چاه ویل اتمی بازهم هستی جامعه را خواهد بلعید
عظیم هاشمی
•
تجهیزات نیروگاهی و موضوعی به نام انرژی اتمی اکنون در سطح جهان با چالش های مهمی روبرو گردیده است. دولت هایی همچون ژاپن و آلمان در اثر اعتراضات گسترده مردم اجبارا تن به تعطیل کردن نیروگاهها و خارج شدن از مدار انرژی نکبت بار اتمی گرفتند اما متأسفانه در جوامعی مانند ایران نه تنها توده های مردم عکس العملی در این رابطه نشان نمیدهند بلکه در میان تحصیل کردگان وکارشناسان ماشاهد روشنگری در باره نقش تخریبگرانه چنین تکنولوژی نیستیم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۷ تير ۱٣۹۴ -
۱٨ ژوئيه ۲۰۱۵
اطلاعات مختلف از بندو بست هایی که در جریان مذاکرات هسته ای در وین صورت گرفته گویای این است که تلاش رژیم حاکم بر ایران برای ورود به باشگاه اتمی کماکان با صخر ه های ۶ لایه برخورد نموده و به آشکارترین وجه نشان داد تمامی هزینههایی که در مدت چند ین دهه چه در زمان رژیم شاهنشاهی و چه در ۱۵ سال اخیر رژیم اسلامی از جیب مردم ایران و خصوصا طبقه کارگر برای چاه ویل اتمی صزف خرید تکنولوژی، تجهیزات وایجاد نیروگاهها گردیده است نه تنها هیچ نفعی از آن حاصل نشده بلکه از این پس باید هزینههای فراوان دیگری صرف شود تا شاید بتوان چنین چاهی را پر نمود و صد البته اگر هیچ آبی از آن حاصل مردم نشده اما نان بسیاری عاید تراستها ، کارتلها ودلالان جهانی نموده است و از این پس نیز خواهد نمود. این میلیاردها هزینههایی که زیر عنوان تجهیز کشور به انرژی اتمی صورت گرفته از یک سوی فقر و بیکاری گسترده ای در جامعه را دامن زده و از سوی دیگر بسیاری از دولتهای منطقه چون عربستان وامارات و ترکیه هر سال میلیتاریزه تر از قبل شده اند وچند سال است که با هزاران توجیه در عقد قرار دادهای مختلف با کنسرن های بزرگ اتمی فرانسوی، کره ای، آمریکایی، ژاپنی، روسی وغیره در همان راستای رژیم ایران قدم بر میدارند. بند وبست های صورت گرفته در لوزان وسپس در وین حاکی از آن است که حالت متر سک وار بودن ٣۵ ساله جمهوری اسلامی دوباره برای ۱۰ – ۱۵سال آینده مورد تأیید سرمایه داری جهانی قرار گرفته تا تضمینی باشد برای یغما گری آنها وخصوصا آن بخشهایی که در عرصه اتمی و نظامی فعالند.
تجهیزات نیروگاهی و موضوعی به نام انرژی اتمی اکنون در سطح جهان با چالش های مهمی روبرو گردیده است. دولت هایی همچون ژاپن و آلمان در اثر اعتراضات گسترده مردم اجبارا تن به تعطیل کردن نیروگاهها و خارج شدن از مدار انرژی نکبت بار اتمی گرفتند اما متأسفانه در جوامعی مانند ایران نه تنها توده های مردم عکس العملی در این رابطه نشان نمیدهند بلکه در میان تحصیل کردگان وکارشناسان فیزیک، شیمی، محیط زیست، ماشاهد روشنگری در باره نقش تخریبگرانه چنین تکنولوژی نیستیم و حتی اقتصاددانانی که چهار چوبه های مشخص خود را بر اساس نفع اقتصادی پروژه ها تبیین مینمایند سخن زیادی در این رابطه نمیگویند، این عدم واکنش آیا خود نشاندهنده این نیست که آنها نیز بند ناف منافعشان در پیوند با چنین غارتی وصل میباشد و هر کدام بنوعی ذینفع در آن میباشند؟ به این ترتیب آن بخشی که نه تنها هیچ منفعتی ندارد بلکه همواره بطور مستقیم در معرض خطر چنین برنامههایی قرار دارد همانا طبقه کارگر است و در نتیجه بار مسئولیت روشنگری در این زمینه باز هم بر دوش فعالین کارگری باقی میماند چرا که دیگر اقشار نه میخواهند ونه میتوانند بطور پایهای چالشگر چنین موضوعاتی گردند . وقتی کارگران در اعتراضات اجتماعی خود فریاد میزنند «معیشت ، منزلت حق مسلم ماست» یا هنگامی که عنوان می کنند «انرژی هسته ای را رها کن ، فکری بحال ما کن » به درستی بر این موضوع انگشت میگذارند که هر مشکلی در جامعه پیدا شود بهترین راه حل برون رفت، از آن طبقه کارگر است.
نگاهی به موضع گیری اقشار مختلف و جریانات گوناگون چه در داخل حاکمیت یا خارج از آن گویای این است که در این پانزده سال گذشته اغلب آنها همسو با بخش های حاکمیت ضرورت حفظ و ایجاد نیروگاههای اتمی را تأیید کردهاند و در بهترین حالت خواسته اند رژیم را از خر شیطان دست یابی به سلاح اتمی پایین بیاورند ولی همواره خواهان این بودهاند تا افسار قاطر خدایی نیروگاهها در دستان رژیم باقی بماند و آن را به عنوان حق مسلمی در هر کوی وبرزن جار زدهاند، این باصطلاح فر هیختگانی که بسیاری از آنها چنان تبختر ی نشان میدهند وخود را پیشرو یکتا نظریات مطرح شده تلقی میکنند هرگز نمیتوانند خواستها و فریادهای کارگران را بشنوند، اما اگر حرفی از طرف جریانات رانده شده حکومتی همچون سبز و یا دوخردادی وبنفش های کلید ساز زده شود با گوش جان شنیده و دودستی پذیرای آنند .
اگر چه اکنون ماشاهد زمزمه هایی از درون برخی محافل بر علیه برنامه اتمی رژیم هستیم ولی بازهم تنها جنبه اصلی اعتراض ، روی غیر اقتصادی بودن آن متمرکز است و میتوان گفت هنوز جریاناتی که خود را مدافع محیط زیست و مدافع انسانها میدانند وارد این کارزار نشدهاند والبته تا زمانی که جریانات کارگری وارد عرصه گسترده مبارزه نشوند چنین اتفاق سرنوشت سازی هم عملی نخواهد شد. این که با پسمانده ها باید چکار کرد، این که تشعشعات رادیو اکتیو نیروگاهها چه آثار مخربی دارد، این که چند صد قرن طول میکشد تا یک عنصر رادیو اکتیو به نیم عمر خود برسد ( یک اورانیوم ۲٣٨ حدود ۵ میلیاردسال ویک اورانیوم ۲٣۵ حدود ۷۰۰ میلیون سال زمان لازم دارد تا به نیمه عمر خود برسد !)، اینکه چه تأثیرات مخربی بر آب وخاک مناطق مختلف و خصوصا زمینهای مجاور نیروگاهها گذاشته میشود، اینکه امکان تکرار فجایع مختلفی که در چرنوبیل اوکراین، آمریکا و فوکو شیمای ژاپن اتفاق افتاد وجود خواهد داشت ،اینکه ظروف محافظت کننده پسماند ه ها در بسیاری مناطق از جمله آلمان وفرانسه (که هم از نظر توان مالی و هم از نظر تکنولوژی بسیار برتر از ایران قرار دارند) دچار مشکلات عدیده ای شدهاند و در برخی مناطق از جمله در استان بایرن آلمان آبهای زیر زمینی آلوده شدهاند و دهها مورد دیگر از جمله اموری است که اسناد ومدارک بیشماری از آنها وجود دارد اما متأسفانه طبقه کارگر به آنها دسترسی چندانی ندارد. نمیتوان گفت دانشگاه رفته ها به اطلاعات و اسناد دسترسی نداشته باشند، اما سکوت آنها بالاخص کسانی که بر زبانهای دیگر تسلط دارند موضوعی است که باید گفت تاریخ اجتماعی ایران جز صفحهای سیاه چیز دیگری نصیبشان نخواهد کرد. اگر چه برخی همانند عشایری ها ، رئیس داناها ، ملکی ها وجود دارند که خود را به این فراموشی نیالوده اند و میدانند اگر توانسته اند در سی بخوانند و مدرکی اخذ نمایند تنها به خاطر سعی وتلاش خود شان نبوده بلکه مهمتر ، آن است که از قٍبَل ارزش اضافه تولید شده توسط خواهران، برادران، پدران ومادران کارگر شان بوده که بستری فراهم شده تا محلی به نام دانشگاه به وجود بیاید و آنها دارای یک موقعیتی در جامعه بشوند ودر نتیجه چنین انسانهای شریفی هرجا که توانسته اند ،فریاد بر آوردهاند ودر کنار مردم قرار گرفته وبه روشنگری وافشاگری پرداخته اند. واقعیت این است که اگر مبارزات اجتماعی اوج گیرد بسیاری از این تحصیل کرده ها راه واقعی زندگی را خواهند یافت و در کنار مردم قرا ر میگیرند اما آن خطوط تابناکی که در صفحات تاریخ درج میشود از آن کسانی خواهد بود که در زمان تنگناها، فشارها وتعقیب های حکومتی یعنی در تند پیچ ها بازهم در کنار مردم قرار داشتهاند و از زندان وشکنجه و اخراج و هزاران تهمت و فشار هراسی بدل راه ندادهاند و به روشنگری پرداخته اند
حاکمیت در عرض این ۱۵ سال گذشته برای حفظ خود وانحراف در مبارزات اجتماعی جامعه، قاطر اتمی را بجلو صحنه آورد وبر آن سوارشد و در صدد بود شاید بتواند خیز بردارد و بر خر شیطان بمب اتمی نیز سوار شود. نتیجه چنین اقدامها این بود که جامعه با فلاکت و قحطی بیش از حدی روبرو شده و ماشین کشتار جوانان گستردهتر از قبل گردیده است، اما اگر اکنون تصور کنیم بند وبست های وین - لوزان میتواند تا ثیری در بی حقوقی مطلقی که رژیم بر کارگران مستولی نموده است ایجاد کند کاملاً به بیراهه رفتهایم، آنچه میتواند وضعیت کنونی را تغییر داده و موقعیتی را ایجاد کند که خطر فقر وفلاکت و زندانی نمودن و کشتارهر روزه کمتر شود همانا به میدان آمدن طبقه کارگر با خواست نابودی یا مسدود کردن تمامی چاههای ویل نیروگاههای اتمی است؛ چرا که هیچ آبی از آن حاصل نخواهد شد وفقط برای دلالان وکنسرن ها ی جهانی نان آور است . برای تحقیقات دانشگاهی و موضوعات پزشکی وکشاورزی هم شواهد گویای این است که همان نیروگاه مستقر در تهران میتواند کافی باشد.
پس از لوزان شاهد تعمیق شکافها ی رژیم سرمایه داری حاکم بر ایران در مورد اجرای منویات ولی فقیه و نظامی- اطلاعاتی ها بودیم اما به نظر میرسد اکنون آن چند پاره گی تحت الشعاع توافق وین موقتاً کمی به حاشیه رانده شده است. در شرایط فعلی این امکان وجود دارد تا مردم از این وضعیت فراتربروند و کلیت چنین پروژه هایی را به چالش بکشند و با اقدامات خود شرایطی فراهم سازند که رژیم نتواند به نام حفظ نیروگاههایش یا تامین خواست قدرتهای مخوف جهانی مبنی برخنثی سازی ۱۰۰۰۰کیلوگرم اورانیم ذخیره نیروگاه اراک، ایجاد انبارها برای حفظ سانتریفیوژها ی غیر فعال، رفت و آمدهای هیاتها وکارشناسان باصلاح راستی آزمایی و صدها مورددیگر بازهم هزینههای کمر شکنی بر کارگران تحمیل کند. اکنون میتوان چنان حرکت نمود تا در تاریخ مبارزات مردم ایران و منطقه نقطه عطفی مهم رقم بخورد، چنانچه کارگران با مبارزات خود بتوانند موقعیتی به وجود آورند که رژیم چارهای به جز عقب نشینی وخاموش کردن نیروگاهها را نداشته باشد. چنین حرکتی باعث خواهد شد تا هم از خطر افزایش حضور نظامی امپریالیستها در منطقه به حد بسیار زیادی کاسته شود و هم اینکه الگویی به وجود خواهد آمد برای کل منطقه. تحت تاثیر آن مجوز ورود دولتها ی مرتجع و دیکتاتوری به باشگاه اتمی باطل میگردد و حاکمان اسرائیل نیز جرأت تهاجم به ایران نداشته و نه تنها اجبارا چنین خوابی را از سر بیرون خواهند نمود بلکه این عقب نشینی حاکمیت، موجب تقویت نیروهای مترقی درون اسرائیل میشود و در نتیجه بخش وسیعتری از مردم وخصوصا طبقه کارگر اسراییل برای خاورمیانه ای عاری از سلاحهای اتمی ( که گفته میشود اسرائیل خود را به آن مجهز نموده است ) گامهایی اساسی و گسترده برخواهند داشت.
قدر مسلم این است که اقدام در جهت عقب راندن رژیم از حفظ نیروگاهها نمیتواند جایگزین خواست سرنگونی رژیم باشد وچه بسا به دلایل مختلف حتی ممکن است منجر به ماندگاری طولانی تر ررژیم هم گردد ( چرا که به طور مثال لغو تحریم ها و آزاد شدن حدود ۱۰۰ میلیارد دلار پولهای بلوکه شده میتواند کمک کننده موثری برای حکومت بشود ). ولی به خاطر اینکه نه حاکمیت ونه دول امپریالیستی نمیتوانند از چیزی بنام حق مسلم یا بمب اتمی سنگری بسازند برای توطئه های گوناگون علیه نیروهای مترقی وکارگری ، در نتیجه مبارزه در چنان ریلی قرارمی گیرد که بی هیچ ترسی از تهاجم خارجی ابتکار عمل در دست آن بخش هایی قرار خواهد گرفت که هیچ منافعی در بند وبست با نیروهای حکومتی و یامحافل و جریانات سرمایه داری جهانی ندارند و تنها بر خود اتکا ء دارند و حتی اگر مبارزه سالها طول بکشد باز هم دست رد بر سینه آن مبلغین و اشاعه دهندگانی خواهند زدکه با ترفندها واقدامات مختلف در صدند مردم استقلال در مبارزه را بفراموشی سپارند تا آنها بتوانند نیروهای رژیم کنونی را حفط نموده یا راه برای جریانات امپریالیستی باز نمایند. قدر مسلم این راه دشواری است اما با حرکت میتوان بر مشکلات فایق آمد وگرنه دشواری بجای خود باقی خواهد ماند . در وضعیت فعلی با مبارزه بر سر این خواست مشخص میتوان کاری نمود تا چند پاره گی رژیم و محافل امپریالیستی که پس از لوزان تشدید یافته بود و اکنون ظاهرا کمتر شد ه است عمیقتر از گذشته گردد، در اینصورت میتوان ضرورت نابودی انرژی اتمی را با صدایی رسا تر عنوان نمود و همه انسانهایی که در اقصی نقاط جهان از فرانسه تا ژاپن واز مسکو تا واشنگتن خواهان خاموش نمودن نیروگاهها هستند در کنار مبارزات مردمی در ایران قرار خواهند گرفت و در نتیجه امکان عقب نشینی رژیم بیشتر خواهد شد و مردم ایران خصوصا طبقه کارگر هزینههای کمتری پرداخت خواهند نمود. چنانچه وضعیت فعلی به موقعیتی فرا رود که در آن استثمار شدگان جامعه بدون توهم به جریانات و محافل مختلف سرمایه داری وتنها با تکیه کامل بر نیروی خود ، برای رسیدن به منزلت وحقوق انسانی خویش حرکت نمایند میتوان گفت جامعه نیز راهی برای خلاصی از بلعیده شدن بوسیله این چاه ویل اتمی پیدا خواهد نمود.
|