رفسنجانی، جانبدار جنگافروزی ترکیه یا مصلحتخواه ایران؟
ریوار آبدانان
•
پس از توافق جامع هستهای، زمزمههایی از آمادگی برخی جریانات برای مطرحسازی مطالبات خلقها و حل مسالمتآمیز مسایل داخلی ایران بهگوش میرسد. پیداست که رفسنجانی و طیف وابسته به او، فعلا فاصلهی دوری از این واقعیت دارند. زیرا اینها تحولات خاورمیانه را نه بر مبنای تعامل با نیروهای دموکراتیک توانمندی نظیر کردها بلکه اشتباها بر پایهی تداوم روابط سنتی قدرت و دادوستد با رژیمهای واپسگرایی همچون ترکیه، قرائت میکنند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۹ مرداد ۱٣۹۴ -
٣۱ ژوئيه ۲۰۱۵
بهرغم تلاشهای عظیمی که رهبر آپو و پکک برای چارهیابی دموکراتیک مسالهی کرد صورت دادند، دولت ترکیه دیگربار با جنگافروزی خود دشمنیاش را با ملت کرد و نیروهای ترقیخواه منطقه آشکار کرد. اینبار ترکیه در ازای ژست نمایشی پیوستن به ائتلاف ضدداعش، چراغ سبز حمله به کردها را از قدرتهای فرامنطقهای دریافت کرد. حالآنکه جامعهی جهانی بهخوبی آگاه است که داعش زادهی نامشروع توهمات امپراطوریخواهانهی ترکیه است و رژیم اردوغان در تمام جنایتهای ضدانسانی داعش مستقیما دست دارد. اقدام به کشورگشایی در منطقه از طریق چتههای داعش، همچنان راهبرد اساسی اردوغان و داوود اوغلو است. نقشهی تشکیل منطقهی حائل بین ترکیهـ سوریه نیز بخشی از همین راهبرد است تا ضمن مداخله علیه کانتونهای روژآوا، کلنگ تجزیهی سوریه نیز بر زمین زده شود. در این بین، حملات ترکیه به قندیل از طرف طیفهای سیاسی مختلف ارزیابی گردید. در یکی از این ارزیابیها، اکبر رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام دقیقا در چارچوب منافع رژیم نژادپرست ترکیه اظهارنظر کرد. رفسنجانی و طیف وابسته به او همیشه با غبطه به مدل اسلامگرای لیبرال نگریسته و بهویژه از نوع ترکیهای آن حمایت کردهاند. همگان میدانند که همین ترکیه چگونه تمام امکاناتش را جهت سرپانگهداشتن داعش بسیج نموده و بازی خطرناکی را شروع کرده که عواقب زیانباری برای کل منطقه و ازجمله ایران خواهد داشت. کما اینکه طبق استراتژی نوعثمانیگری اردوغان، بایستی به موازات سرکوب کوردها حیطهی تاثیر فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ایران نیز محدود گردد. واقعا عمق استراتژیک مدنظر داوود اوغلو جز شکست فضاحتبار ترکیه در دیپلماسی منطقهای و جهانی چه بهبار آورده که اینک برخی طیفهای سیاسی ایران با دیدگاه لیبرالی خود دلبستهی آن شدهاند؟!
ترکیه از یک طرف با نمایشی عوامفریبانه خود را به ائتلاف ضدداعش نزدیک میکند و از طرف دیگر علیه اصلیترین نیرویی که داعش را به شکست واداشته یعنی پکک اعلان جنگ می دهد. پس از پیروزی حزب دموکراتیک خلقها(ه.د.پ) در انتخابات پارلمانی میبایست زمینهی مذاکرهی رسمی با عبداله اوجلان رهبر آپو فراهم میگردید، ولی ترکیه گزینهی جنگ علیه دموکراسی را برگزید. برای مشروعیتیابی در این جنگ نیز از شعار دروغین داعشستیزی استفاده میکند. اما رفسنجانی این عوامفریبی ترکیه را چنین تحلیل مینماید: «ورود ترکیه به صحنهی جنگ با داعش میتواند گامی امیدبخش برای اضمحلال این گروه باشد». همچنین دربارهی بمباران هوایی ترکیه علیه پکک میگوید: «بمباران مراکز پکک در شمال عراق در تحولات این منطقه نیز موثر خواهد بود». او تحولات منطقهای و جهانی را نشانهی «حاکمشدن نوعی تعقل و اجماع جهانی برای مبارزه با تروریسم و گروههای افراطی و تندرو» توصیف کرد. رفسنجانی در حالی چنین سخنانی را اظهار نمود که برخی از دیگر مقامات رسمی ایران ـ کاملا برعکس اوـ «حملات ارتش ترکیه به مواضع کردهای مخالف داعش» را یک «اشتباه راهبردی» توصیف کردند. معلوم شد که رفسنجانی و طیف وابسته به او زیر نقاب طرفداری از جریان اصلاحطلبی، رفتاری بسیار تاجرمنشانه در قبال رویدادهای منطقه دارند و با جانبداری دیپلماتیک از اقدامات جنگافروزانهی اردوغان عملا خواهان تشدید مسالهی کرد هستند. به همین دلیل پکک را نیز در ردیف داعش و تندروها توصیف میکنند و حملات ترکیه به کردهای مبارز را موثر قلمداد مینمایند. به نظر میرسد سایر جناحهای موجود در ایران با محکومسازی حملهی ترکیه به پکک، میخواهند واقعبینتر از جناح رفسنجانی رفتار کنند. آنها بهتر درک میکنند که ترکیه با سیاست کردستیزی خود در سوریه و جنگ علیه پکک با چه شتاب مرگباری به سمت پرتگاه میرود. بنابراین برخی طیفهای اصلاحطلب ایران بایستی بازنگری عمیقی دربارهی پدرخواندههای سیاسی خود بهعمل آورند. وگرنه بدون تعامل سازنده با کردها که نیروی محرکهی تحولات منطقهاند، سودای جایگیری مجددشان در معادلات سیاسی، واهی خواهد بود.
واقعیت این است که کردها میتوانند با آن دسته از نیروهای سیاسی منطقه مسایل خود را حلوفصل کنند که در کنار خلق کرد در جبههی ضدداعش جای گیرند. بهویژه اینکه پس از توافق جامع هستهای، زمزمههایی از آمادگی برخی جریانات برای مطرحسازی مطالبات خلقها و حل مسالمتآمیز مسایل داخلی ایران بهگوش میرسد. پیداست که رفسنجانی و طیف وابسته به او، فعلا فاصلهی بعیدی از این واقعیت دارند. زیرا اینها تحولات خاورمیانه را نه بر مبنای تعامل با نیروهای دموکراتیک توانمندی نظیر کردها بلکه اشتباها بر پایهی تداوم روابط سنتی قدرت و دادوستد با رژیمهای واپسگرایی همچون ترکیه، قرائت میکنند.
همگی میدانیم که جانبداری از رژیم فاشیستی ترکیه و حملاتی که علیه پکک و کانتونهای روژآوا صورت میگیرد به معنای حمایت از تروریسم داعش است. در اینجاست که حمایت رفسنجانی از عمق استراتژیک داوود اوغلو باعث میشود تا گفتمان جریان میانهروی وابسته به وی، در میان خلقهای ایران و بهویژه در مناطق کردنشین بهتمامی زیرسوال برود. جریان اصلاحطلب ایران ناچار است که در پیشگاه خلق کرد و در برابر چنین اظهارات ناروایی که در حمایت از رژیم مستبد ترکیه صورت گرفته، موضع خود را شفاف گرداند تا بین دیدگاههای واقعا اصلاحطلب و جریانات نقابزدهی سیاسی تمایزی شکل گیرد.
|