یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

شا باشِ بازگشتِ هادی جانِ خرسندی از بیمارستان


اسماعیل خویی


• شادا که به جاست این یکی شادی ی ما،
وز بهرِ وطن، امیدِ آبادی ی ما!

از بخت یک امروز نباید نالید:
کاو داد به ما بارِ دگرهادی ی ما. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۲ مرداد ۱٣۹۴ -  ۱٣ اوت ۲۰۱۵


 
۱

شادا که به جاست این یکی شادی ی ما،

وز بهرِ وطن، امیدِ آبادی ی ما!

از بخت یک امروز نباید نالید:

کاو داد به ما بارِ دگر هادی ی ما.


۲

از طنزِ خوشِ تو مرگ شد شاد و بمُرد!

زد قهقهه آنچنان که افتاد و بمُرد!

آمد که بگیرد از تو جان امّا، خود

شد روده بُر از طنزت و جان داد و بمُرد!


٣

ویرانگرِ مرز و بومِ ویرانه ی تو

دیوانه شود ز طنزِ جانانه ی تو.

"شعرانه" مخوان شعرِ خود، ای شاعرِ خلق!

شعر است و فرای شعر "شعرانه" ی تو.


۴

باز آمده ای خوش به سَرا، هادی جان!

بس خوش خبری ست این مرا، هادی جان!

بختِ خوشِ ما مجالِ کارِ تو فزود:

بنویس خوش و خوش بسُرا ، هادی جان!


۵

پیوسته –برادرم!-همانی با ما:

همدل، همراه و همزبانی با ما.

طنزِ تو یگانه مایه ی شادی ی ماست:

بایاست که همچنان بمانی با ما.



چهاردهم امرداد۱٣۹۴،
بیدرکجای لندن


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست