احقاق حقوق زنان به معنی تقابل و خشونت با مردان نیست-شیرین شمس
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۴ خرداد ۱٣۹۴ -
۲۵ می ۲۰۱۵
چند روز پیش یک دختر دانشجو در شیراز خودسوزی کرد. در خبرها و گزارشات آمده بود که این خودسوزی به دلیل منتشر شدن عکسهای سکس این دختر با دوست پسرش توسط خود دوست پسر در جهت تهدید وی این نوع "خشونت نامحسوس" بوده است.
این روزها ویدئویی منتشر شده مبنی بر دستگیری این دوست پسر توسط مامورین نیروی انتظامی و رها کردن این مرد جوان میان تعدادی که بیشتر خود به ارازل و اوباش می مانند و مرد جوان را با نهایت "خشونت" در حالیکه پاهایش را بسته اند مورد ضرب و شتم قرار میدهند.
نکاتی که از تمام این اتفاقات برداشت میشود یک به یک مهم اند. در درجه اول موقعیت متزلزل زن در جامعه ایران است که به دلیل وجود قوانین مذهبی و عرف سنتی، تابوهایی بخصوص در مورد سکس مدام تولید و بازتولید میشود، تا جایی که یک زن در موقعیت افشا شدن عکس های سکس خود، راهی به جز خودسوزی برای برون رفت از شرایط بحرانی ایجاد شده، نمی بیند.
نکته دوم خشونتی است که مدام تولید و بازتولید میشود که اتفاقا دستگاههای دولتی و حاکمیت دامن زننده این موقعیت هستند. این خشونت به درجات مختلف به همه اقشار جامعه باز میگردد. تحت حاکمیت موجود، این مرد جوان بدون برپایی دادگاهی، مستقیما به دست ارازل و اوباش سپرده میشود، تا پاسخ کار خود را دریافت کند که آنهم قصاص است؛ وحشیانه ترین و ارتجاعی ترین شکل مجازات. آیا دفاع از حقوق و حریم شخصی این زن جوان به معنی ضرب و شتم این مرد جوان است؟! آیا با این کار حقوق زنان تحقق می یابد؟! آیا با این کار برابری بین زن و مرد حاکم می شود؟! پس نقش قانون چه می شود؟ آیا با این کار قانون تبعیض آمیز اسلامی علیه زنان تعویض می شود؟! نقش تبلیغات و پروژه های ضد زن حاکمیت کم رنگ می شود؟! چرا باید مامورین نیروی انتظامی این جوان خطار کار و مجرم را در بی دفاع ترین حالت، به دست یک عده خشونت طلب بسپارند که چنین فاجعه ای ایجاد کنند؟! آیا این عمل به جز بازتولید خشونت در جامعه نتیجه دیگری دارد؟!
ونکته مهم دیگر اینکه ناموس ، پدیده ای است ارتجاعی و خشونت بار که به مراتب و عناوین مختلف زنان را قربانی میکند ولی مردان هم از جنایات و فجایع ناموس و ناموس پرستی در امان نیستند. از یک سو این زن جوان خود را می سوزاند، چرا که خود را ناموس میپندارد و فکر میکند باید از ناموس خود، خانواده و جامعه حفاظت کند. و از سوی دیگر خشونت طلبان این مرد جوان را مورد ضرب و شتم قرار میدهند، و به اسم حفاظت از ناموس، این فاجعه را توجیه میکنند.
یک نگاه گذرا به این اتفاقات نشان میدهد به چه درجه ای مقوله "خشونت" در جامعه ایران سایه افکنده است. در واقع ما نیاز به یک جامعه سالم داریم، جامعه ای که در آن انسان و انسانیت محور جامعه باشد نه ناموس و ناموس پرستی. ما جامعه ای میخواهیم که مجرم و خطا کار به دست یک دستگاه قضایی عادل سپرده شود نه به دست یک عده خشونت طلب و نه حتی نیروی انتظامی و دستگاه قضایی حاکم که خود سر دسته خشونت طلبان جامعه هستند. ما جامعه ای برابر میخواهیم و برای ما برابری طلبان مبارزه برای حقوق زنان به معنی رفتار خشونت آمیز با مردان نیست. خشونت، خشونت است و نسبت به هر قشری از جامعه محکوم است. امید است که در چنین شرایطی مردم بخصوص جوانان در اعتراض به این خشونت ها گرد هم بیایند تا چنین فجایعی دیگر تکرار نشود. خودسوزی، ضرب و شتم مجرمین در ملا عام، و جنایاتی از سر ناموس و ناموس پرستی گواه اینست که در جامعه ایران تغییرات اساسی لازم است و این تغییر بدست مردم امکان پذیر است.
|