یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

خواب


خسرو باقرپور


• می دَوَد کودکی ام؛
سرخوش و بازیگوش؛
بالایِ تپّه ی سبزی؛
با بادبادکی سپید در دست،
در انتهایِ سرخ ترین پنج خطِ حامل. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱ تير ۱٣۹۴ -  ۲۲ ژوئن ۲۰۱۵



 
 سارم اسیر بیابان،
سَروَم کنار دار؛
آواز هایم آوایِ ممنوعند.
بی پروا، اما؛
می دَوَد کودکی ام؛
سرخوش و بازیگوش؛
بالایِ تپّه ی سبزی؛
با بادبادکی سپید در دست،
در انتهایِ سرخ ترین پنج خطِ حامل.

بغضم میان سینه و
چشمم به انتظار؛
پیرمردی لال؛
میانِ سینه ام فریاد می زند،
داغ و غرق عرق بیدار می شوم ؛
اما... هنوز؛
هنوز
کودکی ام سرخوش و بی پروا،
صدایش می آید:
آواز هایم را به کُردی سوت می زند.

اسن خرداد ۱٣۹۴


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست