یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

مطالبه چیست، راه کار کدام هست؟


لاله حسین پور


• یکی از مطالباتی که غالبا در رأ س لیست های مختلف قرار می گیرد، پیوستن به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض است. بیشتر از ۱۵ سال هست که این مطالبه از جانب برخی کنشگران جنبش زنان مطرح می شود. در این ۱۵ سال چه گذشته که هنوز این اتفاق نیافتاده است؟ دولت ها با خط مشی های مختلف آمدند و رفتند، اما این درخواست هم چنان در رأس لیست باقی مانده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۲ تير ۱٣۹۴ -  ۱٣ ژوئيه ۲۰۱۵



 مدتی پیش لیست بلند بالایی از مطالبات جنبش زنان و راه کارهای آن را از جانب تعدادی از زنان کنش گر خواندم. هرچند که این لیست درخواست های قشر معینی از زنان کشورمان را بیان کرده و راه تحقق آن ها را نیز روشن کرده بود، اما در واقعیت ناشی از طرز تفکر، ایده آل ها و حتی جایگاه طبقاتی- اجتماعی نویسندگان آن بود.
در این فکر بودم که بیایم و خودم هم به این سئوال پاسخ دهم. برای این کار می بایست ابتدا مشخص می کردم که آیا باید مطالبه خودم و قشری را که به آن تعلق دارم، بگویم یا باید ببینم زنان ایران چه مطالبه ای دارند؟ آیا واقعا در این جایگاه هستم که بتوانم مطالبات کلیه زنان ایران را در چند درخواست خلاصه کنم؟ آیا باید این مطالبات را ارزیابی کرده و "مهم" ترین و "اصلی" ترین را انتخاب کنم؟ آیا اصلا می دانم که زنان در چهارگوشه کشورمان چه مطالباتی دارند؟

در لیست مورد بحث، مطالباتی چون پیوستن به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض، اجرای قانون، حقوق برابر، رفع تبعیض، حقوق شهروندی،امنیت، اشتغال، مشارکت زنان در سیاست گذاری ها و....... مطرح شده اند. راه کارها نیز اساسا از آگاهی و توان مند شدن زنان، حضور و نقش زنان در نهادهای مدنی، اجرای قانون و...... حکایت می کنند.
اما جای خالی بسیاری از مطالباتی که از جانب اقشار مختلف مطرح می شوند، در این لیست محسوس بود. برای مثال کلمه ای از حجاب اجباری و حق آزادی پوشش به چشم نمی خورد. مطالبه آزادی حضور در ورزشگاه ها نیز ظاهرا برای این دسته از کنش گران اهمیت چندانی ندارد. از محدودیت های مربوط به موسیقی و یا نشر کتاب، محدویت هایی که در حوزه روزنامه نگاری و آزادی بیان وجود دارد نیز صحبتی نمی شود. گویی این مطالبات وجود خارجی ندارند. آیا قرار بر این بوده، مطالباتی طرح شوند که نه سیخ بسوزد و نه کباب؟ از قبیل توان مندی زنان، مشارکت در سیاست گذاری ها، تفاهم بین قدرت و عرصه عمومی....... یا قرار بر کلی گویی و اعلام درخواست هایی ست که تحقق آن ها موکول به ابدالدهر می شود، مانند: حقوق برابر و انسانی، حقوق شهروندی، امنیت اجتماعی- روانی و...

کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض از زنان
یکی از مطالباتی که غالبا در رأ س لیست های مختلف قرار می گیرد، پیوستن به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض است. بیشتر از ۱۵ سال هست که این مطالبه از جانب برخی کنشگران جنبش زنان مطرح می شود. در این ۱۵ سال چه گذشته که هنوز این اتفاق نیافتاده است؟ دولت ها با خط مشی های مختلف آمدند و رفتند، اما این درخواست هم چنان در رأس لیست باقی مانده است و احتمالا سال ها می گذرند و این مطالبه هم چنان لیست ها را تزیین خواهد کرد. این تصور که با پیوستن به این کنوانسیون قدمی در راه محو تبعیض و از همه مهم تر "هرگونه تبعیض" از زنان برداشته خواهد شد، ناشی از توهم به اصلاح ریشه ای و اساسی این رژیم و قوانین اسلامی است. کلیه ماده ها و بندهای این کنوانسیون در تناقض آشکار با هویت و چهارچوب فکری و قانونی این حکومت قرار دارد. واقعیت این است که جمهوری اسلامی یا هرگز به این کنوانسیون نخواهد پیوست و یا اگر بپیوندد، شرکتی فرمالیته خواهد داشت تا در جامعه جهانی حیثیتی جدید کسب کند.
بیایید نگاهی دقیق تر به این کنوانسیون بیاندازیم. بررسی تک تک بندهای این مصوبه مسلما تخصص حقوقی بیشتری می طلبد، اما اگر تنها به بررسی تیتر آن بسنده کنیم، متوجه می شویم که در مجموعه خود در حد شعار باقی مانده است. تبعیض جنسیتی علیه زنان در پیش رفته ترین کشورهای دنیا نیز با وجود عضویت در این کنوانسیون از بین نرفته است. آیا رفع تبعیض علیه زنان در جوامعی که خود اساسا در چهارچوب تبعیض بنا شده اند و از پیوند تبعیض های مختلف در جامعه تغذیه می کنند، تناقضی آشکار نیست؟ آیا وقتی ازرفع هرگونه تبعیض بر زنان سخن گفته می شود، می توان هم چنان تبعیض طبقاتی، نژادی، قومی و غیره را که بر زنان نیز اعمال می شود، حفظ کرد و تنها علیه تبعیض جنسیتی بر زنان مبارزه کرد؟ نه تنها تبعیض جنسیتی از جوامع رخت برنبسته، بلکه انواع و اقسام تبعیض های جدید نیز به سایر تبعیض ها اضافه شده است. از قبیل تبعیض بر اساس گرایش جنسی، زیبایی و "زشتی"، جوانی و پیری، چاقی و لاغری و..............
انسان ها، زنان و مردان همه با هم، هم چنان در چنبره تبعیض گرفتارند، چرا که قدرت های حاکم بر کشورهای دنیا بدون این تبعیض ها دیگر حیاتی نخواهند داشت.

چرا درخواست های زنان را از خودشان سئوال نمی کنیم؟
درواقع ما خودمان را به جای زنان ایران قرار می دهیم و تصورات و توهمات و ایده های خودمان را در لیستی بلند بالا به نام آنان و برای آنان می نویسیم. راه کارها را نیز تعیین می کنیم و بعد به نظاره می نشینیم و وقتی حرکتی نمی بینیم، شاکی می شویم که چرا مردم بی تفاوت شده اند، چرا سرنوشت خود را به دست نمی گیرند، چرا با کاستی ها نمی جنگند و چرا تلاشی برای بهبود وضعیت شان نمی کنند.
تا زمانی که خود را ولی و قیم سایر زنان می دانیم، آنان را به جرم ناآگاهی تحت انقیاد خود می گیریم و وظیفه هدایت و رهبری و سامان دهی کل زنان را بر عهده خود قرار می دهیم، باید بدانیم که در هم چنان بر همین پاشنه خواهد چرخید و تغییری رخ نخواهد داد. اگر آگاهی زنان در حوزه های مختلف پایین است، بنابراین مشکل را دریافته ایم و راه کار نیز در بیان مشکل نهفته است. لازم نیست راه دوری برویم. اگر هر زنی مشکل خود را بشناسد و با زنانی که مشکل مشترک دارند، جمع شده و در راه حل آن مشکل تلاش کند، بخش بزرگی از راه را رفته ایم.
باید یک بار برای همیشه روشن کنیم که ما نمی توانیم و نباید برای بیش از ٣۵ میلیون زن ایرانی مطالبه و راه کار تعیین کنیم. زنانی که به طبقات و اقشار مختلف تقسیم شده اند، مشاغل و فعالیت های متنوع در جامعه دارند، در شهرستان ها، روستاها و مناطق دورافتاده زندگی می کنند، زبان دیگری دارند و فرهنگ و عرف متفاوتی بر زندگی آنان حاکم است. مشکلات شان از نوع دیگری است.
اما اگر در میان شان هستیم، کافی ست که همان جا بمانیم، رنج و ستم شان را بر دوش خود احساس کنیم و با هم جمع شده و گام های خود را برای رفع شان برداریم. آگاهی و تجربه ای که از این طریق به دست می آید، مدرسه ایست که در نهایت مدرک موفقی در اختیار جنبش زنان قرار می دهد.

من اما، آزادی می خواهم. آزادی هرچه که تصور می کنیم. آزادی روسری گذاشتن و یا برداشتن. آزادی بلند خندیدن، ترانه خواندن و رقصیدن. آزاد برای هرچه نوشتن و هر چه خواندن، آزادی فکر کردن. راه رفتن در خیابان بدون ترس از اسید، کارکردن در هتل بدون ترس از تجاوز، آزاد از نهی و امر شدن، آزاد با گرایش جنسی ام، با بهایی بودنم. آزاد برای کافر شدن. آزاد برای فرار از تیغ "ختنه"، ازچوب شوهر، آزاد برای فریاد کشیدن بر بی عدالتی ها و ظلم ها و تبعیض ها...                                                                     

https://lalehhoseynpour.wordpress.com/


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست