یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سیاستهای راهبردی باخت- باخت
در حاشیه پیمان نامه وین


پرویز دستمالچی


• عده ای می گویند با"پیمان نامه وین"سایه شوم جنگ از سر ایران برداشته شده است، اینها توجه ندارند که ایران عملا درگیر چهار جنگ"نیابتی"در منطقه می باشد که باتلاقی شوم برای تمامیت ارضی ما و وحدت ملی ایرانیان است که از آنها نیز احتمالا با پرداخت هزینه هایی بسیار سنگین شاید بتوان بیرون آمد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲٨ تير ۱٣۹۴ -  ۱۹ ژوئيه ۲۰۱۵


جمهوری اسلامی ایران، به شکرانه رهبرانی بی سواد و کم- یا بی خرد، استاد سیاستهای راهبردی (استراتژیک) باخت- باخت است، چه در درون و چه در بیرون. آنها اشغال سفارت آمریکا و سپس گروگانگیری را (بر خلاف تمام مقررات و تعهدات بیناملل) آنقدر ادامه دادند تا سرانجام با خواری و خفت عقب نشستند. پس از آن، جنگ با عراق را که می توانستند پس از آزادی خرمشهر و با دریافت تمام خسارت به پایان رسانند، با خیالپردازیهای کودکانه "راه قدس از کربلا" آنقدر ادامه دادند تا سرانجام "امام" مجبور به نوشیدن جام زهر شد، یعنی شکست و تسلیم ایران، با بیش از ۱۰۰۰ میلیارد دلار (بنابر اعترافات خودشان) خسارت انسانی، مادی و معنوی و بر جای گزاردن دهها هزار معلول جنگی، بدون آنکه بتوانند(بازهم بنابر اظهارات مقامات ارشد نظام) حتی بخشی اندک و ناچیز از خسارات وارده را از دشمن پیشین دریافت کنند. و امروز"توافق وین" را به عنوان یک پیروزی "ملی" جشن می گیرند، که هیچ نیست مگر اعتراف به شکست سیاستهای هسته ای نظام در بیست سال گذشته، پس از هزینه چند سد میلیاردی به حساب ملت، و پرکردن جیبهای خود، و پس از خسارتهای ویرانگر به اقتصاد ایران در اثر تحریمها، و به انزوای مطلق کشاندن ایران در سطح منطقه و جهان و بی آبرو کردن کشور.
اشتباه نشود، درست است، جلوی ضرر بیشتر را گرفته اند. اما سخن بر سر این موضوع نیست، بل در این است که حکومتگران و در راس آنها "ولی امر" مسئولان اصلی سیاستی هستند که خسارتهای سنگین به جامعه و موقعیت ایران زده است و امروز با "نرمش قهرمانانه" و پیمان نامه وین عملا خط بطلان بر روی تمام آن چیزی کشیدند که تا همین دو سال پیش آن را"حق ملی" ما قلمداد می کردند که به هیچ وجه نباید از آن کوتاه آمد و امروز خود آمده اند. سیاستهای "اتمی" نادرستی که از همان ابتداء مورد مخالفت بخشی از اپوزیسیون دمکرات و ملی ایران بود. زیرا، برنامه هسته ای ج.ا. نه از جنبه سیاسی، نه از جنبه اقتصادی و نه حتی از جنبه تامین انرژی هیچگونه توجیه عاقلانه نداشت. هیاهو بود تا با تحمیق درون و بیرون "بمب اتم" بسازند.
سیاستهای هسته ای ج.ا.ا. نه توانست "بمبی" را که در پی آن بود بسازد، نه موفق شد حتی بخشی اندک از انرژی کشور را تامین کند و نه کاری را کرد که حداقل توجیه اقتصادی داشته باشد. سراسر ضرر و خسارت در تمام زمینه ها. و سرانجام، پس از تسلیم در برابر جامعه جهانی، پیمان نامه ای را امضاء کردند که تا حد خیانت به استقلال کشور پیش می رود.
اینگونه بی خردیها و توهمات اسلامی- ایدئولوژیک از همان ابتدای پایه گذاری ج.ا.(ولایت فقیه)همواره گریبانگیر حکومت ملایان بوده است و هنوز هم هست، در تمام زمینه ها. آنها سیاستهای "اسلامی" بانکداری و اقتصادی خود را آنقدر ادامه دادند تا هر دو را به بن بست رساندند و سپس اکنون، با پرداخت هزینه های بسیار سنگین که نظام بانکداری ایران را ویران کرد، بهره های ۲۵% می پردازند و به روی خود نمی آورند که گویا "ربه"، بنابر قرآن حرام، بوده است. در هر رابطه ای عملا چنین شد وهنوز نیز می شود، زیرا "اسلام" آنها تنها در خدمت قدرت و انباشت ثروت است و همه چیز به تناسب روز و نیاز توجیه"اسلامی" میشود، از قتل دگراندیشان تا خیانت به ملت و منافع ملی.
در قتل های زنجیره ای درون، و کشتار دگراندیشان در بیرون نیز چنین شد. آنقدر کشتند تا سرانجام کاسه صبر همه به سر آمد و آنگاه مجبور به عقب نشینی شدند، با آبرو ریزی کامل در درون، و صدور احکام سنکین جنایت در قتلها در بیرون، و صدور احکام پیگردهای قانونی برای برخی از سران و رهبران نظام. در سیاست صدور انقلاب اسلامی به دنیا فعلا همین بس که درگیر چهار جنگ نیابتی در منطقه هستند(عراق، سوریه، لبنان و یمن) که در عراق و سوریه بازی را تقریبا کامل باخته اند و در لبنان و یمن نیز خواهند باخت، با هزینه هایی بسیار گزاف برای ملت ایران.
اینک سیاست "هسته" ای نظام، پس از حدود بیست سال تلاش برای دست یازی به بمب اتمی، با هزینه کردن رقمی میان ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیارد دلار(شاید هم به مراتب بیشتر) از جیب ملت، و دشمن تراشی همه جانبه بین المللی برای ملت ایران، به اضافه انزوای سیاسی کشور، و تحریمهای همه جانبه سخت و کمر شکنی که عملا تمام چرخهای اقتصاد کشور را از حرکت باز داشت، شکستی همه جانبه، سخت، و تحقیر آمیز خورده است. یعنی ما اکنون با "پیمان وین" در جایی ایستاده ایم که حدود بیست سال پیش بودیم، البته با هزینه های سنگین برای یک ملت. "امام" برای شکست در سیاستهای جنگی اش جام زهر نوشید، اینها برای شکست در سیاستهای اتمی خود جشن می گیرند، باخت کامل را پیروزی جلوه می دهند.
گروه کشورهای۱+۵ می گویند پیمان وین"دست آوردی تاریخی"است. راست می گویند، زیر از نگاه منافع آنها دستاوردی تاریخی است. چه دادند و چه گرفتند؟ همه چیز گرفتند و هیچ ندادند، مگر بعضا لغو و بعضا تعلیق تحریمهایی که خود بر قرار کرده بودند و ج.ا. آنها را "ورق پاره" می دانست. اما "پیمان نامه وین" برای جمهوری اسلامی نیز یک دستاورد تاریخی بود، دستاوردی بی نظیر در خیانت به منافع ملی. در این پیمان نامه ایران به "چیزی" دست می یابد که ابتداء همه را داشت و با سیاستهای بی خردانه حاکمان از دست داد. می توانست آن سیاستها را نکند، تا اصولا نیازی به این پیمان نامه نباشد.
یکی با چکش بر سر خود می کوبید، گفتند چرا چنین می کنی؟ پاسخ داد شما نمی دانید که نزدن آن چه لذتی دارد. تفاوت در این است که ملایان با "چکش" نه بر سر خود، که بر سر ملت و منافع ملی زدند. پیمان نامه وین، همان توافقنامه ژنو است، چه دادند و چه گرفتند؟
• ایران برای رسیدن به کل خواسته های خود (بازگشت به وضعیت بیست سال پیش، پیش از تحریمها)، در تناسب با هر مورد، باید حدود ۱۰ تا ۲۵ سال صبر کند
• بازرسی تمام تاسیسات به مدت ۲۵ سال، در هر زمان و در هر جا که مشکوک تشخیص داده شود، تاسیسات نظامی و غیر نظامی
• کاهش تعداد سانتریفیوژها از حدود ۲۰۰۰۰ به ۶۰۱۴
• ۵۰۰۰ از سانتریفیوژ ها باید در نطنز باشد، و به جز نطنز در هیچ تاسیساتی حق غنی سازی اورانیوم وجود نخواهد داشت، از جمله در فردو که عملا تعطیل می شود
• غنی سازی در سطح ۶/۳ درصد خواهد بود
• ذخایر اورانیوم غنی شده بالای ۶/۳ یا باید از کشور خارج شود(فروش یا انتقال) یا از غلظت آنها دوباره کاسته شود و حداکثر ۳۰۰ کیلوگرم از آن می تواند در اختیار ج.ا.ا. بماند.
• تمام موسسات و نهادهایی که در رابطه با استخراج یا غنی سازی اورانیم باشند، تحت نظارت و کنترل دایمی خواهند بود
• تاسیسات آب سنگین اراک برای تولید پلوتونیوم بازسازی می شود تا ج.ا.ا. نتواند پلوتونیوم مورد نیاز برای بمب اتمی را تولید کند
• سرمایه گذاری بسیار سنگین به مبلغ ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیارد دلار(شاید هم به مراتب بیشتر) در مدت بیست سال همگی از میان می روند
• ده سال تحریم و انزوای اقتصادی، بانکی، مالی و سیاسی، و به ورشکستگی کشاندن کشور، به همراه فقر بدبختی برای میلیونها نفر، برای هیچ
• ایران اجازه ساخت موشکهای دوربرد و هرگونه موشکی که توانایی حمل کلاهک اتمی را داشته باشد، نخواهد داشت
• پیمان نامه نه براساس اعتماد، که بر اساس کنترل و راستی آزمایی خواهد بود تا ج.ا. نتواند "کلک" بزند
• لغو یا تعلیق تحریمها گام به گام و پس از اجرای تعهدات از سوی ج.ا. خواهد بود
• و...
آنچه ج.ا. در پیمان نامه"گرفت"(ابتداء همه را داشت و با سیاستهای نادرست خود از دست داد)، بعضا لغو، بعضا تعلیق و بعضا ادامه تحریمها است. اگر ج.ا. به تعهدات خود عمل نکند، تحریمها ظرف ۶۵ روز دوباره برقرار خواهند شد. به علاوه، تحریمها(به عنوان نمونه) شامل موارد مربوط به سیاستهای تروریسم پروری ج.ا. یا موارد مربوط به نقض حقوق بشر نمی شوند. یا قرارداد وین در برگیرنده تاسیسات"پارچین"(امور نظامی) نیستا و برای آن اقداماتی جدا انجام خواهد گرفت. پیمان نامه وین نشان می دهد که:
• برخلاف تمام ادعاهای ملایان که گویا با آمریکای جهان خوار به گفتگو و مذاکره نخواهند نشست، نه تنها با آنها گفتگو و مذاکره کردند، بل تمام شرایط آنها را نیز پذیرفته اند
• پیمان نامه وین نشان می دهد که آمریکا و دوستانش، برخلاف تمام ادعا و تبلیغات دروغین ملایان، می توانند خیلی"غلط ها" بکنند و عملا همه چیز را به ولایت فقیهیان "دیکته" کرده اند. توافقی که در آن همه چیز داده شود و هیچ چیز گرفته نشود، مگر بازگشت"قهرمانانه" به موقعیت پانزده سال پیش، یعنی تسلیم محض شدن
• پیمان نامه وین نشان می دهد که سیاست تقابل و دشمن تراشی ۳۷ ساله ج.ا. با "غرب" نادرست است و باید از سیاستهای "ایدئولوژیک- اسلامی" دست کشید و راه دوستی و همکاری با ملل دنیا را در پیش گرفت، از جمله با اسرائیل را. تقریبا تمام سیاستهای "راهبردی" ج.ا. با شکست روبرو بوده است و در آینده نیز این روند ادامه خواهد داشت. نگاه کنید به موضوع اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری، به تروریسم جهانی و صدور انقلاب اسلامی، به جنگ هشت ساله با عراق و سرمایه گذاریهای اسلامی- شیعه در افغانستان، عراق، سوریه یا فلسطین و لبنان، و اکنون در یمن و بحرین و...
عده ای می گویند با"پیمان نامه وین"سایه شوم جنگ از سر ایران برداشته شده است، اینها توجه ندارند که ایران عملا درگیر چهار جنگ"نیابتی"در منطقه می باشد که باتلاقی شوم برای تمامیت ارضی ما و وحدت ملی ایرانیان است که از آنها نیز احتمالا با پرداخت هزینه هایی بسیار سنگین شاید بتوان بیرون آمد. و اسرائیل ("دشمن اصلی" که گویا باید نابود شود) می گوید مفاد پیمان نامه وین را نمی پذیرد و مستقلا اقدامات لازم را انجام خواهد داد، که می تواند نظامی هم باشد. و داعش بارها اعلام کرده است که اگر قرار باشد در عراق و سوریه یا ... با ج.ا. نبرد دینی- مذهبی کند، چرا در آنجا، جنگ را به درون ایران منتقل خواهد کرد. و فرمانده مرزبانی ایران همین دوهفته پیش اعلام داشت که چندین گروه را که قصد داشته اند در شهرهای مهم ایران بمب گذاری کنند، خنثی و سرکوب کرده است.
توجه شود کسانی که ایران را به این روز انداختند و باز هم خواهند انداخت، هنوز بر سر کاراند، احمدی نژاد یک کارگزار برای سیاستی ویژه بود، که آمد و رفت. با پیمان نامه وین، چنین به نظر می آید که ماموریت روحانی و دولت او نیز دارد به پایان کارش نزدیک می شود.
ایران کشوری بزرگ با ملتی با سابقه فرهنگی حدود پنج هزار ساله است که باید در منطقه نقش تاریخی خود را بازی کند. پرسش راهبردی این است: با- یا بدون"غرب"( عمدتا آمریکا). بدون آمریکا (و متحدان بویژه اروپایی اش) نمی شود. زیرا، یکم، اروپا در نهایت یار و یاور آمریکا است و هر دو یار و یاور اسرائیل. و دوم، دور تا دور ایران دوستان آمریکا نشسته اند، دوستانی که عمدتا سنی مذهب اند و آمریکا هر زمان که لازم باشد، می تواند، برای خنثی کردن قدرت نظامی ایران، سلاحی برتر و بهتر در اختیار دوستانش قرار دهد(که تاکنون داده است) و از این راه تمام سرمایه گذاریهای تسلیحاتی ایران با یک اقدام ساده از میان برده می شود و به این ترتیب ایران در رقابت تسلیحاتی با کشورهای منطقه به "بازی"کشانده می شود( کشانده شده است) که بازنده(استراتژیک) خواهد بود. زیرا ایران نه توان تکنیکی و نه سرمایه لازم و نه زیربنای اقتصادی-علمی لازم برای چنین رقابتی(عملا با آمریکا) را ندارد.

باخت مفتضحانه "سیاست اتمی" ج.ا.ا. یک نمونه کوچک آن است. یعنی آنجا که یاران منطقه ای آمریکا نمی توانستند عمل کنند، خود او وارد صحنه شد و حریف را خلع سلاح و بی آبرو نمود. ج.ا.ا. حداکثر پس از حمله آمریکا به عراق متوجه شد که برای ایستادگی در برابر آمریکا و یاران منطقه ای اش، نیازمند بمب اتمی است. زیرا دید، ارتشی را که او در مدت هشت سال نتوانست از پای درآورد، آمریکا در مدت سه هفته به عمرش پایان داد. پس، مصمم به ساخت "بمب" اتمی و موشکهای دور بردی شد که توان حمل کلاهک اتمی داشته باشند تا از این راه بتواند بالقوه در برابر آمریکا و هم پیمانان جهانی و منطقه ای او ایستادگی کند تا(شاید) از این راه موفق شود، به عنوان قدرت بزرگ منطقه، به خواسته های خود(بیش از همه حفظ حکومت ملایان) برسد، که با پیمان نامه وین نشد. مذاکرات ژنو، "نرمش قهرمانانه" و "تفاهم نامه لوزان"و سرانجام پیمان نامه وین نشان دادند که ج.ا.ا. تسلیم محض شده و شکستی استراتژیک خورده است، به بهای هزینه ای بسیار سنگین برای ملت ایران. تفاهم نامه لوزان آنچنان بود که حتی رئیس سازمان سیا از آنهمه امتیازاتی که ج.ا.ا داده بود، تعجب کرد.
اما هنوز از پیمان نامه وین اندکی نگذشته است که رهبر مذهبی- سیاسی نظام، ولی امر، در خطبه روز شنبه(۲۷ تیر در تهران، به مناسبت عید فطر) اعلام می دارد توافق وین تغییری در سیاستهای ج.ا.ا. نسبت به "استکبار جهانی"، آمریکا نخواهد داد و سیاستهای منطقه ای ج.ا. در سوریه، بحرین، لبنان، فلسطین، عراق و... همچنان ادامه خواهند یافت. تا کی؟ تا زمانی که(بنابر تجربه ۳۷ ساله) برای چندمین بار یا جام زهر سربکشنده یا "نرمش قهرمامانه" به همراه یک قرارداد ننگین دیگر امضاء شود. خسارت و هزینه ها را چه کسی باید بپردازد، البته ملت ایران. و"سودش" به جیب چه کسانی خواهد رفت، البته به جیب حکومتگران معمم و مکلا ی پیرو ولایت فقیه.
واقعیتهای مربوط به جغرافیای سیاسی جهان و منطقه این چنین است که ایران بدون هم پیمانی راهبردی با دو نیرو، آمریکا(اصولا "غرب") درسطح جهانی، و اسرائیل در منطقه، نه می تواند و نه خواهند گذاشت، قدرت منطقه ای شود. ایران برای ایفای نقش خویش به عنوان یکی از کهن ترین ملل منطقه، نه در دشمنی با "شیطان بزرگ و کوچک" می تواند قدرت مسلط منطقه شود و نه با حکومت دینی- مذهبی شیعه. کشورهای دور تا دور ایران و منطقه عمدتا سنی اند و رهبری یا هژمونی یک حکومت شیعه را نخواهند پذیرفت. هیچ کشور سنی مذهبی نه تنها حکومت ملایان ایران را قبول ندارد، بل دشمن آن است، از جمله بنابر دلایل و اختلافات دینی- مذهبی که ریشه تقریبا هزار و چهارسد ساله دارند. اختلاف میان این دو جریان اسلامی بسیار قوی تر از آن است که حکومتهایش بتوانند از آن چشم پوشی کنند. ایران تنها با یک حکومت غیر دینی- مذهبی، با نظامی دمکراتیک، در دوستی و هم پیمانی با دنیای باز و مدرن، می تواند نقش تاریخی خود در منطقه و جهان را بازی کند.

تماس با نویسنده: Dastmalchip@gmail.com 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست