یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ابر متن، هزار توی هزاره ی سوم


فرهاد حیدری گوران


• برای معتادان ابرمتن، متن کاغذی کم‌کم دارد متعلق به عصر حجر می‌شود. اگر خیلی پافشاری کنی مأیوس‌شان می‌کنی... پس من باید بتوانم با این ابرمتن کنار بیایم، وگرنه او مرا کنار می‌گذارد. مرا و متن‌های کاغذی‌ام را. اول کنارشان می‌گذارد و بعد می‌کُشدشان. من نمی‌خواهم قاتل من از جنس من‌باشد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣۰ آبان ۱٣٨۵ -  ۲۱ نوامبر ۲۰۰۶



 
farhadgouran@yahoo.com 
 
 
بر آمدن ابر متن
--------------
ابر متن (۱)  ، شاید همان شبحی باشد که از سده ی نوزدهم در جهان می چرخد و در آستانه ی هزاره ی سوم  بر آستان نوشتن ظاهر شده است.
جی.دی. بولتر(۲) این جملات را در میانه ی دهه ی ۱۹٨۰ به زبان آورد. او  در همان زمان ابر داستان
 " بعد از ظهر ، یک قصه" (٣)  را منتشر کرد که نخستین ابر داستان (۴)  به مفهوم تیوریک آن است. در این دو دهه ی اخیر ، صدها کتاب و هزاران مقاله در باب ابرمتن نوشته شده است. در سال ۱۹۹۲ ، رابرت کوور ، نویسنده و منتقد  صاحب نام آمریکایی در مجله ی نیویورک تایمز ، مقاله ای  چاپ کرد با عنوان " پایان کتاب". (۵)
او بر آمدن ابر متن و فناوری نوشتار را نشانه ای به آغاز دوران جدید و متفاوت آفرینش ادبی و هنری دانست. به گمان کوور تا کنون سه اتفاق مهم در تاریخ  خواندن و نوشتن (۶) رخ داده است ؛ کشف نوشتار ، اختراع چاپ و ابداع ابرمتن.
دهه ی نود ، آغازی شورانگیز بر گشایش مباحث مربوط به ابر متن نویسی بوده است. در همان سالی که
مقاله ی کوور انتشار یافت ، جورج . پی. لندو(۷) دیگر نظریه پرداز مهم ابرمتن ،  کتابی به دست چاپ سپرد با عنوان " ابر متن : تلاقی نظریه ی انتقادی معاصر و فناوری " . (٨) لندو از منظر نگاهی نقادانه به وضعیت فرهنگ ، ادبیات و هنر ، کوشید که نشان دهد چگونه پدیده ی اینترنت و دستاوردهای جهان شمول آن که نتیجه ی کشف تد نلسون(۹)  است ،نوشتن و زبان را از محدوده های گریز ناپذیر کتاب رها خواهد کرد و به صورت بنیادی نوید بخش فضای تفاوت به مفهوم دریدایی آن است. کتاب لندو در آن زمان که زمانه ی از میان بر داشتن دیوار برلین و تغییر جغرافیای سیاسی جهان بود دیوارهای تاریخی اندیشیدن و نوشتن را نشانه گرفته بود؛  چگونه می توان از برج بابل کتاب بیرون رفت و گام در هزارتوی  اینترنت و شبکه ی وب گذاشت؟
پیش از آن ، در سال    ۱۹۹۰ ،  جی.دی بولتر  کتاب " نوشتن فضا ، رایانه ، ابرمتن و تاریخ نوشتار "(۱۰)  را نوشته بود که نقشی موثر در تبیین نسبت فضای وب و نوشتن خلاقانه داشت. بولتر بر  بنیان آرای متفکرانی چون ژاک دریدا ، رولان بارت ، میخاییل باختین و ژان بودریار  چنین استدلال  کرد  که اینترنت و شبکه ی وب به عنوان مجموعه ای از امکانات نوشتاری ، بصری و صوتی با سنت کتابی نوشتن و روایت چه می کند و چگونه هم تاریخ نوشتار را  وامی سازد و هم آینده ای سراسر متفاوت را به وجود می آورد :
" باید نظام های مفهومی ای را که بر بنیان ایده هایی نظیر مرکز، حاشیه ، پایگان و خطی بودن( linearity )  ، شکل گرفته اند ترک کرد. اکنون وقت توجه به چند خطی بودن ( Multilinearity ) ، گره های متن ، پیونداری( Linking )  و شبکه های نوشتن در فضای وب و نت است. ( نوشتن فضا و...)
 
در سال ۱۹۹۵ نیز کتاب دیگری زیر نظر و با ویراستاری  گیورگ . پی . لندو از سوی انتشارات جان هاپکینز منتشر شد که در بر گیرنده ی مقالاتی  تامل بر انگیز با موضوعیت ابرمتن و جنبه های ادبی و فلسفی آن بود ، کتابی که /  ابر / متن / نظریه (۱۱) نام گرفته بود .
افزون بر بسیار کتاب های تاثیر گذار دیگر و مقالاتی که در نشریات مختلف  چاپ شده ، در اینترنت هم که به صورت طبیعی ، فضای نوشتن و پراکنش گونه های گوناگون ابر متن است ، هزاران صفحه  می توان یافت . سایت   است گیت (۱۲) که در سال ۱۹۹۷ با برنامه ریزی لندو و حمایت دانشگاه براون راه اندازی شد در بر گیرنده ی شماری از مهم ترین گونه های ابرمتن است. همچنین می توان از طریق موتورهای جست و جو
 ( گوگل ، یاهو و... ) با دنبال کردن کلمات کلیدی ابر متن ، به بی شمار نوشته دست یافت. در جریان همین جست و جوهای مجازی بود که به نام سعید الیقظین لبنانی الاصل رسیدم . او نخستین کتاب نظری ابر متن را در سال ۲۰۰۴  به زبان عربی نوشته  و نامش را هم گذاشته است : من النص الی نص المترابط؛ المدخل الی جمالیات الابداع التفاعلی. (۱٣)
 
اینترنت در زبان فارسی
----------------------
 
ده سالی می شود که امواج فضای مجازی وب به ایران و زبان  های در قید حیات آن رسیده است بر اساس آمار، در حال حاضر ، کاربران اینترنت در ایران حدود ده میلیون نفرند بر این آمار اگر جمعیت ایرانیان خارج از کشور را اضافه کنیم به رقمی قابل توجه در مقیاس ملی می رسیم ، شاید حول و حوش پانزده  میلیون کاربر، یعنی یک پنجم جمعیت کشور. 
شمار وبلاگ نویسان و دارندگان سایت های شخصی و گروهی نیز که طیف های متنوعی را در بر می گیرد به طور روزافزون در این سال ها رشد کرده است. ایرانیان هزاران سایت راه انداخته اند ؛ فعال یا غیر فعال . در این میان اما ، اینترنت عمدتا به عنوان رسانه ای تصور شده است که به موازات کتاب و نشریه عمل می کند ؛ گمان غالب این است که همان کارکرد ها و کنش ها را دارد ، البته با امکانات بیشتر و دسترسی فراگیرتر . چنین است که در بهترین حالت      E- Book ها  ، جایگزین کتاب  می شوند و E- Journalism  در پی آن است که جای روزنامه نگاری را بگیرد. این جانشین نو رسیده در فضای ملتهب این سال ها بسیار به کار امده است ،  جامعه ی مجازی ، خانه هایی در دوردست زمان و مکان با خلوت و جلوت خاص خودشان. چنین فضایی  اجازه می دهد که کاربر ، چنان باشد که خود می خواهد هم در زبان و هم در محتوای آنچه می نویسد. محدوده ها هم کمابیش معلوم است برای آنکه این ور مرز زندگی می کند ، پنجره های بسته ، فقط استعاره ای در برنامه نویسی نیست ، واقعیتی  انکار ناپذیر است که بسیاری تاوان عبور از آن را هم پس داده اند.  اما تا به این جا ، در همین وضعیت هم ، تولید متون مبتنی به وب ، گذاری وصف ناپذیر را تجربه کرده است ؛ چندگانگی های زبان و نوشتار ، به عرصه آمدن زبان های مخفی و خاموش، رهایی نسبی  از زد و بندهای رسمی  دنیای چاپ و انتشار ، نشانگری حالات خصوصی و احوال عمومی ، با آمیزه ای از لذت و واهمه ی وجود ، البته.
 در هر حال ، وبلاگ ها و سایت ها ، نمونه های متعارف فضای اینترنت اند با ساختارهای گاه مشابه و گاه ناهمگون ، گاهی نوآورانه وزنده ،  گاهی به شدت کلیشه ای و مرده ، که البته بعضا در این مردگی ها هم ، هستی ها نهفته است. وبلاگ گونه ای زیستنگاه زبانی است ، بازی لذت بخش روی مرز نوشتن و نانوشتن ایستادن. لایه های پیچیده و کنشمندی چند گانه ی وب را  نمی توان به سادگی روی کاغذ آورد .
 
 
 
 تقابل کاغذ و وب؟
 
چنین تقابلی آن هم از سوی اهل کتاب ، بارها مطرح شده و فضای وب فروتر از کاغذ دانسته شده است. نامه ی یدالله رویایی (۱۴) به عباس معروفی ، نشانگر چنین ذهنیتی است . پاره هایی از آن  نامه :
"
هنور برای من نوشته یعنی کاغذ، معذالک آنچه برای من در "حضور خلوت انس" آورده بودی، برای من حساسیتی کم‌تر از نوشته نداشت. مطالعه‌ی "رویای من" مرا بیش‌تر به خلوت انس تو می‌برد.
 
وبلاگ‌خوانی مطالعه نیست ولی من آن را مطالعه کردم، واقعاً چون مرا بیش‌تر به خلوت انس تو می‌برد. وبلاگ‌خوانی مرور هم نیست. پریدن از متنی به متن دیگرست. مرور و مطالعه هردو ارزش‌های باستانیِ ازلی و ابدی خودشان را دارند. ..
مطالعه‌ی متن به متن عمق می‌دهد . اینترنت خوانی اما متن را پر می‌دهد. این واقعاً خوانش نیست، بازی است. این متن بی‌کرانه، بی‌ته. اینترنت، این ابرمتن( hyperText ) همانقدر که ما را اسیر خود می‌خواهد خوانش ما را سطحی و سرسری می‌کند.
... حقیقت این است که حادثه جویی‌های اینترنتی جذبه‌ای به من نمی‌دهند. هنوز هم منتظر اتفاقی روی کاغذ مانده‌ام. همه دارند به کاغذ پشت می‌کنند. ولی من که همیشه چیزی از پشت کاغذ خواسته‌ام: طعمه‌ای، تحفه‌ای، نطفه‌ای، و کاغذ، عجبا که پشت نمی‌کند. به یاد این حرف حجمی و عجیب شمس عزیزم می افتم که فرستادگان مولوی را با طبق‌های تحف، اطعمه و اشربه  بر سر، پس فرستاد و خطاب‌شان کرد که بروید و به مولانا بگویید:یک لقمه لغت بفرستد!
...
وبلاگ‌خوانی تعطیل خواندن است، معطل کردن مطالعه است، مطالعه نمی‌کنیم، مطالعه را معطل می‌کنیم.
 
یک تعطیلی هم برای خودمان می‌گیریم وقتی که از این شاخ به آن شاخ می‌پریم. اینجا در اطراف من و اطرافیان من، روزهای تعطیلی با متن‌ های اینترنتی می‌گذرد. طوری شده است که برای من هم دیگر، اینترنت را که باز می‌کنم، انگار به تعطیلی می‌روم. به تعطیلی می‌روم بی آنکه چمدانم را پر از کتاب کنم. برعکس، من و تعطیلی‌ام با هم به سراغ کتاب‌هایی می‌رویم که نمی‌شناسیم، قبول‌شان می‌کنیم با خوب و بدشان، دیمی، چکی، انتخاب نداریم، منتخب‌ایم، منتخبی هستیم که برای انتخاب انتخاب شده‌ایم. در واقع روی جاده‌ای که انتخاب ما نیست انتخاب می‌کنیم، روی متنی بی‌امان و بی‌کران؛ ابر متن !
 
برای معتادان ابرمتن، متن کاغذی کم‌کم دارد متعلق به عصر حجر می‌شود. اگر خیلی پافشاری کنی مأیوس‌شان می‌کنی... پس من باید بتوانم با این ابرمتن کنار بیایم، وگرنه او مرا کنار می‌گذارد. مرا و متن‌ های کاغذی‌ام را. اول کنارشان می‌گذارد و بعد می‌کُشدشان. من نمی‌خواهم قاتل من از جنس من‌باشد. من نمی‌خواهم متن‌ های کوچک مرا ابرمتن غول بی در و پیکری (و یا پر در و پیکری؟) نابود کند. پس من و متن‌ های من، هر دو، به جنس خودشان پناه می‌برند: متن‌ های من خودشان را به ابر متن می‌دهند و من هم خودم را، این خود معتاد چاپ، و پرورده‌ی حروف سربی را به اینترنت، به همین کهکشان‌های بزرگ بشری، به همین شبکه‌های بخشنده و رایگان می‌سپارم. من که می‌خواستم شریک خوب و بدهای صفحه سفید باشم شریک خوب و بد وبلاگ‌هائی می‌شوم که مرا شریک بد و خوب خودشان می‌کنند، و کنجکاوی‌های من به هدر می‌روند، گاهی که در هدر مایه‌های ضرر نیست، گاهی که وقت‌های من در من عزیز می‌گذرند ، آنچنان‌که اینجا در کتابخانه کوچک من...
"
نامه ی رویایی فقط از نوستالژیای کاغذ خبر نمی دهد نظریه پرداز حجم گرایی در شعر ، که پیوسته به سمت فضاهای مخفی زبان رفته و با فضامندی سوبژکتیو واژگان زیسته است اینک چنان از کاغذ یاد می کند و علیه وب می شورد که گویی اینترنت واقعا فرایند نوشتن و خواندن را تعطیل کرده است. مع الوصف ، نامه ی رویایی از زاویه ای دیگر ، حرف ها دارد. انباشتگی داده ها و نامتمرکز شدن حلقه های اطلاع رسانی که به پراکنش مکان ها و تکوین نوعی "زمانه ی بی زمان" منجر شده ، بستر سرگشتگی  هم می تواند باشد .
 
" با اینترنت ، گردش اطلاعات و تولید معرفت در کل کره ی زمین بر مبنای آنچه در چند مرکز اندک شمار نو آوری و مدیریت می گذرد ، امکان پذیر می شود ." (۱۵)
و نیز
" فضای مجازی مکان نیست ، دالان و راهرویی است بین مکان ها ، نوعی فرافضا ، و فضای ذهن است."(۱۶)
مساله همین جاست . وب اگر قرار است به عنوان برابر نهاد و جایگزین کاغذ تلقی گردد و با زیبایی شناسی کتاب  و کارکرد های آن تعریف و تبیین شود به راستی که جز" بازی از این شاخ به آن شاخ پریدن" نیست و لاجرم  باید هنوز " منتظر اتفاقی روی کاغذ" بود!
 
 
 
صفحات باز و بسته
 
این جایم ؛ رو به روی این  صفحه ی روشن . فقط با نوشتن Hypertext   و جست و جوی آن در حریم  گوگل ، به  نمایه ی ٨۹,۱۰۰,۰۰۰   صفحه رسیده ام...
 نقل قول رولان بارت است و ژاک دریدا ، ژیل دلوز و میخاییل باختین. تصاویر و عکس های مربوط و نامربوط هم به کنار . دست بر قضا ، وقتی روی Image   کلیک می کنم نخستین تصویر ، تصویر افلاطون است و بعد تصاویر نیچه و هایدگر و ویتگنشتاین.
بر می گردم به صفحه ی اصلی ، به نقل از رولان بارت می خوانم :
" متنی که بر اساس شبکه ی  پیوندها ، و علایم آن نوشته شده باشد متن آرمانی است. چنین متنی ، کهکشان دال هاست نه ساختار مدلول ها. آغازیدن ندارد ، برگشت پذیر است . می تواند مدخل های متعدد داشته باشد که هیچ کدام بر دیگری ارجحیت ندارند. نشانه های چنین متنی ، تعین ناپذیرند و دلالت هایش نامحدود..."( ۱۷)
 
بعد ، یک نویسنده ی دیگر که میان من و او ، فاصله همین یک صفحه است .
ادامه :
" فرایند خواندن ، فرایند آزاد سازی انرژی نمادین متن است از نظر من ، کار تولیدی ادبی است که به نویسنده ، و روند شکل گیری شخصیت او بر می گردد. در حالی که متن ، ابژه ای ادبی است که در ارجاع به خواننده شکل می گیرد و دخیل در تجربه ی خصوصی او می شود.کار با مالکیت نویسنده و امضای شخصی او ارتباط دارد ، متن اما ، بدون این مالکیت و امضا ، خوانده می شود
... ابر متن مصداق متن نوشتنی است می توان در فرایند تشکیل آن دخالت کرد و عناصر دیگری بر آن افزود یا از آن کاست. خواننده ی ابرمتن ، تولید کننده ی آن است نه مصرف کننده اش. "( ۱٨)
 
میان متن و ابر متن اگر شباهتی هست در متنیت (۱۹)  است . و تفاوت ؟
 
لندو در کتاب " ابر متن : تلاقی..." از بازصورت بندی (۲۰)  مولف  ، متن ، روایت ، طرح و توطیه ، شخصیت ، ساختار و مقولاتی از این قبیل سخن می گوید و بر آن است که  صورت بندی ها و نظریه های  پیشین  ، فرسوده شده اند و قابلیت خود را در وضعیت شادمانه ی ابرمتن از دست داده اند. درجه ی صفر نظریه. این اتفاقی است رهایی بخش و در عین حال هولناک.
 
 
 
به صفحه ای دیگر می روم . همه نام و نشان دریدا است این جا.
 آخرین خبر : روزانه حدود ده هزار نفر به دیدار سنگ قبر ژاک دریدا در سایت رسمی گورستان پرلاشز می روند. در این سایت همچنین می توانید زندگی نامه و شرح آثار این فیلسوف فرانسوی و دیگر اهل قبور پرلاشز را بخوانید.(۲۱)  
 
ادامه به نقل از مقاله ی" پایان کتاب و آغاز نوشتار" در کتاب " درباره ی گراماتولوژی" :
 
پایان نوشتار خطی ، مستلزم پایان کتاب است... ایده ی کتاب که همواره ما را به کلیات طبیعی
( (  Natural   Totality ارجاع می دهد عمیقا با معنای نوشتن بیگانه است. نوشتن ( متن ، بازی بی پایان دال ها ) مرگ تمدن کتاب را اعلام می کند. (۲۲)
 
پایان کتاب . پایان متافیزیک همبسته با ساختار کتاب. در زمان انتشار درباره ی گراماتولوژی ، هنوز اینترنت  در مراحل آغازین شکل گیری بود و مفاهیم بنیادین اندیشه و کار دریدا ، در فاصله ی کتاب و یک  ابژه ی دیگر ( شبکه ی وب ) شکل می گرفت ؛ جدال  توامان سوژه ی حاضر و ابژه ی غایب. او با رجوع به آرای ژان ژاک روسو و خوانش روسو از متون افلاطون به این جا رسیده بود که نوشتار مکمل خطرناک گفتار است. چنان که استمناء ، مکمل خطرناک  معاشقه  است. دریدا در کتاب Glas   (۲٣) به تجربه ای دست
می زند که به لحاظ شکلی بسیار نزدیک به ابر متن است، دو ستونی شدن نوشتار. یک ستون در بر گیرنده ی زندگی و آثار ژان ژنه ، نویسنده ی نامشروع و مجرم حرفه ای است ، کسی که به اخلاقیت نوشتار پشت پا می زند و ستون دیگر ، به هگل می پردازد. فیلسوف ایده ءالیست و نویسنده ی پدیدار شناسی روح. Glas  به چندگانگی نوشتار معطوف می شود با حاشیه ها ، ارجاعات و پانویس های بسیار؛ درافتادن با ساختار متافیزیکی و انحصاری کتاب.
 
 
می چرخم در میانه ی صفحات وب ، تصاویر و پیوندارها و پیوستارها. شبکه ی قدرت میشل فوکو. کتابخانه ی بابل و باغ گذرگاه های هزار پیچ خورخه لوییس بورخس.
 
 
 
 
نوشتار نامتوالی و غیر خطی(۲۴)
 
 
 تد نلسون به عنوان کاشف شبکه ی وب ، در آغاز دهه ی سال ۱۹۷۰ از تحقق این نوع نوشتار خبر داد. یک خبر دقیقا به هنگام با آنچه در فلسفه  ، هنر و ادبیات رخ داده بود. تا تاریخ نوشتار به دهه ی پایانی قرن بیستم برسد چه شورها و شورش ها که علیه روایت و ساختار خطی به پا نشده بود، از تریسترام شندی و اولیسس تا  صید قزل آلا در آمریکا .
 
و به سایتی دیگر سفر باید کرد ، به واسطه ی  Rhizome + hypertextuality   
 
از نظر ژیل دلوز و فلیکس گتاری ،  در کتاب هزار فلات : سرمایه داری و شیزوفرنی(۲٨)  ، تاریخ تفکر در غرب ، ساختاری درختی داشته است، حرکت از ریشه به ساقه و شاخه و برگ و بار. این حرکت عمودی از زمین به آسمان ، بنیان ساز متافیزیک غربی است ( درخت و کتاب ؟) حال آنکه ، ریزوم ، رشد پنهان و استعاری خرده ریشه هاست در خاک ؛ حرکت افقی و لایه به لایه .
ریزوم در میانه بودن است. بی آغاز و پایان بودن.
و ابرمتن ؟
شاید همین؛  رشد و پیچش ریزوماتیک  نشانه ها در فضاهای مجازی وب.
تصاویر جنگل های آمازون( این جنگل واقعی غرب دور، و همچنین کتابخانه ی مجازی ابرمتن )  را در پشت صحنه ی این سایت می بینم و این تصویر- متن  را هم : (تصویر در ابتدای مطلب آمده است)
  
 
۱- Hypertext
۲- Jay david bolter
٣- Afternoon ,a story 
۴- Hyperfiction 
۵-The End of Book
۶- History of Literacy
۷- George. P. Landow
٨-     Hypertext: The Convergence of Contemporary Critical Theory and Technology . Baltimore: The Johns Hopkins University Press, ۱۹۹۲
۹-  Ted Nelson
۱۰- Bolter , J. D. Writing Space -- the Computer , Hypertext, and the History of Writing, New Jersey: Lawrence Erlbaum Associates. (۱۹۹۱)
۱۱- Hyper / Text / Theory
۱۲- www.eastgate .com
۱٣- سعید الیقطین ، تلاش کرده که بر اساس ظرفیت های واژگانی زبان عربی ، به ترمینولوژی ابرمتن در این زبان دست یابد.به عنوان مثال او        hypertext را به نص المترابط ، نص المتشعب و نص المتفرع ، و hyperfiction   را به روایه التفاعلی بر گردانده است. بر مبنای کار او ، می توان در زبان فارسی ، متن شاخه ای و قصه ی کنشی را برابر نهاد های دیگری برای این اصطلاحات دانست.
۱۴- اصل نامه ی یدالله رویایی را در وبلاگ او به نشانی royaee.malakut.com  می توانید بخوانید.
۱۵- گفت و گوهایی با مانویل کاستلز – مارتین اینس ، ترجمه ی حسن چاوشیان و لیلا جو افشانی ، نشر نی، ۱٣٨۴
۱۶- همان.
۱۷ – www.thecore.nus.edu.sg/cpace/ht/jhup/contents.html
۱٨- همان.
۱۹- Textuality
۲۰-Refiguration
۲۱-www.pere-lachaise.com
۲۲- www.altx.com/int۲/george.landow.html
۲٣- Todd, Jane-Marie: "Autobiography and the Case of the Signature: Reading Derrida's Glas" , Derrida and hypertext,۲۰۰۱.
۲۴- Non-sequential & Non- Linearity  writing
۲۵- Deleuze , Gilles & Felix Guattari. (Translation: B. Massumi) A Thousand Plateaus: Capitalism and Schizophrenia. Minneapolis: University of Minnesota Press, ۱۹٨۷


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست