در آستانه توافق هسته ای آمریکا و ایران سرگرم بازی نبرد اطلاعات هستند
تایمز آسیا - ترجمه: ایرج واحدی پور
•
آنچه که در قلب رقص دیپلماتیک وین می گذرد این است که بعد از پذیرش موافقتنامه قدم بعدی چیست؟ بعضی از طرف های بحث از آن به عنوان «عملیاتی کردن» نام می برند . تنها پس از بررسی کنگره امریکا و تائید آن است که تحریم ها برداشته می شوند . این البته قابل تحسین است ولی هنوز ابهام « فاز سوم » باقی است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۲ تير ۱٣۹۴ -
٣ ژوئيه ۲۰۱۵
وین - روشن است که امروز روز حمله معروف نرماندی در فرانسه درششم ژوئن ۱۹۴۴ نیست. روز پیاده کردن نیرو در پشت دیوار بی اعتمادی نیز نیست. معامله اتمی بین ایران و گروه پنج بعلاوه یک نیز امروز انجام نخواهد شد، دلائل آنهم خیلی پیچیده و حتی پیچیده تراز آن است که اطلاعات رسانه ای بدخواهانه منتشر می کنند . به ویژه آن که از متن هشتاد و پنج صفحه ای قرارداد، هیچ توضیح روشنی در هیچکدام از سطور در دست نیست.
با این حال با توجه به طوفان مخرب بی اعتمادی ها روال کارارزشمند است، کاری که با شکستن دیوار بی اعتمادی بیش از سی و شش سال بین واشینگتن و تهران همراه است .
البته موانعی شکسته و موفقیت هایی به دست آمده است. برای نمونه در مورد پایگاه تحقیقاتی فردو هردوطرف برای اولین بار به توافق رسیده اند؛ برداشتن تحریم ها بعداز آن مانند فاصله کیهانی است که باید به تدریج انجام شود.
آنچه که در قلب رقص دیپلماتیک وین میگذرد این است که بعد از پذیرش موافقت نامه قدم بعدی چیست ؟ بعضی از طرف های بحث از آن به عنوان « عملیاتی کردن » نام می برند . تنها پس از بررسی کنگره امریکا و تائید آن است که تحریم ها برداشته می شوند. این البته قابل تحسین است ولی هنوز ابهام « فاز سوم » باقی است و آن این است که کل زیربنای تحریم ها به وسیله امریکا ، اروپا و سازمان ملل تخریب شود.
نگرانی همین جاست ، آنچنانکه یک مقام ایرانی به تایمز آسیا گفته : مسئله اساسی همین است که به اجرای این مراحل پشت سرهم، اطمینان حاصل شود .
به گفته یکی از شرکت کنندگان در مذاکرات آنچه که تهران می خواهد این است که اقدامات بطور « موازی » پیش برود : وقتی که تهران همه تعهدات محدود کردن هسته ای را عملی می سازد ، به ویژه امریکا نیز چهارچوبه رسمی تحریم هارا بردارد ( رفع تحریمها ). برکسی پوشیده نیست کنترل همه این ساختار به دست امریکا است. و رمز یک معامله موفقیت آمیز ان است که همه این شرایط به وضوح و روشن نوشته شود.
آگاهان مذاکرات به تایمز آسیا می گویند که از نظر تکنیکی در عرض سه ماه اقدامات ضروری اجرای تعهدات، عملی خواهد شد. این حتی در مورد چیزی مثل راکتور آب سنگین اراک که خیلی پرخرج است نیز مصداق دارد.
بااین حال تعامل بزرگ کجاست؟ بازهم باید گفت که این معامله در گرو اعتماد و بی اعتمادی است؟
نگاهی به سانتریفوژهای خبری
مذاکرات اتمی در سه سطح صورت می گیرند . دو تای آنها تکنیکی است و در سطحی پائین تراز وزیر امورخارجه می باشد.
موضوع مذاکرات به طور عمده مربوط به ایالات متحده آمریکا و ایران است. سایر بازیکنان غالبأ در حاشیه هستند.
وزیرخارجه ایران ظریف را در نظر بگیرید که اغلب درلحظات حساس به جان کری وزیر خارجه آمریکا تعرض می کند، رهبر ایت الله خامنه ای چندی قبل دچار هراس شد و به ظریف اخطار داد که خودش را کنترل کند .
روسها در حد توان خود فعال نیستند، به نظر می رسد آنها شرط بسته اند که دست یکپارچگی "یوروآ سیا" (Eurasian ) برنده است. می خواهد معامله صورت بگیرد و یا صورت نگیرد، چینی ها مطلقأ چیزی نخواهند گفت و فقط نظاره گر خواهند بود . آلمانها کاملأ معتدل هستند و حتی متساوی الفاصله. وزیر خارجه فرانسه لورن فابیوس تنها یک نمایشگراست، ولی مواضع دراماتیکی که می گیرد خیلی از مواضعی که بتوان اورا تالیران نو نامید به دورند. او توان افزودن هیچ چیز اساسی را ندارد.
بعداز این با خطوط قرمز مشهوری مواجه هستیم ، آنچه که مربوط به آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی است، همیشه آشکار بوده است. حتی مذاکره کنندگان آمریکائی با انها آشنا هستند . این خطوط مربوط به شخص او هم نیست بلکه نماینده نظرات ایرانیان است.
آنچه که قطعیت دارد این است که بعد از ورود به جهات فنی در مذاکرات وین، آنچه که رسانه های انحصارات آمریکائی بیان می کنند ارتباطی به انچه که در قصر کوبورگ (Coburg ) می گذرد ندارد.
از نظر دیپلماتهای ایرانی موضع سنای آمریکا یک عقب نشینی نسبت به لوزان را نشان می دهد « اگر اوضاع به کیفیت دیگری بود و قرار بود همه منتظر اظهار نظر مجلس ایران شوند، درآن صورت رسانه های غربی به جای سکوت خشم خود را نشان میدادند» آنها با پیچیده کردن واقعیات لوزان «ابهامات فراوانی در مورد وضع ایران به وجود آورده اند».
آمریکائیها مداوما مسائل جدیدی پیش می کشند، مثلأ در این مورد که سنای آمریکا می تواند هرنوع مفهوم تاریخ انقضاء مثلأ همین امروز را بکلی بی اعتبار کنند.
به عنوان یک واقعیت چرخش سانتریفوژ رسانه ای و پیچاندن حقایق مدام در کارند، در خواست سه ماه قبل آمریکا در مورد مصاحبه با هیجده دانشمند ایرانی را در نظر بگیرید. سرمیز مذاکره هیچ توافقی صورت نگرفت ولی این مانع از آن نشد که مجددأ رسانه ها در مورد آن بلوا کنند.
جزئیات مسئله ساز دیگر را فقط کنار گذاشته اند، پروتکل الحاقی به موافقتنامه ضوابط مشخص و جدی دارد . مثلا پاراگراف معروف ( ۵C ) به کشوری که مورد بازرسی قرار می گیرد اجازه میدهد که خودش در مورد دسترسی به مکانهای مشخص تصمیم بگیرد. آژانس انرژی اتمی ( IAEA ) کامپیوترهای خود را در هرجائی به میل خود فعال می کند، در حالی که تنها اجازه نمونه برداری فضاهای پیرامونی را دارد .
دیپلماتهای ایرانی مصرانه میکوشند که « فرهنگ تحریمها » را تغییر دهند و تائثر شدید روانی که تحریم ها روی هرشرکتی حتی آسیائی که بخواهد با ایران رابطه اقتصادی برقرار کند از بین ببرند . مذاکره کنندگان ایرانی می دانستند که این اقدام حداقل شش ماه کار سخت نیاز دارد . آنها حاضرند حداقل بپذیرند که موضوع هنوز با آمریکائیان روی میز گفتگو است.
سئوالات زیادی هستند که ذهن را شدیدأ مشغول می کنند و باید جواب گفته شوند . مثلأ هیچکس اطلاع ندارد که ایران در بانکهای مختلف خارجی چقدر اعتبار دارد. بنا به یک برآورد صد و ده میلیون دلار سرمایه های ایرانی در اطراف جهان مسدود شده اند . شایعات در مورد اینکه این اعتبارات را ممکن است ایران به دوستانش منتقل کند یک جوک بیش نیست حتی دیپلماتهای اروپائی آنرا به سخره میگیرند.
حال اگر معامله ای صورت نگیرد چه خواهد شد ؟ ظریف به آن اشاره کرده و گفته است که جهان به پایان نخواهد رسید، دلیل آنهم این است که ایران ( و ایرانیها ) شدیدأ فعالیت کردند که « اقتصاد مقاومتی » بسازند ( و جای تعجبی نیست که رهبر «انعطاف قهرمانانه» را تئوریزه کرد . ) یک مقام ایرانی می گوید « ایالات متحده خوب می داند که تحریم ها بر ایران اثر نکرده است . طراحان تحریم ها اطمینان داشتند که در اثر تحریمها ایران حداکثر تا پایان دوهزار و دوازه سقوط خواهد کرد و بحرانهای اجتماعی مارا نابود خواهد کرد.»
البته هیچکدام از این اتفاقات نیفتاد، لذا ما مجددأ به سانتریفوژ رسانه ای برگشته ایم که دیوانه وار در گردش است، این شبیه مورد کلاسیک ( D-Day ) غروب حمله متفقین به نرماندی است.
آژانس فرانس پرس روز دوشنبه گزارش داد که آمریکا مدعی است که با سیستم توانسته به پایگاههای مشکوک ایران دسترسی داشته باشد ، مقامات ایرانی از این خبر به عنوان « اطلاعات نادرستی نام بردند که آگاهانه به قصد اثرگذاری بر میز مذاکرات طرح می شود . آنها پذیرفته اند این حداکثر می توانسته یک نظر آمریکائی باشد » ولی هیچوقت راجع به آن بحث نشده است ، زیرا هیچ رابطه ائی با موضوعات اتمی ندارد.
تعجبی ندارد که برابر اطلاعات تایمز آسیا چند دقیقه بعد از آن که از طرف وزارت خارجه فرانسه ضربه ای به در آژانس فرانس پرس زده شد، در فاصله کمتراز یکساعت بعد زبان کاملأ متفاوتی بکار گرفته شد :« قدرتهای جهانی مذاکره کننده با ایران پیشنهادهائی به ایران داده اند ......». درآن زمان اطلاعات غلط آنها ویروس وار به وسیله روزنامه های بزرگ به همه گوشه های جهان رسیده بود.
همچنین در روز بیست و دوم ژوئن در همین آژانس فرانس پرس، لورن فابیوس از خودراضی معامله ای با سه ویژه گی پیشنهاد داد: « توافقی قوی که ظرفیت تحقیقات و پیشرفت ایران محدود شود »، « سیستم تائید و راستی آزمائی برقرار شود که در صورت ضرورت پایگاههای نظامی را نیز در برگیرد » و « اجازه داده شود که در صورت تخلف ایران تحریم ها بطور اتوماتیک مجددأ برقرار شوند .»
پروتکل الحاقی هیچ بازرسی از پایگاههای نظامی را در بر نمی گیرد ، مدارک نشان می دهند ایران دو دفعه داوطلبانه در سال دوهزار و پنج بازدید از محل پارچین را ارائه کرد و تمامی سئوالات آژانس بین المللی انرژی اتمی درمورد این پایگاه حل شدند .
جای تعجبی نیست که مقامات ایرانی در حال حاضر « درمورد مقاصد آنهائی که برای دسترسی به تاسیسات دفاعی فشار میاورند شک عمیق داشته باشند». در گذشته جز در مورد تدارک برای جنگ عراق چنین چیزی سابقه نداشته است، در آن مورد دولت آمریکا به آژانس بین المللی انرژی اتمی کاملأ بی اعتنائی کرد زیرا تصمیم به ایجاد شوک و وحشت از قبل گرفته شده بود.
اراده سیاسی ، چه کسی ؟
این نمونه ای است از این که چرا مذاکره کننده گان ایرانی صلاحیت دارند و « شماری از اختلافات » از انجام معامله جلوگیری می کند . ناظران آگاه در وین می دانند که دولت امریکا مانع تراشی می کند . آمریکا می گوید «ایران به توافق نیاز دارد » در حالی که ما آمریکائیها آن را می خواهیم ( دوست داریم ) . مقامات ایرانی تاکید دارند که کنفرانس لوزان زمینه های زیربنای غنی کردن صلح آمیز اورانیوم را با اعمال محدودیت های شدید فراهم آورد . ولی دولت امریکا مصراست که غنی کردن ایران سمبولیک و نه واقعی می باشد.
براین مبنا یک دیپلمات ایرانی این فرمول بندی را ارائه می دهد « آمریکائیها بعد از کنفرانس و مذاکرات لوزان ژست خریدار پشیمان را نشان میدهند» و اشکال تراشی و معطل کردن و سانتریفوژ رسانه ای و پخش دیوانه وار، و دیواربی اعتمادی را بدون وقفه بالا بردن . مکانیسمی رذیلانه با منطق خرابکاری و پیشنهادات غیرقابل قبول (non-Wittgenstein ) که همه اینها در خدمت این قراردارند که ایران را در همه ناکامی ها مسئول قلمداد کنند .
با این توضیحات آیا دولت اوباما واقعأ به دنبال معامله ای عادلانه است. تنها مورد موفقیت سیاسی خارجی او؟ یا این یک مورد دیگر اثبات استادانه این است که « چه کسی مسئول است » یک ابرقدرت مشتاق « اینکه مشروعیت منحصر به فرد» خود را اثبات کند؟
|