یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نخستین دوره بازیهای المپیک اروپایی- باک
بازیهای المپیک اروپایی، مهاجران مدال آور و جمهوری آذربایجان



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۴ تير ۱٣۹۴ -  ۲۵ ژوئن ۲۰۱۵



اخبار روز - کرد سنندجی: نخستین دوره بازیهای المپیک اروپایی در باکو مرکز جمهوری آذربایجان که از تاریخ دوازدهم ژوئن آغاز شده روز یکشنبه 28 ژوئن با برگزاری مراسم اختتامیه به پایان می رسد. از ابتدای آغاز این بازیها بحث و نظرهایی در مورد چرایی و علت میزبانی جمهوری آذربایجان مطرح شده و قلمرو این بحث ها به عرصه های کسب تابعیت تعدادی از ورزش کاران مهاجر به این جمهوری نیز کشیده شد. در این مطلب موضوع مربوط به تابعیت مضاعف ورزشکاران مهاجر که نقش پررنگی در کسب مدال و عنوان برای جمهوری آذربایجان در این بازیها داشته اند می پردازم و بررسی نتایج کلی بازیها را به بعد از پایان بازیها موکول می کنیم و فقط یادآور می شویم که تا امروز روسیه با مجموع 123 مدال، آذربایجان با مجموع 46 مدال و انگلیس با مجموع 34 مدال در جدول رده بندی اول تا سوم هستند.

در میان ورزشکاران پرشماری که در دهه های گذشته و سالهای اخیر به دلایل مختلف از محل زادگاه خود مهاجرت کرده و به کشوری ثانوی رفته و آنجا تبعه شده و مانده‌اند، هیچ‌کس شهرت و اعتبار و میزان افتخارات نعیم سلیمان اوغلو را ندارد، سلیمان برنده هفت مدال طلای مسابقات جهانی و سه مدال طلای المپیک‌های 1988 تا 1992 در اوزان تخصصی‌اش و نخستین کاندیدا برای عنوان برترین وزنه‌بردار تاریخ بود. وی قبل از ترک تابعیت بلغاری با نام نعیم سلیمان ف که اصل و نسب ترک تباری داشت در جهان ورزش شناخته می شد. وی در دسامبر 1986 از ترکیه تقاضای پناهندگی کرد.
پناهندگی ورزشکاران کشورهای موسوم به جهان سوم از جمله ورزشکاران ایرانی به سایر کشورها نیز به یک موضوع جهانی تبدیل شده است. اما طی چند سال اخیر کشورهائی نظیر قطر و جمهوری آذربایجان سیاست دیگری را برای جلب و جذب ورزشکاران نامی و قهرمانان جهانی کشورهای دیگر در بیش گرفته اند که به ترک موطن خود و دریافت تابعیت این دو کشور منجر شده است.
در خصوص مدالهای کاروان ورزشکاران میزبان توسط قهرمانانی که تابعیت این جمهوری را کسب کرده اند و در اولین دوره بازیهای اروپائی باکو برای این کشور مدال و عنوان کسب کرده اند باید عوامل متعددی را مورد نظر گرفت. اگر به اعلامیه جهانی حقوق بشر نگاه کنیم این اعلامیه حقوق انسانی را بالاتر از هر قید و بندی قرار داده است. از منظر این حقوق، ورزشکارانی که تابعیت کشور دیگری را کسب می کنند بدون ایراد و اشکال است و هیچ انگ و برچسبی را نمی توان به این تغییر تابعیت زد و چسباند. تغییر تابعیت حقی است شناخته شده و رسمیت یافته که تصمیم به اجرا یا عدم اجرای آن فقط در اختیار فرد تصمیم گیرنده است. اما همه موجودات ، انسان صرف نظر از نژاد ، عقیده یا جنس ، حق دارند که خود را از رفاه و توسعه معنوی خود را در شرایط آزادی و کرامت ، از امنیت اقتصادی و فرصتهای برابر.قرار دهند و از آنها بهره مند شوند.

گذشته از این تائیدیه ها و تاکیدهای حقوق بین الملل امروز دهکده کوچک جهانی مرزها را از هم گسیخته و این در عصری اتفاق می افتد که سه پدیده فراگیر جهانی و فرا ملی یعنی علم، ورزش و هنر هیچ مرزی را نمی شناسند.
در چنین جهانی دیدگاههای افراطی ملی (شوونیستی) یا مذهبی رادیکال (ارتجاعی) در چنین مرزهائی جائی نمی توانند داشته باشند. در جامعه ای که نظام سیاسی آن منحط و بر مبنای ایده ئولوژی ارتجاعی استوار است و فاصله و تضاد طبقاتی شدیدی بر آن جامعه حاکم است و ثروت ملی و منابع اقتصادی در اختیار یک عده غارتگر و چپاولگر است، نمی توان انتظار میهن پرستی و وطن دوستی از افرادی داشت که پیروزی و کسب نشان و افتخار آنان بنفع غارتگران و تحکیم موقعیت چپاولگران تمام شود.

خبرگزاری ایسنا در یکشنبه هفتم مهرماه 1392 در باره سامان طهماسبی یکی از کشتی گیرانی که اکنون تابعیت آذربایجان دارد و برای تیم ملی این کشور کشتی می گیرد چنین نوشته بود:
سامان طهماسبی پس از این که اولین مدال تاریخ کشتی فرنگی ایران در اوزان سنگین را در سال 2006 بر گردن آویخت و بر سکوی سوم جهان ایستاد، به یک چهره شاخص در کشتی فرنگی ایران تبدیل شد. او در سال 2007 نیز دومین مدال جهانی‌اش را تصاحب کرد. اما پس از المپیک پکن نامهربانی‌های زیادی دید و به طور کامل فراموش شد. با این که او تنها قهرمان جهانی تاریخ ورزش کردستان بود نه تنها پاداش‌ها و وعده‌های داده شده به او عملی نشد، بلکه کوچک‌ترین حمایتی از وی به عمل نیامد تا حداقل یک شغلی برای خود دست و پا کند و به خانواده‌اش کمکی برساند. تمام این سختی‌ها و نامهربانی‌ها یک راه را پیش پای سامان طهماسبی گذاشت که آن هم اختیار کردن تابعیت جمهوری آذربایجان بود.
سامان نیز در بخشی از این گفتگو به چند موضوع کلیدی اشاره می کند که حیف ام آمد آن را خلاصه کنم. بخوانیم:

* در مسابقات جهانی بهترین مدال آذربایجان را گرفتی. پاداش این مدال چقدر است؟
- در آذربایجان بخشنامه ای است که به مدال‌های طلا، نقره و برنز به ترتیب 100 هزار دلار، 60 هزار دلار و 40 هزار دلار پاداش می‌دهند. البته این پاداشی است که فقط فدراسیون می‌دهد و دیگر ارگان‌ها مانند اسپانسرها و کمیته‌ المپیک نیز جوایز خود را می‌دهند. همه این‌ها، بخشنامه است و سلیقه‌ای رفتار نمی‌شود، ضمن این که حقوق ماهیانه نیز به ورزشکاران ملی داده می‌شود. هر چقدر هم پر افتخارتر باشی حقوقت بالاتر است.

* وقتی برای آذربایجان کشتی گرفتی برخی‌ها برداشت بدی از این موضوع داشتند و حتی لقب وطن فروش را به تو دادند. اما شاید از پشت صحنه ماجرا خبر ندارند. چه حرفی با چنین اشخاصی داری؟
- شاید برخی از عوام ندانند که داستان چه بوده است. این کار من حرفه‌ای است، ولی برخی ها نادانسته به چشم وطن فروش یا چیز دیگری به من نگاه می‌کنند. من یک سوال دارم، مگر ورزشکارانی مثل اشکان دژاگه و رضا قوچان نژاد در فوتبال، لیلا رجبی در دوومیدانی یا ارغوان رضایی در تنیس نداریم. برخی از آنها برای کشور دیگری مسابقه داده‌اند و برخی‌هایشان هم از کشوری دیگر آمده و برای ایران مسابقه داده‌اند. اما چرا هیچ کس به آنها چیزی نمی‌گوید و همه نیز آنها را تشویق می‌کنند؟! به همین خاطر است که کار من حرفه‌ای بوده است. ضمن این که مجبور شدم این کار را انجام دهم. در تیم‌های ملی فوتبال، والیبال و بسکتبال هم نیز سرمربی‌های ایران خارجی هستند که بسیار حمایت می‌شوند. در این شرایط وقتی خیرآبادی ، سرمربیگری آذربایجان را قبول کرده به او به چشم دیگری نگاه می‌کنند. اگر این کار درست نیست، پس چرا مربی خارجی می‌آوریم.

* در حرف‌هایت گفتی که مجبور شدی به آذربایجان بروی، می‌خواهیم به سه – چهار سال قبل برگردی و داستان آن روزها را تعریف کنی.
- بعد از المپیک پکن پایم را عمل کردم و دچار افت شدم. یک کم هم به من کم لطفی شد و دیگر خبری از من که دو مدال جهانی داشتم نگرفتند. به اردوی تیم ملی هم دعوت نمی‌شدم، از سوی دیگر وضعیت مالی‌ام اصلا خوب نبود. در یک شهرستان دور هیچ درآمدی نداشتم. خیلی به دنبال کار رفتم. به ادارات مختلفی از جمله تربیت بدنی سر زدم، اما یک شغل ساده‌ هم به من ندادند. در شهر همه من را می‌شناختند و توقعاتی از من داشتند. در آن شرایط نمی‌توانستم برای پول در آوردن کارگری کنم. خانواده من نیز از قشر کم درآمد جامعه بود، ضمن این که دو خواهر هم دارم. من یک قهرمان بودم و حتما خانواده‌ام توقعاتی از من دارد. در این شرایط نمی‌شد بدون هیچ پول و درآمدی زندگی را بگذرانی. به همین خاطر مجبور شدم که بروم. شاید خیلی ها در آن شرایط تصمیم بگیرند به راه‌های خلاف بروند، اما من سعی کردم که سالم زندگی کنم. دیگر هیچ راهی نداشتم و واقعا مجبور شدم که بروم. برای سالم زندگی کردن باید این مسیر را ادامه می دادم. برای سالم زندگی کردن باید راه‌های سخت را رفت.

نباید انگ وطن فروشی را به ورزشکار انی که تابعیت مضاعف گرفته اند زد و یا این که جمهوری آذربایجان را بخاطر دادن تابعیت و خدمت گرفتن تعدادی از ورزشکاران کشورهای دیگر سرزنش و نکوهش کرد که چرا این افراد با پرچم و لباس آذربایجان در نخستین دوره بازیهای اروپایی مدال و عنوان برای این کشور کسب کرده اند. در ورزش حرفه ای موضوع بده و بستان مطرح است که وقتی چنین بده و بستانی سالم و پاک و بر اساس حق و حقوق تعریف شده باشد نه تنها جای نکوهش ندارد بلکه ستودنی نیز هست.

روز یکشنبه 28 ژوئن قرار است مراسم اختتامیه اولین دوره بازیهای المپیک اروپایی برگزار شود. در زیر آدرس سایت رسمی بازیها و هم چنین آدرس اینترنتی کمیته المپیک اروپایی برای بازدید علاقمندان آمده است:
www.baku2015.com
www.eurolympic.org


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست