اتحاد بین المللی: وضعیت کارگران و مبارزات کارگری در چهار ماه اول سال ۱۳۹۴
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
٨ مرداد ۱٣۹۴ -
٣۰ ژوئيه ۲۰۱۵
الف : مبارزه و اعتراض کارگران در واحد های تولیدی و خدماتی
طی چهارماهه اول سال ۱۳۹۴ شاهد افزایش و تشدید اعتراضات، تجمعات و اعتصابات کارگران در واحدهای تولیدی و خدماتی بودیم. طبق اخبار و گزارش های موجود- که با توجه به کنترل و سانسور در برگیرنده تمامی اعتراضات در ایران نیست- در این مدت حداقل در ۱۴۹ واحد تولیدی وخدماتی اعتراضات در اشکال متنوع صورت گرفته است که درمقایسه با اعتراضات سال گذشته نشان از رشد قابل توجه ای دارد. بعلاوه کارگران درسال جاری عزم راسخ خود را برای دست یابی به مطالبات شان دربرخی از واحدها با اعتراضات مکرر بنمایش گذاشتند.
گفتنی است که طی این مدت شاهد اعتصاب های طولانی مدت نیز بودیم که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: اعتصاب ۲ماهه کارگران پروژه پل غیرهمسطح بجنورد، اعتصاب ۴۵ روزه کارگران کارخانه ایران برک، اعتصاب ۳۵ روزه کارگران لوله ونورد صفا، اعتصاب ۲۲ روزه کارگران قطارشهری اهواز، اعتصاب ۲ هفته ای کارگران کارخانه سیمان کارون؛ اعتصاب بیش از یک هفته ای کارگران پیمانکاری فازهای ۱۵ و ۱۶ عسلویه.
دراین دوره کارگران برای انعکاس صدای اعتراض شان در جامعه در مواردی در خیابان ها به بست نشستند و از تردد وسایل نقلیه جلوگیری کردند. دو مورد برجسته آن مربوط بود به اعتراضات کارگران معدنجو زرند و کارگران کارخانه ذوب آهن اردبیل. همچنین شاهد خسارت رساندن به دفاتر و تاسیسات شرکت های دولتی و خصوصی توسط کارگران معترض نیز بودیم. برای نمونه در پالایشگاه خلیج فارس بندرعباس، کارگران به برخی ازتاسیسات پالایشگاه از جمله آتش نشانی خسارت زدند که علت آن بی اعتنایی مسئولان به اعتراضات کارگران وبهره گیری ازماشین های آتش نشانی با فشار آب بالا برای برهم زدن تجمع اعتراضی ومتفرق کردن کارگران بود. حمله به دفتر مدیرکارخانه گندله سازی اردکان و شکستن شیشه های ساختمان توسط کارگران و حمله متقاضیان کار در منطقه ویژه اقتصادی پارس دشت و شکستن شیشه ساختمان مدیریت کار و خدمات اشتغال منطقه، دو نمونه دیگر از متوسل شدن کارگران به چنین اقداماتی بود.
دلایل اعتراضات کارگران: دلایل عمده اعتراضات کارگری در این دوره را می توان این گونه خلاصه کرد: عدم پرداخت بموقع دستمزدها، مطالبات وحق بیمه، اخراج به بهانه اتمام قرارداد، تعطیلی واحدها و بیکارسازی ها؛ اعتراض به خصوصی سازی ها، خواست افزایش دستمزد، عدم امنیت شغلی، حمایت از کارگران معترض اخراجی، و اعتراض به تداوم قراردادهای موقت.
در باره مورد آخر یعنی تداوم قرارداد های موقت، لازم است گفته شود که حدود ۹۰ درصد از کارگران با قرارداد های موقت به کار مشغولند. در این دوره، قرار داد های سفید امضا نه تنها تداوم و گسترش داشته بلکه گرفتن چک و سفته از کارگران هنگام قرارداد نیز به آن افزوده شده است. همچنین طی این مدت شاهد هرچه کوتاه تر شدن دوره قراردادهای موقت بودیم که در مواردی مدت قراردادها به یک هفته کاهش یافته است. قراردادهای شفاهی نیز گسترش پیدا کرده است. بعلاوه کار بدون قرارداد حتی در واحدهای شناخته شده و بزرگ رواج یافته است؛ به گونه ای که کارگرانی که قبلا در این واحد ها با قرارداد کار می کردند بعد از اتمام قراردشان بدون انعقاد قرارداد جدید به کار ادامه می دهند. به این گونه، علاوه بر حدود ۷ تا ۸ میلیون کارگری که با دستمزد پایین تر از حداقل رسمی دستمزد وبدون داشتن شناسنامه کارگری و برخورداری از حق بیمه و حمایت قانونی کارمی کنند، شاهد گسترش کار بی قرارداد از جمله در واحد های بزرگ نیز بوده ایم.
یکی دیگر از معضلات هلاکت باری که کارگران در این دوره نیز همچنان با آن مواجه بوده اند، مسئله ناایمنی محیط کار و حوداث کار است؛ حوادث کاربطور مرتب کارگران بیشتری را به مرگ می کشد. آمار رسمی و منتشر شده درسال جاری نشان می دهد که حوادث کار در ایران، چهار برابر کشورهای توسعه یافته بوده است. و این در حالی است که ۹۰ درصد قربانیان حوادث کار مشمول بیمه سازمان تامین اجتماعی نیستند.
واکنش رژیم سرمایه داری به اعتراضات کارگری: همزمان باروند گسترش اعتراضات کارگری، رژیم جمهوری اسلامی با تشدید ابعاد سرکوب به این اعتراضات واکنش نشان داد. به بیان دیگر، فشار و سرکوب علیه فعالین کارگری وهمچنین کارگران معترض وسازماندهندگان اعتراضات کارگری، در این مدت بیش از پیش افزایش یافت. شیوه ها و ابزارهایی که رژیم برای سرکوب و یا کنترل اعتراض های کارگری به آن متوسل شد عبارت اند از: ۱- یورش نیروهای امنیتی -انتظامی به کارگران معترض؛ ۲- دخالت قوه قضاییه در اعتراضات کارگری؛ ۳- دخالت نیروهای امنیتی؛ ۴- اخراج کارگران معترض . به اختصار به نمونه هایی از کاربرد هر کدام از این شیوه ها می پردازیم:
۱-یورش نیروهای امنیتی -انتظامی به کارگران معترض. به چند مورد از این یورش ها اشاره می کنیم: - نیروی های انتظامی به تجمع اعتراضی کارگران بیکارشده معدنجو زرند که در جاده منتهی به معدن دست به تجمع زده بودند، هجوم بردند و به سوی آنان گاز اشک آور شیلک کردند؛ در نتیجه این اقدام یکی از کارگران معترض با کامیون در حال تردد تصادف کرد و جانش را از دست داد؛
-حمله نیرو های یگان ویژه به کارگران بیکارشده کارخانه ذوب آهن اردبیل که درمقابل استانداری تجمع کرده بودند باعث مجروح شدن چند کارگر گردید؛
-نیروهای انتظامی به اجتماع اعتراضی کارکنان بیکارشده موسسه مالی میزان درمشهد حمله ور شدند و چند نفر ازکارکنان را بازداشت کردند؛
- یورش یگان ویژه و لباس شخصی ها به کارگران معترض کارخانه لوله سازی خوزستان موجب آسیب دیدگی یکی از کارگران شد؛
- در جریان اعتصاب کارگران کارخانه برک، نیروهای انتظامی در کارخانه حضور یافتند و همانجا مستقر شدند؛
- بهره گیری ازماشین های آتش نشانی با فشار آب بالا برای برهم زدن تجمع اعتراضی و متفرق کردن کارگران یکی دیگر از ابزارهای نیروهای انتظامی علیه کارگران در این دوره بود.
۲-دخالت قوه قضاییه در اعتراضات کارگری: چندین نمونه از این دخالت گریها و نتایج آن در زیر بر می شمریم:
- دادگستری اردکان درهمدستی با کارفرما، ۵ کارگر معدن چادرملو را به اتهام "اخلال در نظم و جلوگیری از احقاق حق دیگران" به یک سال حبس تعزیری و شلاق محکوم کرد. طبق اطلاعات موجود از آنجا که این کارگران فاقد سابقه ی محکومیت کیفری بودند و با توجه به سن و سوابق کاری آنان، حکم شلاق به پرداخت سه میلیون ریال جریمه نقدی بدل شد و حکم یک سال حبس تعزیری به ۵ سال حبس تعلیقی تغییر یافت.
- یدالله صمدی و اقبال شبانی (عمر)، که به ترتیب دبیر و بازرس انجمن صنفی کارگران خبازیهای سنندج و حومه هستند، در ابتدای بهمن سال گذشته به اتهام "اخلال در نظم" در دادگاه انقلاب و جزایی سنندج محاکمه و به تحمل ۵ ماه حبس تعزیری و ۳۰ ضربه شلاق محکوم شدند. محکومیت این دو فعال کارگری سپس به ۵ سال حبس تعلیقی تغییر یافت.
- موارد دیگر از چگونگی و نتایج دخالت قوه قضایه علیه کارگران عبارت بودند از: بازداشت و اخراج از کار دو کارگر معترض معدن چشمه پودنه؛ معرفی ۸ کارگر معترض سیمان سپاهان به نهادهای قضایی بدنبال شکایت کارفرما؛ معرفی ۹ کارگر معترض کارخانه لوله سازی خوزستان به مقامات قضایی؛ احضار ۲ کارگر معترض لوله و نورد صفا از طرف دادستان ساوه؛ احضار ۱۸ کارگر معترض کارخانه ایران برک از طرف دادسرای گیلان؛ احضار کارگران پیمانی عسلویه به دلیل حضور در اجتماع اعتراضی جوانان متقاضی کار؛ اخراج از کار ۲۶ کارگر معترض معدن طلای آق دره پس از مقصر شناخته شدن توسط نهادهای قضایی و احضار ۱۲ کارگر معترض دیگر این معدن به دادگاه.
۳- دخالت نیروهای امنیتی: نمونه هایی از چگونگی دخالت نیروهای امنیتی برای سرکوب کارگران معترض را بر می شماریم: امنیتی کردن فضای کاری درمنطقه عملیاتی پارسیان وتعلیق وتهدید کارگران معترض توسط این نیروها؛ احضار تعدادی از کارگران اعتصابی نورد ولوله صفا توسط نهادهای امنیتی؛ احضارتعداد زیادی از معلمان معترض وتهدید آنها از سوی نهادهای امنیتی؛ صدور فرمان سکوت خبری از طرف نهادهای امنیتی پس از مرگ یک کارگر معترض معدنجو با هدف سرپوش گذاشتن برعلت مرگ این کارگر ولاپوشانی کردن جنایت. پس از صدور این دستور، شاهد اخراج چند تن از خبرنگاران بخش کارگری ایلنا توسط خانه کارگر جمهوری اسلامی بودیم.
۴- اخراج کارگران معترض: اخراج از کار کارگران معترض طی این دوره بیش از پیش و بطور گسترده جریان داشت. تا کنون گزارش اخراج ۱۱۶۷ کارگر معترض در ۲۳ کارخانه بدست ما رسیده است. درهمین رابطه اخراج فله ای یا دسته جمعی کارگران معترض از مسایل کارگری درسال جاری بوده است که موارد زیر نمونه هایی از آن است: اخراج جمعی ۱۷۰ کارگر معترض کارخانه کنتورسازی ایران؛ اخراج ۶۰ کارگر معترض قطار شهری اهواز (شرکت کیسون) و به مرخصی اجباری فرستادن ۴۰ کارگر معترض دیگر؛ اخراج ۱۵۰ کارگر معترض شرکت های چهارگانه سبز مهاباد؛ اخراج ۷۰ کارگر معترض کارخانه ایران برک (۲۰ کارگر زن در فروردین ماه و ۵۰ کارگر دیگر در تیرماه)؛ اخراج ۳۰۰ کارگرمعترض کاشی کویر یزد، اخراج ۱۲۰ کارگر شاکی از اداره کار در رابطه با حقوق معوقه توسط شرکت پیماب (پیمانکارپروژه سدتنگ سرخ شیراز)؛ ممانعت از بازگشت بکار ۸۰ کارگرفصلی معدن طلای آق در زمانی که فصل کار معدن آغاز شد؛ این کارگران در تجمع اعتراضی سال گذشته شرکت داشتند.
ب : مبارزه و تجمع های اعتراضی معلمان
اعتراضات معلمان از اواخر دی ماه سال ۱۳۹۳ به سرعت گسترده شد و در اسفند ماه، تجمع اعتراضی معلمان که از طریق تماس های اینترنتی و ارتباطات شخصی سازماندهی شده بود بطور همزمان در برابر اداره های آموزش وپروش تعداد زیادی از شهرستان ها بر پا گردید. معلمان در فروردین ماه ۱۳۹۴ دومین تجمع سراسری و هماهنگ خود را در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالباتشان برگزار کردند. سومین تجمع اعتراضی و سراسری معلمان که از سوی کانون صنفی معلمان فرا خوانده شده بود در روز ۱۷ اردیبهشت به وقوع پیوست. در این تجمع تعداد بیشتری از معلمان شرکت کردند و تجمع در ابعاد گسترده تری بر پا شد. تجمع های معلمان که تا آن زمان با سکوت برگزار می شد این بار سکوت اش شکسته شد؛ در مشهد، تجمع معلمان با فریادهای معلم زندانی آزاد باید گردد و خواندن قطعنامه مطالباتی معلمان به پایان رسید.
مهم ترین خواسته ها و مطالباتی که معلمان برای تحقق آن دست به اعتراض زده اند، عبارتند از: افزایش سطح حقوق ها، پرداخت مطالبات معوقه، رایگان بودن آموزش، پایان دادن به خصوصی سازی آموزش، حق ایجاد تشکل مستقل و برگزاری مجامع عمومی معلمان، تبدیل وضعیت مربیان پیش دبستانی، معلمان پیمانی و حق التدریسی به استخدام رسمی، رفع تبعیض حقوقی بین معلمان و سایر کارمندان دولتی، بهبود وضعیت بازنشستگان فرهنگی و حق مشارکت معلمان در تدوین متون آموزشی.
به رغم بر پا کردن سه تجمع اعتراضی و سراسری توسط معلمان و طرح خواسته های مشخص از سوی آنان ، جمهوری اسلامی نه تنها به هیچ یک از این مطالبات پاسخ مثبتی نداد، بلکه در عوض کوشید با جاسوسی در بین معلمان و احضار و تهدید معلمان فعال، مانع تدوام اعترض ها شود و در نهایت حرکت معلمان را منکوب کند. در همین رابطه علیرضا هاشمی دبیر کل سازمان معلمان در ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۴ دستگیر شد و سپس در ۴ خردادماه ۱۳۹۴ علی اکبر باغانی نایب رییس هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران پس ازحضور در دادسرای زندان اوین، برای اجرای حکم به زندان رجایی شهرمنتقل گردید. همچنین پس از برپایی سومین تجمع سراسری معلمان در ۱۷ اردیبهشت، اسماعیل عبدی دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران– تهران را که قصد داشت به دعوت فدراسیون "آموزش بین الملل" در کنگره این فدارسیون در کانادا شرکت کند، در ۶ تیر ماه دستگیر و در اوین زندانی کردند. بعلاوه همکار ایشان پیمان نودینیان که او نیز به این کنگره دعوت شده بود ممنوع خروج اعلام گردید.
دستگیری و حبس اسماعیل عبدی و ممنوع خروج کردن پیمان نودینیان، آنهم زمانی که آنان قصد داشتند در کنگره "آموزش بین الملل" شرکت کنند، بطور گسترده توسط فدراسیون "آموزش بین الملل"، اتحادیه های معلمان و دیگر اتحادیه کارگری در کشور های مختلف از جمله اتحادیه های کارگری در کانادا، انگلستان و فرانسه محکوم گردید. این اتحادیه ها ضمن همبستگی با مبارزات معلمان ایران و حمایت از خواسته های آنان از رژیم جمهوری اسلامی خواستند که معلمان زندانی را آزاد کند و حقوق پایه ای معلمان از جمله حق آزادی بیان و حق ایجاد تشکل های مستقل ازسوی آنان را به رسمیت بشناسد.
به دنبال دستگیری اسماعیل عبدی، "شورای مرکزی تشکل های صنفی فرهنگیان سراسر کشور" طی فراخوانانی از همه معلمان در خواست کرد که که روز ۳۱ تیر ماه با تجمع در مقابل مجلس نسبت به دستگیری و زندانی کردن معلمان اعتراض کنند. خواست اصلی این تجمع آزادی معلمان زندانی، اسماعیل عبدی، علی اکبر باغانی، رسول بداقی، محمود باقری، علیرضا هاشمی و عبدالرضا قنبری بود. اما صبح روز چهارشنبه ۳۱ تیر ماه معلمانی که از اقصی نقاط کشور از جمله کرج، شیراز، اصفهان، قزوین، مشهد و استانهای خوزستان، کردستان و کرمانشاه خود را به اطراف مجلس و میدان بهارستان رسانده بودند تا به همراه معلمان تهران در یک تجمع مسالمت آمیز به دستگیری و زندانی کردن معلمان اعتراض کنند، با تعداد زیادی از نیروهای انتظامی و لباس شخصی روبرو شدند که خود را از قبل برای رویارویی با معلمان آماده کرده بودند. نیروهای سرکوب گر رژیم هر جمع بیش از سه نفر را که به سمت میدان بهارستان و مجلس حرکت می کردند را متفرق و در صورت مقاومت، آنان را با خشونت و زور سوار مینی بوس های از پیش آماده شده می کردند و با خود به بازداشتگاه می بردند. به گزارش "شورای مرکزی تشکل های صنفی فرهنگیان سراسر کشور" بیش از ۱۳۰ نفر از معلمان به این گونه دستگیر شدند. طبق گزارشات رسیده همه دستگیر شدگان همان روز آزاد شدند. بنا به گزارش های موثق تعداد زیادی از معلمان دستگیر شده را مجبور کردند که با امضای برگه ای متعهد شوند که از آن به بعد در این گونه تجمع ها شرکت نکنند. در همین ارتباط علی پیروز احمدی عضو کانون معلمان کرج که قبل ازتجمعات ۳۱ تیرماه به پلیس امنیت استان البرز فراخوانده شده بود در روز شنبه ۳مرداد ماه توسط پلیس امنیت کرج بازداشت شد. ایشان در روز ۵ مرداد ماه با قرار کفالت آزاد شدند.
در رابطه با سرکوب معلمان در ایران، کنگره جهانی آموزش بین الملل (فدراسیون جهانی تشکل ها و اتحادیه های معلمان و کارکنان آموزش و پرورش) که در ماه ژوئیه در شهر اتاوا در کانادا با شرکت نمایندگان تشکل های معلمان از ۱۷۰ کشور جهان بر گزار شد، در آخرین روز خود در ۲۶ جولای ۲۰۱۵ ، موقعیت معلمان در ایران و مبارزات و مصافهای آنان را در دو قطعنامه فوری به بحث گذاشت. طی این بحث، تداوم اذیت و آزار معلمان و دستگیری و حبس فعالین فرهنگی از جمله آقایان اسماعیل عبدی، رسول بداقی، محمود باقری، علیرضا هاشمی، اکبر باغانی و عبدالرضا قنبری مورد بررسی قرار گرفت، و سپس با حمایت قاطع نمایندگان حاضر در کنگره، قطعنامه های اضطراری به تصویب رسید. مفاد قطعنامه ها، ضمن تاکید بر تعهد الزام آور به ادامه کمپین های جهانی "آموزش بین الملل" و تشکلات وابسته به آن برای آزادی معلمان زندانی در ایران، از "آموزش بین الملل" و تشکلات وابسته می خواهد که همچنان به حمایت خود از فعالیت های اتحادیه های مستقل معلمان، و پشتیبانی از تلاش های "شورای مرکزی تشکل های صنفی فرهنگیان سراسر کشور" به عنوان تشکل عضو "آموزش بین الملل" که از حقوق معلمان دفاع می کند، ادامه دهند، و ضمن اعتراض به سرکوب حقوق معلمان، از حکومت ایران بخواهند که استانداردهای بین المللی کارگری را بطور کامل به رسمیت بشناسد و به آن احترام بگذارد. قطعنامه ها همچنین فدراسیون "آموزش بین الملل" را ملزم می کند که امکان اعزام یک هیئت بین المللی به ایران را برای بررسی مسائل و معضلات معلمان فراهم نماید.
پ-اعتراض پرستاران
مبارزه و تجمع اعتراضی پرستاران نیز در این دوره توجه عمومی را بر انگیخت و نشان دهنده آن بود که لایه های هر چه بیشتری از مزد بگیران نسبت به شرایط کار و حقوق خود معترض اند و برای بهبود وضعیت خود دست به مبارزه می زنند. از جمله خواست اصلی پرستاران افزایش دستمزد هاست که در اعتراض به اجرای طرح مبتنی بر عملکرد وعدم اجرای قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری، بیان شده است. به رغم اعتراض ها و تجمع و گرد همایی های متعدد پرستاران، رژیم اسلامی در این عرصه نیز به جای رسیدگی به خواسته های پرستاران با سلاح سرکوب و تهدید به انان پاسخ داد. اخراج دو پرستار معترض بیمارستان امام خمینی نمونه ای از واکنش رژیم نسب به مطالبات پرستاران بود.
---------
همان گونه که در اطلاعیه های پیشین گزارش داده ایم، همزمان با سرکوب اعتراضات کارگری، اذیت و آزار و بازداشت فعالین تشکلات و نهادهای مستقل کارگری نیز توسط مقامات و مامورین جمهوری اسلامی ایران با شدت ادامه داشته است. در ماهای اخیر چندین کارزار بین المللی از جمله برای آزادی فعالین سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، کانون صنفی معلمان ایران، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، اتحادیه آزاد کارگران و دیگر فعالین کارگری مستقل در جریان بوده است. اگر چه تعدادی از این فعالین کارگری عمدتا با قید ضمانت آزاد شده اند اما عده دیگری درماههای اخیر دوباره تحت تعقیب قرار گرفته و حتی در مواردی احکام سنگین تری علیه آنان صادر شده است.
در ماه های نخست سال ۱۳۹۴ همچون سالهای قبل، جمهوری اسلامی برای جلو گیری از برگزاری مراسم روز جهانی کارگر توسط کارگران و تشکل های مستقل کارگری بر شدت اختناق و سرکوب افزود. در روز جهانی کارگر امسال، رژیم ماهیت ضد کارگری خود را هر چه آشکارتر به نمایش گذاشت؛ شعارهای نژادپرستانه و فاشیستی علیه کارگران افغان توسط مزدوران خانه کارگری و شوراهای اسلامی در تظاهرات دولتی روز کارگر نشان دهنده تلاش رژیم برای معرفی کردن کارگران افغان به عنوان عامل بیکاری بود. این سیاست نژادپرستانه که هدف اش تفرقه افکنی در بین کارگران است نه تنها علیه کارگران افغان بلکه علیه کل طبقه کارگر است. کارگران افغان که در بدترین شرایط و با انجام سخت ترین کارها دستمزد های بسیار نازل دریافت می کنند و به شدت استثمار می شوند بخش جدایی ناپذیر از طبقه کارگر ایران هستند و هر حمله به انان مسقیما حمله ای به منافع کل طبقه کارگر در ایران است.
در گذشته بارها گفته ایم، اما لازم می دانیم که بار دیگر تاکید کنیم که کلیت حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران، از جمله دولت روحانی، در دشمنی با طبقه کارگر و تحمیل فقر و فلاکت و بی حقوقی به کارگران، زحمتکشان و مردم محروم حد و مرزی نمی شناسد. خارج از هر تبیین و تحلیلی که در مورد "توافق هسته ای" بین رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی و دول قدرتمند سرمایه داری جهانی وجود داشته باشد، روشن است که طبقه کارگر ایران مصافهای سهمگینی پیش روی دارد؛ و در این راه لازم است که کارگران بیش از پیش بر ضرورت استقلال طبقاتی خود، بر ضرورت ایجاد تشکلات مستقل کارگری و مبارزه علیه کلیت نظام سرمایه داری و علیه کلیه جناحهای حکومتی و "نسخه های" سرمایه داری جهانی تاکید کنند. اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران به سهم و با توجه به توان خود همچنان در حمایت از مبارزات کارگری و برای حفظ استقلال طبقاتی کارگران خواهد کوشید.
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
۳۰ جولای ۲۰۱۵
|