یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲ آذر ۱٣٨۵ -  ۲٣ نوامبر ۲۰۰۶


فرصتی دیگر برای ایران و تأمین امنیت منطقه
آیا مذاکره آمریکا با ایران یک امتیاز است
تناقضات درونی پوپولیسم و نمونه بارزی از حکومت پوپولیستی
جذب و هدایت آراء سرگردان رمز پیروزی در انتخابات
مخالفت علنی چهره های اصولگرا با اتهامات بی پایه علیه گرایش های مختلف، ضرورت دارد
تراز مالی کامیاب بانک های خصوصی

• روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان: آیا این مذاکره یک امتیاز است؟ نوشته است:
بوش تنها مانده، آمریکا بایستی خود را از باتلاق عراق خارج کند. عراق به جهنمی برای ارتش آمریکا تبدیل شده، حمله نظامی به ایران هیچ شانس موفقیتی ندارد، آمریکا باید از نفوذ روزافزون ایران در منطقه برای حل مشکلاتش در عراق استفاده کند. باید با ایران مذاکره شود. تلاش برای تحریم ایران راه به جائی نخواهد برد.
این جملات و تحلیل های مشابه آن هر روزه عینا از زبان مقامات سیاسی و رسانه های شرق و غرب و حتی آمریکا شنیده می شود. بی آنکه درصدد ارزیابی و بحث در محتوای این جملات باشیم یک جمع بندی روشن را می توان از این مقولات عرضه کرد و آن اینکه کشتی سیاستهای خاورمیانه ای آمریکا به گل نشسته و بوش کوچک با توسل به سیاستهای جنون آمیزش لطمه های حیثیتی عظیمی را به آمریکا وارد کرده است. در چنین شرایطی خانم رایس وزیر خارجه آمریکا مرتبا به تکرار یک جمله پرداخته و می گوید: به شرط تعلیق غنی سازی در ایران وی حاضر است با ایران مذاکره کند و حتی شخصا به ایران سفر نماید!
این در حالیست که طیف وسیعی از منتقدین سیاست خارجی بوش وحتی نزدیکترین مشاورین کاخ سفید و از جمله هنری کیسینجر به بوش و دستیارانش توصیه می کنند که به مذاکره با ایران بیندیشد و برای خروج آمریکا از بحران عراق از ایران کمک بگیرد. معنی این توصیه ها آنست که واشنگتن در بحران عراق بشدت گرفتار شده و راهکار خروج از بحران عراق آنست که از نفوذ معنوی ایران برای خروج از این بحران استفاده کند.
البته این حرف تازه ای نیست و در طول دو سال اخیر همین مطلب بارها توسط زمامداران آمریکا مطرح شده است. کار به جائی رسید که خانم رایس به زلمی خلیل زاد ماموریت داد با طرفهای ایرانی مذاکره کند و فقط درباره مسائل عراق به رایزنی بپردازد. حتی زمان دیدارها نیز اعلام شد و بنظر می رسید که همه چیز دراین مسیر به پیش می رود لکن واشنگتن سعی کرد از همین آخرین فرصت ها نیز سوءاستفاده کند وچنین وانمود سازد که گویا شروع رایزنی با ایران درباره مسائل عراق هم امتیازی برای ایران است !
البته جمهوری اسلامی ایران با سعه صدر اعلام داشت که از هرگونه تلاش برای کاستن آلام و سختی وارده به مردم عراق استقبال می کند و اگر این رایزنیها باعث مهار بحران عراق شود از انجام آن ابائی ندارد. اما واشنگتن در فکر سوءاستفاده های تبلیغاتی بود و هر چه بیشتر در این زمینه تلاش کرد کمتر نتیجه گرفت.
واشنگتن بطور همزمان سعی کرده از تمامی فرصت ها و از همه اهرمها برای اعمال فشار علیه ایران بهره گیری کند اما تعجب و حیرت همگان از اینست که هر تلاش جدید واشنگتن به رسوائی تازه تری برای بوش و دستیارانش مبدل می شود. بوش حتی در آخرین ساعات قبل از برگزاری انتخابات اخیر از رفتار جنون آمیز ارتش آمریکا در عراق حمایت می کرد وآن را جنگ علیه تروریست ها می نامید. ولی پس از اعلام شکست در انتخابات اعتراف کرد که ناکامی در عراق باعث سرخوردگی مردم آمریکا وپشت کردن به جمهوریخواهان شده است.
تا اینجای قضیه کاملا روشن است که آمریکا در بحران عراق دچار سردرگمی شده و در تدارک راه خروج از بحران است ولی خانم رایس امیدوار است که حتی استمداد از ایران برای کمک به آمریکا در عراق را هم یک امتیاز برای ایران معرفی کند و چنین وانمود سازد که گویا با استمداد از ایران درواقع یک امتیاز به ایران داده است.
البته این مسئله جای بحث دارد که چرا ما بایستی در مقطع کنونی با آگاهی از درماندگی و ناتوانی آمریکا در عراق سعی کنیم تا به آمریکا برای رهائی واشنگتن از بحران عراق کمک کنیم وحال آنکه می دانیم حتی همین حالا هم آمریکا برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران اگر مطمئن باشد که موفقیتی عایدش می شود وسوسه خواهد شد؟ پاسخهای متفاوتی می توان به این سوال داد اما در اینجا سوالات جدی تری مطرح است و آن اینکه:
۱ـ آیا آمریکا حسن نیت دارد و در صورت اقدام مثبت جمهوری اسلامی ایران برای کمک به حل بحران عراق آیا واشنگتن در فکر سوءاستفاده برنخواهد آمد؟
۲ـ در طول سالهای اخیر همواره شاهد نفوذ روزافزون معنوی ایران در عراق بوده ایم و آیا واشنگتن از این فرصت برای انتقام جوئی از ایران و درگیر ساختن ما با مسائل ناخواسته در فضای بحرانی عراق بهره گیری نخواهد کرد؟…
درخواست امروز آمریکا یک انتخاب صادقانه و از روی حسن نیت نیست بلکه یک تصمیم از روی ناکامی و استیصال است که می تواند هر لحظه با تغییر شرایط اهداف دیگری را دنبال کند. چه بسا که هدف آن باشد که ما را در بحران عراق سرگرم و درگیر سازند ومسئولیت تجزیه و پاره پاره شدن عراق و تبدیل شدن آن به ٣ کشور را به گردن ما بیندازند.
در اینصورت آمریکا با درخواست کمک از ایران و مذاکره سعی دارد به اهدافی برسد که تا امروز به توسل به دشمنی و کینه توزی قادر به تحقق آن نبوده و هیچ امیدی به موفقیت طرحهایش نداشت و حتی همین تلاش برای انتقام جوئی را به حساب یک امتیاز خواهد گذاشت !

• فرصت دیگری فراهم نشده است
روزنامه اعتمادملی در یکی از مقالات خود با عنوان: … و اینک فرصتی دیگر نوشته است:
پیروزی حزب دموکرات در کنگره (مجلس نمایندگان و سنا) به معنی رد سیاست های اجرایی از سوی جمهوریخواهان در سال های اخیر است. جورج بوش با وعده تقویت هنجارهای مذهبی و تامین امنیت دور دوم ریاست جمهوری را آغاز کرد. او که صدور دموکراسی با استفاده از نیروی نظامی را دنبال می کرد، اینک ناکارآمدی خود را کاملا آشکار ساخته است. به هر حال برای مردم آمریکا شعارهای دموکرات ها برای کاهش فشار بر مالیات دهندگان آمریکایی، ارتقای آموزش و بهداشت و توجه به خانه در برابر ماجراجویی های نومحافظه کاران در خاورمیانه از مطلوبیت بیشتری برخوردار شده است. تاکید شدید جمهوریخواهان بر امنیت و نظامی گری برای مردم آمریکا نارضایتی های شدیدی را به همراه آورده که در مداخله دولت و نهادهای امنیتی در زندگی خصوصی مردم نیز بازتاب یافته است. فسادهای گوناگون مقامات اجرایی و نمایندگان جمهوریخواه بر دامنه نارضایتی ها افزود. هزینه ٣۴۲ میلیارد دلاری جنگ عراق که بیش از ۲٨۰۰ نفر از نیروهای نظامی آمریکا در آن کشته شده اند، برای مردم آمریکا چشم انداز تاریکی را به همراه آورده است. تاثیر انتخابات را بیشتر باید در سیاست داخلی آمریکا جست وجو کرد…
با سیطره دموکرات ها سیاست آمریکا در خاورمیانه تحول جدی نخواهد یافت. واقعیت این است که در کنگره و دولت آمریکا در خصوص مسائل لبنان، فلسطین و ایران راه حل جایگزین وجود ندارد. همچنان اجرای سیاست خارجی این کشور بر عهده دستگاه اجرایی است و نقش مجریه همچنان برجسته است، لذا تا انتخابات ۱٣٨۷ (۲۰۰٨) تحول اساسی، محتمل نیست. به نظر مارک کارتز استاد دانشگاه جیمزمیبسون در آمریکا اینک جمهوریخواهان در عراق با دو گزینه مواجه هستند:
۱ـ قبل از انتخابات سال ۱٣٨۷ (۲۰۰٨) خروج مرحله ای از عراق را آغاز کنند، اقدامی که می تواند به تخریب اوضاع در این کشور بینجامد. با توجه به رقابت نیروهای داخلی و دغدغه های رهبران عرب از استقرار قدرت حکومت شیعیان در عراق، پیامدهای منفی احتمالی می تواند حملات بیشتری را متوجه جمهوریخواهان سازد که این اقدام را آغاز کرده اند. پیامدهای منطقه ای این مساله می تواند به تشدید تبلیغات منفی علیه جمهوریخواهان و بهره گیری های دموکرات ها از آن کمک کند.
۲ـ با حفظ وضع موجود که دموکرات ها هم نتوانند در شرایط موجود دگرگونی ایجاد کنند و این مطلوب جمهوریخواهان است، که در این صورت باز هم آنها می توانند به جمهوریخواهان برای آغاز این حمله بتازند و از آن بهره تبلیغاتی وسیع ببرند. به این ترتیب این مساله می تواند برای انتخابات آتی، همان گونه که در این انتخابات به نفع جمهوریخواهان مورد استفاده قرار گرفت، به نفع آنان به کار گرفته شود.
تحولات یادشده در آمریکا و عراق بار دیگر فرصتی چشمگیر را برای جمهوری اسلامی ایران فراهم آورده است. وزیر امور خارجه آمریکا بر استفاده از ابزار دیپلماسی در برخورد با ایران تاکید کرده و اینک گیتس که پیش از این بر ضرورت مذاکره مستقیم با ایران بدون پیش شرط اشاره داشت، در راس وزارت دفاع آمریکا قرار گرفته است. ریچاردهاس رئیس شورای روابط خارجه آمریکا چندی پیش بر نقش موثر منطقه ای ایران تاکید کرده بود، ولی نصر، از دیگر اعضای این شورا، نیز ظرفیت های منطقه ای این کار را غیرقابل انکار خوانده بود. اخیرا نیز کنت پولاک از کارشناسان مسائل ایران ضرورت ارائه هویج های شیرین تر به ایران را مطرح کرده. او پیشنهاد کرده بسته پیشنهادی به ایران باید بزرگ تر و جاذب تر شود. او پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی، لغو تحریم ها، سرمایه گذاری در ایران، ارائه رآکتورهای آب سبک، همکاری برای دستیابی ایران به غنی سازی هسته ای و پذیرش این حق و. . . را عنوان کرده است. ولی دیوار بی اعتمادی میان دو کشور بسیار بلند است. از میان برداشتن این دیوار به ابتکارهای شجاعانه نیازمند است. با توجه به تجارب ناموفق نظامی گرایانه و یکجانبه نومحافظه کاران اینک دموکرات ها آماده گفت وگو و همکاری و بررسی مشکلات هستند. آنهابخوبی از وزن و اهمیت منطقه ای ایران آگاه هستند. اینک برای کشور ما فرصت دیگری فراهم آمده تا با همکاری در فرآیند صلح و امنیت سازی زمینه را برای خروج نیروهای نظامی آمریکا از منطقه فراهم آورد و به ایده تامین امنیت منطقه توسط کشورهای منطقه جامه عمل بپوشاند. اینک فرصت جدیدی برای کشور ما ل
فراهم آمده تا با بهره گیری از شرایط موجود منطقه و موازنه قدرت در آمریکا، با تعامل سازنده به تامین و ارتقای منافع مردم ایران نایل آید. در پرتو ابتکار عمل دیپلماتیک اینک مسئولان می توانند در مسیر تحقق اهداف اعلام شده در سند چشم انداز ۲۰ ساله گام بردارند.

• نمونه بارز حکومت پوپولیستی
روزنامه صدای عدالت با عنوان: تناقضات درونی پوپولیسم نوشته است:
رابطه معکوس میان تغییرات قیمت نفت و میزان آزادی مردم در بسیاری کشورها واقعیتی آشکار است. البته تغییر قیمت نفت (با شکر) در آزادی مردم لیبی، کوبا یا عراق صدام حسین هیچ نقشی ندارد، زیرا مردمان این کشورها اصولاً فاقد آزادی اند. اما در دولتهایی که مشروعیت آنها هنوز اساساً در گرو حمایت، موافقت ضمنی، بی اعتنایی، یا حتی عدم مخالفت و نفرت اکثریت مردم است، چنین رابطه معکوسی یقیناً مشهود است، هرچند در این کشورها نیز گستردگی و نفوذ این رابطه خود وابسته به درجه پوپولیستی بودن دولت است. درواقع، رابطه میان اقتصاد و سیاست خود امری سراپاسیاسی است، به نحوی که ما همواره از آغاز فقط با اقتصاد ـ سیاسی سروکار داریم.
ایدئولوژی پوپولیسم به رغم ظاهرش بر این امر سرپوش می گذارد. به قول لاکلائو، وجود سیاست مبتنی برا ین حقیقت است که جامعه (در مقام یک کل ارگانیک و یکپارچه) وجود ندارد. سیاست عرصه ای است که در آن خصلت آنتاگونیستی جامعه و تعارض میان گروهها و طبقات اجتماعی نمایان می شود. تقابل میان نمود به غایت سیاسی و حتی سیاست زده پوپولیسم و ماهیت ضد سیاسی و سیاست زدایی آن در حکم تناقض درونی پوپولیسم و عامل اصلی شکست و فروپاشی غایی آن است. برای روشن تر شدن ماهیت پوپولیسم باید این تناقض را به شکلی مشخص تر مورد بررسی قرار دهیم. به گفته اسلاوی ژیژک، کارکرد اصلی و وجه ممیزه پوپولیسم فرافکنی ستیزها و تنش های درونی جامعه به بیرون به قصد ارائه تصویری کاذب از جامعه به مثابه یک کل توپر و یکدست است. ژستهای ضد امپریالیستی هوگو چاوس و جاروجنجالهای تبلیغاتی او درباره دشمن بزرگ، خود نمونه بارزی از حکومت پوپولیستی اجازه می دهد تا بر مشکلات درونی سرپوش بگذارد، تقصیر معایب و کمبودها را به گردن دشمن خارجی بیاندازد، و هرگونه مخالفت، حتی نقد درونی و قانونی دولت، را به عنوان پیروی از اجانب ساکت کند، اما پیامد به غایت مهمتر فرافکنی آن است که دولت می تواند با ارائه تصویری بی شکل و توده دار از جامعه، روند رشد و بلوغ سیاسی، یعنی همان فرآیند تفکیک سیاسی ـ اجتماعی را کند یا متوقف سازد و حتی فراتر از آن، از طریق تفکیک زدایی مجدد، هرگونه تفکر و کنش سیاسی را ناممکن و عقیم ساخته، کل جامعه را سیاست زدایی کند، زیرا درواقع، فرافکنی، محو تفکیکهای موجود، و تفکیک زدایی مجدد جملگی اجزاء و عناصر کلی محو سیاست حقیقی اند.
در چنین شرایطی، دولت می تواند با تکیه بر قدرت و نفوذ اقتصادی، فرهنگی، رسانه ای و اداری خویش با استفاده از انواع روشهای قانونی و فراقانونی، از طریق بسیج بخش کوچکی از جامعه در وضعیتهای مهم و استثنایی، نظیر انتخابات یا تظاهرات، از بی اعتنایی، سردرگمی و عدم بلوغ سیاسی مردم به طرق مختلف بهره برداری کند و به همین دلیل است که باید در ورای رقابتهای حقیر فرقه گرایانه از هر گونه بروز تفکیک سیاسی، حتی در میان حامیان دولت پوپولیستی به مثابه نشانه های احیاء سیاست وعقلانی شدن حکومت و نه علائم تفرقه و ضعف، استقبال کرد. هیچ قدرت یا نهاد اجتماعی ای نمی تواند به واسطه فرافکنی و تفکیک زدایی، از شر تضادها، ستیزها وتعارضات درون جامعه خلاص شود، بلکه صرفاً عرصه تجلی آنها را تغییر می دهد و شکل ظهورشان را گنگ تر، پیچیده تر، و در نتیجه خشن تر و غیرعقلانی تر می کند. اکنون همه این تضادها و منافع متعارض، در درون خود دولت به مفهوم عام آن متجلی می شوند. به همین سبب است که دولت پوپولیستی تا حد زیادی توان برنامه ریزی درازمدت، عقلانی و شفاف را از دست می دهد و عمدتاً به مثابه برآیند مقطعی منافع متعارض و نیروهای فشار آشکار و پنهان عمل می کند. حاصل کارمجموعه ای است از تصمیمات و طرح های ناگهانی، شتاب زده، نامنسجم، و گاه حتی متناقض، که صرفاً به بی نظمی اداری و آشفتگی اقتصادی دامن می زند و موجب تشدید مشکلات و آسیب های اجتماعی می گردد. بدین سان، تساوی طلبی و عدالت خواهی پوپولیستی صرف نظر از نیات خیر یا تلاش شبانه روزی دولتمردان به ضد خود یعنی به افزایش نابرابری، فقر و فساد، می انجامد. اما درک چگونگی تحقق این امر مستلزم بسط تحلیلی ریشه ای از تناقض درونی پوپولیسم است.

• جذب آراء سرگردان
روزنامه جام جم با عنوان: کارکرد احزاب در فصل انتخابات نوشته است:
فصل انتخابات از یک طرف نقطه اوج فعالیت احزاب، گروهها و تشکلها بوده و از طرف دیگر برداشت محصول تلاشهای گذشته است.
یکی از وظایف احزاب و گروههاترکیب نیروی انسانی کارآمد و شایسته برای تصدیگری امور مختلف است.
افراد در چرخه گردش امور، استعداد خود را به منصه ظهور می رسانند و احزاب با پرورش افراد مستعد و آزمایش آنها به بهترین ها دست پیدا می کنند و در فصل انتخابات با رعایت شایسته سالاری، افراد اصلح و مقبول را جهت انتخاب به مردم معرفی می نمایند. از وظایف دیگر احزاب در انتخابات، ارائه برنامه ها با توجه به مطالبات بحق مردم است.
شعارها و برنامه ها معیار سنجش احزاب و گروههای مختلف بویژه نامزدهای مربوط به آنهاست ؛ این که پیگیری بحق مطالبات مردم باعث ماندگاری احزاب در صحنه های مختلف اجتماعی بوده و از طرف دیگر باعث حضور جدی مردم در صحنه انتخابات شده و ضریب امنیت ملی خارجی و داخلی را بالا می برد و توطئه های مختلف دشمنان را خنثی می کند. همچنین برگزاری انتخابات سالم از اهداف دیگر احزاب است.
احزاب سعی می کنند با افزایش مشارکت عمومی، نظارت عمومی را نیز تحقق بخشند و از این طریق قدرت حکومت را به دنیا اعلام کنند. حضور جدی احزاب و گروهها در انتخابات باعث گرم شدن تنور انتخابات بوده، بعلاوه قدرت نظارت بر عملکرد دستگاه های اجرایی و نظارتی را افزایش می دهد و از این طریق برگزاری انتخابات سالم را که از مولفه های حکومت مقتدر است تحقق می بخشد. علاوه بر نکات ذکر شده، احزاب با طرح مسائل واقعی و تبلیغات صحیح با استفاده از خردجمعی از تمامی امکانات مادی و معنوی استفاده کرده و به منطقه آرای سرگردان و یا خاکستری نفوذ کرده، آنها را به نفع خود جذب می کنند. جذب و هدایت همین آرای سرگردان در جامعه باعث پیروزی احزاب و گروههای مربوطه می شود. برای این که امورات مختلف براساس برنامه های اعلام شده با قوت و قدرت اجرا شوند، احزاب با تشکیل گروههای کاری و استفاده از خردجمعی پشتوانه ای محکم برای مجریان و مسئولان به وجود می آورند و باعث ماندگاری خود در صحنه های مختلف می شوند. بنابراین با فرآیند ذکر شده احزاب تلاش می کنند به قدرت دست یابند تا بتوانند به خدمتگزاری خود ادامه دهند.

• ضرورت مخالفت علنی با اتهامات بی پایه
روزنامه رسالت هم درباره انتخابات با عنوان: آتش بس تبلیغاتی نوشته است:
نگاهی حتی اجمالی به صحنه رقابت سیاسی حول محور انتخابات شوراها و کاوشی هرچند سطحی در گفتمان برگزیده هواداران متعصب گرایش های شاخص درون جریان اصولگرا نشان از نوعی جزمیت در خویشتن حق پنداری یا لااقل دیگر باطل انگاری دارد. پدیده سایت های نوخاسته و همریشه که در یک صف بندی آشکار شخصیت های محوری گرایش رقیب خود را هدف گرفته اند، بر این تصلب و سطحی نگری دامان زده و سقوط و انحطاط گفتمان حاکم بر رقابت سیاسی را شدت بخشیده است.
بی گمان اصولگرایان دارای ریشه های واحد، مشترک و ژرفی هستند که اتکای به آنها می تواند وحدت را به ارمغان آورد، ولی بی آنکه بخواهیم خودفریبانه چشم بر واقعیت ها ببندیم، نبردی گاه غیراخلاقی در شاخه ها و سطحی ترین لایه ها در جریان است که باید هرچه سریعتر پایان یابد. نگاهی که بر انتخابات شوراها چونان شاخصی برای هر پیروزی آینده در مجلس و… می نگرد، متاسفانه گویی مجوز هرگونه تاختن بر رقیب های محتمل و گاه خیالی را صادر می کند و در این میان علاوه بر شخصیت های ارجمندی چون ریاست جمهور و شهردار تهران و. . . ، آنچه که بیش از همه صدمه می بیند، تصویری بس پرارزش در ذهن توده هاست که اصولگرایان را شیفته خدمت و نه تشنه قدرت می نمایاند. نگارنده به دلیل شناخت مستقیم و بی واسطه از نظرات محوری ترین شخصیت های مطرح اصولگرا در چالش های کنونی بر سر پیروزی آینده در انتخابات شوراها، نیک می داند و اخلاقا قادر است شهادت دهد که آنان از رفتارهای غیراخلاقی سایت های مدعی همسویی با خویش ناراضی و سخت معترضند و به هیچ وجه مسئولیت شرعی و سیاسی و قانونی رفتارهایی این چنین را نه تنها برنمی تابند بلکه اساسا با آن مخالفند، اما به راستی آیا این امر کفایت می کند؟
بدون تردید، سایت های به ظاهر هوادار این یا آن فرد، خواسته یا ناخواسته سربار منفی دیدگاههای مردم را (ولو این چهره های شاخص با این گونه رفتارها مخالف باشند) به حساب آنان واریز می کنند. پس چه باید کرد؟بر این باورم که در مسیر وحدت شکنی و رقابت های غیراخلاقی هر پیروزی عین شکست و هر صعودی چونان سقوط است. از همین رو، برای مدیریت وضعیتی که هر لحظه نابسامان تر می شود و امید رقبای غیراصولگرا را پررنگ تر می کند، مخالفت صریح و علنی اصلی ترین چهره های اصولگرا با سیل اتهامات بی پایه علیه گرایش های مختلف ضرورتی تام دارد. معنای سیاسی این گام، اعلام آتش بس تبلیغاتی در وهله نخست و سپس برداشتن گام های مثبت اجرایی در مسیر وحدت آفرینی است. فراموش نباید کرد تصویری که در ذهن توده ها به عنوان عنصر محرک باعث پیروزی اصولگرایان شد، وجهه صداقت و رفتار اخلاقی آنها بود، مبادا این رقابتهای خام در میان پاره ای از هواداران متعصب، این سرمایه عظیم معنوی را مخدوش نماید.

• تراز مالی کامیاب
روزنامه کارگزاران با عنوان برکت نوشته است:
بانک مرکزی ایران آمار رسمی از کارنامه بانک های دولتی و خصوصی را در سال منتهی به مرداد ۱٣٨۵ اعلام کرده است. بر اساس آمار بانک مرکزی شش بانک خصوصی ایران در این سال توانسته اند ۱۲۴۰۰ میلیارد تومان تسهیلات به متقاضیان واگذار کنند. در صورتی که نرخ هر دلار به طور میانگین در سال یاد شده ۹۰۰ تومان فرض شود یک محاسبه ساده نشان می دهد بانک های خصوصی توانسته اند نزدیک به ۱۴ میلیارد دلار تسهیلات به متقاضیان پرداخت کنند. با توجه به اینکه بانک ها موظفند دست کم رقمی معادل ۱۵ درصد از سپرده ها را تحت عنوان ذخیره قانونی به بانک مرکزی بسپارند می توان تصور کرد جمع سپرده های مردم نزد بانک های خصوصی بیش از ۱۵ هزار میلیارد تومان بوده است.
آیا این برکتی نیست که هر دولتی در جهان آرزوی داشتن آن را داشته باشد؟ وقتی یک گروه سرمایه گذار متخصص با کارایی می توانند ده ها هزار سهامدار و پس اندازکننده را متقاعد کنند که بانک های خصوصی را برای سرمایه گذاری انتخاب کنند و متقاضیان دریافت تسهیلات نیز بدون هیچ اجباری حاضر شده اند از آنها با قیمت های بازار سرمایه اخذ کنند، چرا نباید از این روش در سطحی گسترده تر استفاده کرد؟
بانک های خصوصی علاوه بر اینکه توانسته اند ده ها هزار پس اندازکننده و سهامدار را در وضعیت مطلوبی قرار دهند با پرداخت مالیات به دولت و ایجاد هزاران شغل مستقیم و غیرمستقیم نیز به دولت کمک کرده اند. آیا در جایی دیده شده است که با این پدیده برخوردهای غیرکارشناسانه انجام شود و فقط به دلیل اراده سیاسی خاص آنها را در شرایط نامساعد قرار دهند؟ اکنون که بانک مرکزی با افتخار تمام تراز مالی کامیاب بانک های خصوصی را منتشر می کند بهتر نیست دست از سرسختی برداشته و مجوز فعالیت برای متقاضیان تاسیس بانک را از حالت قطره چکانی بیرون آورد و امکان فعالیت به گروه های دیگری را بدهد.
رفتار نامناسب با نهادهای خصوصی و به ویژه سخت گیری نسبت به صدور مجوز برای بانک های خصوصی با هیچ معیار کارشناسانه ای جور درنمی آید. پرداخت ۱۲۴۰۰ میلیارد تومان تسهیلات می دانید نیاز به چه میزان هزینه از جیب دولت و مردم دارد؟ راه را برای فعالیت محترمانه بانک های خصوصی سد نکنیم و اجازه دهیم نظام بانکی ایران نیز آزادی را تجربه کند. احترام گذاشتن به نهادهایی که زحمت دولت را کم می کنند و بدون اینکه باری بر دوش ملت بگذارند کار جامعه را راه می اندازند واجب است.
 
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست