موسیقی و سیاست
مجله تاریخ-هلند، مترجم: سامان
•
رقص و موسیقی هم به مثابه ابزار عیش نوش وهم به عنوان وسیله ای جهت توجیه عظمت پادشاهان و خاندان آنان به قصر و بارگاه حکمرانان نیز راه پیدا کردند. در ایران نیز جدا از کردارهنری توده های مردم بر متن و بستر جامعه که کماکان در موسیقی محلی و سایر نمونه های فولکلوریک تجلی می یابد، هم دردوره باستان و هم دردوره بعد از اسلام تا به امروز از موسیقی برای ترویج و تحکیم ایدئولوژی های حاکم استفاده ابزاری شده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۴ -
۱۱ می ۲۰۱۵
مقدمه مترجم:
انسان آنگاه که از رنج کار و زحمت وارسته هنر را آفریده است؛ موسیقی و رقص به مثابه هنر هر دواز اصوات و حرکات موزون کار پدیدار شده اند. این هر دو به مرور زمان دچار تحول شده و به فراخور شیوه زیست و نوع ارتزاق درهر جامعه ای به همراه توسعه اندیشه و زبان، تنوع و گوناگونی یافته اند. بدین ترتیب با توجه به آداب و رسوم به عنوان بازتاب فرهنگی شیوه های زندگی موسیقی و رقص،هم در شادی و هم در سوگواری وسیله ابراز احساسات لطیف انسانی بوده اند. درادامه این مسیر، پس ازپیدایش تمدن ها و حکومت ها هردوی آنها توآما" کاربرد دیگری به جز ضرورت وارضاء نیاز وتمایلات روحی توده های مردم فرودست درگیر رنج و کار پیدا کردند. از این دیدگاه رقص و موسیقی هم به مثابه ابزار عیش نوش و هم به عنوان وسیله ای جهت توجیه عظمت پادشاهان و خاندان آنان به قصر و بارگاه حکمرانان نیز راه پیدا کردند. در ایران ما نیز چنین بوده و جدا از کردارهنری توده های مردم بر متن و بستر جامعه که کماکان در موسیقی محلی و سایر نمونه های فولکلوریک تجلی می یابد، هم دردوره باستان ( باربد و نکیسا در دربار ساسانی) و هم دردوره بعد از اسلام ( مداحی، مناجات و تعزیه در دوره صفوی ) تا به امروز از موسیقی برای ترویج و تحکیم ایدئولوژی های حاکم استفاده ابزاری شده است. لازم به یاد آوری است که حماسه خوانی، نقالی و نمایش های رو حوضی با مایه طنز و طعنه نیز همواره انعکاسی از اسطوره پردازی ها، آرزوها و نقد و ریشخند شرایط حاکم برجامعه توسط فرهنگ عامه بوده اند. در این میان به سروده ها و ترانه های شورشی، پارتیزانی و انقلابی نیز که در دوره معاصر به ویژه بیشتر در دوره انقلاب مشروطه و پس از آن رایج بوده اند نیز می توان اشاره کرد. در این مورد مضمون کوک کردن ها، نغمه خوانی در کوچه ها و خیابانها، اشعار کنایه آمیز و طنز آلود قابل ذکرند. در اینجا اشعار ایرج میرزا، نسیم شمال، عارف قزوینی، ابوالقاسم لاهوتی، فرخی، طنزهای عبید زاکانی و سایر شعرای ایران که هم جهت با ایده های انقلابی و طنز نقادانه دین و حکومت به روشنگری پرداخته اند مثال زدنی می باشند. در واقع طنز پردازی و ریشخند حکومت ها شکلی از مبارزه مسالمت آمیز توده های مردم بر علیه حاکمان و شرایط جاری جامعه بوده اند.
پیشگفتار
یان هاین فورنی
آیا تاریخ موسیقی وتاریخ سیاست کلا" دوکار متفاوت ورزشی نیستند؟ در وهله اول آری. تاریخ سیاست به طور سنتی بر تشکیل دولت تمرکز می نماید. شکل دادن قدرت و مبارزات انتخاباتی و آرایی که فشار زیادی برروی ساز و کار جامعه وارد می آورند. تاریخ موسیقی به علوم هنری تعلق دارد و همیشه خودرا بالاخص مشغول تغییر سبک های موسیقی کلاسیک می کند: یک ژانر ( مدل) زودگذر که هرچند ازنظر فرهنگی در سطح بالایی مورد توجه قرار می گیرد، اما درواقع تنها بخش کوچکی از جامعه را به هیجان وا می دارد.
واقعا"زحمت زیادی ندارد که بین موسیقی و سیاست رابطه ای پیدا کنیم. تاریخ نگاران موسیقی به طور سنتی پژوهش های زیادی پیرامون رابطه نزدیک بین حضور موسیقی کلاسیک در دوره مدرن اولیه، و حمایت قوی شاهزادگان قدرتمند از آن انجام داده اند. اگر باخ قادر نمی شد استعدادهای خودرا بعنوان رهبر ارکستر دوک ویلهلم ارنست فان ساکسن شکوفان کند بر سراو چه می آمد؟ و همین طور "هایدن"، که بدون کنت های استرهازی هرگز به خلاقیت های بی نظیر خود نایل نمی آمد؟
حاکمان نیز همواره از این پیوندها و وا بستگی ها بهره برداری می کردند. برای آنها موسیقی تنها یک تفریح وتفنن دلپذیر نبود بلکه تاکیدی سمبلیک بر قدرت شان نیز بود. موسیقی سلطنتی برخی اوقات وصف الحال عظمت پادشاه و رویدادهای مهم زندگی خود یا اعضای خانواده اش بود، و همچنین در دوره مدرن آهنگسازان به نوشتن قطعات گوناگون برنامه مند سیاسی، اگر نگوئیم تبلیغاتی پرداخته اند. توجه شود به سمفونی شماره سه بتهوون که در اصل به ناپلئون اختصاص دارد یا سمفونی شماره دوازده چایکوفسکی که تجلیل باشکوه انقلاب ۱۹۱۷ است.
درهم تنیدگی مدرن سیاست و موسیقی " ما پیروز خواهیم شد"*
فرهنگ سیاسی
از دید تاریخ نگاران موسیقی و دوستدارانش این نوع روابط تنگا تنگ بین موسیقی و سیاست برشی از یک کیک شیرین هستند.
این مطلب برای تاریخ سیاسی دارای اعتبار کمتری است. آنها در حال حاضر تنها به دنبال تحقیقات پیرامون " فرهنگ سیاسی" هستند: روش آداب و رسومی که قدرت مداران درآن به بازی سیاست می پردازند، و با الگوها و رفتارهای سیاسی قدرت سیاسی شان را نمایندگی کرده و قانونیت می بخشند. به عنوان مثال کنسرت ها و اپراهایی که ابتدا به دشواری یک پانویس را در تاریخ سیاسی شکل می دادند، ناگهان برجسته می شوند تا در کانون توجه قرار گیرند.
همزمان مورخان موسیقی روش های سنتی شان را توسعه داده اند.آنها خیلی بیشتر از گذشته مفهوم گسترده دنیای موسیقی را به مثابه عمل فرهنگ- اجتماعی، سیاسی و تجاری به نقشه اجراء در آورده اند. اجرای عملی، رفتار شنیداری و ارزش گذاری ها کماکان توجه زیادی را به خود جلب می نمایند. آنها بعلاوه حوزه کاری شان را توسعه داده و در تحقیقاتشان نیز بیشتر درگیر موسیقی محبوب عامیانه و غیر متعارف می شوند : درگذشته های دور دامنه کار پردازشگران فرهنگ عامه ودانشمندان علوم اجتماعی طیفی ازترانه های محلی و ترانه های خیابانی تا موزیک جاز و آهنگ های پاپ را در بر می گرفت. و اصلا" عجیب نخواهد بود که در این میان دقیقا" همان فرهنگ موسیقی عامیانه – البته چنانچه صدای مخالف درآن بازتاب نداشته باشد - توسط تاریخ سیاسی مورد استقبال قرار گرفته و مشتاقانه در آغوش کشیده شود.
مارسیز**
در این شماره مجله تاریخ می توانید با خواندن مقالاتی پیرامون موسیقی سیاستمداران در عهد کهن. ترانه آهنگ های شورشی در قرون وسطی، انتخاب خوانندگان در اپرا، برخورد بین سوسیالیست ها و اعضای فرهنگ های ترانه و آهنگ در اواخر قرن نوزدهم و فشار سیاسی جاز در خلال دوجنگ و جنگ جهانی دوم می توانید حاصل لقاح مصنوعی این درخت دوپایه را ببیند . شاید کماکان در موسیقی هایی که بار و معنای سیاسی فوق العاده ای در تصنیف، رقص و مناظر دیدنی دارند این مسئله به طور اتفاقی رخ نمی دهد. بلکه شامل آن نوع موسیقی که تآثیر معنایی و سیاسی اش منبعث از سیاستی خاص و فضایی می باشد که در آن بازتاب می یابد نیز می گردد. وقتی پس از حملات ماه ژانویه در پاریس ابتدا همگان نومید و سردرگم شدند بلافاصله سرود غرور و افتخار مارسیز در همه میادین فرانسه طنین انداز شد، ما قریب به اتفاق و همبسته دوباره این قدرت سیاسی متعارف و محبوب موسیقی را تجربه نمودیم.
روژه دولیل سازنده سرود مارسییز برای نخستین بار آن را برای حضار می خواند
سیاستمداران رقاص و آوازخوان
موسیقی و سیاست در عهد کهن
چنانچه درباره موسیقی در عهد کهن بیاندیشیم، بی درنگ تصویر چوپانی که برای لذت خود نوایی در نی می دمد یا اغواگری دخترکی چوپان و یا فرشته جنگل در ذهن مان متبادر می شود
موسیقی به دوره شکل گیری و زندگی شهروند عهد باستان بر می گردد. نگاره فوق یک همایش ( جشن ) رادر حدود 420 سال پیش از میلاد مسیح با شرکت نوازندگان زن به نمایش می گذارد
نوشته:اونو فان نایف
اخیرا" توانستیم مشاهده کنیم که چگونه شهردار آمستردام، آقای ابرهارد فاندرلان چه تعجب آمیز تئاتر رقص هلند را به عنوان بخشی از یک ماموریت دیپلماتیک هلند در چین نمایندگی کرد. واقعا" لازم نیست که با اعجاب به آن بنگریم. موسیقی و سیاست قرنها باهم خوب کنار آمده اند. در یونان باستان خیلی رایج نبود که هنرمندان حرفه ای برای نمایشی فرعی یا جانبی به استخدام در آیند. معمولا" خود شهروندان و دیپلمات ها بودند که اجرای نمایشات را به عهده می گرفتند. برخی از کتیبه های قرن دوم پیش از میلاد مسیح نگاه اجمالی خوبی را نسبت به آنجه که باید پدیده رایج بوده باشد ارائه می کنند. سفیرانی از برخی شهرهای آسیای صغیر به شهرهای جزیره کرت در یونان فرستاده می شدند. در اینجا آنها می بایست ساکنانی را که تاکنون جشن های رسمی مذهبی گرفته و آن را به رسمیت می شناخته اند تا سرحد امکان به مشارکت جلب نمایند. کتیبه ها این امکان را فراهم می آورند که ببینیم چگونه این سفرا تلاش می کردند تا کرتی ها را سر شوق آورند. سفرا ترانه های مختلف قدیم کرتی ها را یاد می گرفتند و آنها را با همراهی و همنوازی نوعی سنتور یا قانون به اجرای عمومی می گذاشتند. یکی از سفرا شعری حماسی در باره " کرت و خدایان و نیمه خدایانی که در کرت به دنیا آمده اند " نوشت که خود آن را به همراه موسیقی به اجرا در آورد.اینگونه تلاش ها تاثیرات عینی داشتند: کرتی ها احساس خوش آمد گویی و تملق می کردند. آنها نیز به نوبه خود از فرستادگان و شهرهای آسیای صغیر به خاطر اهمیتی که مردم آنجا برای همبستگی با پائیدئیا- فرهنگ سنتی یونان قائلند تمجیدو ستایش به عمل می آوردند.
نقش تمدن
کاملا" ممکن است که در مورد فوق الذکر سیاستمداران از نظر استعدادهای موسیقی، شاعرانه و موسیقایی شان مورد مطالعه قرار گیرند- ما می دانیم که بعضی اوقات آدمها هنرمندان " حرفه ای " از آب در می آیند. لیکن روشن است خواندن و رقصیدن بخشی از توشه فرهنگی و سیاسی شهروند سیاسی عهد عتیق را تشکیل می داده است. سیاست و موسیقی دست در دست هم شکل گرفته اند. موسیقی درسالن های ورزشی یونان آموزش داده می شده است. اینها تماما مدارس ورزشی نبوده، بلکه مدارس آموزش مدنی بوده اند. شهروندان یونانی یک سری از مهارت هایی را فرا می گرفته اند که برای عملکرد و رفتار مناسب در جامعه سیاسی با اهمیت تلقی می شدند. کتیبه ای از خیوس (شیوس) نشان می دهد که پسران و مشمولان ( مردان جوان در سنین دفاع جنگی ) باید با یکدیگر درنظم و نثر و مشاعره (بیشتر خواندن آواز تا قرائت)، آواز و نواختن سنتور و رشته های ورزشی رقابت می کردند.
می توان فرض کرد که این اجزاء در سایر شهرها نیز در برنامه درسی گنجانده شده بود. موسیقی توآم با ورزش و هنر سخنگویی شرایط ایده آل آمادگی برای زندگی به مثابه شهروند سیاسی را شکل می داد و انحصارا" به عنوان نقش تمدن دیده شده اند.
تاریخ نگار یونانی پولیبوس ( ۱۲۰-۲۰٣ قبل از میلاد) در باره " اثر تمدن و آرام بخش " موسیقی گفتگو می کند. او اشاره جداگانه ای به شهرک کیانایتا در آرکادیه، جایی که مردم آموزش موسیقی را رها کرده اند ( از آن غفلت کرده اند) دارد. نتیجه آن جنگ داخلی بیرحمانه و روابط بد با شهرهای همسایه ای بود که احساس می شد نمی خواستند رابطه ای با مردم ضد موسیقی کیاناتایی داشته باشند.
در بسیاری موارد جوانان می توانستند آموخته هایشان را دقیقا" به حیطه عمل در آورند. در خلال جشنواره های مذهبی و راه اندازی دسته ها اغلب گروهای کر و همسرایی جوانان و مشمولان ( نوجوانان ) فعال بودند. این گروهای همسرایی همچنین نقش مهمی در نمایندگی های رسمی، مثل دعوت خارجیان دوستدار قدرت بازی می کردند. یک نمونه مشهور سرودی است که آتنی ها برای دیمتریوس پادشاه مقدونیه می خواندند ( رجوع شود به متن کادر)، و تقریبا" ۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح توسط زبان شناس یونانی آتنیوس به او اهداء شد. زمانی که قیصران روم در دنیای یونانی رشته سخن را بدست گرفتند، چنین گروههای همسرایی ( کر) در چارچوب مکتب و فرقه های قیصری نهادینه شدند – تلفیق راستینی از مذهب و سیاست. لیکن آنها در خارج از شهر نیز فعال بودند، زیرا مرتب در سیاست و سایر رایزنی ها دخالت می کردند.
ما دعا می کنیم که شما از صلح مراقبت کنید
دیمتریوس حاکم مقدونی در سال ۲۹۰ یا ۲۹۱ پیش از میلاد توسط گروهای کر( همسرایان) شهروندان مشتاقی که سرود خوانان پشت سر او حرکت می کردند در آتن مورد استقبال قرار گرفت. " بزرگترین خدایان را ببین، در شهر ما هستند: چون دیمتر و دیمتریوس در این لحظه با هم به اینجا آمده اند: او آمده تا اسرار مقدس کوره (مجسمه باستانی زن جوان یونانی که ایستاده و لباس گل وگشاد بلندی بر تن دارد)، دخترش را جشن بگیرد و او همچون خدایان پربرکت زیباست ، و به ما تبسم می کند؛ وه که چه بی همتا جلوه می کند، با همه رفیقان در یک حلقه، و خود در میان آنه ا- رفیقان او مثال ستارگان و خودش مثال خورشید. درود بر تو ای پسر پوزئیدون و آفرودیت قدرتمند.چراکه سایر خدایان خود را دورنگه می دارند – یا گوش شنوا ندارند – یا وجود ندارند - یا به ما اهمیتی نمی دهند، اما ما ترا در میان خود می بینیم، از چوب و سنگ نیستی- واقعی هستی.. و ما ترا دعا می کنیم که از صلح مراقبت کنی – ای عزیزترین ها – زیرا این در قدرت توست."
از آتنائوس، دیپنوسوفیسطایی ۶، صفحه ۲۵۲
نماد موسیقی
پرسش آن است که این ترانه ها و آهنگ ها چه طنینی داشته اند. ملودی ها و نغمه ها از بین رفته اند، اما حتما" می توانیم تصوری از آنها برای خودمان داشته باشیم. متن و تصنیف ترانه ها بعضا" روی سنگ نوشته شده اند و در موارد نادری کتیبه ها شکل نماد موسیقی را در بردارند. ظاهرا" آنها خواسته اند نحوه اجرای موسیقی را تا سرحد امکان برای آیندگان برجا بگذارند. معروف ترین نمونه ها مربوط به محراب اوراکل دلفی باستان هستند، که روی دیوارهای معابد نوشته شده اند. این نوشته ها سروده هایی هستند که توسط فرستادگان آتنی برای آپولو خوانده شده اند. این نوشته ها تفاوت زیادی با آهنگ های رنگارنگ سیاسی ندارند. در واقع خط مرز کشیدن بین الهیات و سیاست مشکل است. تاریخ نویسان موسیقی مثل فرانسیس آنی بلیس و گروه او بنام کریلوس، نسخه های تاریخی صحیحی را نگاشته اند. شاید برای شنوندگان مدرن قدری عادی باشد، اما البته آنها روشی را ارائه می کنند که عهد باستان را در موسیقی نیز بتوان به تجربه در آورد.
---------------------------------------------------------------------------
*لینک هایی در باره شعر و آهنگ " ماپیروز خواهیم شد".
Links for: we shall overcome:
www.loc.gov
www.lyricsfreak.com
لینک هایی پیرامون شعر و آهنگ مارسیز سرود ملی فرانسه.
Link for Marseillaise:
www.marseillaise.org
en.wikipedia.org
www.youtube.com
اونو فان نایف استاد تاریخ باستان در دانشگاه دولتی گرو نینگن و ویراستار مجله تاریخ است
برای مطالعه بیشتر:
ل. وست، موسیقی یونان باستان، نشریه کلارندون، 1992
آ. بلیس، آ. موسیقیدانان عهد باستان، ادبیات هاشه ته ( تبر)، 1999
www.kerylos.fr
www.youtube.com/watch?v=R_kmllX3aHc
|