یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اردوغان، اراده ی آک پارتی - بهنام چنگائی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۴ مرداد ۱٣۹۴ -  ۵ اوت ۲۰۱۵


در پی یک روند کوتاه آرامشِ سیاسی، رشد صنعتی و پیشرفت نسبی سطح زندگی، اقتصاد عموما توریستی، مونتاژی و وابسته ترکیه دوباره بیمار، زمینگیر و عمیقا بحرانی شده و ارزش لیرِ کشور در فاصله ی کوتاهی ۵۰% سقوط کرده است. رهبر خودسر و تمامیتگرای آک پارتی، مسبب بخش بزرگی از بحران ها بوده و عملا نیز وی نشان داده است که او جز رهبرِ یک فرقه، نماد تفکر پانترکیسم پوسیده و توامان مسلح به ریاکاری های نخ نمای مذهبی بیش نیست. بی گمان این حقیقت پذیرفتنی ست که نمایندگان و سرمایه داران گروهای مافیای نئولیبرالِ جهانی و داخلی، بیشترین آسیب و دخالت را در این کشور دارند و یا بهتر است بگوئیم که آنها بنا بر طرح های اقتصاد و سیاست گلوبال عمدتا مدیر اقتصادی و راهبران کلان سیاست آن حزب و کشور تکقطبی بوده و می باشند؛ راهکارهای نئولیرالیستی ایکه بمرور با پیوند خوردن به خردگریزی و پاشائیگرای اردوغان بیشتر تشدید و تعمیق یافته و همینک به بن بست بلندی رسیده و خود سرمایه گذاران را هم به عدم ثبات اهداف سرمایه ی خویش در این "کشورِ بی ثباتِ آق پارتی" و شرارت افکن بیش از پیش آشنا کرده و با بقای این ساختار خودکامه، آنها نیز به مقصودِ سود سرمایه های شان نرسیده؛ و ناگزیر دیری هم نخواهد پائید که خروج سرمایه ها آغاز خواهد شد.

تفاوت ترکیه با هر یک از کشورهای مسلمان در منطقه، تنها این است که قانون اساسی آن تاکنون سکولار بوده و با همه تلاش های مذبوحانه ی آک پارتی و اردوغان برای اسلامیزه کردن قانون اساسی کشور، این دسیسه های مذهبی و یکسویه گرائی پیوسته با مقاومت سکولارهای دمکرات ها، نیروهای مترقی و جریان های چپ و کمونیستی همچنان دست نخورده باقی مانده و همین باعث اندکی بالانس در چهاچوب نرمش پذیری دولت از خواسته های مردم شده و روابط بین مردم رنگین فرهنگ، پشتوانه ی نسبتا محکمی برای سکولاریزم این کشور گشته، و عملا همخوانائی های را پاس داشته و در نتیجه امید به اصلاح در اعماقِ خودآگاه مردم و روشنفکران هنوز نمرده و پرچم سازگاری و روادداری ها برجامانده و این دریچه ی کوچک، به تنهائی برگ برنده سرزندگی جامعه سکولار ترکیه از هرگونه گزند آک پارتی بوده، هست و خواهد ماند.

براساس تجربه های عینی، تاریخی و با نگاهی به ساختار حاکم بر ترکیه می بینیم که پروسه ی تحولگرائی آتا ترک دیریست متوقف شده و چه بسا سیر بازگشت یافته و همه ی ما ار دیربار می دانیم که ترکیه ی آک پارتی به اشکال مختلف با رنگینی کشور، پاسداشتِ حقوق بشر، برابری ملت ها، احترام به فرهنگ و هویت اقلیت های دینی و مذهبی همگامی ندارد و بویژه با مدرنیته ی اروپائی مشکل زیربنائی داشته و فرسنگ ها از آن دوری دارد؛ عدم پذیرشش در جامعه ی اروپائی هم به همین دلایل می باشد. بی سبب نیست که ما شاهد پیاپی ناآرامی های اجتماعی، بروز بی آبروئی در اراده ی فاسدِ حزبی، سنت سیاست فردمحور و ناگزیر اراده ی متمرکزِ رهبرسازی، بسان ایران در ترکیه هم بیداد می کند و رسما پایگاه تاریخی داشته و با تسلط آک پارتی به کشور تعمیق یافته است. این حزب با تشویق تضاد اجتماعی ـ طبقاتی و با برتریجوئی فرهنگ پانترکیسم در برابر سیاست سکولار و برابر، لجوجانه ایستاده و تناقض آشکار با حقوق بشر دارد. اشتلم کاری های ارودغان علیه ملت کرد و پشتیبانی او از نسل کشی های داعش و لجستیک آشکار و بی شرمانه این آدمخواران توسط دولت او، برای ثبات سیاسی و اقتصادی ترکیه امروز و فردا قطعا خوانائی نداشته و ندارد و محصول این پروسه مردم ستیزی و بنیادگرائی هولناک، کشور را نچندان دور دچار شکاف های "ضروری عمیق، طبقاتی و ملی" کرده و البته به رودرروئی های احتمالا خونین و اجتناب ناپذیر نیز در صورت خودفریبی اردوغان فراخواهد انجامید.

بی سبب نبود که (ح . د . پ) در پی علنی شدن فساد، دزدی و چپاولگری اردوغان و ورزا و یارانش که به فروریختن اعتبار آک پارتی در چشم مردم متوهم انجامید، حزب خلق های ترکیه منشا امیدواری نه تنها برای ملت و توده های کرد، بل مظهر پشتگرمی نیروهای ترک مترقی، سکولار و دیگر اقلیت های زیر ستم هم شد. این همبستگی چشمگیر با حزب دمیرتاش و رای دادن به او در پی علنی شدن رشوه ها و اختلاس های فراوان میسر شد. آک پارتی سعی کرد دروغ های بارهای بارش را پنهان کند و همزمان می خواست با خفه کردن مدیای کشور و دستور مسدود کردن دنیای مجازی، سرپوشی دلخواه بر بی آبروئی ها، دزدی ها و فساد های کلان آک پارتی و رهبرش بگذارند و نتوانستند. این بی اعتباری و سرخوردگی در چشم مردم معترض چنان سریع تکوین یافت و خصوصا بدنبال سرکوب خونین اعتراض جوانان به این سوء استفاده ها و رشد بیکاری ها و تشدید اراده ی مطلق آق پارتی واردوعان هرچه بیشتر بالاگرفت. مخصوصا در پی اعتراض جوانان بخاطر تخریب گزی پارک یکی از جرقه های انفجاری اخیر آن بود، که روند پیاپی این رویدادها، اراده ورزی مطلق اردوغان و سرکردگی حزب او را متزلزل کرد و فروریخت و عملا آن رسوائی ها به ناآرامی های پوشیده این کشور فرصت بروز آشکار و گسترده داد و یکباره سوخت حرکت رو به پیش (ح . د . پ ) را تامین کرد و مقاومت توده ای کرد ها را همگام با دلسردی از پذیرش طرح صلح بیدار نمود و دیگر اقلیت ها را علیه اردوغان به نقطه ی مهمی در برابر آک پارتی رساند و بسوی صندوق های رای هدایت کرد.

چرائی تسلط بلند یک حزب مذهبی بر سرنوشت یک جامعه رنگین همان آسیب پذیری و یا در واقع امر ساده اندیشی توده ای است که آق پارتی را آبیاری کرده، خودخواهی اردوغان را تنومند ساخت و خطر او و حزبش، همان استعداد ویرانگری تدریجی و قطعی ست که در هر اراده بی پاسخ و فریبکار مذهبی و مستبد وجود دارد و می تواند مردم و کشور را به تدریج اینجا و آنجا رودرروی هم قرار داده و مهیای نابودی همدیگر کند. نمونه ی برجسته آن در کشور بلازده ی شیعی ما نیز ٣۷ سال می باشد که جاخوش کرده و قریب با اتفاق کشورهای مسلمان با اندک تفاوت هائی در نوعِ استبدادها، دچار عوارض چنین ساختارهای مصیبت بار و خودکامگی های فردی، حزبی و مذهبی شده اند.

حالا کافی ست به فرجام خودسری اردوغان و پروسه دستگیری و زندانی کردن اوجلان توسط باند جهانی حامی ترکیه بازگردیم و سپس دلایل آغاز مذاکره پیرامون تهیه ی طرح و برنامه صلح و خلع سلاح پ ک ک را به یاد بیاوریم که چگونه این روند صلح و آرزوی همزیستی، بخاطر سرکشی اردوغان شکست خورد، و دوباره به بزرگترین بحران نظامی، حقوق بشری و جنگ کور در ترکیه و خاورمیانه تبدیل شده است. یادمان نرود که اوجلان در نوروز ۲۰۱٣ یکسویه و مشتاقانه با اعلام آشتی و آتش بس، ناتوانی سلاح و جنگ را پذیرفت و عملا پیشنهاد او مورد حمایت قندیل نیز قرار گرفت. این خوشبینی و روند صلح، اگر از اراده ی اوجلان و بلندپروازی ها و اراده ی تکقطبی آق پارتی مصون می ماند می توانست تاکنون به فرجام برسد. پروسه آشتی از دید رهبران پ ک ک و خود آقای اوجلان تنها در صورتی می توانست به نتیجه برسد که تنها قانونی شود و در ((حمایت از پیشمرگان و بازگشت قانونی آنان به آغوش خانواده ها)) طبق تصویب قانونی این طلح و خلع سلاح میسر می شد و که نشد. بنا به گفته وزیر دادگستری پیشین آقای سعدالله ارگین، و شهادت آقای دمیرتاش از (ح . د . پ )که در آن وقت جزو مذاکره کنندگان و میانجیرگران دوطرف بود، حکایت آشکار از آن دارد که ادوغان مخالف صلح بود و آنرا نمی خواست و مشکل اینجاست. اما، آینده ترکیه و سرنوشت کردها به دلایل اجتناب ناپذیری به هم گره خورده است. کردها نشان دادند که برای همزیستی مسالمت جویانه و برابر آمادگی آگاهانه دارند؛ ولی این سازش برای جایگاه پاشائی کبیر اردوغان و بخشی از سران آک پارتی قابل تحمل نیست. دریغا که توده های بیکار و خانه خراب هردو سو تاوان این جاهطلبی اردوغان را ناگزیر می باید بدهند.

behnam.omidwar@freenet.de


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست