زنان و مساله ای به نام فراغت
روشنک یزدان پناه
•
در جامعه ایران،اعمال صلاحدید شوهر در کارهای همسرش از پشتوانه شرعی ، عرفی و قانونی برخوردار است. پدرسالاری در این معنا تسلط شوهران بر امور مربوط به همسرانشان است و بیانگر قدرت تصمیم گیری آنها در این مورد است و با گذران فراغت زنان ارتباط مستقیمی دارد. اعمال چنین قدرتی از سوی مرد و پذیرش آن از سوی زن بیش از آنکه بیانگر نوع شخصیت فرد باشد، نشانگر آموزه ها و رفتارهای جنسیتی رایج در جامعه است که از پشتوانه های قانونی نیز برخوردار است.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۲ خرداد ۱٣۹۴ -
۱۲ ژوئن ۲۰۱۵
مقدمه
موضوعی که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته، وضعیت فراغت زنان ایرانی است. از سویی ارزشها و نگرش های زنان دگرگون شده و میزان تحصیلات عالی واشتغال در آنان افزایش یافته و در نتیجه خواهان حقوق و امتیازات بیشتری هستند و از سوی دیگر همچنان به تنهایی مسئولیت نقشهای خانگی را به عهده دارند و نقش های متعدد شان اوقات فراغت آنها را مشروط و محدود می سازد. از این روست که زنان همیشه مشغولیت زیادی دارند، خسته اند و برای پرداختن به نیازها و علایق شخصی خویش وقت کافی ندارند؛ در حالی که توجه به علایق شخصی در انسان ایجاد هیجان می کند و پرداختن به فعالیتهای گوناگون به انسان هدفی والا ، دیدی مثبت و احساس امنیت و آرامش می دهد. به نظر می رسد حتی در روزهای تعطیل و زمان فراغت خانواده نیز، زنان غالباً نقش هماهنگ کننده را به عهده می گیرند تا دیگران از اوقات فراغتشان لذت ببرند. اصولا فراغت برای زنان فعالیتی پنهان و مخفی و یا آمیخته با سایرفعالیتهاست.
جامعه شناسان زندگی انسان را به سه بخش تقسیم می کنند، کار(اشتغال درآمدزا)،اوقات فراغت و کارهای ضروری روزمره (زمانی که برای خواب و خوراک و بهداشت صرف می شود). تحلیل های فمینیستی بویژه فمینیسم مارکسیستی نشان داده اند که این الگو با زندگی بیشتر زنان جور درنمی آید برای اینکه خدمات بی اجر خانگی معمولاً در زمره «کار» جای نمی گیرد و برای زنان متأهل اوقات فراغت متمایزی وجود ندارد. به علاوه اوقات فراغت مردان، غالباً برای زنان ایجاد کار میکند. مردان از این رو میتوانند در درون یا بیرون خانه به فعالیتهای فراغتی بپردازند که مسئولیت عمده کارهای خانه از جمله کارهای روزمره، خرید و نگهداری از بچهها به عهده زنان است (والاس و آبوت، ۱٣٨۵: ۱۷۱). شواهد گویای آن است که با افزایش نرخ زنان متأهل شاغل ، مشارکت شوهران در کارهای خانگی افزایش نیافته بلکه اشتغال زن و شوهر تنها باعث افزایش مسئولیت های زن می شود. آنچه سبب تداوم تقسیم جنسیتی کار خانگی میشود، انتظارات خانواده بهطور کلی و تمایل شوهران بهطور خاص است. بسیاری از شوهران ترجیح می دهند که همسرانشان شاغل باشند، اما مشکل زمانی بروز پیدا می کند که کار دستمزدی ، وقت زنان را برای انجام کارهای خانگی و امور مربوط به فرزندان، محدود میکند( Green, ۱۹۹۰: ۱۱۰).
در دهه های اخیر میزان اشتغال به تحصیل و کار در زنان ایرانی افزایش یافته است. با این وجود، همراه با این دگرگونیها، نگرشها وارزشهایی که به تقسیم جنسیتی کار راجع است همچنان سنتی و کلیشه ای مانده و زنان را با چالشهای هویتی مواجه نموده است. انجام کارهای خانگی(نظافت خانه، آشپزی، بچه داری و مراقبت از سایر اعضای خانواده)، همیشه بر دوش زنان سنگینی می کند، طوری که حتی با فاصله گرفتن زن از خانه، نگرانی انجام این وظایف آنان را رها نمیسازد، زنان شاغل با وجود ساعات کار زیاد بیرون از خانه، در ساعات فراغت از اشتغالشان نیز با ضرورت انجام کارهای خانگی روبرو هستند(مقصودی و بستان، ۱٣٨٣: ۱٣۱).
زنان در صورتی می توانند از فراغت برخوردار شده و از اوقات فراغت خویش لذت ببرند که پاره ای از ویژگیهای خاص زندگی مردان برایشان فراهم شود. آنان به وقت ، کاهش کارهای تکراری وکسل کننده روزمره ، استقلال مالی ، فراغت نسبی از مسئولیتهای بی پایان مادری ، اعتماد به نفس و شایستگی فرهنگی برای بهره مندی از اشکال مفید اوقات فراغت نیاز دارند (هی وود و همکاران، ۱٣٨۰: ٣۷۵).
بزرگترین نقد بر حوزه جامعه شناسی اوقات فراغت همسان پنداری زنان و مردان در این حوزه است. از نظر گرین در تحلیل فراغت در نظرگرفتن مسایل وتجربیات زنان به زبان خودشان بسیار مهم است. مسایل مربوط به مراحل زندگی و فعالیت های متداخل نیز از نظر او مهم است. گرین در تحلیل فعالیت های کاری و فراغتی زنان علاوه بر اینکه نقش عوامل فرهنگی از جمله انتظارات جنسیتی را در نظر گرفته از تفاوت های مبتنی بر طبقه اجتماعی، نژاد و قومیت نیز غافل نشده است(Green, ۱۹۹۰: ۱۱-۱۹).
گرین تاکید دارد که تصور زنان از فراغت مبهم است.علاوه بر آن فراغت زنان بسیار کم و ناچیز و در اکثر موارد محدود به خانه است. بررسی های او و روجک نشان میدهد که بین پدرسالاری، کارخانگی، پایگاه اجتماعی- اقتصادی و اوقات فراغت زنان رابطه انکارناپذیری وجود دارد. گرین و روجک به فعالیت های تفریحی متناسب با کارخانگی اشاره میکنند.همچنین گرین به تفریحاتی اشاره می کند که در زمان محدودی انجام می شوند، مانند تماشای تلویزیون. این شرایط باعث می شود زنان کمتر به فعالیت های تفریحی بیرون از خانه روی آورند (Rojeck,۱۹۹۵:٣۱; Green, ۱۹۹۰:۴, ۲۴-۲۵ ,٨۴ ).
درآمد زنان در حفظ استقلال و برخورداری آنها از حق انتخاب و تصمیم گیری در فعالیت های زندگی روزمره از اهمیت خاصی برخوردار است. از نظر گرین، اشتغال زنان بطور مشخص بر دسترسی آنان به فراغت، درآمد قابل مصرف، همراهی با سایر افراد در گذران فراغت(برای مثال دوستان یا همکاران) تأثیر دارد. همچنین وضعیت خانوادگی آنان، گروه سنی، هویت قومی و موقعیت شغلی بر آنچه آنها آن را تفریح معنا می کنند تأثیر دارد. اما کار زنان فقط شامل اشتغال(کار دستمزدی) نیست. بسیاری از زنان غیر شاغل و خانه دار مجبورند ، زمانی بیشتر از آن چه در مشاغل دستمزدی صرف می شود، به انجام کارخانگی و مسئولیت های مراقبت از فرزند اختصاص دهند. زنانی که هم عهده دار مشاغل دستمزدی هستند و هم مسئولیت خانه داری و بچه داری و مراقبت از سایر اعضای خانواده را به عهده دارند، در واقع خود را درگیر کاری دوشیفتی می کنند. اوقات فراغت زنان به طرق مختلفی از اشتغال آنان تأثیر می پذیرد. روشهای هماهنگ کردن کار دستمزدی و کارخانگی بسته به نوع و موقعیت کار، ساعات کار، تعداد و سنین فرزندان، متنوع است. فشار تطابق با الزامات کار دستمزدی، در کنار تلاش برای حفظ استاندارد بالا در کارخانگی و نگهداری از فرزندان بعنوان یک زن خانه دار ، فرصت محدودی برای تفریح در طول یک هفته کاری برای زنان به جای می گذارد و برای مادران دارای فرزندان خردسال، مشکلات کارمند خوب بودن در کنار مادر خوب بودن بیشتر است (Green, ۱۹۹۰: ٣٣ , ٨۶- ٨۹ ; Hargreaves. ۱۹٨۹: ۱٣۵).
اما کار دستمزدی فقط موجب محدودیت برای زنان نیست. کار دستمزدی مزایای مهمی در احساس ارزشمندی و اقتدار در خانه دارد. اشتغال زنان سبب غنای فراغت آنها می شود، چنین غنایی با ارتباطات اجتماعی که توسط کار ایجاد می شود، دسترسی به درآمد معین حاصل از دستمزد شخصی و احساس حق فراغت داشتن، تحقق می یابد(Green, ۱۹۹۰: ۹۵-۹۶).
در جامعه ایران، اعمال صلاحدید شوهر در کارهای همسرش از پشتوانه شرعی ، عرفی و قانونی برخوردار است. پدرسالاری در این معنا تسلط شوهران بر امور مربوط به همسرانشان است و بیانگر قدرت تصمیم گیری آنها در این مورد است و با گذران فراغت زنان ارتباط مستقیمی دارد. اعمال چنین قدرتی از سوی مرد و پذیرش آن از سوی زن خیلی بیشتر از آنکه بیانگر نوع شخصیت فرد باشد، نشانگر آموزه ها و رفتارهای جنسیتی رایج در جامعه است که بعضاً از پشتوانه های قانونی نیز برخوردار است. بی شک اعمال صلاحدید به صورتهای مختلف ، تعیین مدت زمان ونحوه گذران فراغت زنان را ، تحت تاثیر قرار می دهد.
بوردیو جامعه شناس و انسان شناس برجسته، طی دوره ای بیست ساله پژوهشهایی درباره فعالیتهای اوقات فراغت و سبک های زندگی انجام داد تا نشان دهد در نظامهای اجتماعی چگونه نابرابریهای مبتنی بر طبقه، بازتولید می شود. اکثر پژوهشهای بوردیو بر علایق هنری و سلیقه ها متمرکز است، ولی کاربرد کلی تری در مورد همه اشکال فعالیت فرهنگی و مصرف از قبیل ورزش، تعطیلات، تفریحات خارج از خانه، ارتباطات، تزیین خانه و سایر فعالیتهای اوقات فراغت دارد.اگرچه بسیاری از فعالیتهای اوقات فراغت مستقیماً تحت تأثیر طبقه قرار ندارد، با این همه بوردیو معتقد است ، پرورش شخص در خانواده ای خاص و در طبقه ای بخصوص ، بر انتخاب اوقات فراغت او بسیار موثر است و این انتخاب فقط محدود به فعالیتها نمی شود ، بلکه در مورد «سبکها» و «خواستهای» افراد نیز صادق است(هی وود و همکاران،۱٣٨۰: ٣۵۵).
نظریه بوردیو در مورد چگونگی شکلگیری اوقات فراغت را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
«۱- افراد با توجه به تجربیات اوان زندگی خویش خواستهای ویژه و متفاوتی پیدا می کنند که بعدها به برداشت، سلیقه و علاقه تبدیل میشود.
۲- این خواستها قابلیت نقل مکان دارد، یعنی در تمام اشکال فعالیت های فراغتی و مصرفی خودنمایی میکند.
٣- افراد از نظر برداشتی که از فعالیتهای فراغت دارند با همدیگر متفاوتند.
۴- فعالیتهای فراغتی گوناگون نیاز به انواع متفاوتی از شایستگی فرهنگی دارد.
۵- اهمیت فعالیتها و فضاهای فراغتی و سبکهای خاص فراغت به نحوه توزیع آنها در بین گروههای مختلف اجتماعی بستگی دارد.
۶- گزینه های فراغت از این اهمیت توزیعی سرچشمه می گیرد، علایق و سلیقه ها ابزارهایی برای نشان دادن تمایز و تشخص اجتماعی است(هی وود و همکاران،۱٣٨۰: ٣۶۰ ).»
اگر بپذیریم که جنسیت ، یکی از عوامل تاثیرگذار در میزان و نحوه گذران اوقات فراغت است ، به این نتیجه خواهیم رسید که ، بعد از ازدواج نقش های مادری و همسری در فراغت زنان نقش مهمی بازی می کند. یکی از محدودیت های آشکار در زمینه اوقات فراغت زنان متأهل ، بویژه برای زنان شاغل دارای فرزندان خردسال، کمبود زمان است. برای زنان خانه دار، فراغت، فواصل زمانی باقیمانده از کار خانگی است و بعلت کمبود وقت ، تفاوت کار و فراغت برای زنان محسوس نیست و برای زنان متاهل، فراغت و تفریح، وابسته به شرایط خانواده است. علاوه بر این، منش هر فرد در میزان و نحوه گذران فراغت نقش مهمی بازی می کند. مثلاً سبک زندگی و ارزش ها و نگرش های هر فرد ، از جمله عوامل تأثیر گذار، بر میزان و نحوه گذران اوقات فراغت است.
بر اساس یافته های تحقیقی که در سال ۱٣٨۵بر روی گروهی از زنان متاهل در شهر ارومیه انجام گرفت اوقات فراغت زنان مورد مطالعه، از نحوه تقسیم کار در خانه، ارزشها و نگرشها، گرایش مذهبی، تعداد فرزندان خردسال، اشتغال و پنداشت آنان از خودشان تاثیر می پذیرد. یعنی هرچه تقسیم کارخانگی و ارزشها و نگرشهای زنان مورد مطالعه، سنتگراتر، گرایش مذهبی بالاتر، تعداد فرزندان خردسال آنان بیشتر بوده میزان اوقات فراغت آنان کمتر بوده است. همچنین گذران هدفمند اوقات فراغت با سبک زندگی و تحصیلات فرد رابطه مستقیم و با دخالت همسر و سن فرد رابطه معکوس دارد.یعنی هرچه سبک زندگی فرد نوگراتر و تحصیلات او بیشتر بوده اوقات فراغت هدفمند وی، بیشتر بوده و در مقابل هرچه سن فرد و دخالت همسر در گذران اوقات فراغت بیشتر بوده اوقات فراغت هدفمند زنان مورد مطالعه کمتر بوده است. از این گذشته هرچه سبک زندگی زنان نوگراتر، تقسیم کار خانگی در خانواده آنان مشارکتیترو سن فرد و تحصیلات همسر او بیشتر بوده، اوقات فراغت برون خانگی او نیز بیشتر بوده است.
تأثیرپذیری اوقات فراغت از سبک زندگی، تحصیلات، سن، گرایش مذهبی و پنداشت از خود موید نظریه تجربه بوردیو است و تأثیر محدود کننده عوامل خانوادگی از جمله تقسیم جنسیتی کار خانگی، تحصیلات همسر و وضعیت اقتصادی خانواده بر نحوه گذران فراغت با نظریه گرین همخوانی دارد.
در پژوهش یاد شده بخشی از داده های مورد نیاز به شیوه مصاحبه گردآوری و با روش کیفی تحلیل شد. مصاحبه ها با دو گروه سنی ٣۴-۲۵ ساله و ۴۲-٣۵ ساله انجام شد. در انتخاب این افراد سعی کردیم تا بر اساس میزان تحصیلات ، شاغل بودن یا نبودن و نیز گرایش مذهبی ، نمونه ما تیپ های متعددی را در بر داشته باشد. در اولین محور مصاحبه، از زنان مورد مطالعه پرسیده شد فراغت برای شما چه معنایی دارد؟ در مجموع ، پاسخ های ۵۴ نفر مصاحبه شونده مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات بدست آمده ، عیناً نقل و پیاده شده و مورد تحلیل قرار گرفته است.
مذهبی بودن یا نبودن پاسخگو در تفسیر معنای فراغت تاثیر قابل توجهی نداشت. اما بین خانه دارها وشاغلین ، به لحاظ تلقی فراغت به منزله وقت آزاد تفاوت محسوسی وجود دارد.تعداد بیشتری از شاغلین فراغت را به منزله وقت آزاد در نظر می گیرند و تعداد بالاتری از شاغلین به نسبت خانه داران ، فراغت را به صورت ترکیبی معنا کرده اند یعنی بطور مثال ، هم آن را به منزله فعالیتی دلخواهانه و هم به منزله وقت آزاد در نظر گرفته اند.
دارندگان سطح تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد نسبت به دارندگان سطح تحصیلی دیپلم و فوق دیپلم ، برای فراغت معانی متعددتری در ذهن داشته و آن را چیزی بیش از وقت آزاد در نظر گرفته و معنا کرده اند ، بطور مثال فراغت را هم به معنای وقت آزاد و هم فعالیتی دلخواهانه دانسته اند.
بخش دوم ٣ مقوله تحلیلی را مورد توجه قرار داده است. معنای فراغت برای زنان می تواند بصورت زیر باشد :
۱- درون خانگی ، درون خانگی متناسب با کارخانگی ، درون خانگی متناسب با شرایط خانواده
۲- برون خانگی ، برون خانگی متناسب با کار خانگی ، برون خانگی متناسب با شرایط خانوادگی
٣- درون خانگی و برون خانگی هر دو
سطح تحصیلی(کارشناسی ، کارشناسی ارشد به بالا) و (دیپلم ، فوق دیپلم) ، در تفسیر معنای فراغت تاثیر قابل توجهی نشان نداد. مذهبی بودن یا نبودن نیز تفاوتی در تفسیر معنای فراغت ایجاد ننمود.
اما شاخص اشتغال در تحلیل معنای فراغت تأثیرگذار بوده است. برای تعداد بالاتری از خانه داران به نسبت شاغلین ، فراغت درون خانگی متناسب با کارخانگی یا شرایط خانواده می باشد ؛ در حالی که فراغت درون خانگی برای بیشتر شاغلین ، فقط مفهومی درون خانگی است. به عنوان مثال فراغت برای یک شاغل یعنی مطالعه یا استراحت ولی برای یک خانه دار یعنی بودن در کنار خانواده یا رسیدگی به کارهای منزل، علاوه بر اینکه تعداد بالاتری از شاغلین به نسبت خانه داران فراغت را هم درون خانگی و هم برون خانگی معنا کرده اند.
نتیجه گیری
در تقسیمات اجتماعی، زنان و مردان در حوزهها و لایه های متفاوتی جای میگیرند. یکی از تقسیمات اجتماعی که به نابرابری در فراغت منتهی می شود، جنسیت است زنان بیشتر امکان دارد ، در «حوزه خصوصی» خانواده قرار گیرند و مراقبتهای عاطفی و انجام امور خانگی را برعهده داشته باشند. در حالی که مردان در «حوزه عمومی» کار، سیاست و فراغت واقع میشوند و تحت پشتیبانی حوزه «خصوصی» قرار میگیرند. زنان شاغل با «مسئولیت دوگانه» انجام کار استخدامی و رسیدگی به کارهای خانه روبه رو هستند.
زنان اغلب با کمبود وقت مواجه هستند و برای زنان شاغل دارای فرزندان خردسال ، فراغت ، فواصل زمانی باقیمانده از کار خانگی است. بعلت کمبود وقت ، تفاوت کار و تفریح برای زنان محسوس نیست و برای زنان متأهل ، شرایط تفریح ، متاثر از شرایط خانواده است.
زنان به ناچار اما با شکوه و شکایت می پذیرند که با ازدواج و تشکیل خانواده علایق فراغت آنان محدود می شود، این محدودیتها در مورد زنان باعث شده است که به فراغت های خارج از خانه روی نیاورند. در اکثر خانواده ها مرد نقش نان آوری خانه را دارد بنابراین درآمد در اختیار مردان است و زنان به آن دسترسی ندارند. محدودیت های مکانی ، از موانع دسترسی آزاد زنان به تفریح است و جنسیتی شدن حوزه اجتماعی بر طیف فعالیت های تفریحی موثر بوده است. با این وجود حتی تفریحات درون منزل نیز با جنسیت در ارتباط است. از این رو غالب آنها وقت آزاد ، فضا و تسهیلات مناسب و وسیله نقلیه ایمن و درآمد قابل مصرف ، برای پرداختن به اوقات فراغت در دسترس ندارند ؛ هم از این روست که کار دستمزدی مزایای مهمی در احساس ارزشمندی و افزایش اقتدار زنان در خانه دارد.
در جامعه ایران، اعمال صلاحدید شوهر در کارهای همسرش از پشتوانه شرعی ، عرفی و قانونی برخوردار است. بی شک اعمال صلاحدید به صورتهای مختلف، تعیین مدت زمان فراغت و نحوه گذران آن را ، بر کنشگری که خود آزادانه به دنبال انتخاب برنامه ای برای گذران اوقات فراغت خود است ، تحت تأثیر قرار می دهد.اما اوقات فراغت ، یکی از نیازهای مهم انسان برای رها شدن از تنشهای کاری و بازتوانی جسم و روان انسان برای شروع فعالیت های جدید است و برای زنان که با مسئولیتهای مهم و چندگانهای مواجه اند برآورده شدن این نیاز از اهمیت بیشتری برخوردار است.
منابع فارسی:
مقصودی ، سوده و زهرا بستان (۱٣٨٣) ، « بررسی مشکلات ناشی از هم زمانی نقش های خانگی و اجتماعی : زنان شاغل شهر کرمان » ، فصلنامه مطالعات زنان ، سال دوم ، شماره ۵ ، پاییز.
نجم عراقی ، لعیا (۱٣٨۲) ، « فراغت ما و فراغت آنها » ، روزنامه اعتماد ، ۷ تیر : ۱۰.
هیلز ، دایان (۱٣۷۵) ، « مادر به مرخصی می رود » ، ترجمه ی ندا سهیلی ، روزنامه همشهری ، ۱۰ خرداد :۱۲.
هی وود ، لس و همکاران (۱٣٨۰) ، اوقات فراغت ، ترجمه ی محمد احسانی ، تهران: امید دانش ، تابستان.
منابع لاتین:
Green . E , Hebron . S and Woodward . D ( ۱۹۹۰) , Women’s leisure what leisure , Basingstoke: Macmillan .
Hargreaves . J (۱۹٨۹) , The promise and problems of women’s leisure and sport in Chiris Rojek , London : sage.
Rojek . c (۱۹۹۵) , Decentring Leisure , London : Sage.
Sharp . s (۱۹٨۴) , Double Identity : The lives of working mothers , Penguin: Harmond sworth .
منبع:
anthropology.ir
|