یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

هیلاری کلینتون و سیاه پوستان مخوف!


ناصر اصغری


• مسئله اما این است که چرا در این کشور که روی ثروت خوابیده و سالیانه بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار بودجه نظامی‌اش است، مردم باید برای سیر کردن شکم خود و فرزندانشان به جنایت دست بزنند؛ و این شرایط جامعه را چنان ناامن کرده باشد که قدم زدن در یک عصر دلنشین و گرم تابستانی به آرزوئی دست نیافتنی بدل شده باشد؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۷ مرداد ۱٣۹۴ -  ۲۹ ژوئيه ۲۰۱۵


این یادداشت در واکنش به اظهارنظری از هیلاری کلینتون، کاندید اصلی حزب دمکرات برای ریاست جمهوری سال ٢٠١٦ درباره سیاهان آمریکاست. اما قبل از پرداختن به آن، گفتن یک نکته مهم دیگر خالی از لطف نیست. و آنهم اینکه برای من که دوستان و رفقای زیادی در جنبش کارگری آمریکا، و در اتحادیه‌ها و فدراسیون کار آمریکا دارم، دنبال نکردن مسائل کارگری آن کشور و به تبع آن مسائل مربوط به حزب دمکرات آمریکا، عملا غیرممکن شده است. اما کسی به درست می تواند بگوید که اینها دو مقوله متفاوت هستند و می شود به یکی پرداخت و دیگری، مثل هر حزب و نهاد حاکمی که دستش به خون مردم گوشه ای از این دنیا آغشته است، به مسائل کارگری آن کشور بیربط است. اما اینطوری نیست. در آمریکا امروز به ندرت به یک فعال سیاسی چپ برخورد می کنیم که امیدش را به پیروزی حزب دمکرات نبسته باشد. اگر هم اینطور نباشد، هر فعال سیاسی چپی‌ای با دوری و نزدیکی اش به حزب دمکرات سنجیده می شود. مثالها زیادند. اینبار هم شاهد جنب و جوشی در جنبش کارگری هستیم که در واقع قبل از آنکه واقعا جنب و جوشی در خود جنبش کارگری باشد، جنگ و دعوائی است بین جناح‌های مختلف در اتحادیه‌ها و فدارسیون کار آمریکا که از کدام یک از کاندیداهای ریاست جمهوری حزب دمکرات، هیلاری کلینتون یا برنی ساندر، حمایت کنند. برنی ساندرز کاندیدی است که همیشه خود را سوسیالیست معرفی کرده و تا قبل از این آخرین دعوای انتخاباتی، سناتوری مستقل از حزب دمکرات بود. او کاندید چپ‌های اتحادیه‌های کارگری است. در مقابل، هیلاری کلینتون از شناخته شده‌های سیاست آمریکا و کاندید فعلا غیررسمی رهبران فدراسیون کار آمریکاست. این از آن نکته مهم.

سیاهان مخوف!
روز پنجشنبه ٢٣ ژوئیه، هیلاری کلینتون در یک میتینگ تبلیغاتی گفت: "اگر رو راست باشیم برای همه سفیدپوستان، حتی آنهائی که خوش قلب و روشن فکر هم هستند، دیدن یک مرد سیاه پوستی که کلاه "هودی" (Hoody) به سر دارد، ترسناک است." شاید چنین باشد. اما من این واقعیت را به همه راسیستهای مثل هیلاری کلینتون با اطمینان قول می‌دهم که دیدن هر انسانی که در یک شب تاریک در محله‌ای فقیرنشین کلاه "هودی" به سر داشته باشد، رنگ پوست او هر چه باشد، در دل هر کسی که از کنارش رد بشود، چه خوش قلب و روشن فکر باشد و چه نباشد، ترسی را برمی انگیزد. یک انسان ترسناک که منظورش آسیب رساندن به طرف مقابل باشد رنگ پوستش حاشیه‌‌ای تر از آن است که به کسی یادآوری کنیم. اگر امثال هیلاری کلینتون زیر هر کلاه "هودی" یک سیاه پوست مخوف می بینند، اشکال کارشان از احساس عمیق نژادپرستانه‌ای است که جامعه آمریکا را در خود غرق کرده است. مسئله اما این است که چرا در این کشور که روی ثروت خوابیده و سالیانه بیش از ٦٠٠ میلیارد دلار بودجه نظامی‌اش است، مردم باید برای سیر کردن شکم خود و فرزندانشان به جنایت دست بزنند؛ و این شرایط جامعه را چنان ناامن کرده باشد که قدم زدن در یک عصر دلنشین و گرم تابستانی به آرزوئی دست نیافتنی بدل شده باشد؟! این چه مملکتی است که میتینگ رٶسای جمهورش و کاندیداهای ریاست جمهوری‌اش به صحنه اعتراض به وضعیت مهاجران "بی مدرک" و وضعیت تبعیض علیه سیاه پوستان و غیره تبدیل شده است؟! این چه سیستمی است که برای سر پا ماندن باید دائم به تخاصمات نژادی دامن بزند و مقصر فقر، ناامنی، قتل، جنایت و بیکاری جاری را همسایه بغلی دستی معرفی کند؟! آیا واقعا این سیستمی که بنیادش بر دروغ و جنایت و خونریزی نهاده شده، شایسته انسان است؟!

اعتراض سیاهان به قساوت پلیس: آدرس اشتباهی
اظهارنظر کلینتون در مورد ترس ایشان از مردان سیاه‌پوست به دنبال اعتراضاتی است که در چند ماه گذشته به قساوت پلیس علیه سیاهان در جامعه آمریکا شروع شد. این اعتراض که به درست به فقر و تبعیض علیه سیاهان و به تبع آن به کل سیستم تولید کننده فقیراست، نوک تیزش را اما متوجه جای نادرستی کرده است. پلیس! پلیس بنابه تعریف کارش همین است که دیگران را بزند، دستگیر کند و به زندان بیاندازد. مظهر مقابله با اعتراض است. اعتراض به برخورد پلیس به این و آن مورد، و آن را در همان محدوده نگه داشتن، برای جنبش اعتراضی سم است. نوک تیز اعتراض باید متوجه سیستمی باشد که جامعه را به گتوهای سیاه و سفید، فقیر و غنی و غیره تبدیل کرده است. جامعه‌ای که بخش عظیمی از اعضایش هشتشان گرو نهشان است. جامعه و سیستمی که پلیسی وحشی و آدمکش لازم دارد و پرورش می دهد که آن را به جان هر آدم معترضی بیاندازد. سیستمی که صرفنظر از رنگ پوست و پیشینه نژادی، اکثریت عظیم جامعه را با حداقل دستمزد به کار می کشد و به زیر خط فقر می راند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست