بورژوازی ملی ایران وجود دارد
«خرده بورژوازی ملی صنایع کوچک، بورژوازی ملی متوسط صنایع متوسط»
حمید آصفی
•
بنگاههای کوچک و متوسط کشور با توجه در اختیار داشتن بیش از ۶۰ درصد اشتغال و به اندازه ۹۴ درصد در گسترده ایران زمینه مناسبی برای حمایت و توسعه متوازن منطقه ای هستند این بنگاه ها در شرایط تحریم و نیز سیاست های واردات محور تحت فشار شدید قرار دارند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
٣۱ ارديبهشت ۱٣۹۴ -
۲۱ می ۲۰۱۵
رمز توسعه اقتصادی دهه آینده ایران توسعه صنایع کوچک و متوسط است. بررسیها نشان میدهد که صنایع کوچک و متوسط دارای نقشهای مهمی در فرایند توسعه صنعتی هستند.
در رئوس فواید این بخش از بورژوازی ملی ایران میتوان گفت:
۱- ایجاد فرصتهای شغلی فراوان
۲- قدرت بالا در تربیت کارآفرینان و مدیران اقتصادی
٣- ایجاد شبکه اقماری با صنایع بزرگ در جهت به هم پیوستگی بیشتر صنعتی
۴- قابلیت تراکم دانش بیشتر در فرایند تولید
۵- برتری در صرفهجویی در مقیاس تولید
۶- کاهش عدم تعادلهای بخشی به منطقه در توسعه اقتصادی کشور
۷- ایجاد محیط رقابتی در اقتصاد ملی و بینالمللی
٨- تصمیمگیری سریع و انعطاف بالا در مدیریت
۹- قدرت بالا در جذب و بومی کردن تکنولوژی
تعریف بنگاههای کوچک و متوسط
در کشورهای مختلف تعاریف گوناگونی بنا به ساختار سنی، فرهنگی و میزان توسعه یافتگی از این صنایع شده است (موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، ۱٣٨۴).
این صنایع در تمام جهان دارای شباهتهای زیاد هستند اما هنوز به تعریف واحد نرسیده است. اما اساس این شباهتها براساس معیارهای کمی مانند تعداد کارگران و کارکنان و میزان گردش مالی مطرح شدهاند. براساس تعریف وزارت صنایع و معادن و وزارت جهاد کشاورزی بنگاههای کوچک و متوسط واحدهای صنعتی و خدماتی هستند که در بخش کوچک از ۴۹-۱۰ کارکن و بنگاههای متوسط ۹۹-۵۰ نفر کارکن استفاده میکنند جدول شماره یک شاغلین بنگاههای صنعتی کشور کوچک و متوسط به تفکیک اندازه: ٨۴-۱٣۷۴ نشان میدهد.
طبق آمار صندوق ضمانت سرمایه گذاری صنایع کوچک در سال ۹٣ در بخش صنایع کوچک که با تعداد کارکنان کمتر از ۵۰ نفر میباشند این شاخصها داده شده است:
۱- تعداد صنایع کوچک به بهرهبرداری رسیده ٨۱ هزار واحد
۲- سهم صنایع کوچک ۹۲ درصد از کل صنایع موجود
٣- تعداد اشتغال یک میلیون نفر
۴- سهم اشتغال ۴۵ درصد
۵- سهم ارزش افزوده ٨/۱۶درصد
۶- سهم ارزش تولیدات ۱۷درصد
۷- سهم صادرات حدود ۱۰ درصد
در اتحادیه اروپا بنگاههای کوچک و متوسط اینگونه دستهبندی میشوند:
۱- بنگاههای خرد: ۹-۱ نفر نیروی کار
۲- بنگاههای کوچک: ۴۹-۱۰ نفر نیروی کار
٣- بنگاههای متوسط ۲۴۹-۵۰ نیروی کار و بعلاوه گردش مالی سالانه آنها باید کمتر ۴۰ میلیون یورو و تعادل ترازنامه کمتر از ۲۷ میلیون یورو باشد.
و اما در آمریکا کسب و کارهایی که کمتر از ۵۰۰ نفر پرسنل داشته باشند شرکت کوچک نامیده میشوند.
«نظریات موجود در چرایی اقبال به صنایع کوچک و متوسط»
در دو دهه اخیر چند تن از نظریهپردازان مثل پن روز (penrose) واکس و آدرش در خصوص صنایع کوچک و متوسط و نظریات دیگری در خصوص اقتصاد توسعه خوشهای مطرح نمودهاند. پن روز اعتقاد دارد که رونق اقتصادی بهترین شرایط ممکن را برای رشد صنایع کوچک و متوسط ایجاد میکند. ایشان اعتقاد دارند در شرایط رشد و توسعه فعالیتهای تولید صنایع بزرگ به دلیل محدود بودن افزایش ظرفیتها که مستلزم سرمایهگذاریهای کلانی است ترجیح میدهند که سرمایه خود را در افزایش تولیدات جاری صرف کنند.
چرا که زمان سوددهی پروژههای بزرگ طولانی است و هزینههای تبلیغات و بازاریابی سنگینی را به این صنایع تحمیل مینماید. با توجه به نوآوری در تولیدات و محصولات و سرعت زیاد اختراعات و اکتشافات صنایع سنگین و بزرگ به دلیل خاص بوروکراسی و لحاظ نمودن هزینه آن با آرامش و طی برنامهریزیهای میان مدت و یا دراز مدت به سوی نوآوری میروند و هر گونه نوآوری را متناسب با شرایط بازار و قابلیت انعطاف ماشینآلات موجود لحاظ میکنند و در غیاب صنایع کوچک و متوسط فرصت رشد و بروز و به کارگیری نوآوری و فن آوری که با سرعت زیاد در حال وقوع است سبب فرصتسوزی و ناکامی علم، تکنولوژی، اختراعات، اکتشافات میگردد.
در موسسات بزرگ شرط بهکارگیری نوآوری در تولید لحاظ کردن زمان مستهلک شدن ماشینآلات موجود و یا فرصت درآمدی بسیار بالا و با حفظ سهام شرکت و موسسه از بازار است و این خود سبب کندی حرکت رشد و توسعه این صنایع به گونهای میتواند بشود. ولی در صنایع کوچک و متوسط که با هزینه کمتر و ظرفیت محدود ماشینآلات میتوانند انعطاف بیشتری در بهکارگیری فنّاوریهای نو و پیشرفته داشته باشند و موجب ایجاد افزایش مزیت و رشد را در این صنایع به شدت بالا ببرد.
طبق نظریات اکس و آدرش (Acs and Audresch) صنایع بزرگ توان جوابگویی به تنوعطلبی مصرفکنندگان ندارند و به همین دلیل خود زمینه رشد صنایع کوچک و متوسط را فراهم میکنند.
با طراحی ساختار خوشهای در بسیاری از کشورهای اروپایی رابطه بین صنایع بزرگ و کوچک را مقابل هم تعریف نمیکنند بلکه یک همپوشانی و همکاری فیمابین به وجود آورده است در این بین بنگاههای بزرگ بیشتر به همکاری بنگاههای کوچک و متوسط نیاز دارند. بعنوان مثال صنعت فولاد آمریکا الان به شکل کارخانههای کوچک ذوب آهن ورود به بازار کردهاند به خصوص دو شوک نفتی سبب شد که کارخانههای بزرگ فولاد کارخانههای خرد را تعطیل کنند و این امر موجب قوت گرفتن نقش و اهمیت صنایع تولیدی کوچک و متوسط شد.
و اگر این گونه صنایع در کارآفرینی، نوآوری و ایجاد اشتغال و درآمد سهمی کلان در اقتصاد جهانی دارند و اگر این گونه صنایع نبودند سیر شتابان نوآوری و خلاقیت از حرکت باز می ایستاد و بیکاری گستردهای را در سطح جهان به وجود میآورد ولی با وجود این صنایع در صد زیادی از کارآفرینی و اشتغال از آن صنایع کوچک و متوسط میباشد.
در صنایع انحصاری بزرگ و غولپیکر پیشرفتها و اختراعات کوچک مربوط به تک تک قطعات و مواد توجیه اقتصادی ندارند لذا اینجاست که این خلاء را شرکتهای کوچک و متوسط پر مینمایند و خصلت این گونه صنایع ضدانحصار هستند و منافع بیشتری به کارکنان خود میرسانند.
صنایع کوچک و متوسط در ایران
«خورده بورژوازی ملی کوچک و متوسط»
بعد از صنعت نفت، گاز، پتروشیمی، خودروسازی، فولاد و … که در دست دولت ایران قرار دارد، بنا به سرشماری مرکز آمار ایران (٨۴-۱٣۷۴) و برای سالهای پس از آن نگارنده نتوانسته به سرشماری به روز دسترسی پیدا نماید اغلب این صنایع کوچک و متوسط در دست بخش خصوصی است که با توجه به نقش تبدیلی و تولیدی متنوع که این بخش از صنایع ایران در اقتصاد دارند بنابه تعریف نوین از بورژوازی ملی که در مقالات پیشین ویژگیها و مختصات آن را به تفصیل شرح دادهایم این گونه صنایع در طیف بورژوازی ملی قرار دارند در جدول پایین تعداد بنگاههای صنعتی کشور در سنوات ٨۴-۱٣۷۴ ذکر گردیده است.
همانطور که پیشتر مطرح شد معمولاً در تعریف بنگاههای کوچک و متوسط مهمترین شاخصها عبارتند از تعداد کارکنان، سرمایه، دارایی کل، حجم فروش ظرفیتهای تولیدی.
آمار مندرج در جدول شماره (٣) جهت مقایسه با آمار شرکتهای کوچک و متوسط ایران با برخی از کشورها درج شده است.
توضیع استانی صنایع کوچک و متوسط در ایران در جدول شماره (۴) بدین قرار است.
مجله اقتصادی سال نهم ۱٣٨٨ شمارههای ۹٣ و ۹۴
ارزش تولیدات بنگاههای صنعتی کشور در جدول شماره 5 آورده شده است.
ارزش افزوده در این صنایع معیار مهمتری از تولید و اشتغال است از این رو سهم بنگاه های کوچک و متوسط از ارزش افزوده را به عنوان آخرین معیار اما با اهمیت ترین معیار ارزیابی برای تعیین جایگاه بنگاههای کوچک و متوسط در اقتصاد ایران در جدول شماره ۶ آورده شده است.
پایان سخن
بنگاههای کوچک و متوسط کشور با توجه در اختیار داشتن بیش از ۶۰ درصد اشتغال و به اندازه ۹۴ درصد در گسترده ایران زمینه مناسبی برای حمایت و توسعه متوازن منطقه ای هستند این بنگاه ها در شرایط تحریم و نیز سیاست های واردات محور تحت فشار شدید قرار دارند.
این صنایع بدلیل زیر مجموعه بودن صنعت نفت و گاز و پتروشیمی و تولیدات کشاورزی و دامی کشور هستند با حمایت در برابر بورژوازی تجاری واردات محور بعنوان بورژوازی ملی خرد و متوسط تولیدی زنده و قابلیت رقابت در عرصه جهانی هستند.
منابع:
(۱) توسعه اقتصادی در جهان سوم – نویسنده مایکل تو دارو مترجم غلامعلی فرجادی – چاپ سیزدهم – انتشارات کوهسار
(۲) صنایع کوجک و رشد اقتصادی – نویسنده اکس، زولتان جی – چاپ دوم – موسسه فرهنگی رسا (۱٣٨۴)
(٣) مرکز آمار ایران – سرشماری کارگاه های صنعتی کشور، آمار سالهای (۱٣٨۴ – ۱٣۷٣)
(۴) محمد مولایی (۱٣٨۴) ارزیابی عوامل موثر بر سودآوری و عملکرد صنایع کوچک در ایران رساله دوره دکتری
(۵) سایت سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران
(۶) ایجاد و توسعه فرصتهای شغلی در صنوف تولیدی و خدمات فنی کشور – چاپ اول – موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی (۱٣٨۴)
|