تحمیل میلیاردها دلار بدهی بر جامعه پیامد بازسازی صنایع بورژوازی
عظیم هاشمی
•
اگر دولت احمدی نژاد توانست در مدت ۸ سال به مبلغی حدود ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی دست یابد و آن را به با ندهای مختلف درون حکومت وهمسو با خط رسمی خود بدهد، اکنون که قیمتهای جهانی نفت به یک سوم آن دوران رسیده تنها چشم اندازی که پیش پای حکومت قراردارد این است که تحت عنوان بازسازی صنایع به همان میزان و یا حتی بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار*، بدهی خارجی بر جامعه تحمیل کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۱ مرداد ۱٣۹۴ -
۲ اوت ۲۰۱۵
پس از بند وبست های لوزان – وین هیاتهای متعدد انحصارات سرمایه داری جهانی یکی پس از دیگری وارد ایران میشوند تا ضمن بر آورد وضعیت درونی رژیم، موقعیت را برای اخذ قرار دادهایی در زمینههای مختلف با دولت فراهم نمایند. با توجه به فرسودگی صنایع و عدم بازدهی مطلوب آنها، سرمایه داری حاکم بر ایران تنها راه برای حضور بیشتر در معادلات جهان سرمایه داری را باز سازی صنایع میبیند تا از این طریق گردش سرمایه مطلوب و بازدهی آن مناسب شود و بتواند در رقابتهای منطقه ای بهتر عمل کند . از آنجایی که در حال حاضر سر مایه داران داخلی ایران از آنچنان توانی برخوردار نیستند که نقشی مهم ایفا کنند در نتیجه فرصت بسیار مناسبی برای سرمایه های جهانی فراهم شده تا در خواست های رژیم ایران را با شرایطی که برایشان مطلوبتر است، پیش ببرند.
اگر دولت احمدی نژاد توانست در مدت ٨ سال به مبلغی حدود ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی دست یابد و آن را به با ندهای مختلف درون حکومت وهمسو با خط رسمی خود بدهد، اکنون که قیمتهای جهانی نفت به یک سوم آن دوران رسیده تنها چشم اندازی که پیش پای حکومت قراردارد این است که تحت عنوان بازسازی صنایع به همان میزان و یا حتی بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار*، بدهی خارجی بر جامعه تحمیل کند. نتیجه یک چنین خیزی که دولت میخواهد بردارد چیزی جز اسارت بیشتر مردم در چنگال انحصارات مختلف و فقر و سیه روزی بیشتر آنها نخواهد بود. حتی در مطلوب ترین وضعیت، در صورتی که از همین امروز سیل سرمایه به سمت ایران سرازیر شود و در بهترین شرایط دوره بازدهی کوتاه۱۰ ساله در نظر گیریم باتوجه به تغییرات سرسام آور تکنولوژیکی ،سرمایه های ثابت به کار افتاده در ۱۰سال بعد کهنه خواهند شد ودر نتیجه توان رقابت با رقبا را ازدست خواهند داد و احتیاج به نوسازی مجدد خواهند داشت. نتیجه چنین روندی این خواهد شد که هنوز بدهی گذشته پرداخت نشده اجبارا وام های دیگری باید گرفته شود و این چرخه ادامه خواهد یافت. بهترین اهرمی که بورژوازی میتواند در رقابت با سایر دولت های رقیب از آن استفاده کند نیروی کار ارزان درون ایران ودر واقع بالا بردن نرخ استثمار است، در نتیجه سرمایه گذاری امپریالیستها نه تنها گشایش اقتصادی در جامعه ایجاد نمیکند بلکه حاصل آن برای کارگران و توده های مردم چیزی نخواهد بود به جز بی حقوقی وفقر بیشتر.
هر گونه اقدام سرمایه جهانی از جمله سرمایهگذاری در کشور ی دیگر، در رابطه با هر جامعه به فاکتورهای مختلفی بستگی دارد، از برخوردهای جناحها واحزاب مختلف درون بورژوازی کشور وام گیرنده گرفته تا رقابتهای بینالمللی و درونی جناحهای مختلف امپریالیستها، ولی مهمترین فاکتور، موقعیت مبارزاتی درون جامعه و خصوصا مبارزات کارگران آن جامعه است. در شرایط فعلی ایران،علیرغم اعتراضات و سیعی که شاهد آن هستیم اما مبارزات کارگری هنوز از آن موقعیتی برخوردار نشده که بتواند رژیم را به چالش بکشد، آن را با مشکلات عمیقی رودررو سازد و بستری فراهم آورد تا در برابر یورشهای متعدد سرمایه جهانی وسرازیر شدنش به ایران سدی مقاوم ایجاد کند.
اکنون جامعه در حالتی از انتظار به سر میبرد اما چشم انداز فرا رفتن از وضعیت فعلی و ایجاد موقعیتی مطلوب دیده نمیشود، از آنجا که یورش به معیشت کارگران ابعاد تازه ای خواهد گرفت در نتیجه یأس وسرخوردگی از انتظار بهبود اوضاع معیشتی به زودی آشکار خواهد شد و توده های کارگر برای زنده ماندن چارهای جز اعتراض نخواهند داشت و این خود زمینه سازی مهمی برای گسترده شدن مبارزات اجتماعی است. از چنین منظری است که میتوان گفت اوج گیری مبارزات در عرصه های مختلف دور از انتظار نخواهد بود، ممکن است برخی از انحصارات ومحافل سرمایه داری در سطح جهان با نادیده گرفتن چنین فاکتوری و یا علیرغم آگاهی از آن، ریسک سرمایهگذاری را به جان بخرند و راهی ایران شوند تا در گرما گرم انتظار تود ه ها بتوانند در بخشهایی سرمایهگذاری کنند، اما با فرض این احتمال که ممکن است اعتراضات اوج تازهای نگیرد، ضرورت حجم بسیار زیاد سرمایه برای سرمایهگذاری، خود این محافل را نیز با مشکلات زیادی روبرو خواهد کرد. چرا که بحرانهایی که از سال ۲۰۰۱ شروع گردید و درسال ۲۰۰٨ کل سرمایه داری جهانی را در برگرفت هنوز پایان نیافته و در افق پایانی هم برای آن نه تنها نمیتوان تصور کرد بلکه امکان اوج گیری آن وجود دارد. این بحران به نحوی است که اکنون بانک مرکزی اروپا با حربه چاپ بیش از حد یورو و در اختیار قرا دادن آنها با بهره های بسیار نازل به بانکها و پخش این یوروها با بهره ای کمتر از گذشته در بین مردم می کوشد از آنچه که تورم منفی قلمداد میکنند جلوگیری کند و سیر گردش سرمایه در مسیر مطلوب قرار گیرد. بااین وجود شاهد این هستیم که نه تنها حلقه های ضعیف چون ایرلند، یونان، اسپانیا و پرتقال بلکه قدرتهای بزرگی مانند فرانسه وانگلیس نیز در سراشیبی قرار گرفتهاند و امکان رهایی از آن برایشان دشوارتر می شود. صدور سرمایه به مناطق دیگر از جمله ایران اگر چه میتواند به نحوی یاری بخش آنان باشد اما شیب وسرعت بحران فعلی بیش از آن حدی است که با این چنین سرمایه گذاریهایی بتوان از افزایش سرعت سقوط آن جلوگیری نمود. مضاف بر این، اکنون در شرایطی بسر نمیبرد که بتواند برای بازدهی سرمایه هایش یک دوره ۱۰ ساله به انتظار نشیند. براین پایه میتوان گفت خود متروپلهایی که با بحرانهای متعدد دست به گریبان هستند قدرت مانورشان نمیتواند زیاد باشد و در نتیجه رقابتها بین آنها تشدید خواهد شد وهر کدام برای از میدان به در کردن دیگری ، بیش از گذشته از همدیگر سبقت خواهند گرفت و اقدامهای مختلفی علیه یکدیگر خواهند نمود. آنان تلاش میکنند تکههای هموار تر کیک یا آن قستمهایی که زود بازده تر هستند را از دست یکدیگر بربایند. چنین وضعیتی خواب نظام های حاکم بر جوامعی مانند ایران را نیز دچار پریشانی خواهد کرد وحتی اگر دروازه ها را چهار طاق برای سرمایه گذاران باز کنند بازهم علیرغم خواستشان آنها خود توان مشارکتی همه جانبه و وسیع نخواهند داشت. نگاهی به تونس، مصر، عراق، کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی نشاندهنده عدم توان انحصارات امپریالیستی برای مشارکت و کمک به حل بحرانهای داخلی این کشورها وعدم کارآیی راه حلهای اقتصادی آنها میباشد.در چنین وضعیتی راه مطلوب برای سرمایه جهانی چیزی جز توسل بیش از گذشته به میلیتاریسم نیست . در یک چنین اوضاعی میتوان گفت شاهد این خواهیم بود که آتش جنگهای منطقه ای گستردهتر وشعله ورتر گردند، بر این مبنا امکان اینکه درگیریهای مختلف در خاورمیانه ابعاد وسیعتری گیرد تا بر آن اساس کمپانی های اسلحه سازی رونقی فزاینده یابند دور از انتظار نمیتواند باشد.
این نکته نیز نباید فراموش کنیم که وقتی انحصارات نظامی توانستند چرخهای تولیدی خود را در ابعادی وسیع به حرکت در آورند به همراه آنها دهها رشته تولیدی دیگر نیز به چرخش در خواهند آمد و در نتیجه از یک سو این امکان برای انحصارات مختلف فراهم خواهد شد تا به اقتصاد نابسامان خود اندکی سروسامان دهند واز طرف دیگر با مشارکت برای بازسازی آن مناطقی که توسط نیروهای مختلف نظامی آسیب دیده یا نابود شد ه اند نیز تا حدودی خواهند توانست بر ظرفیت تولیدی خود بیفزایند و بازهم از بحران تولیدی موجود اندکی بکاهند . بدین نحو این آرامش ظاهری که پس از توافق لوزان – وین صورت گرفته را نمیتوان ناپایدار تلقی ننمود چرا که بنحوی دیگر ودر ابعاد دیگری سربلند خواهد کرد زیرا رژیم حاکم بر ایران نیز چارهای نخواهد داشت جز آنکه ببش از گذشته به این سمت میلیتاریستی شدن رهسپار گردد . بر بستر این میلیتاریسم نه تنها گروههای مختلف و جدید ضد انقلابی سر بر خواهند آورد بلکه دامنه آن به نحوی گسترش خواهد یافت که برخی از دولتها در صدد برآیند تا با یکدیگر تسویه حساب نمایند، ممکن است این تسویه حسابها به جنگ رودررو و تقابلهای آشکار هم کشیده شود اما نه لزوماً چرا که حمایت از همسویان و تسویه حساب با محافل و جریانات غیر همسو میتواندخود موجب عقب نشینی رقبا گردد ( نمونه اکرایین گویای همین موضوع است ).حضور میلیتاریستی دولتها ی مختلف در یک چنیین روندی میتواند صف بندیهای جدیدی را بوجود آورد اما چه بسا چنین صف بندیهایی ناپایدار هم باشند به نحوی که متحدین دیروز به رقیبان امرو ز و بالعکس بدل شوند.
بورژوازی همواره در حال برنامهریزی و توطئه گری علیه توده ها میباشد و با تمام وجود سعی میکند قیود سلطه گرانه خود را بر دست وپای انسانها محکمتر کند، آنچه موجب خواهد شد که روند حرکتی او دچار اختلال و وقفه گردد حضور مبارزاتی طبقه کارگر در عرصه های مختلف میباشد. تلاش و مبارزه برای توقف برنامهای که درصدد است زیر عنوان بازسازی صنایع، میلیاردها دلار بدهی بر جامعه ایران تحمیل کند و آنگاه همچون یونان مردم را در گیر با موضوعی نماید که هیچ دخالتی در ایجاد آن نداشتهاند میتواند علاوه بر اینکه ازغرق شدن جامعه در منجلابی از قرض وبهره و بدهی که دولت روحانی در حال فراهم نمودن مقدمات آن است جلوگیری نماید، زمینههای میلیتاریستی شدن بیشتر منطقه و تقابلهای نظامی آینده را نیز از میان بردارد. اگر مردم یونان به علت عدم شناخت از ماهیت دولت خود، چند سال طول کشید تا به ابعاد فاجعهای که بر آنها تحمیل شده پی ببرند اما ماهیت رژیم ایران برای مردم ایران اظهرالمن الشمس است چرا که علاوه بر سرکوبهای متعدد در مقاطع مختلف، برنامههای اقتصادی هم که پیش برده ارمغانی جز سیه روزی مردم نداشته است. از ادامه جنگ تا گرفتن وامهای چند میلیاردی از محافل مختلف سرمایه داری جهانی توسط دولت رفسنجانی و از نابودی ۷۰۰ میلیارد دلار دوران احمدی نژاد تا بند وبست های جدید دولت روحانی همگی نشاندهنده این است که هر کسی اگر آنها را نادیده گیرد باید گفت همچون کبک سر بر زیر برف فرو برده و در نتیجه راه هموار نموده برای گرفتار شدن در آن دیگهای جوشانی که اکنون با مساعدت دولت روحانی و توسط انحصارات سرمایه داری در حال نصب شدن درجامعه ایران هستند.
چگونه می توان برنامههای مختلف وچند جانبه ای که سرمایه داری جهانی بر علیه توده ها، اقتصاد، فرهنگ و بطور کلی جامعه ایران در سر می پروراند و اکنون با مشارکت در طرحهای مختلف نظامی – اقتصادی جمهوری اسلامی میخواهد آن را محقق سازد کشف وخنثی کرد؟ آیا به جز با گسترش مبارزه علیه کلیت نظام سرمایه داری حاکم بر ایران وبه زیر کشاندن آن راه دیگری وجود دارد؟
سرکوبهای مختلف در مصر و ترکیه، کشیده شدن مردم یونان به مسلخ تروئیکا، کشتارهای هولناک در مکزیک ، خانه خرابی و بیکاری و فقر در اسپانیا، ایتالیا، پرتقال و … همه اینها گویای این است که ار مغان نظام سرمایه داری چیزی جز فاجعه و نکبت نبوده ونخواهد بود و رهایی از فجایع موجود راه حلی سرمایه دارانه نمیتواند داشته باشد، چرا که علت وجودی چنین فجایعی خود نظم موجود و حاکم است. اکنون هر انسان قرن حاضر بسیار عمیقتر از نسلهای گذشته با این فجایع مختلف دست به گریبان است که بورژوازی بر انسانها تحمیل نموده . این انسان خواه در ایران باشد یا در مصر ، در ترکیه باشد یا در یونان نمیتواند واقعیات موجود راکه عرصه زندگی کردن بر او تنگ نموده را نادیده بگیرد. این واقعیات بگونه ای پیش میرود که هر استثمار شد ه ای ناچاراً برای حفظ شأن انسانی خود راهی به جز مبارزه علیه بردگی مزدی پیشا روی خود نخواهد دید .مطمئنا مردم برخی جوامع بنا به فاکتورهای مختلف از جمله پیشینه مبارزاتی ،سریعتر میتوانند خود را یافته و برای رهایی به تقابل با سیستم موجود برخیزند . تاریخ مبارزات صد ساله اخیر نشان داده که جامعه ایران حداقل در منطقه خاورمیانه از چنان شرایط و پتانسیلی بر خوردار بوده که توانسته با پیشگامی در مبارزات اجتماعی همچون الگویی برای سایر جوامع عمل نماید . آیا جامعه با حرکت علیه حاکمیت جمهوری اسلامی که در حال انعقاد اسارتبارترین قراردادها با دول وانحصارات امپریالیستی است خواهد توانست هم از تحمیل میلیاردها دلار بدهی برخود جلوگیری نموده وهم اینکه الگویی جدید برای رهایی در سطح منطقه خلق کند؟ شواهد مختلف گویای این است که چنین خواهد شد و میتوان گفت وحشت بورژوازی منطقه و بطور کلی سرمایه داری جهانی نه از دیکتاتورهای حاکم بر ایران بلکه از مبارزات اجتماعی داخل ایران است، مبارزاتی که موجب خواهد شد تا کل منطقه بسمت تحولی اساسی سوق یاید.
*این رقم ۷۰۰ میلیارد دلار نه یک تشابه سازی صرف بلکه واقعیتی است که از جانب دست اندر کاران دولت روحانی بیان شده است بطور نمونه نصرالله سیفی مدیر عامل بهینه سازی مصرف سوخت در گفتگو با خبرگزاری شانا اعلام نموده برای اینکه بهینه سازی صورت واقعی گیرد نیاز به یک سرمایهگذاری ۲۰۰ میلیارد دلاری داریم . ویا اینکه گفته شده برای صنعت پتروشیمی به سرمایهگذاری ۷۰ میلیارددلاری نیاز است
اگر بخشهای مختلف از مخابرات، نوسازی ناوگان هوایی تا صنایع اتومبیل سازی را در نظر بگیریم در خوشبینانه ترین حالت به رقم یاد شده خواهیم رسید و چنانچه بر چنین ارقامی مخارج بهینه سازی کارخانه های اسلحه سازی و خرید مستقیم تسلیحات نیز اضافه کنیم مقدار وامی که بر مردم ایران تحمیل خواهد شد چه بسا بیش از ۷۰۰میلیارد دلار گردد.
|