فوتبال پروندهای فراموششده در کردستان عراق
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۹ مرداد ۱٣۹۴ -
۱۰ اوت ۲۰۱۵
* فوتبال بهرغم «داعش»
کمتر اتفاقی میتواند فوتبال و روح این ورزش را در نقطهای از کره خاکی ازبین ببرد. نه قتل عام، نه جنگ و نه تهدید، هیچکدام نتوانسته مردم را از «فوتبال» جدا کند. کردستان، منطقهای خودمختار در عراق، که این روزها بیش از هر منطقه دیگری درگیر جنگ مستقیم با داعش است، هم از این قاعده مستثنا نیست. هفتهنامه «اکیپ» اینبار گزارشی خواندنی از جریان فوتبال در کردستان دارد. این گزارش را که با کوشش سجاد فیروزی به فارسی ترجمه شده و در روزنامه شرق منتشر شده از نظر میگذرانید.
شهر اول: سلیمانیه
جنوب شرقی کردستان عراق
فاصله تا خط مقدم یک ساعت
شب سیاه سیاه است؛ چند ساعتی میشود که توفان شن، کوهستانهای سلیمانیه که هنوز سرسبز هستند را جارو میکند. این شهر یکمیلیونو ٦٠٠ هزار نفر جمعیت دارد و در جنوب شرقی شهر کردستان عراق واقع شده است. سکوت مطلق این سیاهی شب، ناگهان و برای نزدیک به ١٠ دقیقه با صدای گلوله، فریاد، خسخسهای شوقزده و صدای مداوم آژیر درهم میشکند. خطمقدمی که کردها با داعش در آن میجنگند، درست در فاصله ٦٠ کیلومتری اینجا در کرکوک است. با رعایت قوانینی که عراقیها وضع کردهاند - بازرسی و کنترل عبور و مرور - تا رسیدن به آنجا نزدیک به ٦٠ دقیقه راه است. بههرحال حالا فاصله معنایی ندارد و سوالی که ذهن را درگیر کرده این است که این تکاپو و تیراندازی ناگهانی جایی برای نگرانی دارد؟
پاسخی که میتوان برای این سوال آنی یافت مشخص است: فعلا نه، جایی برای نگرانی نیست. در اینجا، جنگ جغرافیا را تغییر داده است. در واقع نزدیکی، دوری، امنیت و خطر حالا تبدیل به وقایعی مرتبط با یکدیگر شدهاند که خیلی زود یکی از این اِلمانها میتواند جای دیگری را بگیرد.
گذر ما به سلیمانیه مصادف شده با سهشنبه، ١٢ می ٢٠١٥؛ ساعت ٢٣:٣٠ است و داعشیها، افرادی که دنبال سیهروزی و بدبختی دیگران هستند، فاصلهشان «دور» است. کردها هم البته حواسشان جای دیگری است؛ آنها بیشتر دارند به ستارههای تیم بارسلونا فکر میکنند؛ تیمی که اکثریت مردم اینجا طرفدار مطلق آن هستند. در خیابانهای مرکزی شهر سلیمانیه، مردم، شکست رئالمادرید، دشمن قسمخورده بارسا، مقابل تیم یوونتوس در نیمهنهایی لیگ قهرمانان اروپا را جشن گرفتهاند... .
چند روز بعد، در سایه گسترده درخت توت «کافه فرهنگ» سلیمانیه، بختیار اَسن، خبرنگار ورزشی«کردست تیوی» میآید تا درباره شیفتگی کردهای عراق به فوتبال صحبت کند: «در سلیمانیه فردای روزی که مسابقه برگزار شده، طرفدراران تیم بازنده آفتابی نمیشوند. آنها میروند و مخفی میشوند! همین چهارشنبه گذشته هواداران رئالمادرید که به کافهتریای «کردست» آمده بودند همگی اخمو و ترشرو بودند ولی ما با یکدیگر جنگ و دعوایی نداریم. خودمان به اندازه کافی جنگ دیدهایم. فوتبال حسابش کاملا جداست». نزدیک او، ریزگار مصطفی، مدیر مدرسه فرانسوی سلیمانیه و یکی از پیشمرگههای قدیمی نشسته که هنوز خاطرات زیادی از دنیای توپ گرد در ذهنش باقی مانده است. وقتی او پسربچه بوده در محله «خبت» یا زمینهای اطراف آن با دوستانش توپبازی کرده است. آنها بهخاطر اینکه حواس سربازان صدام حسین که تجمع کردها را ممنوع اعلام کرده بود، پرت کنند، مجبور بودند محل بازیشان را مدام تغییر دهند: «یک روز یک مسابقه در عربت داشتیم. سربازها آمدند و ما را پیدا کردند. آنها با خودشان یک گاو آورده بودند و به ما گفتند که مثل همین گاو فقط به درد خوردن علوفه میخوریم...».
ریزگار زمانی که به سن جوانی رسیده یعنی در دهه ٧٠، توانسته در پارک آزادی هم پابهتوپ شود؛ جایی که چند سال بعد دیکتاتور عراقیها «زندان سرخ» را در آنجا راهاندازی کرد تا افراد گروههای مقاومت و سیاستمدارهای کرد را زندانی کند و شکنجه دهد. بعدا در بین سالهای ٨٦ تا ٩٠، در کوههای اطراف سلیمانیه، فوتبال به او و همشاگردیهایش قدرتی برای خروج از بین دو مبارزه داده؛ فرصتی که ذهنشان را از آشفتگی برهانند و به روزهای کودکیشان برگردند: «در زندگی مقاومت دو چیز اهمیت زیادی دارند: کتاب و توپ. بچه که بودیم گروهی ١٨ نفره داشتیم که در زمینهایی که این روزها دیگر اثری از آن نیست، خوش میگذراندیم. ما همگی تبدیل به مبارز شدیم و حالا ١١ نفر از آن جمع ١٨نفره در مبارزه کشته شدهاند».
در تابستان ٢٠١٤ و بهواسطه یک دوست فرانسوی که مدتها ساکن اسپانیا بوده، ریزگار موفق میشود به کارلو آنچلوتی که در آن برهه هنوز سرمربی رئالمادرید بود، یک «کلاش»، نوعی کفش سنتی کردها که یادآور مقاومت است، هدیه دهد. روی صفحه گوشی هوشمند آخرین مدلی هم که در دست دارد، تصویری از آنچلوتی دارد که با چهرهای بشاش، کفشهای سفید کتان و پشمی را به پا کرده. در کردستان عراق خاطرات خوب فوتبال همیشه به خاطرات بد آن میچربد.
شهر دوم: اربیل
پایتخت کردستان عراق
بهزودی آفتاب پشت ورزشگاه «فرانسو هریری» در اربیل فرو میرود و غروب میکند؛ مجموعه ورزشی پایتخت کردستان عراق مجموعهای عالی بهنظر میرسد. این ورزشگاه، زمین فوتبالی با گنجایش ٢٨ هزار تماشاگر دارد که یکی از زیباترین، سرسبزترین و البته امنترین زمینهای فوتبال عراق محسوب میشود. اینجا یک باشگاه فوتبال زنانه هم به اسم «باشگاه زنان هولر» دارد که آنها حتی بعضی وقتها در زمین شماره دو این ورزشگاه یا در زمینهای سرپوشیده، که برای برگزاری فوتبال ٥به٥ و ١١به١١ مناسب است، تمرین میکنند. روی کاغذ وجود فقط یک تیم فوتبال زنان کم به نظر میرسید ولی با توجه به نگاه نهچندان مثبتی که تا همین اواخر نسبت به فوتبال زنها وجود داشته، باز هم حیات این باشگاه در نوع خودش یک پیشرفت است. بههرحال آنچه مشخص است اینکه در این منطقه میطلبد زنها مبارزه دیگری هم برای احقاق حقشان داشته باشند. از این موارد گذشته باید عنوان کرد میزبان اصلی این باشگاه قدرتمند، تیم «اربیل» است که سابقه چهار قهرمانی در لیگ عراق را آن هم در سالهای ٢٠٠٧، ٢٠٠٨، ٢٠٠٩ و ٢٠١٢ دارد. البته در مقایسه کلی با سایر ورزشگاهها، امکانات برای تأمین امنیت مسابقاتی که در این ورزشگاه برگزار میشود، کم است: چند نفر از نیروهای امنیتی در جای جای مجموعه و در کنار زمین دیده میشوند که کلاشنیکفهایشان را روی دوش انداختهاند.
بعد از سالها مقاومت مسلحانه علیه دیکتاتوری به نام صدام حسین و جنگ برادرکشی بین پارتیزانهای گروه دموکرات کرد (PDK) و شورای میهنپرستان کرد (UPK)، این منطقه خودمختار مثل حبابی معلق بر فراز کشوری ازهمگسیخته میماند که نمایشی از متنوعترین قساوتها در آن دیده میشود.
عقربهها، ساعت ١٧:٣٠ را نشان میدهند؛ بازیکنان اربیل بهصورت گروههای پراکنده برای تمرینکردن وارد زمین میشوند ولی جان زیادی در پاهایشان حس نمیشود چون همین الان در حال خارجشدن از سالن بدنسازی مجموعه هستند. کنار زمین هم رئیس فدراسیون فوتبال کردها در صندلی پلاستیکیای فرو رفته و منتظر تمرین تیم اربیل است. در قدوقامتش که دقیق شوید چیزی به غیر از قدرتی که در صورتش نمایان است به چشم نمیآید. سافین کانابی مدافع دهه ٨٠ تا ٩٠ منطقه است که این روزها فوتبال کردستان را اداره میکند. البته این طور نیست که درهای «فیفا» به روی او بسته باشد؛ اتفاقا هم درهای فیفا به روی او باز است و هم گوشهای بلاتر - رئیس مستعفی فیفا - برای شنیدن حرفهایش باز. در ورزشگاه و بالای سکوها، مجسمهای از فرانسو هریری قرار گرفته که دست راستش را به سوی آسمان بلند کرده؛ مجسمهای که حالا برای رئیس فدراسیون فوتبال کردها سایهای ایجاد کرده تا آفتاب آزارش ندهد.
روز ١٨ فوریه ٢٠٠١، فرانسو هریری، فرماندار وقت اربیل، یکی از اصلاحطلبهای قابلذکر گروه مسیحی آشوری بود که توسط شاخه تروریستی الانصار به قتل رسید.
اربیلیها قرار است خودشان را برای رقابت در AFC کاپ (دومین رقابت باشگاهی در آسیا بعد از لیگ قهرمانان آسیا) مهیا کنند، به کویت بروند و با تیم القادسیه بازی کنند. شاگردان حامد صلاح، مربی اربیل و ملیپوش سابق تیم ملی عراق، که سابقه چهار عنوان قهرمانی در کارنامه دارند، چهار روز بعد به مصاف رقیب رفتند و با وجود برتری ٢بریک نتوانستند جواز صعود از مرحله گروهی AFC کاپ را به دست آورند، یک ناکامی بزرگ برای اربیلیها که سال پیش در فینال همین رقابتها به همین تیم القادسیه در ضربات پنالتی باختند و قهرمانی را ازدست دادند. در سال ٢٠١٢ هم اربیلیها یک بار دیگر به فینال رسیده بودند ولی باز هم در آن بازی که اتفاقا در خانه خودشان برگزار میشد، بازی را مقابل دیدگان تماشاگرانشان که به تیم افتخار میکردند واگذار کردند. همین تماشاگران حالا دیگر از فوتبال دلسرد شدهاند. عدهای از آنها از نتایجی که تیم گرفته ناراحت هستند و میخواهند این ناراحتیشان را هم به این شکل بروز دهند و عدهای دیگر هم که به خطمقدم جبهه رفتهاند تا با داعشیها مبارزه کنند؛ جنگ، تیم را کاملا از هم پاشانده است. در پایان جولای ٢٠١٤، ویکتور مانوئل، روبایاتو بورخا و خورخی گوتور، سه بازیکن اسپانیایی اربیل که فصل پیش جذب تیم شده بودند، از جمع همتیمیهایشان جدا شدند. آنها به اسپانیا برگشتند چون سربازهای داعشی کنترل شهر مخمور در ٥٠ کیلومتری جنوب غربی اربیل را در اختیار گرفته بودند. البته به غیر از تهدید داعش، رکود اقتصادی هم باعث شد این بازیکنان خارجی کردستان را ترک کنند و بروند، هرچند آنها پذیرفته بودند سال ٢٠١٤ را هم بدون دستمزد برای این تیم بازی کنند. این دو اتفاق دستبهدست هم داده تا فوتبال حرفهای کردها در یکسالونیم گذشته سیر نزولی داشته باشد. در اربیل، دوهوک، کرکوک یا سلیمانیه همین زنگ خطر مشابه به صدا درآمده است: نه آهی در بساط مانده که از طریق آن بتوان دستمزدی داد و نه اینکه کلا پولی وجود دارد تا بتوان با آن، پای استعدادهای اروپایی را به کردستان کشاند و قرارداد امضا کرد. با این وضعیت موجود، دورنمای فوتبال در این منطقه حداقل در کوتاه و میانمدت خاکستریرنگ خواهد شد؛ درست مثل آسمان منطقه که با توفان شن بعضا خاکستریرنگ میشود.
|