توافقنامه هستهای یادآور پذیرش قطعنامه ۵۹۸ برای ملیتھای ایران - عارف شیخ احمدی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۵ تير ۱٣۹۴ -
۱۶ ژوئيه ۲۰۱۵
بالاخره بعد از ۱۲ سال کشمکش در روابط دیپلماتیک و فراز و نشیب فراوان در عرصه سیاست خارجی رژیم جمھوری اسلامی، توافقنامه وین حاصل شد.
این روزھا تب و تاب جشن ھستهای در خیابانھای پایتخت و اکثر شھرھای ایران و رقص و پایکوبی ملیتھای ایرانی که بر اثر تحریمھای بین المللی فشار مضاعفی را متحمل شدهاند، ظاھرا با نوقل و شیرینی جشن از تلخ کامی به شادکامی مبدل گشته است.
توافقنامه وین در ابعاد گوناگون قابل تحلیل و بررسی است، اما بنده درصدد ارزیابی شرایط مشابه زمانی و فاکتورھای مختلف انسانی،سیاسی و امنیتی که ھم در جریان منعقد شدن قطعنامه۵۹٨ و ھم در بحبوحهء رایزنیھای بین المللی و گفتگوھای طولانی وین که منجر به تولد یک صلح ھستهای برای حاکمیت جمھوری اسلامی شد، می باشم.
ھمچنانکه می دانیم پس از بازپس گیری خرمشهر، جریانی آغاز شد که شامل ابتکار برخی از کشورها برای پایان جنگ بود. اما رژیم ایران با بھانه ھای مختلف باعث به درازا کشیدن جنگ برای مدت طولانی ٨ سال شد.
در آن ھنگام از سوی سازمان ملل متحد، "اولاف پالمه"، نخستوزیر وقت سوئد و از سوی سازمان کنفرانس اسلامی، کمیتهای متشکل از رئیسجمهور پاکستان، رئیسجمهور گینه، نخستوزیر ترکیه و "یاسر عرفات" رھبر وقت فلسطینیان به تهران سفر کردند. از سوی جنبش عدم تعهد هم وزرای خارجه چند کشور مأمور به رایزنی شده بودند که با وجود رایزنیهای زیاد در آن ھنگام، رژیم خمینی جواب مشخصی که به خاتمه جنگ ایران و عراق منجر شود و از سوی دیگر احترام به خواستههای بین المللی را شامل گردد، به ھیچ شیوهای نمی پذیرفتند.
علیرغم ھمه پیشنھادھا حکومت ایران با دلایل غیر منطقی ھمچون پشتیبانی یک طرفه و آشکار دولتهای کوچک و بزرگ و نهادهای بین المللی از صدام حسین، بعد از بازپس گیری خرمشھر حاضر نبود که ھیچگاه این شرایط را برای یک صلح واقعی و شرافتمندانه بپذیرد. بدین ترتیب با تدبیر ناخردمندانه و غیر عقلانی بخش زیادی از سیاستمداران جنگ طلب و روحانیون حیلهگری مانند ھاشمی رفسنجانی و بسیاری از سرداران سپاه پاسداران که جنگ را "غنیمیت بزرگی" برای خود تصور می کردند، ویرانی و نابودی در اکثر عرصه ھای زندگی ملیتھای ایرانی آغاز گردید.
تاثیرات بد آن دوران ھم اینک در زندگی مردم ایران غیر قابل انکار است.
اما از یک سو با طولانی شدن جنگ و وارد آمدن خسارات فراوان، و خارج شدن از حالت طبیعی و تبدیل شدن به یک نسل کشی گسترده که هیچ گونه مرز و ملاحظه اخلاقی، انسانی، حقوقی و غیره...را نمی شناخت و از سوی دیگر تحریم های همه جانبه و شدید بین المللی باعث گردید که آنانی که اینک در پشت پرده سیاستھای بنیادی و استراتژیک نظام ولایت فقیه نقش اساسی ایفا می کنند به بیت خمینی رفته و نھایتا "امام امت" را به پذیرش قطعنامه ۵۹٨ و آتش بس با رژیم بعث عراق و " نوشیدن جام زھر" تشویق کردند.
خمینی در پیام خود در مورد پذیرش قطعنامه اینگونه گفت:
" قبول این مسأله برای من از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم، در شرایط کنونی آنچه موجب این امر شد، تکلیف الهی ام بود. شما میی دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم، اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشته و اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کردهام".
بعدا با ارسال نامه ھاشمی رفسنجانی به صدام و موافقت برای تبادل اسرای جنگ بین ایران و عراق، وضعیت اسف باری را برای بخش زیادی از اپوزسیون ایرانی و کردستانی رژیم جمھوری اسلامی که در عراق مستقر بودند پدید آورد که پیامدھای آن قطعنامه و شرایط بوجود آمده به زمین گیر شدن و تضعیف و حتی از بین رفتن بسیاری از گروھھای کوچک سیاسی منجر گشت و حتی در خارج از کشور ھم با ترور دکتر شاپور بختیار، دکتر قاسملوو، فریدون فرخزاد و غیره...، سایه ترس و وحشت را به مرزھای خارجی ھم وسعت بخشید.
در داخل کشور ھم رژیم با غنیمت شمردن زمان و ھمزمان تصفیه مخالفین خود و گسترش دادن فضای خفقان و زندان و اعدامھای روزمره، سیستم دیکتاتوری ولایت فقیه را چنان محکم نمود که در مخیله کمتر کسی بود که روزی برسد که آخوندھا نفس کشیدن مردم را ھم در کنترل داشته باشند.
با تبلیغات زیاد در آن زمان ھاشمی رفسنجانی در جایگاه قھرمانی قرار گرفت که موجب شکست دشمنان اسلام و امام شده بود، ھمچنانکه اکنون محمد جواد ظریف را "امیر کبیر" عصر جدید معرفی می کنند.
با پایان گرفتن جنگ ٨ ساله، رژیم ولایت فقیه رکود وسیع در اقتصاد و نابسمانی ھای گسترده کشور را علت معلولیتھای معرفی کرد که گریبانگیر خاص و عام مردم این مملکت شده بود.
هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت، بعد از پایان جنگ با شعار "دوران سازندگی" بازسازی اقتصادی یا بھتر بگوییم تأسیس بنگاھھای اختلاسی را آغاز نمود.
در این دوران رفسنجانی و بخش زیادی از مرجعیت تشیع و سپاه پاسدران که خود را پیش قراول و ناجی ایران معرفی می کردند، شروع به چپاول و دزیدیھای وسیعی کردند که ھنوز ھم بعد از ٣۶ از عمر رژیم جمھوری اسلامی ھمچنان ادامه دارد.
رژیم در دوران معروف به "اصلاحات" و در کابینه اول ریاست جمھوری محمد خاتمی، از ترس تولد جنبشھای آزادیخواھی نوین و فراگیر شدن اعتراضات داخلی، با سرکوب و کشتار مخالفین در داخل کشور که به "قتلھای زنجیرهای" مشھور شده است، برای زھر چشم گرفتن از مخالفین خود، شرایط را برای دور دیگری از سرقت ثروت ملی و اختلاسھای کلان اقتصادی مھیا کرد.
با تمام شباھتھا و پارامترھای زمانی و بین المللی می شود گفت که رژیم جمھوری اسلامی این بار ھم بعد از موافقتنامه ھستهای وین و برون رفت از مشکلات متعدد داخلی و خارجی، می کوشد دور تازهای از ارعاب و سرکوبی ھای مخالفین را آغاز کند و چه بسا این شادیھای مردم ایران ھم چندان پایدار نخواھد بود. چرا که ماھیت جمھوری اسلامی و فساد موجود در دستگاه حاکمیت ملایان به گونهای پایهریزی شده است که در سفرهی عظیمی که از پول نفت و به برکت سازش با شیطان بزرگ و قدرتھای جھانی حاصل خواھد شد، با تداوم سیاست قطره چکانی برای تدوام زندگی مردم جامعه، ھرگز درصدد رفع مشکل معیشتی و از آن مھمتر بھتر نمودن وضعیت حقوق بشر و گشودن سرفصلھایی حقوق بشر و مفادی از قانون اساسی که در مورد ملیتھای مختف در ایران و مذاھب و اقلیتھای متفاوت دینی وجود دارد، بر نخواھند آمد.
متاسفانه در شرایطی که ھنوز معلوم نیست سران جمھوری اسلامی با چه حربه و مکانیسم جدیدی می خواھند مشکلات عدیده ملیتھای ایران در داخل کشور را حل و فصل نمایند، در عرصه جھانی موسسه بین المللی تحقیقات صلح استکهلم در سوئد روز سهشنبه ھفته جاری محمد جواد ظریف و جان کری وزرای خارجه ایران و آمریکا را به دلیل نقش آفرینی مثبت در انعقاد توافق تاریخی هستهای ۲۰۱۶ به عنوان نامزد دریافت جایزه صلح نوبل سال معرفی کرد.!!!!
کوتاه سخن اینکه سال خوب از بھارش پیداست، خامنهای رهبر جمهوری اسلامی در جریان دیدار شامگاه شنبه (۲۰تیر-۱۱جولای) تنھا با فاصله زمانی سه روز به پایان یافتن گفتوگوھای کشورھای ۵+۱ در نشست خود با گروهی از دانشجویان حامیاش، برگزاری کنسرتھای موسیقی و "اردوهای مختلط جنسی" در دانشگاهھا را جزو "غلطترین کارها" دانست. وی ھمچنین آمارهای مربوط به افسردگی جوانان ایرانی را "دروغ محض" ، "خباثتآمیز" و "بهانهای برای تجویز آزادیهای مبتذل" خواند.
|