تراژدی یونان یا تراژدی ترویکا - پیروزی چپ یونان در یک رفراندوم تاریخی - روبن مارکاریان
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۶ تير ۱٣۹۴ -
۷ ژوئيه ۲۰۱۵
اولتیماتوم ترویکا به دولت یونان برای پذیرش یک شوک تراپی سنگین دیگر بدون هیچ اما واگر، حکومت یونان به رهبری سیریزا را بر آن داشت که پذیرش یا رد اصلاحات دیکته شده را به همه پرسی سریع بگذارد.
الیگارشی یونان- که اکثر رسانه های عمومی این کشور را دراختیار دارد- سران اتحادیه اروپا و همه رسانه های مسلط تابع سیاست های آن ها، تبلیغات بی سابقه و کِر کننده ای برای پیروزی رای آری و به این شکل بی اعتبار ساختن و سقوط حکومت سیریزا به راه انداختند. آنجلا مرکل، اولاند، یونکر، شولتس و دیگر رهبران اروپائی از مردم یونان دعوت کردند تا دراین رفراندوم به آری رای دهند. بسیاری از آن ها از جمله علناً مطرح کردند که رای نه به معنای خروج یونان از پیمان پولی یورو و همچنین اتحادیه اروپا خواهد بود.علاوه بر تبلیغات، تهدیدها، اخطارها ... سلاح نیرومند دیگری برای مرعوب کردن رای دهندگان یونان وارد میدان شد. انتشار شایعه خالی شدن قریب الوقوع نقدینگی بانک ها و بنابراین هجوم مردم برای خارج کردن پول و پس اندازهای خود که مقدمه ته کشیدن نقدینگی بانک ها، کنترل سرمایه، ورشکستگی و بسته شدن بانک ها می باشد. ایجاد این وحشت و هجوم مردم برای کشیدن دارائی هایشان موجب شد که یونانی ها میلیاردها یورو از حساب هایشان خارج و یا به خارج حواله کردند و بدین ترتیب بانک ها بسرعت با تنگنای فقدان نقدینگی مواجه شدند. پس از آن که سیپراس تصمیم رفراندوم را اعلام کرد یونان از کمیسیون اروپا، گروه یورو و به ویژه "بانک مرکزی اروپا" درخواست کرد که با تامین نقدینگی مالی بانک های یونان از طریق مکانیسم "کمک های اضطراری نقدینگی" شرایطی را فراهم کند که مردم یونان در فضای آرام و بدور از فشارهای ناشی از بسته شدن بانک ها و هرج مرج ناشی از آن، در فراندوم شرکت کنند. اما "بانک مرکزی اروپا" ضمن عدم قطع اعطای نقدینگی، میزان آن را به شدت پائین آورد به طوری که دولت یونان ناچار شد از روز دوشنبه بانک ها را تعطیل کرده و میزان برداشت از عابربانک ها (پول پردازها) را به شصت یورو در روز کاهش دهد. همین مسئله موجب صف کشیدن مردم در برابر عابربانک ها(پول پردازها) و مشکلات عدیده بازنشستگان پیر که کارت بانکی نداشتند، شد و بسیاری از رسانه های مسلط به طور هدفمند به آن شاخ و برگ دادند. این تمهید، نوعی جنگ روانی علیه رای نه بود که می خواست نشان دهد مخالفت با سیاست ریاضت اقتصادی دیکته شده توسط ترویکا چه عواقبی برای مردم و زندگی روزمره آن ها خواهد داشت. رسانه های مسلط و وابسته به سرمایه مالی در تبلیغات خود نام درام یا تراژدی یونان را بر وضعیت قبل از رفراندوم نهادند که معنای ضمنی آن مسئول قلمداد کردن سیریزا برای وضعیت اسفبار یونان در قبل از رفراندوم بود.
پیروزی چپ یونان در یک رفراندوم تاریخی
چند دهه پیاپی است که سیاست های نئولیبرالی ریاضت اقتصادی در اتحادیه اروپا توسط احزاب حاکم(راست میانه وسوسیال دمکرات ها) به اجراء گذاشته شده و نارضائی توده ای وسیعی برانگیخته است.اما احزاب و سیاست مداران حاکم دراروپا اصولاً مردم را شایسته اظهارنظر درباره این سیاست های ضداجتماعی ندانسته و برعکس تلاش کرده اند که پیش برد هر چه گسترده و عمیق تر سیاست ریاضت اقتصادی را به مدرنیزم نسبت داده ومتقابلاً هر نوع دفاع از نظام تامین اجتماعی و مخالفت با کالاسازی خدمات عمومی را به عنوان جزم های شکست خورده سوسیالیست ها تخطئه کنند. اما واقعیت های زندگی و سقوط موقعیت اقتصادی اجتماعی اکثریت مردم این تبلیغات و القائات ایدئولوژی نئولیبرالی را در میان اکثریت مردم خنثی ساخته است. بر اساس نظرسنجی های انجام شده در اروپا میان 1993 تا 2004 از پرسش شوندگان تنها 23 درصد مخالف سیاست های ریاضت اقتصادی بودند در حالی که از 2004 به بعد این مخالفت به 71 درصد افزایش یافت. از بحران 2008 به این سو که سیاست های ریاضت اقتصادی به شدت افزایش یافت، مقاومت در برابر آن به صورت اعتصابات عمومی کارگری و تظاهرات خیابانی به ویژه در کشورهای جنوب اروپا گسترش یافت. درنوامبر2011 نخست وزیر وقت یونان از حزب پاسوک، جرج پاپاندرو(George Papandreou)، رفراندومی را برای تصمیم گیری درباره اصلاحات نئولیبرالی پیشنهادی ترویکا فرا خواند. به اجراء نهادن این اصلاحات شرط دریافت دور دوم اعتبارات اعطائی توسط ترویکا به یونان و کاهش بخشی از بدهی های عظیم این کشور بود. اما فراخوان به رفراندوم خشم سران اتحادیه اروپا ودر راس آن ها آنجلا مرکل و نیکلای سارکوزی را برانگیخت. آن ها پاپاندرو را به اجلاس اضطراری سران اتحادیه اروپا درشهر کان فرانسه فرا خوانده و اخطار کردند که رای نه به معنای خروج یونان نه فقط از یورو بلکه همچنین از اتحادیه اروپا خواهد شد. پاپاندرو از پی این تهدید و شورش هم حزبی ها در پاسوک - که توسط سران اتحادیه اروپا و عوامل آن ها برانگیخته شده بود- رفراندوم را پس گرفته و ازمقاوم خود استعفاء داد. سران اتحادیه اروپا با ساقط کردن پاپاندرو یک حکومت ائتلافی از پاسوک، دمکراسی نوین و راست افراطی در یونان به رهبری بانکداری به نام لوکاس پودموس(Lucas Papademos ) سازمان داده و بسته ریاضت اقتصادی جدید را در پارلمان یونان به تصویب رساندند. این تنها مورد تلاش برای به میدان آوردن مردم برای تصمیم گیری درمورد سیاست ریاضت اقتصادی بود که توسط رهبران و نهادهای اروپائی در نطفه خفه شد.
پیروزی قاطع رای "نه" در رفراندوم امروز پیروزی بزرگی برای چپ یونان دریک رفرنداوم تاریخی است.
چرا این رفراندوم خصلت تاریخی دارد؟
- برای اولین بار مردم یکی ازکشورهای اتحادیه اروپا برای تصمیم گیری درباره سیاست هائی که در چند دهه گذشته آن ها را محکوم به انهدام اجتماعی ساخته به تصمیم گیری مستقیم فرا خوانده می شوند. همین امر بحران بزرگی برای پیش برد سیاست های نئولیبرالی در اروپا به وجود خواهد آورد و برای توده مردم کشورهای دیگر این سئوال را مطرح خواهد کرد که چرا آن ها نباید مانند یونانی ها در تصمیم گیری های سرنوشت ساز سیاسی مشارکت داده شوند. این مقایسه در عین حال کسری دمکراسی در معماری اتحادیه اروپا را هر چه بیشتر برجسته می سازد و نشان می دهد که سرمایه مالی برای گسترش قدرت و نفوذ خود گام به گام دمکراسی را سائیده و تضعیف می سازد. شبحی که رفراندوم یونان بر فراز اروپا گسترانیده اکنون به کابوسی واقعی برای سرمایه مالی و دولت و نهادهای آن مبدل شده است.
- نکته دیگر اهمیت تاریخی این رفراندوم درآن است که برخلاف احزاب حاکم در کشورهای اروپائی که محور اصلی تلاش هایشان تضعیف دمکراسی و محدود ساختن هرچه بیشتر دخالت مردم در تصمیم گیری های حیاتی بوده و می باشد، این چپ رادیکال است که در روح شیوه های دمکراتیک برای به میدان آوردن مردم می دمد، سنت دمکراسی در سیاست را احیاء می کند و تفاوت میان دو سیاست، هم در شکل و هم در مضمون را، نشان می دهد. حتی اگر مردم برخلاف خواسته سیریزا به جای "نه" به "آری" رای می دادند باز هم از اهمیت منحصر به فرد آن چه که سیریزا با این اقدام خود فتح وثبت کرده است کاسته نمی شد.
- اما پیروزی قاطع رفراندوم به نفع رای "نه" با بیش از شصت درصد در برابر کمتر از چهل درصد، نیروی عظیمی را در یونان برای پیکارهای طبقاتی علیه تهاجم نئولیبرالی سرمایه آزاد می سازد. پس از پیروزی سیریزا در انتخابات ژانویه و درگیر شدن با وظائف حکومتی مانند مهار بحران و اختلافات داخلی برسر نحوه مدیریت اوضاع اقتصادی، رابطه حزب با پایه طبقاتی و جنبش های اجتماعی سُست شده بود. رفراندوم فرصتی بود تا این ارتباط مجدداً احیاء شده و مردم با اکثریت بسیار قوی و بی سابقه با سیریزا همراه شوند. دو بار پیروزی در طول پنج ماه و به ویژه قاطعیت و گستردگی پیروزی در رفراندوم، بی تردید موقعیت اولین حکومت چپ رادیکال در تاریخ جدید اروپا را به شدت مستحکم می سازد. اولین حاصل این پیروزی و شکست احزاب اپوزسیون، بحران در حزب دمکراسی نوین، سنتی ترین و قوی ترین حزب الیگارشی مالی یونان است. ساماراس پس از اعلام نتیجه رفراندوم از رهبری حزب دمکراسی نوین استعفاء داده و اعلام کرد که انتخابات برای رهبری جدید برگزار خواهد شد. به این ترتیب "تراژدی یونان" ؟! به "تراژدی ترویکا" و حامیان وخدمتگزاران آن مبدل شد.
- اما ابعاد اروپائی و جهانی این پیروزی را نیز نباید نادیده گرفت. پیروزی سیریزا در کشورهای بحران زده اروپا مانند اسپانیا، پرتقال ، ایتالیا و ..... نیروی عظیمی از مقاومت دربرابر سیاست های دیکته شدهی رهبران اروپا وسرمایه مالی آزاد خواهد ساخت. به ویژه در کشورهای جنوب اروپا که در زیر پتک شوک تراپی نئولیبرالی قرار دارند، در نتیجه این پیروزی نیروهای چپ رادیکال مانند پودموس به شکل قابل ملاحظه ای تقویت گشته و شرایط برای بازخیزش چپ در سطح اروپا( به عنوان یکی از مراکز اصلی کشورهای پیشرفته سرمایه داری) هموارتر از گذشته خواهد شد. امروز شهرهای اروپائی به ویژه اسپانیا و پرتقال شاهد تظاهرات گسترده ای به نفع سیریزا و پیروزی رای "نه" در رفراندوم بودند. پیام روشن و قاطع پیروزی سیریزا تاثیرات بی واسطه ای برای از قوه به فعل درآوردن این ظرفیت های عظیم اعتراضی بر جای خواهد نهاد. چپ در حلقه های ضعیف قوی ترین مراکز سرمایه جهانی سربلند می کند و این بازخیزش بی تردید جنبش چپ به مثابه یک جنبش بین المللی را نیز تقویت خواهد ساخت. ازهمین رو می توان اهمیت بین المللی پیروزی چپ در یونان برای جنبش جهانی چپ را دریافت.
اما ساده لوحی خواهد بود اگر تصور شود سرمایه مالی و نهادها و دولت های خدمتگزار آن، که درچاراچوب یورو به مثابه پول واحد، اهرم های بلامنازع قدرت اقتصادی را در دست دارند، به سادگی در برابر اراده مردم یونان، که در پنج ماه گذشته لااقل دوبار به شکل آشکاری متجلی گشته، تسلیم شده و یا دست از تلاش برای تضعیف و تجزیه سیریزا(با توجه به اختلافات داخلی و حفره هائی که در استراتژی جناح حاکم آن وجود دارد) و برکناری آن از حکومت بردارند. تردیدی نیست که پیروزی اکثریت عظیم دریونان، بلافاصله نبردهای طبقاتی را در یونان و البته در سطح اروپا تشدید خواهد کرد. از این نظر ما هنوز در مرحله آغارین دوره جدیدی از راهپیمائی چپ در اروپا قرار داریم که حمایت و همبستگی بین المللی با سیریزا، پودموس و همه نیروهای چپ، رادیکال و کارگری را ضروری می سازد، زیرا پیروزی و شکست سیریزا با پیروزی و شکست چپ به طور ناگسستنی گره خورده است.
|