در پاسخ به جلیل دوستخواه
"شاهدی از غیب"
مسعود نقره کار
•
می دانستم نقد و اظهار نظر در باره تشکل پا گرفته پیرامون دانشنامه کاری خطرناک است. می دانستم نقد کردن و مورد سوال قرار دادن مجموعه ای که از درون و بیرون سالیانی ست ستایش و شکوه وجلال و جبروت تحویل می گیرند و دست به دست می چرخانند کاریست تعزیرپذیر.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۹ آبان ۱٣٨۵ -
۲۰ نوامبر ۲۰۰۶
می دانستم نقد و اظهار نظر در باره تشکل پا گرفته پیرامون دانشنامه کاری خطرناک است. می دانستم نقد کردن و مورد سوال قرار دادن مجموعه ای که از درون و بیرون سالیانی ست ستایش و شکوه وجلال و جبروت تحویل می گیرند و دست به دست می چرخانند کاریست تعزیرپذیر. می دانستم با نویسندگان و پژوهشگرانی "جا سنگین " رودررو خواهم شد که موی در جدل و بحث و سفسطه سفید کرده اند. تردیدی نداشتم که کسانی مثل جلیل دوستخواه با فردوسی و سعدی و کشکولی از واژه های رزمی و بزمی و مرعوب کننده به سراغم خواهند آمد , می دانستم اما چه کنم که من از نسل سر سبز بر باد داده ها هستم و اهل خطر کردن!. شاید هم خوش باوری کار دستم داد, باور به اینکه اصحاب دانشنامه و قلم زنا ن اش, حتی جلیل دوستخواه, اهل شنیدن نقد و نظر و گفتگوی سالم و سازنده هستند.
باری, آقای جلیل دوستخواه , یکی از همکاران دانشنامه, در پاسخ به نوشته من " دانشنامه ایرانیکا , غیر وابسته و بی طرف؟!" , به نمایندگی از طرف همه ی مردم ایران مطلبی با عنوان " دانشنامه ایران , شناسنامه ی مشترک ملی همه ی ایرانیان " منتشر کرده اند که من با دور ریختن واژه های ناشایست مطلب ایشان و نیز نا دیده گرفتن نقالی ها و فضل فروشی ها , به نکاتی از نوشته ایشان پاسخ می دهم:
۱- پیش از هر چیز بگویم که من قصد توهین به هیچکس را نداشته و ندارم , اگر نوشته ی قبلی من آلوده به این نا خواستگی ست پوزش می خواهم . البته من خلاف نظر جلیل دوستخواه "درباری" خواندن و سلطنت طلب خواندن کس و جریانی را " توهین" و " اتهام" به آن کس و جریان نمی دانم. سلطنت طلبی نظر گاهی سیاسی و فرهنگی ست که می تواند به عنوان یک نظرگاه و جریان سیاسی و فرهنگی مورد قبول, رد , نقد و بررسی قرار گیرد. در مورد روابط آقای یارشاطر هم برای نمونه خواننده را به شرح احوال ایشان و مصاحبه ای با ایشان به سایت دانشنامه رجوع دادم . قصد من توهین به آقای یار شاطر نبوده ونیست , گمان من این است که آقای یار شاطر هم چنین برداشتی ندارند , با شناختی که من از ایشان دارم , انچه مورد مخالفت ایشان خواهد بود," ولی فقیه "سازی, تملق وچاپلوسی و مرعوب کردن منتقد و مخالف است.
۲- به نظر من عصبانیت و شیفتگی آقای دوستخواه امان ندادند که ایشان یاداشت کوتاه من را دقیق بخوانند. من در این یادداشت تاکید کرده ام که سخن من در باره متن و پژوهش های مندرج در دانشنامه نیست و سخن از سوء استفاده سیاسی یک جریان سیاسی از تشکل و مجموعه ای فرهنگی, و حرکتی فرهنگی , و پژوهشی دانشگاهی ست . بدیهی ست که ایرادهایی نیز در متن و پژوهش های نشر یافته در دانشنامه هست که برخی از آن ها بعد از اعتراض هایی تصحیح شده است.( نمونه اش مطلب درج شده در باره مجاهدین خلق ایران )
آقای دوستخواه با منحرف کردن بحث از مسیر اصلی اش هی سراغ متن می رود و در مورد مصدق و شاملو سند می خواهد. من دررابطه با مخالفت های کینه توزانه با مصدق و شاملو به متن دانشنامه اشاره ندارم و تاکید کرده ام" گردانندکان و مشاوران" و همکاران نزدیک و پر نفوذ دانشنامه مصدق و شاملوستیزند.( نمونه اش آقای جلال متینی)
٣- آقای دوستخواه ادعا می کنند من "....بی هیچگونه آگاهی از سازمان اداری و پشتوانه های مالی دانشنامه....." سخن گفته ام واینکه من در گذشته حامی و دوستدار دانشنامه بودم را با کرشمه ای مطبوعاتی مورد تردید و سوال قرار داده اند. ادعا های آقای دوستخواه بی پایه اند.
اگر چه من در باره سازمان اداری و پشتوانه مالی دانشنامه مطالبی خوانده بودم اما برای نخستین باربه طور حضوری خانم حورا یاوری در میهمانی ای که در منزل من در تاریخ جمعه ۱۵ سپتامبر ۱۹۹۵ در حمایت از دانشنامه برگزار شد, گزارش شفاهی ی مبسوطی از سازمان اداری وپشتوانه مالی دانشنامه ارایه دادند وهمه ی حاضرین را شیر فهم کردند( خانم حورا یاوری روز بعد , شنبه ۱۶ سپتامبر ۱۹۹۵ ,در جلسه ای که برایشان در سالنی در دانشگاه شهر ترتیب داده بودیم هم به معرفی دانشنامه پرداختند) . آقای احسان یارشاطر نیز در میهمانی ای مشابه در منزل بنده ی به قول " استاد جا سنگین" ," ولنگار و گزافه گو و سخیف و...." گزارشی مبسوط تر ارایه دادند .( اقای یارشاطر روز بعد, یعنی روز یکشنبه ۱۱ فوریه ۱۹۹۶ نیز در جلسه ای که در دانشکاه شهر برایشان ترتیب داده بودیم در باره دانشنامه سخنرانی کردند). بنابراین با آگاهی کامل از وضعیت اداری و مالی دانشنامه و بنیادش در گذشته و حال نظرم را مطرح کردم. در موارد ادعایم خواننده وجلیل دوستخواه را به خبرنامه " مرکز مطالعات ایرانی " , شماره بهار ۱۹۹۶ رجوع می دهم .
۴- من گفته ام و هنوز نیز با استناد به انتشارات و تبلیغات تشکل دانشنامه, بر این باورم که سلطنت طلبان کار کشته و خبره سیاسی ستون های اصلی مالی, اداری و تبلیغاتی این تشکل و مجموعه اند, و از پروژه فرهنگی و پژوهشی دانشنامه سوء استفاده سیاسی می کنند ( یک نمونه اش: حضور تبلیغاتی اردشیر زاهدی در تازه ترین شب نشینی دوستداران دانشنامه است).
چنین تفکر و روشی , از سوی هر جریان سیاسی ای طرح و اعمال شود, لطمه زدن به نقش کارساز یک تشکل و یا یک حرکت فرهنگی و پژوهشی دموکراتیک و مستقل است. جنبش روشنفکری و روشنگری میهنمان از این نوع سیاست بازی ها لطمه های فراوان خورده است, بس نیست؟
امریکا, یکشنبه نوزدهم نوامبر ۲۰۰۶
|