوب این تحولخواهی میبیند. که البته راه بیسامانی است. برای اینکه در یک جامعه نمیشود ایده آلهای حکومت را تا این حد از واقعیتهای موجود در جامعه دورنگه داشت. این شکاف بالاخره یک روز آنقدر عمیق میشود که قابل پر شدن نیست و آن روز خیلی دیر است.
استفاده از همه امکانات برای رساندن صدای مستقل
در این فضا که حساسیت بالایی به موضوع زنان وجود دارد؟ روزنامهنگاران و فعالان این حوزه چگونه میتوانند به کار اطلاعرسانی خود ادامه دهند؟ آیا فقط فضای مجازی و شبکههای اجتماعی برای آنان باقیماندهاند.
خبرنگار حوزه زنان دراینباره میگوید: «بعد از هر توقیف تا مدتی ناراحت و غمگینم اما همیشه راههایی برای رساندن صدایمان وجود دارد. شاید توقیف و تعطیلی نشریات تا پیش از رشد شبکههای اجتماعی معنا داشت اما با رشد این شبکهها بههرحال صدایمان را میرسانیم.»
آسیه امینی میگوید: «سوال شمارا باید در دو گستره جدا پاسخ داد. یکی در مورد حوزه خبری و نوشتاری است که به هرحال اینترنت و فضای مجازی یک امکان است. همانطور که نشریه چاپی یک امکان است و همانطور که در تاریخ روزنامهنگاری ما، گاهی شبنامهها حتی پرطرفدارتر از روزنامههای رسمی بودهاند. بههرحال در شرایط موجود هم یک خبرنگار ناچار است از همه این امکانات استفاده کند و از طرفی تلاش کند که بهعنوان یک حق صنفی به آزادی مطبوعاتی بیشتری دست پیدا کند؛ و این کاری سخت است بهویژه باوجود وضعیت انجمن صنفی روزنامهنگاران، اما بههرحال برای همه ما یک مسئولیت است. موضوع دوم فعالیتهای زنان در حوزههای میدانی است. من بهعنوان کسی که الان در بیرون از ایران زندگی میکنم تنها میتوانم در حد یک ناظر حرف بزنم. برای اینکه فعالیت میدانی و تعهد اجتماعی وابسته به افراد و شرایطشان است. اگرچه ایکاشهای فراوان دارد، بااینوجود میخواهم اشاره کنم که شبکهها و گروههای زنان همچنان فعالاند و خودشان راه ادامه فعالیتهایشان را حتی در سختترین شرایط پیدا میکنند. همانطور که بیرون از ایران هم فعالانی در حوزه زنان تلاش کردهاند که (هرچند بهصورت محدود) شبکه همکاریشان را حفظ کنند.»
هرچند دلایل واقعی توقیف مطبوعات و نشریهها این روزها در ایران بر کسی پوشیده نیست اما هنوز مقام مسئولی درباره علت تصمیم هیئت نظارت بر مطبوعات برای توقیف مجله زنان درحالیکه بیش از هفت ماه از انتشار پرونده مربوط به "ازدواج سفید" در این نشریه میگذرد ابراز نظر نکرده است.
منبع:خبرنگاران ایران
|